اصحاب اعراف
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
اصحاب جمع صاحب، در لغت به معنی رفیق و ملازم است؛[۱] و اعراف جمع عُرف، در لغت به کشتزاری که بالاتر از سطح چشمهها و برفراز بلندیها باشد،[۲] آمده و برخی هر جای بلندی را اعراف گفته است؛[۳] اما در اصطلاح قرآنی، "اعراف" دیواری میان بهشت و جهنم است.[۴]
محتویات
اصحاب اعراف در آیینهی قرآن
در قرآن کریم دو گروه با عنوان "اصحاب اعراف"[۵] و " مردان بر اعراف"[۶] بیان شده که در میان مفسران در مورد این دو گروه اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهی میان اصحاب اعراف و مردان بر اعراف فرق گذاشته و گفتهاند:"مردان بر اعراف" گنهکاران اهل ایمان و "اصحاب اعراف" شفیعان روز قیامتاند؛ یعنی پیامبران و امامان -علیهمالسلام- که مردان بر اعراف را شفاعت میکنند.[۷] برخی نیز اصحاب اعراف و مردان بر اعراف را به یک معنا دانستهاند.[۸] به هر معنا که باشد، همهی مفسران در مورد اصحاب اعراف اتفاق نظر دارند به اینکه، آنها دارای مرتبهای بلند در نزد خداوند بوده و دارای مقام شفاعت میباشند؛ اما این اتفاق در مورد مردان بر اعراف وجود ندارد.[۹]
مردان بر اعراف از منظر قرآن
بر اساس آیات قرآن کریم، افراد در روز قیامت به سه دسته تقسیم میشوند:دستهای که سران اهل ایمانند و پروندهی اعمالشان پربار بوده و در بهشت جای میگیرند؛ گروه دوم سران کفر و نفاق و پیروان ایشانند که نامهی کردارشان ننگین و سیاه بوده که با قهر الهی روانهی دوزخ میشوند؛ در این میان دستهی سومی هستند که هر چند در دنیا از اهل کفر و نفاق نبودند، ولی اعمالشان به قدری نیست که آنان را از عذاب برهاند؛ بلکه در حقیقت چشم امید به رحمت واسعهی الهی بستهاند:[۱۰] «...وَ عَلَیالْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُم...»[۱۱] «...و بر "اعراف" مردانی هستند که هر یک از آن دو ]بهشتیان و جهنمیان[ را از چهرهشان میشناسند...»
مردان بر اعراف مؤمنان گناهکاری هستند که به خاطر ایمانشان به جهنم نرفتهاند و از سویی، گناهانشان مانع از دخول آنها به بهشت شده، اما چشم امید به شفاعت انبیاء و ائمهی اطهار –علیهمالسلام- جهت ورود به بهشت را دارند؛ و اینان بهشتیان و جهنمیان را از چهره و رنگ رخسارشان تشخیص میدهند.[۱۲] اینها چون اهل بهشت را مینگرند به خاطر اشتراک در عقیده، به آنها سلام کرده و امید دارند که رحمت و مغفرت الهی شامل حال آنها شده و شفیعانی آنها را شفاعت کند:[۱۳] «...وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَیکُمْ لَمْیدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُون»[۱۴] «...و به بهشتیان صدا میزنند که:"درود بر شما باد!" امّا داخل بهشت نمیشوند، در حالیکه امید آن را دارند.»
و چون ناخواسته چشمشان به جهنمیان میافتد و سختی حال ایشان را میبینند هراسان شده و از خدا میخواهند که آنان را با ستمگران قرار ندهد: «وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لاتَجْعَلْنا مَعَالْقَوْمِ الظَّالِمِین»[۱۵] «و هنگامی که چشمشان به دوزخیان میافتد، میگویند:پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!»
از نگاه به جهنمیان تعبیر به "صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ" شده، تا بیان کند که انسان با میل خود به آنچه موجب ناراحتی بوده، نگاه نمیکند؛ ولی در آن شرایط هولناک، ترس از عذاب الهی، بدون اختیار چشمها را به آن سو برده و چنان در این کار بیاختیارند، گویی دیگری چشم آنها را بدان سو باز کرده است.[۱۶] این دعای گناهکاران در حالتی است که هنوز داخل بهشت نشدهاند، اما امید شفاعت کسانی (پیامبر یا امام) را دارند که همراه آنان است و هنگامی که، گناهکاران را مینگرند که به سوی دوزخ برده میشوند، تنها امیدشان خداست و به او پناه میبرند که جزو ستمکاران نباشند.[۱۷]
اصحاب اعراف، شفیعان قیامت
اصحاب اعراف که مقامی بلند نزد خداوند دارند، چون مردان دوزخی را مشاهده میکنند، آنان را مورد خطاب قرار داده و میگویند: «وَ نادی أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا یعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ قالُوا ما أَغْنی عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ، وَ ماکُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ»[۱۸] «و اصحاب اعراف، مردانی (از دوزخیان را) که از سیمایشان آنها را میشناسند، صدا میزنند و میگویند:(دیدید که) گردآوری شما (از مال و ثروت و زن و فرزند) و تکبّرهای شما، به حالتان سودی نداد!»
