فرهنگ و تمدن اسلام
محتویات
تعریف واژههای فرهنگ و تمدن
فرهنگ
واژه فرهنگ که در زبان انگلیسی culture و در عربی ثقافه نامیده میشود از واژه های پر بحث است که تعاریف مختلفی برای آن بیان شده است. برخی از تعاریف بیان شده برای فرهنگ عبارتند از:
- مایکل گیلسون فرهنگ را «مجموعهای از قواعد ناشناخته و چیزهایی که به عنوان امور طبیعی گرفته میشوند و در واقع به مسائل غیرعلمی بستگی دارند» میداند.[۱]
- رولف لنتون مفهوم فرهنگ را مسائل بنیادی میداند که ویژگی روشنی به افراد یک جامعه میدهند و آنها را به صورت یک گروه متمایز با زبان، آداب و رسوم و دین خاص درمیآورد.[۲]
- در فرهنگ سخن فرهنگ چنین تعریف شده است: «فرهنگ: پدیده کلی پیچیدهای از گرداب، رسوم، اندیشه، هنر و شیوه زندگی که در طی تجربه تاریخی اقوام شکل میگیرد و قابل انتقال به نسلهای بعدی است».[۳]
- علی اکبر ولایتی در کتاب تاریخ و تمدن اسلامی: فرهنگ مجموعهای از سنتها، آداب و اخلاق فردی یا خانوادگی اقوامی است كه پایبندی ایشان به این امور باعث تمایز آنها از دیگر اقوام و قبایل میشود. به عبارت دیگر، فرهنگ مجموعه باورهای فرد یا گروهی خاص است و چون باورها ذهنیاند پس فرهنگ جنبه عینی ندارد.[۴]
تمدن
تمدن در زبان انگلیسی civilization و در عربی حصاره خوانده میشود و در لغت به معنای شهرنشینی و از ریشه مدینه و مدنیت گرفته شده و به معنی دیگر متخلق شدن به شهرنشینی یا خوی و خصلت شهرنشینی به خود گرفتن میدهد.[۵] و بدان معناست که بشر در سایه آن به تشکیل جوامعی پرداخته و شهرنشین شده است. «در زبانهای بیگانه نیز کلمه تمدن civilization از کلمه civita که در مقابل وحشیگری قرار گرفته و از کلمه civilis که معنی شهرنشینی دارد گرفته شده است».[۶]
برای واژه تمدن نیز همانند فرهنگ معانی و تعاریف گوناگونی وجود دارد:
- ویل دورانت:
«تمدن را میتوان به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکانپذیر میشود و جریان پیدا میکند».[۷]
- فرهنگ روز سخن:
در تعریفی دیگر میتوان تمدن را «مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در یک منطقه، کشور یا عصر معین یا حالات پیشرفته و سازمان یافته فکری و فرهنگی هر جامعه که نشان آن پیشرفت در علم و هنر و ظهور نهادهای اجتماعی و سیاسی است»،[۸]
- دهخدا:
«تخلق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت»
- علی اکبر ولایتی: تمدن حاصل تعالی فرهنگی و پذیرش نظم اجتماعی است. تمدن خروج از بادیه نشینی و گام نهادن در شاهراه نهادینه شدن امور اجتماعی یا به قول ابن خلدون عمران یافتن است. [۹]
- ابن خلدون:
ابن خلدون تمدّن را حالت اجتماعی انسان می داند. از نظر ابن خلدون، جامعه ای که با ایجاد حاکمیت، نظم پذیر شده، مناصب و پایگاه های حکومتی تشکیل داده تا بر حفظ نظم نظارت نماید و از حالت زندگی فردی به سوی زندگی شهری و شهرنشینی روی آورده و موجب تعالی فضایل و ملکات نفسانی، چون علم و هنر شده، حایز «مدنیّت» است.[۱۰]
قرابت معنای فرهنگ و تمدن اسلامی
به طور كلی تمدن با واژه فرهنگ قرابت دارد و گاهی این دو به جای هم بكار میروند یا هر كدام طوری استعمال میشود كه معنای دیگری در آن مشاهده میشود. هنگامی كه این دو در مقابل هم قرار میگیرند، باید فرق این دو را شناخت. تمدن بیشتر به ظواهر زندگی اجتماعی توجه دارد اما آنجا كه پای معنا به میان میآید با فرهنگ ارتباط پیدا میكند.
