محمدباقر آخوندی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۳ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'معلم مهربان '''مقدمه''' در ميان عالمان برجسته و ارزشمند آذربايجان، كه هميشه نامش...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

معلم مهربان

مقدمه

در ميان عالمان برجسته و ارزشمند آذربايجان، كه هميشه نامشان در طول تاريخ می‌‌درخشد. با عالمی ‌‌فرزانه و مردي اهل دانش و عمل آشنا می‌‌شويم كه زندگي‌اش را با ياد خدا و عمل به دستورهاي او در خدمت به خلق خدا سپري كرد و همچون مولاي خويش اميرالمؤمنين علیه السلام، تسليم دنيا و جاه و مقام آن نگشت. اين دانشور فرهيخته آيت الله محمدباقر آخوندي قدس سره است كه در اين نوشتار با زندگاني وي آشنا می‌‌شويم.

تولد

محمدباقر در مرداد 1304 ش. در روستاي «علي بيگلو»، از توابع شبستر تبريز و در خانواده‌اي مذهبي و متدين به دنيا آمد. پدر وي عالمی ‌‌علاقمند به عالمان دين بود و چون در يك خانواده علاقمند به روحانيت پرورش يافته بود، خود نيز مسير تحصيل علوم اسلامی ‌‌را طي كرد و از شهرت خانوادگي ايشان (آخوندي) برمی‌‌آيد كه خانداني روحاني پرور داشته‌اند.

كودكي

آيت الله آخوندي دوران كودكي سختي را گذرانده بود، به دليل اين كه دوران كودكي ايشان پر از درد و غم و اندوه بوده است. ايشان در اوايل كودكي، در حادثه زلزله، مادر، خواهر و برادرش را از دست داد و چند سال پس از آن نيز پدر بزرگوار و گرامی‌‌اش، دارفاني را وداع گفت و اين فرزند خردسال، در يك دنياي پرفراز و نشيب تنها ماند. اما از آن جا كه چشمه پرفيض رحمت حضرت حق همواره جوشان است، وي در دامان پرمهر پسرعموي خويش - كه فرزندي نداشت - پرورش يافت. خانواده ايشان نسل در نسل اهل قرآن و احكام بودند و در ميان مردم به «ملا» شهرت داشتند، به همين دليل وي از همان دوران كودكي، قرآن را فراگرفت. دوران كودكي وي در همان روستا و در ميان همان مردم ساده و باصفا سپري گشت و دوره مكتب‌خانه را به پايان رساند.

تحصيلات حوزوي

ايشان پس از تحصيلات ابتدايي از آن جا كه علاقمند به فراگيري اعتقادات ديني و مذهبي بود، با تشويق روحاني محل، به تحصيل در حوزه علميه روي آورد و در بندر شرفخانه[۱] در محضر عالم فاضل و متقي، جناب حاج شيخ جعفر مختارپور، قسمتي از مقدمات را فراگرفت. وي براي تكميل مقدمات، به حوزه علميه طالبيه تبريز هجرت نمود و در آن جا، در كنار دوستان خود - از جمله حاج سيد جواد حسيني - توانست اين مرحله را با موفقيت به پايان برساند.

تحصيل در قم

آخوندي پس از تكميل مقدمات، در سال 1324 ش. براي ادامه تحصيل، به قم هجرت نمود. وي در مدرسه فيضيه مشغول تحصيل شد و در مدرسه دارالشفا اقامت نمود. او از محضر استادان بزرگواري چون آيات عظام: مجاهدي تبريزي، محقق داماد، حجت كوه‌كمره‌اي، بروجردي و امام خمينی رضوان الله كسب فيض نمود. وي شاگردي نمونه، بااستعداد و باهوش بود و از دست مبارك آيت الله بروجردي نيز به همين مناسبت جايزه‌اي به ايشان اهدا گرديد.

ازدواج

محمدباقر پس از آن كه دوره درس‌هاي خارج را با موفقيت به پايان رساند، با يكي از خانواده‌هاي مذهبي در قم وصلت نمود. ثمره اين ازدواج 8 فرزند پسر و 5 دختر است. برخي فرزندان او عبارتند از:

  • 1- محمدتقي آخوندي، كه روحاني بسيار فاضل و متقي است كه به جاي پدرش، در مسجد چهل اختران قم مسئوليت امامت جماعت را به عهده دارد.
  • 2- احمد آخوندي كه به كار در كوره آجرپزي و رسيدگي به امورات كوره مشغول است.
  • 3- محسن آخوندي كه به شغل شريف معلمی ‌‌اشتغال دارد.

