ابوالبختری (وهب بن وهب)
وهب بن وهب بن كبير بن عبدالله بن زمعه قرشى (200 ق/816 م) دولتمرد، قاضى، مورخ و محدث.
زندگی نامه
مادرش عبده دختر على بن يزيد ركانه هاشمى بود كه گفته شده چندى در حباله نكاح امام صادق (ع) بوده است. وى از مردم مدينه بوده و در اين شهر به تحصيل حديث و فقه پرداخته. احاديث بسيارى از امام صادق(ع) روايت كرده، مرحوم نجاشى و مرحوم شيخ طوسى او را از اصحاب آن حضرت شمردهاند.
در يكى از سفرهاى هارون الرشيد به مدينه كه فقهاء برجسته اين شهر وى را از بالا رفتن به منبر پيامبر (ص) بازداشتند، ابوالبخترى با جعل حديثى اين امكان را براى او فراهم ساخت. وى در حوالى سال 174 هـ ق مدينه را به قصد بغداد ترك گفت و در مسير خود مدتى در كوفه اقامت گزيد و به روايت حديث پرداخت.
وى در دسيسه دستگيرى يحيى بن عبدالله علوى شركت فعالانه داشت و بدين منظور همراه فضل برمكى به رى رفت. ظاهرا آنگاه كه قاضى القضاة ابويوسف در بغداد حضور نداشت، در مجلس محاكمه يحيى به عنوان يكى از قضاة شركت كرد و با طرح شبهات، حكم به محكوميت يحيى نموده اسباب رضايت هارون را فراهم ساخت، و شايد همين امر باعث شد كه هارون وى را به منصب قضاء «عسكر مهدى» واقع در بخش شرقى بغداد بگمارد. وى در دربار هارون صاحب نفوذ بود و پس از درگذشت ابويوسف وى به سمت قاضى القضاتى منصوب گرديد.
در سال 192 از منصب قضاء بغداد عزل و به عنوان والى، قاضى و امام به مدينه اعزام شد، در مدينه نيز مردى پرنفوذ بود، وى تا وفات هارون و حتى در اوائل خلافت امين بر مسند خود باقى بود. و در 194 امين وى را از ولايت و قضاء عزل كرد و به دنبال آن ابوالبخترى مدينه را ترك گفت و به بغداد بازگشت. در 195 مجددا وى را به قضاء منصوب كرد.
ابوالبخترى در اواخر عمر خود چندى را در صيدا گذرانيده است. گرچه ابوالبخترى به عنوان فقيه، راوى سيره، محدث و نسبشناس شناخته مىشود ولى وثاقت او به شدت مورد ترديد رجاليان قرار گرفته است، ابن معين، احمد بن حنبل، ابن راهويه، ابوداوود، جوزجانى و دارقطنى او را كذاب و واضع دانستهاند. عثمان بن ابىشيبه او را دجال خوانده است. از رجاليان شيعه نيز ابن غضائرى، طوسى و نجاشى او را ضعيف و كذاب خواندهاند، فضل بن شاذان وى را از دروغگوترين مردم دانسته است. وى به سال 200 درگذشت.
تالیفات
از آثار او : مولد اميرالمؤمنين على (ع) ، الرايات يا الالوية ، صفات النبى (ص) را مىتوان نام برد.
منبع
سيد مصطفى حسينى دشتى، معارف و معاریف