چون در زندگی اجتماعی اغلب این دو با هم هستند، جداكردن حیثیت مادی از حیثیت معنوی آن مشكل است. پس وقتی میگوییم تمدن اسلامی یعنی آن ویژگیهای زندگی اجتماعی كه متأثر از اسلام است. البته وقتی میگویند تمدن اسلامی، گاهی منظور تمدن مسلمانهاست و نسبت دادن به اسلام فقط از آن روست كه كسانی كه این كارها را انجام دادهاند، مسلمان هستند.
مانند این كه گاهی فلسفه اسلامی میگوییم در مقابل فلسفه مسیحی، یعنی این فلسفه مسلمانهاست ولی گاهی منظور فلسفهای است كه متأثر از فكر اسلامی باشد یعنی اسلام آن را ابداع كرده یا پرورش داده و بكار گرفته باشد. این جا هم میگوییم تمدن اسلامی، گاهی منظور تمدن مسلمانهاست. در كتابهایی كه غربیها درباره تمدن نوشتهاند، منظورشان همان تمدن مسلمانهاست. اغلب هم اسلام و عرب را مساوی میدانند.[۱۱]
مقام معظم رهبری در رابطه با فرهنگ فرمودهاند: منظور ما از فرهنگ، عقاید و اخلاق است. برخلاف ما كه وقتی در محاوراتمان واژه فرهنگ را میگوییم، بیشتر آداب و رسوم و زبان فارسی و این حرفها به ذهنمان میآید و وقتی ده درصد بودجه كشور را برای فرهنگ میگذارند متاسفانه صرف همینها میشود. بنابراین فرهنگ باورها و ارزشهاست و مسائل دیگر جنبه فرعی و ثانوی دارد. شكل خانهسازی یا برخی آداب و رسوم، ماهیت فرهنگ را عوض نمیكند. فرهنگ جامعه هنگامی تغییر میكند كه باورهایش درباره هستی و انسان و ارزشهای حاكم بر زندگی تغییر كند. اصول دین و فروع دین هم بیشتر به باورها و ارزشها مربوط است. باورها را بیشتر در اصول و ارزشها را بیشتر در فروع دین مطرح میكنیم. پس حقیقتاً جایی كه اسلام در زندگی اجتماعی مردم اثر میگذارد در بعد فرهنگی است و به وسیله فرهنگ با تمدن ارتباط پیدا میكند. به همین خاطر مسائل فرهنگی و تمدن با هم آمیخته است، حتی یك پدیده از جهتی مربوط به تمدن و از جهتی مربوط به فرهنگ است. اگر شكل ظاهری و جهات محسوس آن را حساب كنیم، بعد تمدنی است و اگر جهات معنایی آن را در نظر بگیریم، آن بار معنایی كه دربردارد و حكایت از باور یا ارزش خاصی میكند، آن با فرهنگ جامعه ارتباط دارد.[۱۲]
تعریف تمدن اسلامی و محدوده تاریخی و جغرافیایی آن
تمدن اسلامی تمدن یک ملت یا نژاد خاص نیست بلکه مقصود، تمدن ملتهای اسلامی است که عربها، ایرانیان، ترکها و دیگران را شامل میشود.[۱۳] که به وسیله دین رسمی یعنی اسلام و زبان علمی و ادبی یعنی عربی با یکدیگر متحد شدند.[۱۴] این تمدن با هنر ایرانی و رومی و سایر جوامع ترکیب گردید و تمدنی به نام تمدن اسلامی به وجود آورد.[۱۵] این تمدن به درجهای از عظمت و کمال و پهناوری است که آگاهی از همه جنبههای آن و احاطه بر همه انحای آن کاری بس دشوار است. با پیدایش اسلام و انتشار سریع و گسترده آن در میان اقوام و ملل و جلب و جذب فرهنگهای گوناگون بشری بنای مستحکم و عظیمی از فرهنگ و تمدن انسان پایهگذاری شد که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلفی سهیم بودند. این ملل با ارزشها و ملاکهای نوین اسلامی موفق به ایجاد تمدنی شدند که بدان تمدن اسلامی گفته میشود.
