اجتهاد
اجتهاد در اصطلاح فقه عبارت است از: به کاربردن تلاش و کوشش خويش در راه به دست آوردن احکام شرعي از راه ها و منابعي که نزد فقيهان اسلام، معمول و متعارف است.[۱]
محتویات
«اجتهاد» در لغت و اصطلاح
واژه «اجتهاد» در لغت به معنی نهایت تلاش و کوشش در انجام هر کاری است. بیشترین استعمال این کلمه در علم فقه و اصول می باشد. «اجتهاد» در اصطلاح فقها و اصوليين به معنای «تمام توان خود را در راه بدست آوردن حكم شرعى مبذول داشتن» است.
سید ابوالحسن اصفهانی در معنی اجتهاد می گوید : اجتهاد به کاربردن تلاش و کوشش خويش در راه به دست آوردن احکام شرعي از راه ها و منابعي که نزد فقيهان اسلام، معمول و متعارف است.
و شهيد مطهري (ره) در اين باره مي گويد: اجتهاد به معناي صحيح و منطقي، به کار بردن تدبر و تعقل در فهم ادله شرعي است؛ يعني اهليت و تخصص فني.
منابع اجتهاددر فقه شیعه
منابع اجتهاد در بین فقهای شیعه عبارتند از : قرآن، سنت، عقل و اجماع
منظور از سنت گفتار و اعمال معصومین علیهم السلام و نیز تاییدات آنها بر اعمال دیگران است.
اجماع عبارت است از: «اتفاق نظر فقهای شیعه در یک عصر بر یکی از احکام شرعی که فاقد دلیلی آشکار و معتبر است به گونهای که بتواند کاشف از رای و نظریه معصوم علیه السلام باشد»
حجیت عقل از نظر شیعه به این معنی است که اگر در موردی عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به حکم اینکه قطعی و یقینی است حجت است.
برای تفصیل بیشتر در مورد منابع اجتهاد رجوع کنید به منابع اجتهاد در فقه شیعه
اهميت اجتهاد
اسلام مكتبى جامع و منطبق با سرشت آدمى است كه در همه عصرها قدرت پاسخ گويى به نيازهاى انسان را دارد. آموزههاى اسلامى در 3 بُعد عقايد، اخلاق و احكام خلاصه مىشود. اين تعاليم هر كدام در حوزه خود نيازهاى انسان را تأمين و هدايت او را تضمين مىكنند. فقه و احكام آن در مقام عمل متكفّل شناخت راه صحيح از سقيم و تبيين كننده عمل خوب از بد، بر اساس مصالح و مفاسد است.
هر انسانى به حكم عبوديت و بندگى، در برابر احكام الهى مسئوليت دارد و بايد رفتار خود را در همه مراحل زندگى با قوانين و دستورهاى الهى هماهنگ سازد؛ از اين رو لازم است موضع عملى خويش را در برابر هر رويدادى بر اساس خواست شارع مقدس تعيين كند.
انجام تكاليف، جز با معرفت و شناخت ممكن نيست و يگانه راه شناخت و معرفت تكاليف ـ با توجه به صعوبت احتياط در همه امور ـ اجتهاد و فقاهت است. اگر احكام شرعى در همه موضوعات روشن بود، هر مكلّفى مىتوانست حكم را به سادگى شناسايى كند و عمل خويش را بر آن منطبق سازد و نيازى به كاوش و تحقيق نداشت؛ ولى عواملى گوناگون از جمله فاصله زمانى ما با زمان تشريع و نقش علوم گوناگون ديگر، سبب ابهام در شناخت احكام شده است و همين امر سبب پيدايش و گسترش علم فقه شده تا با استنباط و اجتهاد، احكام و وظايف مكلفان مشخص شود و آنان بتوانند اعمال خود را در عبادات، معاملات، سياسات و امور كيفرى بر شريعت منطبق سازند و چون اين كار، امرى نظرى و نيازمند صرف وقت براى تعلم است و اگر همه افراد به تحصيل ملكه اجتهاد و فقاهت بپردازند، نظام معيشتى جامعه مختل مىشود. تنها گروهى به آن اقدام مىكنند و ديگران به آنان مراجعه و احكام را از آنان فرامىگيرند.
در ساير علوم نيز چنين است كه براى رفع نياز جامعه افرادى با صرف وقت و تعليم و تعلم، نيازهاى همنوعان خود را برطرف مىسازند و مردم نيز در رشتههاى غيرتخصصى خود به متخصص آن مراجعه مىكنند، تا آنجا كه رجوع غيرمتخصص به متخصص، سيره عقلايى شناخته شده است.