فعاليت‌هاي فرهنگي

اين عالم فرزانه، از همان دوران جواني‌اش، فعاليت‌هاي فرهنگي خود را آغاز نمود. ايشان در تعطيلات تابستان به زادگاهش برمی‌‌گشت و به آموزش احكام و قرائت صحيح قرآن می‌‌پرداخت. وي همزمان با تحصيل، در مسجد علي‌اصغر قم به تدريس پرداخت و در اين مكان، از مقدمات تا رسائل و مكاسب را تدريس نمود. تأسيس كانون فرهنگي توحيد، در خيابان آذر قم از ديگر فعاليت‌هاي اين دانشمند گرانمايه است. فعاليت‌هاي اين كانون، فرهنگي است و مسئول مستقيم كانون، خود حاج آقا آخوندي بود. اجراي مراسم خاص در ايام عيد، تشويق جوانان براي شركت در راهپيمايي‌ها، برگزاري مجالس سوگواري در محرم، صفر و...، برگزاري مراسم قرائت قرآن در ماه مبارك رمضان و... از فعاليت‌هاي اين كانون بشمار می‌‌آيد.

آيت الله آخوندي، در خيابان آذر قم، دو كتابخانه به نام‌هاي: امام خميني و توحيد تأسيس نمود. كتابخانه امام خميني، مخصوص برادران و كتابخانه توحيد، براي استفاده خواهران در نظر گرفته شده است. هر دوي اين كتابخانه‌ها زير نظر كانون فرهنگي توحيد اداره می‌‌شوند. در حال حاضر، اين كانون يك هيئت براي نوجوان‌ها تشكيل داده است كه در ايام محرم، به برگزاري جلسات عزاداري می‌‌پردازند. و يك جلسه اخلاق براي جوانان برگزار می‌‌نمايد. از جمله فعاليت‌هاي فرهنگي معظم له، احداث مسجد، در روستاي خود و احداث راه در برخي از روستاهاي اطراف است. البته امور ياد شده قسمتي از فعاليت‌هاي فرهنگي و اجتماعي اين عالم فرهيخته است.

فعاليت‌هاي سياسي

همزمان با شروع انقلاب اسلامي، ايشان نيز به همراه مردم، در تمام صحنه‌ها حاضر بود و فعاليت‌هاي قابل تقديري در اين زمينه انجام داد. ايشان با تشكيل جلسات انقلابي و مذهبي براي جوانان، در مسجد چهل اختران، در ارشاد و آشناكردن جوانان به مسائل روز می‌‌كوشيد. او از اين طريق، جوانان انقلابي بسياري را پرورش داد. عده‌اي از جوانان كه با حضور در آن جلسات صاحب انديشه انقلابي شدند در برخي موارد عده‌اي از روي ترس به وي توصيه می‌‌كردند كه حاج آقا دست از سر جوانان ما برداريد، جوانان را انقلابي نكنيد، ولي ايشان با متنانت خاصي كه داشت، حرفي به زبان نمی‌‌آورد و به كار خود ادامه می‌‌داد.

ايشان در اين زمينه سخنراني‌هاي متعددي در مكان‌هاي مختلف ايراد كرد كه در آن ها، محور حرف‌هاي ايشان، ارشاد جوانان و آگاه كردن مردم نسبت به فضاي فاسد حكومت بود. وي علاوه بر سخنراني در قم، در شهرستان نيز به فعاليت سياسي می‌‌پرداخت. در يكي از سخنراني‌ها كه در شبستر انجام داد، با پرده‌برداري از اعمال خلاف شرع كارگزاران شاه، مردم را به قيام دعوت نمود كه اين سخنراني باعث دستگيري وي شد.

ايشان بارها در سخنراني‌هاي متعدد با حرف‌هاي آتشين، خشم مأموران شاه را شلعه‌ور می‌‌نمود كه هر بار موجب دستگيري ايشان می‌‌گرديد. وي در رابطه با انجام وظيفه الهي از هيچ كاري ابا نداشت و از كارگزاران شاه واهمه‌اي به دل راه نمی‌‌داد. وي در كارهايش بسيار كوشا بود. زماني كه توسط رژيم شاه، خواندن خطبه عقد توسط روحانيان ممنوع شد؛ ايشان چون اساساً با رژيم شاه مخالف بود گفت: «من خطبه‌هاي عقد را می‌‌خوانم، اگر چه مرا زنداني كنند.» اين عالم خستگي ناپذير، در جريان انقلاب، دوشادوش ساير عالمان و روحانيان، در كنار مردم، به مبارزه خويش ادامه داد و در اين رابطه همراه ساير عالمان، در صدور اطلاعيه‌ها و بيانيه‌هايي شركت داشت. اسناد اين مبارزات، در مجموعه ستارگان حرم[۲] موجود است.

خصوصيات اخلاقي

متانت و صبر از جمله خصوصيات ارزشمند اين دانشمند الهي بود. وي در طول زندگي خويش، در تمام كارها سعي می‌‌كرد عملاً به اطرافيانش درس زندگي بياموزد و در اين زمينه بسيار موفق بود، به نحوي كه در كارهاي خير پيش قدم بود و ديگران را نيز به طور عملي تشويق می‌‌نمود. به عنوان مثال هر وقت ميهماني وارد منزلش می‌‌شد، ايشان با متانت، كفش‌هاي او را جفت می‌‌كرد.