تمدن اسلامی در زمان امویان در شام وارد دوره پختگی شد و در عصر عباسیان به اوج خود رسید و مرکز این تمدن درخشان شهر بغداد در سالهای (1258-750 م) و به روزگار خلافت امویان در اندلس در سالهای 1492-755 م بود.[۱۶] مطالعه در اطلس تاریخ اسلامی و چگونگی انتشار اسلام در جهان نشان میدهد که اسلام در طول چند قرن بر بیشتر سرزمینهای آباد آن روز جهان مسلط شد و قسمت اعظم آسیا، آفریقا و قسمتی از اروپا را تحت سلطه و اقتدار خود درآورد.[۱۷] در مرکز از عراق، ایران، افغانستان و در شرق تا چین و هند امتداد داشت. از جانب شمال شرقی تا سمرقند و بخارا و خوارزم تا کوههای یکی از فرغانه را شامل میشد.[۱۸] این مناطق با فرهنگ و دین مشترکی به هم وصل شده بودند و ساکنان آن خود را عضو تمدن واحد و وسیعی میدانستند که مرکز روحانی و مذهبی آن مکه و مرکز فرهنگی و سیاسیاش بغداد بود.[۱۹]
این تمدن بیش از همه تمدنها به علم و دانش اهمیت داده و کهنترین دانشگاههای جهان را پدید آورده است و با تلفیق علوم گوناگون و افزودن بر آنها میراث عظیم و تکامل یافتهای را تحویل بشریت داد. با این اوصاف میتوان گفت منظور از تمدن اسلامی مجموعه افکار، عقاید، علوم، هنرها و صنایع است که با الهام از آموزههای دینی توسط مسلمین پدید آمده است.
عوامل شکل گیری و گسترش تمدن اسلام
روح اجتماعی احکام اسلام
شکل گیری تمدن اسلامی ریشه در این دارد که اسلام تنها دينى است كه بنيان خود را صریحا بر اجتماع نهاده و در هيچ شانى از شؤون خود از مسئله اجتماع غفلت ننموده، روح اجتماع را در تمام احکام بسیار خود جاری نموده است.این مسئله باعث شد خیلی زود جامعه اسلامی با پشتوانه باورها و احکام اسلامی شکل گیرد. در حالی که تا آن زمان به جز اجتماعات قومى و وطنى تحت سلطه شاه و يا رئيس قبیله وجود نداشت و راهنمایی نیز برای این اجتماع جز عامل وراثت و اقليم نبود.[۲۰]
تشویق بسیار اسلام به علم آموزی
قرآن مکرر مردم را به تفکر و تدبر در احوال کائنات و به تأمل در اسرار آیات دعوت نموده است. [۲۱] چنانچه گفته شده کلمه علم و مشتقات آن 782 بار در قرآن ذکر شده است.[۲۲]و قرآن حکمت را خیر کثیر دانسته است: وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيرا[۲۳] همچنین در حدیث نبوی آمده است : طلب العلم فريضة على كل مسلم؛ طلب علم بر هر مسلمانی واجب است [۲۴]
وجود مبارک ائمه علیهم اسلام در بین مسلمانان
از آنجا که در ادامه رسالت پیامبر(ص)، ولایت و امامت مطرح شد تا خط سیر سرچشمه های این فرهنگ و تمدن، در جامعه اسلامی و دیگر جوامع تسری یابد؛ائمه اهل بیت(ع)به عنوان پیشگامان حرکت اسلامی و داعیه داران فرهنگ اصیل دینی،به دلیل درک عمیق و دقیق از ارکان فرهنگ اسلامی و با تفسیر صحیح آنها،ع لاوه بر تقویت پایه های فرهنگ اسلامی،آن را از تحریف و انحراف مصون داشته و با تعلیم علوم نزد خود و تربیت شاگردانی ممتاز در علوم و فنون زمان،بر غنای آن افزودند. در رأس این حرکت امامان معصوم(ع)،امام امیرالمومنین(ع)،قرار داشت؛ شخصیتی که