آیه تطهیر

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۵ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'بخش دوم آيه 33 سوره احزاب/33 به «آيه تطهير» شهرت يافته است:<ref> تتمة المراجعات، ص ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بخش دوم آيه 33 سوره احزاب/33 به «آيه تطهير» شهرت يافته است:[۱] «إِنَّما يُريدُاللّهُ لِيُذهِبَ عَنكمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ و يُطَهِّرَكُم تَطهِيرًا».

اين آيه با «إِنَّما» كه به تصريح لغويان براى حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهى به آنان را بيان مى‌كند. تقديم جار و مجرور (عنكم) بر مفعولٌ به (الرجس) و نيز اعراب نصب (أهل‌‌البيت) كه مفيد اختصاص است، بر اين تأكيد مى‌افزايد.

تعبير «يُطهِّركُم» در پى «لِيُذهِبَ عَنكُم ‌الرِّجسَ» تأكيدى بر طهارت و پاكيزگى به دنبال دور شدن پليدى‌ها است و «تَطهِيرًا» كه مفعول مطلق است نيز تأكيدى ديگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» كه با الف و لام جنس است، هر گونه پليدى فكرى و عملى اعم از شرك، كفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‌گيرد.[۲]

اين آيه از جمله آياتى است كه مجادله‌هاى كلامى فراوانى را به همراه داشته است؛ زيرا شيعه با استناد به متن آيه و نيز روايات شأن نزول بر امامت و عصمت اهل بيت علیهم‌السلام و نيز اختصاص اهل ‌بيت به ‌خمسه طيبه استدلال ‌كرده؛[۳] در حالى‌ كه بسيارى از اهل سنت چنين برداشتى را نپذيرفته و با استفاده از قبل و بعد آيه كه درباره همسران پيامبر است، همسران را نيز از «أَهلَ‌البَيتِ» به شمار آورده‌اند.[۴] براى تبيين و تفسير آيه در ابتدا بايد معناى اراده الهى  (يُريدُ‌اللّهُ‌...) مشخص و در مرحله بعد، مقصود از «أَهلَ‌البَيتِ» روشن شود.

اراده الهى يا تكوينى است يعنى در پى آن، متعلق اراده الزاماً محقق مى‌شود، مانند اين ‌كه خداوند اراده كرد آتش بر ابراهيم عليه‌السلام سرد و بى‌ضرر شود و ‌اين اراده بى‌درنگ محقق شد: «إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَن يَقولَ لهُ كُن فَيَكون»(سوره يس/36،82) يا تشريعى است؛ يعنى اراده با وقوع مقصود ملازم نيست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهيز از محرمات كه ممكن است در موارد فراوانى محقق نشود.

اراده در اين آيه تكوينى است نه تشريعى؛ يعنى خداوند اراده كرده كه اهل بيت پيامبر از هر گونه پليدى دور باشند و آنان را پاك و پاكيزه قرار داده است و در پى اين اراده، دورى از آلودگى‌ها و صفت طهارت براى آنان تحقق يافته است؛ زيرا اراده تشريعى خداوند مبنى بر دور بودن از پليدى‌ها و پاكيزگى انسان‌ها با انجام تكاليف به اهل بيت پيامبر اختصاص ندارد بلكه خداوند اراده كرده است همه انسان‌ها از پليدى‌ها بر حذر و به طهارت و پاكيزگى متصف باشند؛ چنان‌ كه در دستور به غسل و وضو مى‌فرمايد: خداوند به اين وسيله مى‌خواهد شما مسلمانان را پاك كند: «مَا يُريدُ اللّهُ لِيَجعلَ عَليكُم مِن حَرج ولكِن يُريدُ لِيُطهِّرَكُم...».(سوره مائده/5‌،6)[۵]

قرينه ديگرى كه اراده تكوينى در اين آيه را نشان مى‌دهد، اين است كه به استناد روايات فراوانى كه در شأن نزول خواهد آمد، اين آيه در منقبت و ستايش اهل بيت است و اگر اراده صرفاً تشريعى باشد، ديگر منقبتى نخواهد بود زيرا اين اراده براى همه وجود دارد؛[۶] البته اراده تكوينى با جبر ملازم نيست زيرا اراده تكوينى خدا بر آن‌چه در عالم تحقق يافته است و مى‌يابد، تعلق مى‌گيرد؛ چه از مسير انتخاب فاعل مختار و چه از طريق فاعل‌هاى جبرى و طبيعى باشد و اهل بيت علیهم‌السلام به دليل شايستگى ذاتى و اكتسابى در عين قدرت و اختيار براى گناه كردن به اختيار خودشان گناه نمى‌كنند.[۷]