وي عالمی‌ ‌بسيار سخت‌كوش و پرتلاش بود. و لحظه‌اي از كار، خسته نمی‌‌شد. وقتي به كوره می‌‌رفت با نهايت تواضع لباس خود را درمی‌‌آورد و دستمالي بر پيشاني می‌‌بست و شروع به گِل درآوردن و خشت زدن می‌‌نمود. يكي از روزها شخصي آمد و گفت: با صاحب كارخانه، حاج آقاي آخوندي كار دارم، من نيز حاج آقا را به ايشان نشان دادم. وي با تعجب نگاهي به معظم‌له نمود و گفت: حاج آقا! شما ديگر چرا اين قدر كار می‌‌كنيد! حاج آقا گفت: مرد بايد با كد يمين و عرق جبين امرار معاش كند و از نعمت‌هايي كه خداوند به او عنايت فرموده، نهايت استفاده را ببرد و در اين راه، هر كس مسيري را طي می‌‌كند و از آن طريق امرار معاش می‌‌نمايد.

آيت الله محمدباقر آخوندي در زمينه‌هاي مختلف اجتماعي، عبادي و فرهنگي مسأله تقوا را مد نظر داشته و رعايت می‌‌نمود. به عنوان مثال در زمان طاغوت هر وقت متوجه می‌‌شد صداي ترانه مبتذل از ماشين‌ها بلند شده ابتدا، تذكر می‌‌داد و در صورتي كه اثر نداشت به صورت جدي برخورد می‌‌كرد، حتي در برخي موارد با اين كه وضع مالي خوبي هم نداشت، اگر راننده‌اي به حرف‌هاي ايشان توجه نمی‌‌كرد از فروش آجر به او اجتناب می‌‌كرد. وي در مسائل عبادي و ساير موارد، مثل دريافت وجوهات، باتقوا بود و بسيار دقت می‌‌نمود.

مسئوليت در مقابل مردم

آيت الله آخوندي نسبت به مشكلات مردم بسيار حساس بود و در رفع مشكل آنان، در حد توانايي‌اش تلاش می‌‌كرد. در يكي از سفرهاي تبليغي، كه ايشان به روستايش رفته بود، متوجه شد، مردم از وضعيت بهداشتي نامناسبي برخوردارند. وي ضرورت وجود آب آشاميدني و بهداشتي، حمام و مسجد را احساس كرد، بنابراين ابتداء مشكل را با مردم در ميان گذاشت و آن ها را به همكاري در تأسيس مكان هاي ياد شده تشويق نمود. مردم منطقه مشكل مالي را مطرح می‌‌كنند، آيت الله آخوندي پيشنهاد می‌‌كند همگي با هم همت كنند تا اين مشكل برطرف شود؛ لذا همراه مردم براي ساختن آب انبار و مسجد از دل كوه با پتك، سنگ می‌‌كندند و با الاغ به ده می‌‌آوردند و به اين طريق مسجد و آب انبار را در آن جا به نحو احس بنا نهادند.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي

آيت الله آخوندي بعد از پيروزي انقلاب اسلامی ‌‌به دستور امام - كه فرمان جهاد سازندگي را صادر كردند - هر صبح جمعه اهالي محل را از زن و مرد و پير و جوان، جمع می‌‌كرد و به مزارع كشاورزي می‌‌برد. مزارعي كه محصولاتشان رسيده و موقع درو كردن آن ها فرارسيده بود؛ اما صاحبان آن ها يا بضاعت مالي براي خريد دستگاه‌هاي كشاورزي نداشتند و يا از توانايي برداشت محصول به تنهايي برخوردار نبودند در اين زمان سلاح زن و مرد، فقط يك داس بود كه با آن، محصول را جمع آوري كردند و بدين گونه با استكبار جهاني و تحريم اقتصادي، مبارزه می‌‌نمودند.

ايشان در اين راه از همه جلوتر بود و عملاً مردم را به اين كار تشويق می‌‌كرد. وي پرچمداري بود كه بدون وقفه و بدون استراحت تا آخرين لحظات روز، مشغول بكار بود. در اين ميان، حتي زن‌ها و بچه‌ها نيز با ديدن تلاش ايشان، دو چندان روحيه می‌‌گرفتند و بيشتر تلاش می‌‌كردند. اين فضاي همكاري به قدري باصفا و بانشاط بود كه همه، از دل و جان، هر جمعه آماده همكاري و رفتن به مزارع بودند. در اين ميان بچه‌ها هيچ‌گاه خاطره زيبا و سازنده آن روزها را از ياد نمی‌‌برند و عملاً مفهوم جهادسازندگي و همكاري را فهميده و آن را تجربه كرده‌اند، تجربه‌اي كه به آن ها ياد می‌‌داد كمتر حرف بزنند و بيشتر عمل كنند. چه بسيار كودكاني كه در مكتب قرآن و احكام آقا، درس گرفتند و در نتيجه تربيت، علي‌اكبرهاي ميدان شهادت شدند.