نه تنها در طول دوران حیات خویش، بلکه در زمان حیات حضرت رسول(ص)نیز رتبه ای ممتاز داشت و در پایه گذاری علوم اسلامی نقش به سزایی ایفا نمود. فرزندان علی(ع)نیز به پیروی از ایشان، تداوم بخش این نهضت عظیم فرهنگ ساز بودند که این نقش را در زمان صادقین(ع)و امام ضا(ع)برجسته تر از دوران دیگر ائمه می بینیم. در ادامه مسیر نیز پیروان ایشان بر این امر اهمام گماشته و در راه بسط و ترویج فرهنگ و معارف اسلامی نقش به سزایی ایفا نمودند که در ادامه تلاش ها و مجاهدت های ائمه اهل بیت(ع)بوده است. وجود بی شمار علمای شیعه - به عنوان شاگردان و رهپویان مکتب اهل بیت(ع)- در علوم مختلف، نشانگر سهم برجسته و قابل توجه مکتب تشیع در پیدایش و بسط علوم و معارف اسلامی است.[۲۵]
نقش ائمه علیهم السلام در پیدایش و گسترش علوم اسلامی تا بدانجاست که ابن ابی الحدید از دانشمندان بزرگ اهل سنت، در مقدمه شرح نهج البلاغه امیرمؤمنان علیه السلام را منشأ شاخه های مختلف علوم اسلامی می داند. [۲۶]
عدم تعصب درباره ی غیر مسلمانان
جرجی زیدان یکی از علل توسعه ی تمدن اسلامی را نیکوکاری خلفا با دانشمندان نامسلمان دانسته و گفته است: یکی از عوامل مؤثر در سرعت پیشرفت تمدن اسلامی، و ترقی و تعالی علوم و ادبیات در نهضت عباسیان این بود که خلفا در راه ترجمه و نقل علوم، از بذل هر چیز گران و ارزان دریغ نداشتند و بدون توجه به ملیت و مذهب و نژاد، دانشمندان و مترجمان را احترام می گذاشتند و همه نوع با آنان مساعدت می کردند و از آن رو دانشمندان مسیحی، یهودی، زرتشتی، صابئی و سامری در بارگاه خلفا گرد می آمدند [۲۷]
در زمان هارون الرشيد، خليفهی عباسی، به سفارش يحیی بن خالد برمکی، وزير ايرانی، کتابخانهی بزرگی به نام خزانهی حکمت(گنجينهی دانش) در بغداد ساخته شد و کتابهای گوناگون از جای جای جهان، بهويژه ايران و سوريه، گردآوری شد. مامون عباسی، پسر هارون، کارهای پدر را پی گرفت و به سفارش ابوسهل فضل بن نوبخت اهوازی، بنيادی به نام بيت الحکمه (خانهی دانش) به تقليد از گندیشاپور اهواز ساخت. او گروهی از مترجمان را به رياست يوحنا بن ماسويه، دانشمند ايراني مسيحی، در آنجا گرد آورد و همچنين گروهی را به هند، ايران و قسطنطنيه فرستاد تا کتابهای مفيد را گردآوری کنند. به اين ترتيب، ترجمهی آثار علمی، فلسفی و ادبی از زبانهای سُريانی، پهلوی، هندی و يونانی به زبان عربی، که از همان سدهی نخست هجری آغاز شده بود، شتاب گرفت.
ترجمهی آثار علمی تمدنهای پيشين به عربی باعث شد که برای نخستين بار بخش عمدهای از دستاوردهای علمی و فرهنگی بشر تا آن زمان، کنار هم قرار گيرد. مسلمانان به طبقهبندی اين دستاوردها و بررسی آنها پرداختند و به اين ترتيب راه را برای پيشرفتهای بعدی هموار کردند. بهزود توليدی علمی نيز رشد پيدا کرد و ترجمهی دانش ديگران جای خود را به تاليف و نوآوری داد. [۲۸]
پانویس
- ↑ مجموعه مقالات اولین کنفرانس بینالمللی فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 190.
- ↑ همان منبع، همان ص.
