اصحاب قلیب
مشركان مدفون در چاه بدر.
قَليب در لغت به معناى چاهى است كه دهانه آن سنگ چين نشده[۱] و اصحاب قليب به آن دسته از سران قريش گفته مىشود كه در جنگ بدر بدست مسلمانان كشته شده و در چاه بدر مدفون شدند.
سيره پيامبر صلى الله عليه و آله چنين بود كه هرگاه مردهاى را مىديد فرمان دفن او را مىداد و در اين جهت ميان كافر و مسلمان فرقى نمىگذاشت؛ ولى در جنگ بدر چون شمار كشتگان دشمن فراوان و دفن يكايك آنان براى مسلمانان دشوار بود، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود[۲] تا جنازه همه سران شرك را در چاهى كثيف و بدبو افكنند.[۳]
تنها جنازه امية بن خلف را چون فربه بود و در زره خود متورم و متلاشى شده بود در همانجا كه افتاده بود، دفن كردند.[۴] پيامبر صلى الله عليه و آله پيش از حركت به سوى مدينه بر سر چاه آمد و يكايك آنان را به اسم خود و پدرانشان صدا زد و گفت: اى عتبة بن ربيعه، اى شيبة بن ربيعه، اى ابوجهل بن هشام، اى ابوالبخترى، اى عقبة بن ابىمعيط، اى نضر بن حارث، اى نوفل بن خويلد، اى ربيعة بن اسود...[۵] چه بد خويشاوندان و امتى براى پيامبر خود بوديد!
تكذيبم كرديد، در حالى كه مردم مرا تصديق كردند. از شهر بيرونم كرديد، در حالى كه ديگران پناهم دادند. به جنگ با من شتافتيد، در حالى كه مردم مرا يارى كردند.[۶] ما به آنچه خداوند به ما وعده داده بود رسيديم و به حقانيت آن پى برديم. آيا شما هم به آنچه خداوند به شما وعده داده بود رسيديد و به حقانيت آن پى برديد؟
عمر بن خطاب پرسيد: آيا با كسانى سخن مىگوييد كه مردهاند و صداى شما را نمىشنوند؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: شما از آنها شنواتر نيستيد؛[۷] ولى آنها قادر به جوابگويى نيستند، آنگاه حسان بن ثابت به اين مناسبت اشعارى سرود.[۸]
به گفته ابن اسحاق وقتى مسلمانان عتبة بن ربيعه را مىكشيدند تا وى را در چاه افكنند فرزندش ابوحذيفه حاضر بود. پيامبر صلى الله عليه و آله در چهرهاش اندوهى يافت، به گونهاى كه از شدت ناراحتى تغيير كرده بود.
به او فرمود: آيا براى پدرت غمگين هستى؟ وى عرض كرد: نه يا رسول اللّه! من در كفر پدرم و در جنگ با او ترديدى نداشتم بلكه اندوهم از آن است كه در او فضايلى سراغ داشتم كه اميدوار بودم باعث هدايت او شود؛ اما وقتى فرجام او را ديدم اندوهگين شدم. پيامبر صلى الله عليه و آله براى ابوحذيفه طلب خير كرد.[۹]
مفسران آيه 34 سوره محمد/47 را در رابطه با اصحاب قليب دانستهاند:[۱۰] «اِنَّ الَّذينَ كَفَروا وصَدّوا عَن سَبيلِ اللّهِ ثُمَّ ماتوا وهُم كُفّارٌ فَلَن يَغفِرَ اللّهُ لَهُم؛ كسانى كه كافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند سپس در حال كفر از دنيا رفتند خدا هرگز آنان را نخواهد بخشيد».
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج 11، ص 272؛ مجمعالبحرين، ج 3، ص 539، «قلب».
- ↑ السيرة الحلبيه، ج 2، ص 430ـ431.
- ↑ مسند احمد، ج 4، ص 610؛ صحيح البخارى، ج 5، ص 11.
- ↑ المغازى، ج 1، ص 111؛ السيرة النبويه، ج 2، ص 638.
- ↑ مسند احمد، ج 4، ص 610؛ صحيح البخارى، ج 5، ص 11.
- ↑ بحارالانوار، ج 18، ص 188.
- ↑ مسند احمد، ج 4، ص 610؛ صحيح البخارى، ج 5، ص 11.
- ↑ السيرة النبويه، ج 2، ص 639؛ البداية والنهايه، ج 3، ص 231.
- ↑ السيرة النبويه، ج 2، ص 640؛ البداية والنهايه، ج 3، ص 29.
- ↑ الكشاف، ج 4، ص 329؛ كشفالاسرار، ج 9، ص 196؛ تفسير قرطبى، ج 16، ص 168.
منابع
عباس دهقانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 445-447