تاريخ اجتهاد
تاريخ اجتهاد را به 3 عصر مىتوان تقسيم كرد: عصر تشريع، عصرحضور امامان معصوم عليهم السلام و عصر غيبت.
1. اجتهاد در عصر تشريع:
مقصود از عصر تشريع، زمان حيات پيغمبر صلى الله عليه و آله و هنگام دريافت وحى است. در اين عصر، احكام الهى به وسيله قرآن و سنت بيان شده است.
آيه 122 سوره توبه/9 «لِيَتفقَّهوا فِى الدّينِ ولِيُنذِروا قَومَهُم» بر جواز و وجود اجتهاد در اين عصر دلالت دارد؛[۲] هر چند برخى با استدلال به امكان تحصيل يقين به احكام از طريق وحى، اجتهاد در اين عصر را جايز نمىدانند.[۳]
2. اجتهاد در عصر حضور امامان معصوم:
عصمت امامان عليهم السلام تبعيت از سنت آنان را واجب مىكند و بر اساس اين اعتقاد، فقه شيعه پويا و غنى است. در اين عصر، چنانكه در برخى از روايات نيز آمده، شيعيان با تشويق امامان عليهم السلام به اجتهاد صحيح روى آوردند[۴] و امامان معصوم عليهم السلام براى حفظ مواريث فقهى و كلامى، ضمن تأكيد بر اجتهاد پيروان خود را از خلط آراى شخصى با احاديث بازداشتند و بر حفظ، كتابت و نقل صحيح آن ترغيب كرده،[۵] همزمان، اجتهادات فقيهان اهلسنت را كه بر اساس قياس و استحسان و اجتهاد به رأى بوده، مردود دانستهاند.[۶]
3. اجتهاد در عصر غيبت:
در حديثى، امامزمان عليه السلام مرجع دستيابى اهل دين به احكام، در عصر غيبت را فقيهان مىداند. با توجه به اين بيان، رهبرى فكرى و مرجعيت دينى در عصر غيبت از امامان معصوم عليهم السلام به فقيهان جامع شرايط سپرده شده است.
در عصر غيبت، اجتهاد فراز و نشيبها و تطوراتى را پشت سر گذاشته است:
- الف. مرحله جمعآورى و تنظيم احاديث و تأليف كتابهاى فقهى به صورت روايى با حذف سند؛ كتابهايى نظير مقنع صدوق و مقنعه مفيد و نهايه شيخ به همين شكل تأليف شد.
- ب. مرحله كمال اجتهاد و تدوين مستقل كتابهاى فقهى نظير مبسوط شيخ طوسى.
- ج. ركود اجتهاد در فقه شيعه. در اين مرحله، اجتهاد شيعه از پويايى و حركت بازايستاد و با اثرپذيرى غالب فقيهان از آراى شيخ طوسى، اجتهاد در عمل تعطيل شد.
- د. مرحله حركت و رشد مجدد اجتهاد.
- هـ. پيدايش اخبارىگرى كه انزواى اجتهاد مبتنى بر اصول را سبب شد.
- و. مرحله احياى دوباره اجتهاد و افول تفكّر اخبارىگرى.
مقدمات اجتهاد
اجتهاد در عصر حضور، بر استفاده حكم از كلام پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام اطلاق مىشد؛ از اين رو بر فراگيرى علوم پيشنياز متوقف نبود؛ ولى در عصر غيبت، بر شناخت مجموعهاى از علوم، مانند: صرف، نحو، لغت، منطق، رجال، اصول و آشنايى با كتاب و سنت و محاورات عرفى و... موقوف است.
در مقدار لازم هر يك از اين علوم پيشنياز بحث است؛ ولى در حقيقت اجتهاد كه همان رد فرع به اصل است، تفاوتى ميان عصر حضور و عصر غيبت نيست.
اجتهاد در روایات
همچنین از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روايت است كه فرمود: «چون والى اجتهاد كند و به حق اصابت كند، دو اجر دارد و اگر خطا كند يك اجر دارد».[۷]
امام رضا علیه السلام به اصحاب خود فرمود: بر ما است كه اصول را به شما القاء كنيم و بر شما است كه شاخه ها را از آن منشعب سازيد.[۸]
پانویس
منابع
- سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
- اجتهاد،دايرة المعارف قرآن، بازیابی: 6 اردیبهشت 1393.
- منابع اجتهاد در فقه شیعه، همین دانشنامه