- ↑ فرهنگ روز سخن به سرپرستی حسن انوری، تهران، سخن، 1383، ص869.
- ↑ تاریخ و تمدن اسلامی، علیاكبر ولایتی، قم: دفتر نشر معارف، 1384 ش، ص 19.
- ↑ نقش فرهنگ و تمدن در بیداری غرب، ص 45 و نیز ر.ک: علی شریعتی، همان منبع، ج1، ص 5-4.
- ↑ نقش پیامبران در تمدن انسان، فخرالدین حجازی، بیجا: بعثت، بیتا، ج دوم. صص 20-19.
- ↑ تاریخ تمدن، ج1، ص5.
- ↑ فرهنگ روز سخن، همان منبع، ص 337
- ↑ پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، علی اکبر ولایتی، ج1، ص 22
- ↑ پیامبر اعظم (ص) بنیانگذار تمدن اسلامی، اکبر عروتی موفق؛ معرفت، بهمن 1385، شماره 110
- ↑ نشریه هفتهنامه پرتو، سال نهم، شماره 408.
- ↑ نشریه هفتهنامه پرتو، سال نهم، شماره 408.
- ↑ مجموعه مقالات اولین کنفرانس بینالمللی فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 191.
- ↑ برررسی مختصر فرهنگ و تمدن اسلامی، و.و بار تولد، علیاکبر دیانت، تبریز: ابن سینا، ج اول، 1337، ص 7.
- ↑ احمد تاجبخش، تاریخ تمدن و فرهنگ ایران از اسلام تا صفویه، شیراز: نوید شیراز، ج اول، 1381 شمسی، ص 99.
- ↑ نقش پیامبران در تمدن انسان، ص 140.
- ↑ علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، زینالعابدین قربانی، بیجا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج پنجم 1374، ص 18.
- ↑ علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، ص 17.
- ↑ همان منبع، ص 16.
- ↑ برای تفصیل مراجعه شود به تفسیر المیزان، ج4، ص 94 تا 108
- ↑ عبدالحسین زرین کوب، کارنامه ی اسلام، چ 11، مؤسسه ی انتشارات امیرکبیر، تهران، 1385 ه.ش، ص 26.
- ↑ اعجاز عددی قرآن، سایت تبیان
- ↑ بقره/269
- ↑ البرهان فى تفسير القرآن، ج1، ص9
- ↑ محمد احمدی، نقش اهل بیت(ع) و شیعیان در شکل گیری فرهنگ و تمدن اسلامی، نشریه الکترونیکی هفت اقلیم[۱]
- ↑ برای تفصیل رجوع شود به مقدمه شرح ابن ابی الحدید
- ↑ جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه ی علی جواهرکلام، چ 7، مؤسسه ی انتشارات امیرکبیر، تهران، 1372 ه.ش، ص 582. نقل از محرمی، غلامحسن؛ (1390)، نقش امامان شیعه علیهم السلام در شکل گیری و توسعه ی تمدن اسلامی، قم: انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ اول
- ↑ حسن سالاری، تمدن اسلامی، پایگاه جزیره دانش [۲]
منابع
- جستاری در فرهنگ و تمدن اسلامی، علی جدید بناب، بشری، شماره 55، 1386، ص 38 تا 43.
- پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، علی اکبر ولایتی
- پیامبر اعظم (ص) بنیانگذار تمدن اسلامی، اکبر عروتی موفق؛ معرفت، بهمن 1385، شماره 110 در دسترس در پایگاه رسول نور، بازیابی: 3 تیر 1394
- نقش اهل بیت(ع) و شیعیان در شکل گیری فرهنگ و تمدن اسلامی، محمد احمدی، نشریه الکترونیکی هفت اقلیم
- نقش امامان شیعه علیهم السلام در شکل گیری و توسعه ی تمدن اسلامی، غلامحسن محرمی، قم: انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1390
- البرهان فى تفسير القرآن، هاشم بن سليمان بحرانى، بنیاد بعثت، تهران، 1416 ق
- الميزان فى تفسير القرآن، سيد محمد حسين طباطبايى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم
- تمدن اسلامی، حسن سالاری، پایگاه جزیره دانش