صفوان بن مهران
صفوان بن مهران جمال اسدى كوفى
روايت كرده از حضرت امام صادق عليه السلام و عرضه كرده ايمان و اعتقاد خود را درباره ائمه اطهار عليهمالسلام به آن حضرت، حضرت به او فرموده: رحمك اللّه.[۱]
و او همان است كه شتران خود را به هارون رشيد كرايه داد به جهت سفر حج چون خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام رسيد آن جناب فرمود: اى صفوان! هر چيز از تو نيكو و جميل است مگر يك چيز از تو و آن كرايه دادن شتر است به اين مرد يعنى هارون، عرض كرد كه من به جهت سفر معصيت و لهو و لعب كرايه ندادم ولكن كرايه دادم براى طريق مكه و خودم هم در كار نيستم بلكه امر دست غلامان من است، فرمايد: آيا كرايه از ايشان طلب ندارى؟ گويد: چرا، فرمايد: آيا دوست ندارى بقاى ايشان را تا كرايه تو به تو برسد؟ گويد: بلى، فرمايد: كسى كه دوست داشته باشد بقاء ايشان را پس او از ايشان است و كسى كه از ايشان باشد با ايشان وارد آتش شود، صفوان رفت و شتران خود را بالتمام فروخت، هارون چون مطلب را فهميد به وى گفت: به خدا قسم! اگر نبود حسن صحبت تو، هر آينه تو را مىكشتم.[۲]
و اين صفوان زيارت روز اربعين امام حسين عليه السلام، را از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده[۳] و زيارت وارث[۴] و دعاى معروف به (علقمه) را كه بعد از زيارت عاشورا مىخوانند نيز از آن حضرت نقل كرده[۵] و اين صفوان مكرر حضرت صادق عليه السلام را از مدينه به كوفه آورده و با آن جناب به زيارت تربت حضرت امیرالمومنین عليه السلام نائل گشته و بر قبر آن جناب خوب مطلع بوده.[۶]
و از (كامل الزيارة) مروى است كه مدت بيست سال به زيارت آن تربيت مطهره مىرفت و نماز خود را در نزد آن حضرت به جاى مىآورد.[۷] و او جد ثقه جليل و فقيه نبيل شيخ طايفه اماميه ابوعبدالله صفوانى است كه در محضر سيف الدوله حمدانى با قاضى موصل در امامت مباهله كرد چون قاضى از مجلس برخاست تب كرد و دستش كه در مباهله كشيده بود سياه گشت و ورم كرد و روز ديگر هلاك شد.[۸]
پانویس
منبع
حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال، قسمت دوم، باب نهم: در تاريخ حضرت صادق عليه السلام