در روایات آمده است که مراد از اصحاب اعراف ائمهی هدی -علیهم السلام- هستند.[۱۹] اینکه اصحاب اعراف جهنمیان را به چهره میشناسند، گفتهاند:اصحاب اعراف آنان را از سیاهی چهره و بدی حالشان میشناسند.[۲۰] برخی نیز گفتهاند:اصحاب اعراف سران کفار را که در دنیا میشناختند، در آخرت نیز به چهره میشناسند.[۲۱] اصحاب اعراف، در ندای خود به اهل دوزخ میگویند:ثروت و جمعیت شما به حالتان سودی نبخشید و تکبر شما از قبول حق و عبادت، موجب بدبختی شما شد. ما شما را نصیحت میکردیم، در حالیکه شما سرگرم جمع مال و منال بودید و سخن ما را نپذیرفتید؛ و امروز آن مال اندوزیها و خودبزرگ بینیها سودی به حالتان نمیبخشد.[۲۲] سپس جهنمیان را مورد سرزنش قرار داده و میگویند: «أَهؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لاینالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لاخَوْفٌ عَلَیکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ»[۲۳] «آیا اینها [این واماندگان بر اعراف] همانان نیستند که سوگند یاد کردید، رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولی خداوند بخاطر ایمان و بعضی اعمال خیرشان، آنها را بخشید. هم اکنون به آنها گفته میشود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسی دارید و نه غمناک میشوید.»
اصحاب اعراف اهل دوزخ را که از سیمایشان میشناسند، خطاب کرده، و میگویند:دیدید یارگیری شما در دنیا بدردتان نخورد؟ آیا همینان نبودند که دربارهی آنها سوگند میخوردید:هرگز رحمت الهی نصیبشان نمیشود؟ ببینید که آنها به بهشت داخل میشوند، اما شما در اشتباه بودید. سپس رو به بهشتیان میگویند:داخل بهشت شوید که نه ترسی بر شما است و نه اندوهناک میشوید.[۲۴] با این بیان پیشوایان شرک و کفر را مورد سرزنش قرار میدهند که دربارهی اهل ایمان و مسلمانان میگفتند:هرگز ایمان به پیامبر و پذیرش اسلام سودی به حالشان نخواهد داشت؛ و در حین فراخواندن مردم به شرک و مبارزه با دین اسلام، سوگند یاد میکردند که، پروردگار جهان هرگز مسلمانان را به کامیابی و سعادت نخواهد رسانید.[۲۵]
پانویس
- ↑ . راغب اصفهانی،حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، 1412ق چاپ اول، ص475.
- ↑ . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بی جا، بی تا،ج9ص242.
- ↑ . طریحی، فخرالدین،مجمع البحرین،تهران، کتاب فروشی مرتضوی،1375ش،چاپ سوم،ج5ص93.
- ↑ . مفردات، ص562.
- ↑ . اعراف/48.
- ↑ . اعراف/46. در قرآن با تعبیر "و علی الاعراف رجال" ذکر شده، به نظر میرسد که مراد از "رجال" اعم از مردان و زنان است و مردان از باب تغلیب ذکر شده است.
- ↑ . ر.ک،طیب، سید عبدالحسین،اطیب البیان،تهران،انتشارات اسلام،1378،چاپ دوم،ج5ص327.
- ↑ . طباطبایی، سید محمد حسین،المیزان،قم، انتشارات اسلامی، 1375ش،چاپ پنجم،ج8ص153.
- ↑ . اطیب البیان،ج5ص329. برای آگاهی از اقوال مختلف دربارهی رجال و اصحاب اعراف ر.ک،المیزان ج8 ص157.
- ↑ . اطیب البیان، ج5، ص329.
- ↑ . اعراف/46.
- ↑ . اطیب البیان، ج5، ص328.
- ↑ . طوسی، محمدبنحسن؛ التبیان، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بی تا، ج4، ص411.
- ↑ . اعراف/46.
- ↑ . اعراف/47.
- ↑ . المیزان،ج8، ص163.
- ↑ . المیزان، ج8، ص179.
- ↑ . اعراف/48.
- ↑ . کلینی، محمدبنیعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، ج1، ص184.
- ↑ . التبیان،ج4، ص414.
- ↑ . مجمع البیان، ج4، ص664.
- ↑ . طبرسی، فضلبنحسن؛ مجمع البیان، تهران، فراهانی، 1360ش، چاپ اول، ج4، ص655.
- ↑ . اعراف/49.
- ↑ . المیزان، ج1، ص264.
- ↑ . حسینی همدانی، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان، تهران، لطفی، 1404ق، چاپ اول، ج6، ص349.
منابع
- محمد شمس اللهي،اصحاب اعراف دسترس در پژوهشکده باقرالعلوم بخش فرهنگ علوم انساني و اسلامي تاریخ بازیابی:16 آذرماه 1392.