يكي از خدمات ارزشمند ايشان پس از انقلاب، رسيدگي به وضعيت كوره‌هاي آجرپزي اطراف قم بود. قبل از انقلاب، صنف صاحبان كوره‌هاي آجرپزي قم، وجهه خوبي نداشت، اما بعد از انقلاب در اين صنف، توسط ايشان انقلابي انجام گرفت. اين عالم بزرگوار براي اين صنف، انجمن اسلامی ‌‌تشكيل داد. وي هر شب جمعه آن ها را جمع می‌‌كرد و در اين جلسه به آموزش اخلاق، احكام و حل مشكلات آنان می‌‌پرداخت. جلسات ايشان آنقدر روي برخي افراد تأثير گذاشته بود كه در زمان جنگ، كاروان اجناس و هداياي اين صنف و محله چهل اختران و روستاهاي اطراف، به 27 دستگاه می‌‌رسيد كه با نظارت حاج آقا و همراهي خود ايشان به دست رزمندگان می‌‌رسيد.

خاطرات دوستان

يكي از دوستان ايشان، به نام آقاي شيخ محمد خوش‌نژاد نقل می‌‌كند: در سال 1343 ش. در محله چهل اختران آذر[۳] در مسجد به همراه عده‌اي از دوستان درس می‌‌خوانديم. در يكي از روزها دوستان به من گفتند: (حاج محمد، شما با علما سروكار داريد، كسي را می‌‌شناسيد كه به ما درس بدهد. گفتم: بله، و آقا را معرفي كردم. روز بعد با ايشان صحبت نمودم، ايشان ابتدا قبول نكردند؛ اما فرداي آن روز آمدند و گفتند: قبول می‌‌كنم. من علت قبول نمودن ايشان را جويا شدم. ايشان فرمودند: ديشب حضرت امام را خواب ديدم در حالي كه ناراحت بودند، به من فرمودند: آخوندي، چرا گوش به حرف نمی‌‌دهي! من از خواب پريدم و با خود فكر كردم كه كجا وظيفه‌ام را انجام نداده‌ام، ياد تقاضاي شما افتادم و علت پذيرش من نيز همين خواب است و از آن روز به بعد براي تدريس به مسجد می‌‌آمدند.

خاطره‌اي ديگر

محمدتقي آخوندي فرزند ارجمند آيت الله آخوندي می‌‌گويد: يادم نمی‌‌رود بعد از وفات حاج شيخ قاسم قفقازي، امام جماعت مسجد چهل اختران، اهالي محل، امامت جماعت مسجد را به ايشان پيشنهاد كردند؛ اما ايشان قبول نكردند. اهالي محل نزد من آمدند و از من خواستند كه آقا را راضي كنم. من به همراه چند تن از ريش سفيدان محل، در جلسه درس ايشان حاضر شديم. پس از سلام و احوال‌پرسي به ايشان عرض كردم حاج آقا! اگر كسي به ديگري احتياجي پيدا كند و آن فرد هم توانايي انجام آن را داشته باشد، ولي امتناع كند چه صورتي دارد. حاج آقا فرمودند: آدم بي‌انصافي است! در همين حال من رو به جمع كردم و پرسيدم: جماعت، آيا شما براي مسجدتان نياز به امام جماعت داريد.

آن‌ها گفتند: بله! آقا در اين موقع لبخندي زد و قبول كرد و فرمود: ما نمی‌‌خواهيم آدم بي‌انصافي باشيم. ايشان امامت جماعت مسجد چهل اختران را قبول كرد؛ اما در مقابل آن هيچ گونه وجهي دريافت نمی‌‌نمود، حتي در ازاي تدريس نيز وجهي قبول نمی‌‌كرد. ايشان همواره در آن مسجد، جلسات، دعا، قرآن، درس و احكام داير می‌‌كرد.

باز هم خاطره

محمدتقي در خاطره‌اي ديگر می‌‌آورد: پدرم يك پيكان قديمی ‌‌داشت كه براي سركشي به كوره از آن استفاده می‌‌كرد. اخويِ ما (احمد) صبح به صبح می‌‌آمد و پدرم را سر كوره می‌‌برد. يكي از روزها من نيز همراه آنان رفتم. اخوي به پدرم عرض كرد: اين ماشين ديگر خيلي قديمی‌‌ و خرجش زياد است. اين ماشين را عوض كنيد! پدرم گفت: همين خوب است، بعضي‌ها حتي اين ماشين قديمی‌‌ را نيز ندارند و آرزو می‌‌كنند كه اي كاش چنين ماشيني داشتند.

شما بايد خدا را شكر كنيد كه وسيله داريد. اخوي ما گوش به حرف بابا نداد و به دور از چشم پدرم ماشين را فروخت. وقتي پدرم مطلع شد، بسيار عصباني و تند شد، حتي براي مدتي با اخوي حرف نزد. ايشان در تمام مسائل مردم را ملاحظه می‌‌كرد؛ حتي هنگام آمدن به مسجد، نمی‌‌گذاشت با ماشين او را تا دم مسجد همراهي كنم و هميشه مقداري به مسجد مانده بود، پياده می‌‌شد و پاي پياده می‌‌رفت.

