حوقله

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۲۸ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (منابع)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


حَوْقَلَه یا حَوْلَقَه، ذکر « لاحَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللّه » گفتن می‌باشد.

ماهیت حوقله

حَوْلَقَه و حَوْقَلَه، هر دو، مصدر منحوتِ (تراشیده شده) و جعلی عبارت « لاحَولَ وَ لاقُوَّةَ إِلّا بِاللّه » هستند [۱] [۲] [۳] مانند بسمله که از « بِسمِ اللَّه الرَّحمنِ الرَّحیم » ساخته شده است. در زبان عربی برای اختصار در بیان دو یا چند کلمه یا عبارت پرکاربرد، آن‌ها را باهم ترکیب کرده عبارت جدیدی پدید می‌آورند، حوقله و حولقه نیز از این جمله اند. [۴] [۵] [۶]

معنای دیگر حوقله

معنای دیگر حوقله پیر و ناتوان شدن یا نوع راه رفتنِ پیرمردان است، [۷] از این رو ابن دَحْیَه استفاده از واژه حوقله را برای اختصارِ ذکرِ « لاحول ولا قوّة الّا باللّه » خطا و کاربرد حولقه را صحیح دانسته است [۸].

اِعراب و معنای حوقله

درباره اِعراب و درنتیجه معنای این عبارت، اقوال مختلفی وجود دارد و میان ادیبان و نحویان در این باره اختلاف هست. ابن انباری [۹] پنج وجه اعرابی، و به تبع آن، پنج معنای متفاوت برای این عبارت ذکر کرده است.

معنای ذکر حوقله

مفاد ذکر حولقه آن است که روى گردانى از گناه و توانایى بر طاعت جز به حول و قوّه خداوند امکان‌پذیر نیست و در حقیقت، بنده با این ذکر، فقر و نیاز مطلق خود را در همه چیز به خدای متعال مى‌نمایاند و رفع نیاز خویش را از او مى‌طلبد. [۱۰] حَوْل به معنای حرکت، نیرو و نیز قدرت بر تصرف در امور ( حیله ) است و مفهوم این ذکر آن است که قدرت و نیرو تنها از آن خدا و به خواست اوست. [۱۱] [۱۲] [۱۳] مقصود از این عبارت، اظهار نیاز به درگاه خدا و درخواست کمک از او در کارهاست که این کار حقیقت عبودیت دانسته شده است. [۱۴] این عبارت به صورت «لا حَیْل وَ لاقُوَّةَ إِلّا باللّه» نیز آمده است. [۱۵] این عبارت در قرآن کریم نیامده، اما عبارت «لا قُوَّة إِلّا باللّه» یک بار در آیه ۳۹ سوره کهف [۱۶] به کار رفته است.

حوقله در روایات

امام علی (علیه السلام) در پاسخ پرسشی از معنای این عبارت، بیان کرده است که « ما در برابر خدا از خود اختیاری نداریم و جز قدرتی که او به ما ارزانی کند قدرتی نداریم (قدرت و اختیار ما ذاتی نیست)؛ پس چون ما را مالک آن قدرت ـ که خود بدان سزاوارتر است ـ گرداند، مکلف می‌شویم و اگر آن قدرت را از ما بگیرد تکلیف را از ما برمی دارد ». [۱۷] در احادیث دیگر، این عبارت را این گونه معنا کرده‌اند که « ما هیچ نیرو و قدرتی برای ترک معصیت ، جز با کمک خدا و هیچ توانی برای انجام طاعات جز با یاری او نداریم » [۱۸] بنابراین، هرکس این عبارت را بگوید کار خود را به خدا سپرده است. [۱۹]

جایگاه حوقله

بنابر حدیثی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه وآله وسلم) این جمله گنجی از گنج های بهشت است [۲۰] [۲۱]. و نیز این ذکر از اذکاری است که حضرت موسی (علیه‌السلام) هنگام شکافته شدن دریا بر زبان جاری کرد. [۲۲] همچنین امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا پیوسته این ذکر را بر زبان جاری می کرد. [۲۳] [۲۴] احادیث بسیاری در فضیلت این ذکر نقل شده است و مسلمانان به بسیار گفتن آن توصیه شده اند. [۲۵] [۲۶] [۲۷]

آثار حوقله

در احادیثِ پیامبر و امامان (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین)، گفتن این ذکر برای رفع وسوسه و حزن ، [۲۸] برطرف شدن بیماری و فقر ، [۲۹] [۳۰] پس از دعا و نمازهای ظهر و مغرب، [۳۱] [۳۲] [۳۳] هنگام خروج از منزل [۳۴] و پس از گفتن یا شنیدن « حَی عَلی الصَّلوةِ »، « حَی عَلی الْفَلاحِ » و « حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل » در اذان سفارش شده است. [۳۵] [۳۶] [۳۷] همچنین این ذکر از مصادیق باقیات صالحات دانسته شده است. [۳۸]از جمله، هنگام پوشيدن لباس نو، بسيار گفتن لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلاّ باللّه‌ِ (العَلىّ العَظيم)[۱] مستحب است.

کاربردحوقله در فارسی

واژه حوقله در نثر فارسی نیز به کار رفته است. [۳۹] در نظم و نثر فارسی تعابیر « لاحول گویان » و « لاحول کنان » و گفتن « لاحول ولاقوّة الّا باللّه »، برای راندن شیطان ، اظهار تعجب ، اعتراض و نشان دادن ناخرسندی کاربرد دارد. [۴۰] [۴۱] [۴۲] [۴۳] [۴۴] [۴۵]

شرح الحوقلة و الحیعلة

جلال الدین سیوطی در کتاب « شرح الحوقلة و الحیعلة » به توضیح درباره این ذکر و فضیلت آن پرداخته است. [۴۶]

کاربرد حوقله در فقه

از آن به مناسبت در باب صلات سخن گفته‌اند. حولقه از ذکرهاى بسیار با فضیلت است که در اوقات و حالات مختلف و مناسب بر آن سفارش شده است. [۴۷] [۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱] از جمله، هنگام پوشیدن لباس نو، بسیار گفتن « لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّاباللَّهِ (العَلىّ العَظیم) » مستحب است. [۵۲] [۵۳] حکایت فصول اذان همراه موذن یا پس از گفتن او مستحب است؛ لیکن- بنابر دیدگاه برخى- مى‌تواند حیعلات (حَىَّ عَلى الصَّلاة تا حَىَّ على‌ خَیرِ العَمَل) را به حولقه تبدیل کند. البته این در غیر نماز است. استحباب حکایت در نماز اختلافى است؛ لیکن نمازگزار اگر بخواهد اذان را حکایت کند، نمى‌تواند حیعلات را حکایت نماید؛ چون کلام آدمى محسوب شده و موجب بطلان نماز مى‌گردد؛ بلکه باید آن ها را تبدیل به حولقه نماید. [۵۴] [۵۵] [۵۶] [۵۷]

پانویس

  1. كشف الغطاء 3/ 38 ؛ وسائل الشيعة 5/ 47

منابع