عرفان
منبع: سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
«عِرْفان» در قرون اخير، عنوانى خاص بخود گرفته و به صورت علمى مستقل شناخته مي شود، و اگر آميخته به تصوف و اوهام متصوفه و افكار باطله آنها نمي بود چه نيكو علمى و چه زيبا مسلكى بود.
موضوع اين علم شناخت حق و اسماء و صفات او است. و بالجمله راه و روشى كه اهل اللّه براى شناسائى حق انتخاب كرده اند عرفان مي نامند.
عرفان وشناسائى حق به دو طريق ميسر است:
- يكى به طريق استدلال از اثر به مؤثر و از فعل به صفت و از صفات به ذات رسیدن است، و اين مخصوص علما می باشد.
- دوم طريق تصفيه باطن و تخليه سر از غير و تحليه روح می باشد، و آن طريق معرفت، خاصّه انبياء و اولياء است، واين معرفت كشفى و شهودى را غير از مجذوب مطلق كس را ميسر نباشد مگر به سبب طاعت وعبادت قالبى و نفسى و قلبى و روحى و سرّى و خفى، وغرض از ايجاد عالم معرفت شهودى است.
عرفا عقيده دارند براى رسيدن به حق و حقيقت بايستى مراحلى را طى كرد تا نفس بتواند از حق و حقيقت بر طبق استعداد خود آگاهى حاصل كند، و تفاوت آنها با حكما آن است كه تنها گرد استدلالهاى عقل نمى گردند، بلكه مبناى كار آنها بر شهود و كشف است.