يادم نمی‌‌رود، زماني فرماندهان لشكر 17 علي بن ابيطالب علیه السلام براي ساخت پادگان انديشمك از آقا كمك خواستند. حاج آقا وسايل مورد نياز از جمله آجر را تهيه و براي ايشان فرستاد؛ اما بعداً متوجه شد كه اين كار هزينه بالايي دارد؛ لذا سفري به منطقه كرده و در خارج شهر محلي را براي تهيه آجر خريداري نمود و پس از راه‌اندازي آن جا مصالح مورد نياز پادگان از جمله آجر را از آنجا تهيه نمود. اين كوره هنوز هم به فعاليت خود ادامه می‌‌هد و سود حاصله از درآمد آن در اختيار همان لشكر است. اين ها همه حاكي از همت والاي ايشان بود و خاطره‌اي بيادماندني و تاريخي است كه در قلب من حك شده است.

حاج آقا در كارش طبق اعتقاد راسخ خود عمل می‌‌كرد و حساب و كتابش بسيار دقيق بود. احمد، فرزند ديگر حاج آخوندي می‌‌گويد: بسيار دقيق بود. در يكي از روزها باران شديدي باريد و تعدادي از آجرهاي روي كوره، خيس شد. يكي از ماشين‌ها براي زدن بار پاي كوره آمد. حاج آقا فرمود: احمدآقا، آجرهاي خيسي را كه بار می‌‌زنيد بشماريد! از اين كار تعجب كردم؛ لذا چون ايشان احساس كرد كه ممكن است از جانب ما سهل‌انگاري شود، خودش روي سقف ماشين ايستاد و تمام آجرهاي خيس را شمرد، سپس تفاوت وزن آجر خشك و خيس را حساب كرده و اضافه وزن آجرهاي خيس را از صورت باسكول كم كرد. اين خاطره و كار ايشان، تا آخر عمر، از يادم نمی‌‌رود و اين درس بزرگي است كه ايشان عملاً به ما آموخت.

خواب شگفت انگيز

در طول حيات گرانقدر آيت الله آخوندي و همچنين پس از فوت ايشان، برخي اطرافيان خواب‌هايي می‌‌ديدند كه همگي بر مقام والا، ايمان و اعتقاد خالصانه ايشان دلالت دارد. برخي از رؤياها، صادق است و تعبيرهاي درست و سرنوشت سازي در زندگي انسان دارد كه نمونه‌اي را ذكر می‌‌كنيم:

محمدعلي حيدري، خادم مسجد چهل اختران می‌‌گويد: در زمان حيات حاج آقا آخوندي خيلي علاقمند بودم از حالات او آگاه شوم كه اين امر در عالم رؤيا بر من آشكار شد. به تنهايي وارد مسجد شدم و مشاهده كردم كه آقا رو به قبله نشسته و مشغول نماز است. پس از پايان نماز به من سلام كرد، در حالي كه بسيار مسرور بود. در همين حال نگاهم به دست آقا افتاد، ديدم انگشتري عقيق در دست دارد. زيبايي و شفافي آن انگشتر آنقدر زياد بود كه در تمام عمرم مثل آن را نديده بودم! از روي تعجب به آقا گفتم: اين را از كجا آورده‌ايد! آقا فرمودند: من سال‌هاست كه اين انگشتر را دارم و به داشتن آن افتخار می‌‌كنم. همچنين فرمود، من اين را از مولايم گرفته‌ام.

با صداي اذان از خواب بيدار شدم و چون دانستم خوابي پرمعناست آن را براي دو تن از عالمان، به نام‌هاي سيد حسن حسيني و سيد محمدرضا غياثي حسيني صاحب كتاب مفاتيح الحاجات نقل كردم. وي گفت: آقاي آخوندي از حيث ولايت بسيار قوي بوده و از توجهات آقا اميرالمؤمنين علیه السلام برخوردار است. بعداً كه آقا را ديدم بدون اين كه خواب را تعريف كنم پيشاني‌اش را بوسيدم و گفتم: آقا، بسيار سجده شكر كنيد كه شما از همه حيث كامل هستيد و ما را نيز دعا بفرماييد.

آثار

حضرت آيت الله محمدباقر آخوندي همگام با تحصيل به تحقيقات هم می‌‌پرداخت. وي اثر بسيار ارزشمندي به نام مجمع الاحاديث از خود به جاي نهاده است. اين اثر يك كتاب 7 جلدي است كه شش جلد آن به چاپ رسيده است. ايشان در اين كتاب شريف، احاديث مختلف را در موضوعات متفاوت آورده‌اند.

جلد اول: وي در اين جلد احاديث را در 13 باب تنظيم نموده است:

  • 1- ايثار؛
  • 2- اجرت و اجاره؛
  • 3- اجل؛
  • 4- اخوت؛
  • 8- اذيت؛
  • 9- اكل (خوردن)؛
  • 10- الفت؛
  • 11- امر؛
  • 13- امت؛ كه در حدود 252 صفحه است و تمام مطالب به زباني گويا آورده شده است.

جلد دوم: اين كتاب شريف از 7 بخش تشكيل شده كه عبارت است از:

  • 1- امامت، كه 8 فصل است: 1- اوصاف امام؛ 2- نياز جامعه به امام؛ 3- لزوم شناخت امام؛ 4- دوازده معصوم؛ 5- امامت و خلافت ائمه هدي از جانب خدا؛ 6- علم علي بن ابي طالب علیه السلام؛ 7- امامت، يك منصب الهي؛ كه در حدود 424 صفحه است.
  • 3- احاديث امانت؛
  • 4- احاديث امن و امان؛
  • 5- آفت؛
  • 6- آل اهل بيت؛
  • 7- اولين ها (مخلوقات نخستين).

