حاشیه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۵۸ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این واژه در لغت به‌ معنای كناره و شرحی است كه بر متن می‌نویسند و در اصطلاح نسخه‌شناسی، مطالبی است كه در گذشته در اطراف متن اصلی كتاب‌ها برای توضیح مطالب مشكل یا مبهم یا نقد و ردّ اشكالات مطرح‌شده در متن نوشته می‌شد. این سنت از قرن‌ها پیش در میان دانشمندان اسلامی رواج داشته كه به هنگام خواندن كتاب، نظرها و توضیحات خود را در سه طرف (بالا، پایین، و سمت چپ) صفحات آن می‌نوشتند.

نویسندگانِ حاشیه‌ها را "مُحَشّی" یا "حاشیه‌نویس" و عمل حاشیه‌نویسی را "تحشیه" می‌گفتند. بعدها بر اساس اعتبار علمی نویسندگان حاشیه و یا نظر به اهمیت حاشیه‌ها، ناسخان به هنگام نسخه‌برداری از كتاب‌های گوناگون، حاشیه‌های مهم را در اطراف صفحات ثبت می‌كردند.

حاشیه‌نویسی در جهان اسلام به روزگار انتشار گسترده كتاب‌های خطی بازمی‌گردد كه هر كس مطلبی را می‌خواند از نگارش نظر خویش درباره آن خودداری نمی‌كرد تا جایی كه بعضی از دانشمندان حاشیه‌نویسی را كار و وظیفه خود می‌دانستند. آنان ضمن نسخه‌برداری از كتاب‌های معروف و معتبر، مطالب خود را در اطراف یا در لابه‌لای صفحات گوناگون می‌نوشتند و سپس دنباله مطلب را پی می‌گرفتند.

چون حاشیه‌نویسی بر كتاب‌ها و اظهارنظر درباره آثار دیگران آسان‌تر از تألیف بود، از گذشته عمومیت یافته است؛ به‌ نحوی كه پیش از قرن دهم هجری، منحصر به كشف برخی مسائل دشوار و شرح بعضی از عبارات پیچیده بود، اما از آن پس اندكی محدودتر شد. در این دوره، حاشیه‌ها توضیح عبارت‌های پیچیده و عموماً روشن‌تر از متن بود، اما در دوره صفویه و قاجاریه ـ كه می‌توان آن را دوره حاشیه‌نویسی نامید ـ حاشیه‌ها پیچیده‌تر و دشوارتر از متن می‌نمود.

حواشی این دوره را می‌توان به سه دسته تقسیم كرد:

1. حواشی كتاب‌های ادبی به‌ ویژه متونی كه برای تدریس در حوزه‌های علمی تعیین شده بود. بعضی از این حواشی، توضیحی و روشنگر و برخی حاوی شرح و بسط و نقد و استدلال‌های زائد بر متن بودند.

2. حواشی كتاب‌های دینی كه درباره اصول اعتقادی یا فروع فقهی (احكام عملی) بود. این حاشیه‌ها برای توضیح مقصود نویسنده متن، و بسط و تفصیل دلایل عقلی و نقلی وی نوشته می‌شد كه بدان "شرح" می‌گفتند و مستقل از كتاب اصلی بود و نویسنده شرح برای اثر خود، عنوان جداگانه دوجزئی برمی‌گزید كه واژه شرح، غالباً در آغاز جزء دوم قرار داشت. همچنین هنگامی كه نویسنده‌ای مطالبی در ردّ یك یا چند بخش و یا همه مطالب نویسنده‌ای می‌نوشت، بدان "ردّ" یا "ردّیه" می‌گفتند كه به‌ صورت مستقل منتشر می‌شد و عنوان جداگانه و دوجزئی داشت كه واژه ردّ، غالباً در آغاز جزء دوم آن واقع بود.

3. حواشی كتاب‌های كلامی و فلسفی، كه در دوره تیموری رو به كاهش نهاد و پس از آن تا اندازه‌ای رواج یافت. نویسندگان این‌گونه حواشی، برای خود در این زمینه حق اظهارنظر قائل بودند. این قبیل كتاب‌ها میدان جدال آرای مختلف و احیاناً متضاد گردید و كار به جایی رسید كه به محض نوشته شدن اثری در این زمینه، حاشیه از هر سو نوشته می‌شد و پس از نشر آنها، دیگران نیز حواشی دیگری می‌نوشتند و از آرای نویسنده اصلی، پشتیبانی و نظرهای مخالف وی را رد می‌كردند. شاید گه‌گاه در این میان، كسی نقش داور و میانجی را در میان آرای متناقض برعهده می‌گرفت.

حواشی بر نسخ خطی به اعتبار حاشیه‌نویسان به سه گروه تقسیم می‌شوند:

  1. حاشیه طلاب كه از یك اثر، خلاصه‌ای تهیه می‌كردند و سپس نقایص این نسخه را فردی فاضل با مقایسه آن با نسخه كامل و اصلی برطرف و با رفع افتادگی‌ها، آن را كامل می‌كرد.
  2. حواشی علما و دانشمندان كه به‌ منظور شرح پیچیدگی‌ها و یا ردّ نظریات نویسنده در كنار صفحات متن نوشته می‌شد.
  3. حواشی صاحبان نسخه كه شرح و بسط و تكمیل نقایص كتاب خود بوده است.

پس از پیدایش صنعت چاپ، حاشیه‌نویسی همچنان به دو صورت ادامه یافت:

  1. مطالبی كه نویسنده كتاب یا مقاله نه آن‌قدر لازم می‌داند كه جزو متن اصلی بیاورد و نه آن‌قدر زائد كه از آوردن آن صرف‌نظر كند. بنابراین آنها را در ذیل صفحات، آخر فصل‌ها یا در آخر كتاب قرار می‌دهد.
  2. مطالبی كه مترجم كتاب یا مقاله در توضیح منظور نویسنده اصلی اثر می‌آورد و بنا به رعایت امانت در ترجمه، نمی‌تواند آن را در متن ترجمه داخل كند و ناگزیر آن را جدا از متن می‌آورد. گروهی از صاحب‌نظران برآنند كه دوره حاشیه‌نویسی را می‌توان دوره‌ای دانست كه كمتر اندیشه تازه‌ای برای طرح وجود داشت و از این رو، اهل فضل به حاشیه‌نویسی بر آثار پیشینیان پرداختند؛ چنان‌كه دوره مغول و قاجار نمونه‌های دوران حاشیه‌نویسی در ایران به‌شمار می‌رود.

به هر روی، حاشیه‌نویسی در جهان اسلام به‌ویژه عالم تشیع، وسیله‌ای برای بسط علم، گسترش فهم و اندیشه، ترویج آزادانه عقاید و توسعه بیشتر فرهنگ بود. بدین ترتیب، كتاب‌های حاشیه‌دار از شكل اصلی خود بیرون آمد و اثر تازه و جداگانه‌ای محسوب شد.

شمار حاشیه‌های باارزش و سودمند تاریخی، فراوان است. آقا بزرگ طهرانی در كتاب الذریعه، تعداد 1286 عنوان حاشیه از حاشیه‌نویسان شیعه را برشمرده كه تعداد مؤلفان آنها بیش از 300 نفر است.

منابع