در اين كه اهل بيت چه كسانى هستند سه رأى وجود دارد: در نقل از عكرمه وى با استناد به آيات قبل و بعد اين آيه مى‌گويد مقصود از اهل‌بيت فقط همسران پيامبر است؛[۸] ولى گويا اين رأى غيرقابل استفاده باشد؛ زيرا همه ضماير در جمله‌هاى قبل و بعد آيه، مؤنث است و ضمير فقط در اين بخش آيه تغيير يافته و به صورت جمع مذكر آمده است و اگر خطاب به همسران بود، تغيير در ضمير و سياق وجهى نداشت. افزون بر اين، اين نظر فقط از عكرمه نقل شده كه از خوارج و منحرفان در دين به شمار مى‌آيد.[۹]

نظر دوم كه در ميان اهل سنت شهرت دارد، اين است كه اهل بيت افزون بر همسران شامل پيامبر صلی الله علیه و آله امام على، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسين علیهم‌السلام نيز مى‌شود.[۱۰]

آنان براى اثبات نظر خود به سياق آيات، استدلال كرده‌اند؛ زيرا آيات پيش از آيه تطهير و آيه پس از آن به همسران پيامبر صلی الله علیه و آله مربوط است؛ در عين حال، ضمير «عنكم» نشان مى‌دهد كه تعدادى از مردان نيز در اهل بيت داخلند. در پاسخ به اين استدلال گفته‌اند: با توجه به اين ‌كه انطباق ترتيب نزول با ترتيب كنونى قرآن محرز نيست، واقع شدن يك آيه به دنبال آيه قبل موجب انعقاد سياق نمى‌شود؛ افزون بر اين ‌كه تأمل در آيه نشان مى‌دهد كه سياق آيه تطهير با سياق آيات قبل و بعدِ آن، دو سياق است؛ زيرا تغيير ضماير از جمع مؤنث مخاطب كه در مجموع 22 ضمير است به جمع مذكر مخاطب نشان دهنده تغيير سياق است؛ گذشته از اين ‌كه آيه تطهير، شأن نزولى مستقل از آيات مربوط به همسران حضرت دارد؛ همچنين سياق مربوط به آيات همسران پيامبر سياقى همراه با عتاب است و هيچ‌گونه ستايشى در آن نيست؛ در حالى كه سياق آيه تطهير، سياق تمجيد است.[۱۱]

نظر سوم ديدگاه شيعه است كه مقصود از اهل بيت علیهم‌السلام؛ پيامبر، على، فاطمه، حسن و حسين علیهم‌السلام هستند و همسران پيامبر صلی الله علیه و آله به هيچ وجه در آن داخل نيستند زيرا چنان‌كه گفته شد از آيه، عصمت و مصونيت تكوينى اهل بيت از گناه استفاده مى‌شود كه به اعتقاد شيعه، خمسه طيبه چنين هستند؛ ولى كسى درباره همسران پيامبر چنين ادعايى نكرده است؛ البته مهم‌ترين دليل اين نظر روايات فراوان نقل شده از طريق شيعه و سنى است كه اهل بيت به خمسه طيبه تفسير شده است.

حسكانى از عالمان اهل سنت، در شواهد التنزيل، پانزده تن از صحابه را نام مى‌برد كه اين حديث را نقل كرده‌اند. اين صحابه عبارتند‌از: على عليه‌السلام، فاطمه عليهاالسلام، حسن بن على، انس‌ بن ‌مالك، براء بن عازب انصارى، جابر ‌بن عبدالله انصارى، سعد ‌بن ‌ابى وقاص، سعد بن مالك، عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر طيار، عايشه، ام‌سلمه، عمر بن ابى سلمه، واثلة‌بن اسقع و ابى‌الحمراء.[۱۲] در منابع اهل سنت مانند صحيح ‌مسلم،[۱۳] صحيح ترمذى،[۱۴] مسند احمد ‌بن ‌حنبل،[۱۵] المستدرك على الصحيحين،[۱۶] تفسير طبرى[۱۷] و تفسير الدّرالمنثور[۱۸] سيوطى نيز اين روايات نقل شده است.