جلد سوم: اين كتاب از 19 بخش تشكيل شده و در 392 صفحه آورده شده است كه عبارتند از:

  • 2- بداء؛
  • 3- بدعت؛
  • 4- بذاء (فحش)؛
  • 5- برّ؛
  • 6- بِشر (گشاده رويي)؛
  • 7- بكاء؛
  • 10- جبر و تفويض؛
  • 11- جُبن (ترس)؛
  • 12- جدال؛
  • 13- تجربه؛
  • 14- جزع (بي‌تابي)؛
  • 15- تجسس؛
  • 16- مُجالست؛
  • 17- جمعه؛
  • 18- مذمت جماع؛
  • 19- تجمل.

جلد چهارم: اين جلد يازده بخش است و احاديث مربوط به طور مشروح آورده شده:

  • 1- جنت؛
  • 2- جن؛
  • 3- جنون؛
  • 4- جهاد؛
  • 5- جهل؛
  • 6- جهنم؛
  • 7- جود؛
  • 8- جار (همسايه)؛
  • 9- حبّ؛
  • 10- احباط؛
  • 11- احتجاب (رونشان ندادن) و اين جلد 388 صفحه است.

جلد پنجم: اين جلد نيز همچون ساير جلدها، احاديث در موضوعات مختلف با نظم خاصي آورده شده و چهارده بخش دارد:

  • 3- حرص؛
  • 5- حزم؛
  • 6- حساب؛
  • 7- حسد؛
  • 8- حسرت؛
  • 9- احسان؛
  • 10- حسنه؛
  • 11- حقد (كينه)؛
  • 14- حكمت. در اين جلد مطالب در 397 صفحه بيان شده است.

جلد ششم: موضوعات اين جلد به ترتيب عبارتند از:

  • 1- حلم؛
  • 2- حمق (نكوهش حماقت)؛
  • 3- حاجت؛
  • 4- حيوان؛
  • 5- حياء؛
  • 6- خبز (نان)؛
  • 7- خاتم؛
  • 8- خدمت؛
  • 9- خشوع؛
  • 10- خلق؛
  • 12- خمر (شراب)؛
  • 13- خوف؛
  • 14- خيانت؛ كه تمام مطالب فوق، در 334 صفحه گردآوري شده است.

مسئوليت‌ها

از جمله مسئوليت‌هاي ايشان، نمايندگي از طرف مقام معظم رهبري و امامت جماعت مسجد چهل اختران بوده است. ايشان در سال 1363 ش. از منطقه شبستر به عنوان نماينده منطقه، به مجلس راه يافت. در اين دوره، ايشان از مجموع 20 هزار، 12 هزار رأي را به خود اختصاص داد. دوره نمايندگي ايشان دوره دوم مجلس بوده است. وي در اين دوره سعي خود را جهت حل مشكلات مردم بكار بست. و به تمام روستاهاي منطقه سركشي می‌‌كرد و مشكلات مردم را از نزديك مورد بررسي قرار می‌‌داد. در برخي روستاها براي حل مشكل راه و آب، نهايت تلاش خود را بكار بست و موفق شد از طريق ارگان هاي مربوط، بخشي از مشكلات منطقه را بهبود بخشد. از جمله خدمات ايشان در زمان نمايندگي را می‌‌توان چنين برشمرد:

  • 1- راه‌سازي بين شبستر و سلماس؛
  • 2- احداث سدهاي مختلف خاكي در منطقه؛
  • 3- افتتاح سيلو صوفيان در زمان آقاي بشارتي؛
  • 4- تقويت جهادسازندگي در منطقه؛ و خدمات ارزشمند ديگر.[۴]

ايشان در دوره نمايندگي خود، چند نوبت نطق قبل از دستور داشتند كه به بخشي از نطق ايشان اشاره می‌‌نماييم:[۵]

الحمدلله والتحية والسلام علي امام المسلمين يحيي آثار الاسلام و احكام الدين، الذين يقاتلون في سبيل القرآن المبين و رحمة الله واقعة علي شهداء، مطلبي فلسفي كه در جهان، هر حادثي در تحقق، نياز به علتي دارد كه به آن علت محدثه گويند و در دوام به چيزي نياز دارد كه علت مبقيه گويند. حكومت ايران حادثي است كه تداوم آن عللي دارد كه در حقيقت اساس امر است:

  • 1- امدادهاي غيبي خداوند قادر و متعال؛
  • 2- رهبري فقيهانه و خردمندانه امام امت؛
  • 3- شعور امت و مردم شجاع و مسلمان ايران.

در همه صحنه‌ها؛ ملتي كه در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی ‌‌از هيچ تلاشي كوتاهي نكرد و با بذل مال و جان خود، رژيم تا به دندان مسلح شاه را به زباله دان تاريخ سپرد و سرزمين اسلامی ‌‌ايران را از لوث وجود بيگانگان پاك كرد. ملتي كه پس از پيروزي، با وجود مشكلات و كمبودهاي فراوانِ ناشي از حصر اقتصادي و جنگ تحميلي، صبر و استقامت كرده و با تمام قدرت توطئه هاي شرق و غرب را نقش بر آب نمود و در جبهه‌هاي حق و مبارزه با ضدانقلاب‌هاي حلقه به گوش پيكار نمود، و در طول جنگ تحميلي با بذل مال و جان بهترين فرزندان خود، جهانيان را به حيرت واداشت.

متكبران و جنايتكاران بدانند، ملت مسلمان ايران از هيچ چيزي ترسي ندارند و از بزرگ و كوچك، پير و جوان در كنار امام بزرگوار خود آيت الله خميني درس فداكاري و ايثارگري را از مولاي خود حسين بن علي علیه السلام آموختند و چون كوه استوار تا تحقق اهداف مشروع خود ايستاده و به مبارزه با جنايتكاران و مزدوران ادامه خواهند داد و در مقابل حملات رژيم عراق و منافقان غيرنظامی‌‌ و تخريب و استعمال بمب‌هاي شيميايي، تن به ذلت نداده و زير بار صلح ننگين به معناي تسليم آرمان‌هاي اسلامی ‌‌نخواهند رفت. مجامع بين المللي بدانند كه سكوت در برابر اعمال ضدانساني و خلاف مقررات بين المللي حكام عراق به معناي زيرپاگذاشتن اين مقررات از طرف خود آنان و محكوم است و نهايتاً اين خطرات دامن مشوقان چنين اعمالي را خواهد گرفت.

سخني چند با مسئولان كشوري؛ ملت شريف و بزرگوار، در عين اين كه از تلاش‌هاي شبانه‌روزي كشوري كمال تشكر را دارند، جهت تحكيم بيشتر پايه‌هاي جمهوري اسلامي، انجام چند امر را ضروري می‌‌دانند:

  • 1- جلوگيري از اعمال خلاف و شرارت‌هاي عده‌اي از خدا بي‌خبر، كه بعد از پيروزي با پشتيباني برخي افراد، در اداره‌ها كارهاي خلاف دوران گذشته را ادامه می‌‌دهند.
  • 2- جلوگيري از برخوردهاي غيرانساني و غيراسلامی ‌‌كارمندان دولتي و يا كساني كه به نحوي از انحاء تصدي امور كشور را بر عهده دارند با ارباب رجوع.
  • 3- جلوگيري از كاغذبازي و پارتي‌بازي در دستگاه‌هاي دولتي و پارلمان‌هاي وابسته به دولت، به خصوص در بخش كميته توزيع خودرو كه اين اعمال بيشتر در آن جا مشاهده می‌‌شود.
  • 4- جلوگيري از سپردن پست‌هاي حساس به افراد غيرمتعهد. قابل قبول نيست، كسي از گروهك‌ها به خاطر خلافي كه انجام داده و اخراج شده، در يكي از ارگان‌هاي حساس مشغول گردد.
  • 5- جلوگيري از بركناري افراد متعهد و حزب اللهي از كار، و يا تبعيد آن‌ها به غير محل‌هايي كه در آن‌ها فعاليت داشتند.
  • خاتمه: تذكر اين مطلب لازم است كه كشاورزي از اهم امور در كشور است. و در اولوليت قرار دارد؛ لذا با توجه به اين كه بدون امكانات ممكن نيست كار كشاورزي به خوبي پيش رود و با عنايت به اين كه آب قنات‌ها و چاه‌هاي عميق در حال كم شدن است، احداث سدهاي خاكي و بتوني در محل‌هاي مناسب در مناطق مختلف ضروري است.

از منظر دوستان

حجة الاسلام سيد جواد حسيني درباره شخصيت آيت الله آخوندي می‌‌گويد: ايشان از همان دوران جواني شخصيتي نوراني، خليق و مجد و جالب و جاذب و در همه اوصاف ممدوحه افضل از هم عصرهاي خود بود و در نتيجه معنويات، در اسرع وقت داراي مراتب علمی‌‌ و از ممتازان دوران بود.[۶]

حجة الاسلام محمدصادق نجمی‌‌امام جمعه خوي: از جمله افرادي كه روحيات و معنويات او براي ما معلوم نشده است، مرحوم آيت الله آخوندي رضوان الله است. الان بنده تأسف می‌‌خورم كه چرا وقتي كه ايشان در قم بود و می‌‌توانستيم بيشتر از ايشان استفاده كنيم؛ استفاده نكرديم و نتوانستيم در حضورش جهات معنوي و اخلاقي بيشري از ايشان داشته باشيم و ياد بگيريم.[۷]

حجة الاسلام محمدتقي صديقيان: ايشان شخصيتي بزرگ و عالمی ‌‌دانشمند و داراي توان فكري بالا، و از افاضل دوران بود و صحبت‌هاي ايشان و نصيحت‌هاي معظم‌له براي بنده درس بزرگي بود؛ ولي افسوس كه اين معلم مهربان را از دست داديم.[۸]

وفات

دوش بر باد حريفان به خرابات شدم × قم می‌‌ديدم و خون در دل و پا در گل بود

بس بگشتم كه بپرسم سبب درد فراق × مفتي عقل در اين مسئله لايعقل بود

در دلم بود كه بي‌دوست نمانم هرگز × چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود.