اين روايات به قدرى فراوان است كه برخى پژوهشگران، آن را متواتر مى‌دانند.[۱۹] در شرح احقاق‌الحق، بيش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گردآورى شده و منابع شيعه در اين زمينه، از هزار هم مى‌گذرد.[۲۰]

حسكانى در شواهدالتنزيل، بيش از صد و سى حديث در اين زمينه نقل كرده است.[۲۱] در مضمون بسيارى از اين احاديث آمده است كه پيامبر صلی الله علیه و آله؛ على، فاطمه، حسن و حسين علیهم‌السلام را زير كسا (پوششى) قرار داد و آيه تطهير نازل شد؛[۲۲] البته در برخى از اين احاديث آمده است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از نزول آيه آنان را جمع كرد و بر آنان كسايى قرار داد و فرمود: اللّهم هؤلاء اهل بيتى. اين روايات به حديث كسا شهرت يافته‌اند.[۲۳]

از جمله اين روايات، رواياتى است كه از ام‌سلمه و عايشه نقل شده كه بر اساس آن‌ها وقتى از پيامبر صلی الله علیه و آله مى‌پرسند: آيا ما نيز جزو اهل بيت هستيم؟ حضرت آنان را مشمول آيه نمى‌داند.[۲۴] تعداد ديگرى از اين احاديث بيان ‌مى‌دارد كه پس از نزول آيه پيشين، پيامبر صلی الله علیه و آله مدت شش ماه هنگامى كه براى نماز صبح از كنار خانه فاطمه عليهاالسلام مى‌گذشت، صدا مى‌زد: الصلوة يا اهل‌البيت انّما يريداللّه ليذهب ‌عنكم الرّجس اهل‌البيت و يطهّركم تطهيراً.

اين مدت، شش‌ و ‌هفت ماه،[۲۵] هشت ماه[۲۶] نُه ماه[۲۷] و حتى هفده ‌ماه[۲۸] نيز نقل شده است. در پاسخ اين پرسش كه چگونه در اثناى وظايف زنان پيامبر صلی الله علیه و آله مطلبى گفته شده كه شامل زنان پيامبر نمى‌شود، طبرسى گفته كه اين گونه سخن گفتن در روش فصيحان عرب، شناخته شده است و در قرآن به آيات فراوان برمى‌خوريم كه در كنار هم قرار دارند ولى از موضوعات گوناگونى سخن مى‌گويند.[۲۹]

علامه طباطبايى هم گفته است: ما هيچ دليلى نداريم كه جمله «إنّما يُريدُاللّه» همراه اين آيات نازل شده بلكه از روايات استفاده مى‌شود كه اين بخش جداگانه فرود آمده ولى هنگام گردآورى قرآن در كنار هم قرار داده شده است؛[۳۰] حتى در يك روايت هم نيامده كه اين آيه در ضمن آيات زنان پيامبر نازل شده است.[۳۱]

پانویس

  1. تتمة المراجعات، ص ‌7.
  2. الميزان، ج‌ 16، ص‌ 312.
  3. مجمع‌البيان، ج‌ 8‌، ص 559‌؛ ابن‌كثير، ج 3، ص‌ 492 و 493.
  4. ابن ‌كثير، ج‌ 3، ص‌ 493 و 494.
  5. الميزان، ج‌ 16، ص‌ 310.
  6. مجمع البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 560‌.
  7. نمونه، ج‌ 17، ص‌ 292.
  8. مجمع البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 559‌.
  9. الطبقات، ج‌ 5‌، ص‌ 224.
  10. ابن كثير، ج‌ 3، ص‌ 492.
  11. مجمع البيان، ج‌ 7 و 8‌، ص ‌560‌.
  12. شواهد التنزيل، ج‌ 2، ص‌ 18.
  13. صحيح مسلم، ج‌ 8‌، ص‌ 276 و 277.
  14. سنن ترمذى، كتاب التفسير، ج‌ 6‌، ص‌ 289.
  15. مسند احمد، ج‌ 1، ص‌ 544.
  16. المستدرك على الصحيحين، ج‌ 2، ص‌ 451.
  17. جامع‌البيان، مج‌ 12، ج‌ 22، ص‌ 9.
  18. الدّرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 604‌.
  19. نمونه، ج‌ 17، ص‌ 302.
  20. احقاق الحق، ج‌ 2، ص‌ 502‌.
  21. شواهد التنزيل، ج‌ 2، ص‌ 33 ـ 139.
  22. صحيح مسلم، ج ‌8‌، ص‌ 276؛ جامع‌البيان، مج‌ 12، ج‌ 22، ص‌ 12.
  23. سنن ترمذى، ج‌ 6‌، ص‌ 289؛ مجمع البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 559‌.
  24. مسند احمد، ج 7، ص 56‌؛ مجمع‌البيان، ج 8‌، ص 559‌؛ المستدرك على الصحيحين، ج‌ 2، ص‌ 451.
  25. جامع البيان، مج 12، ج 22، ص 9 و 10؛ شواهدالتنزيل، ج 2، ص 78.
  26. الدّرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 606‌؛ شواهد التنزيل، ج‌ 2، ص‌ 81‌.
  27. شواهد التنزيل، ج‌ 2، ص‌ 78.
  28. همان.
  29. مجمع البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 560.
  30. الميزان، ج‌ 16، ص‌ 311.
  31. همان.

منابع

علی خراسانی، دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد 1، صفحه 422-425.