آيت الله آخوندي يكشنبه شب 24 آبان 1377 ش. (25 رجب المرجب 1419 ق)، پس از اقامه نماز مغرب و نماز عشاء و تدريس در مسجد حضرت علي‌اصغر علیه السلام در راه بازگشت به منزل، با موتورسيكلتي تصادف نموده و به علت برخورد سر وي با زمين، دچار ضربه مغزي شد. وي چند روز در بيمارستان نكويي - در حالت كما - بستري شد.

سرانجام ستاره پرفروغ محفل چهل خورشيد رو به افول گذاشت و به رغم توسلات فرزندان، دوستان و عاشقان آيت محبت و معلم مهربان در آبان 1378 ش. ديده از جهان فروبست و به ديار باقي شتافت و همگان را در ماتمی ‌‌بزرگ و جان گداز تنها گذاشت. پيكر پاك و مطهرش در ميان اشك و آه و سوز هزاران مريد، تشييع و سپس در جوار امامزادگان چهل اختران، به خاك سپرده شد. روحش شاد و راهش پررهرو باد.

منابع:

[۹]. بخش تولد و دوران كودكي، مصاحبه با فرزند ايشان، حجة الاسلام محمدتقي آخوندي.

[۱۰]. بخش تحصيلات، مصاحبه با فرزند ايشان (محمدتقي) و برخي دست نوشته‌هاي معظم‌له.

[۱۱]. مطالب مربوط به بندر شرفخانه مصاحبه با فرزند ايشان احمد و محسن آخوندي.

[۱۲]. بخش تشكيل خانواده و فعاليت‌هاي فرهنگي از زبان فرزند ايشان محمدتقي، احمد و محسن آخوندي.

[۱۳]. فعاليت‌هاي سياسي برگرفته از دست نوشته‌ها و مصاحبه با فرزندان ايشان و جلد سوم اسناد انقلاب.

[۱۴]. خصوصيات اخلاقي، از زبان فرزندان معظم‌له.

[۱۵]. فعاليت‌هاي پس از پيروزي انقلاب، مصاحبه با فرزند ايشان، احمد آخوندي.

[۱۶]. بخش خاطرات از زبان فرزندان و دوستان.

(9). وفات از زبان خانواده و مصاحبه با آنان.

پانویس

  1. «بندر شرفخانه» از بنادر سياحتي و تفريحي است كه در هشت كيلومتري شهرستان شبستر واقع شده است اين بندر از سوي غرب، به شهرستان سلماس و توج متصل است و در ضلع جنوبي غربي آن، درياچه اروميه قرار دارد اين بندر، از آن جا كه جنبه سياحتي و تفريحي دارد، به دليل داشتن آب فراوان، مورد توجه بسياري از گردشگران داخلي قرار گرفته است؛ لذا در ايام تابستان، مردم از مناطق مختلف براي سياحت و تفريح به اين محل روي می‌‌آورند و در آن جا اردو می‌‌زنند.
  2. ج 3، ص 170.
  3. اين ناحيه از قم، مدفن سه امامزاده بزرگوار به نام‌هاي: موسي مبرقع و فرزندش علي بن موسي، از فرزندان امام جواد علیه السلام و زيد، از نوادگان امام سجاد علیه السلام است.
  4. مصاحبه با فرزند ايشان.
  5. اين نطق از نواري كه در نزد خانواده ايشان موجود است، تهيه شده است.
  6. مصاحبه با فرزند آيت الله آخوندي.
  7. همان.
  8. همان.
  9. «بندر شرفخانه» از بنادر سياحتي و تفريحي است كه در هشت كيلومتري شهرستان شبستر واقع شده است اين بندر از سوي غرب، به شهرستان سلماس و توج متصل است و در ضلع جنوبي غربي آن، درياچه اروميه قرار دارد اين بندر، از آن جا كه جنبه سياحتي و تفريحي دارد، به دليل داشتن آب فراوان، مورد توجه بسياري از گردشگران داخلي قرار گرفته است؛ لذا در ايام تابستان، مردم از مناطق مختلف براي سياحت و تفريح به اين محل روي می‌‌آورند و در آن جا اردو می‌‌زنند.
  10. ج 3، ص 170.
  11. اين ناحيه از قم، مدفن سه امامزاده بزرگوار به نام‌هاي: موسي مبرقع و فرزندش علي بن موسي، از فرزندان امام جواد علیه السلام و زيد، از نوادگان امام سجاد علیه السلام است.
  12. مصاحبه با فرزند ايشان.
  13. اين نطق از نواري كه در نزد خانواده ايشان موجود است، تهيه شده است.
  14. مصاحبه با فرزند آيت الله آخوندي.
  15. همان.
  16. همان.

منبع

ولي عباس زاده, ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 33-50