وسوسه
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
وسوسه، از زيانبارترين امراض قلبى است[۱] و ضدّ آن، انديشهها و تصورات ستودهاى است كه شرعاً و عقلاً نيكو باشند[۲] و الهام ناميده مىشود.[۳]
همه خيالات و افكاري كه بر ذهن و قلب انسان عبور ميكنند بر چهار قسم است: افكار محرك عمل خير و خيالات خوب كه «الهام» نام دارند و افكار محرك عمل شر و خيالات بد كه «وسوسه» ناميده ميشوند. دو قسم وسواس، اثر شيطان بوده و دو قسم الهام، از فيض ملائكه است.[۴] همانطور که در روایتی نیز الهام فرشته وسوسه شيطان در دو گوش باطنی انسان ذکر شده است.[۵]
وسواس که خاطره و خواطر[۶] شیطانی نیز نام دارد، در لغت به معنای صدایی آرام و پنهانی است[۷] و در اصطلاح، عبارت است از هرچه که باعث روگرداني دل از ياد خداي سبحان باشد؛ بنابراین، گستردهتر از معناي متعارف آن است؛ يعني كثرت شك و يا حالتي كه هنگام ارتكاب كارهاي زشت و گناه بر قلب عارض ميشود.[۸]
محتویات
وسواس در قرآن کریم و روایات
قرآن کریم، وسوسه شيطان و اطاعت آدم و حوا علینبیّناوآلهوعلیهماالسلام از وسوسه شیطان را باعث رانده شدن ایشان از بهشت میداند [۹] و یک سوره کامل آن در استعاذه از شرّ وسوسهگران ابلیسی و انسانی است.[۱۰] پيشوايان دين عليهمالسلام نیز با قول و عمل خود از اعتنا به وساوس نهى فرمودهاند؛[۱۱] همانطور که امام صادق(ع) وسواس در وضوء و نماز را اطاعت از شيطان و بیعقلی میدانند[۱۲] و در دعاها از وساوس به خدا پناه برده شده است.[۱۳]
عوامل ایجاد یا تقویت وساوس
1. شیطان: وسوسه، چون شک و شرک و... از القائات شيطاني است كه در قلوب مردم مىاندازد، چنانچه طمأنينه، يقين، ثبات، خلوص و امثال اينها از فیوضات الهی و القائات فرشتگان است.[۱۴]
2. نفس: قرآن کریم وسوسهها را منتسب به نفس انسان دانسته است[۱۵] و شیطان نیز در قیامت به گمراهان میگوید: من بر شما تسلطى نداشتم جز اينكه دعوتتان كردم و شما اجابتم كرديد، مرا ملامت نكنيد، خودتان را ملامت كنيد.[۱۶]
3. انسانهای ابلیسْسیرت: در سوره مبارکه الناس،[۱۷]به اين حقیقت اشاره شده كه بعضى از مردم از شدت انحراف، خود در زمره شيطانها قرار گرفتهاند و دیگران را وسوسه میکنند[۱۸]و در قرآن کریم، «اولیای شیطان» نام دارند که دریافتهایی شیطانی دارند.[۱۹]
تحلیل فلسفی-روانشناختی ارتباط سهضلعی بین عوامل مذکور
آمادگی نفس و صفات شخصیتی کسب شده در درون انسان در پذیرش وساوس شیاطین انسی و جنی، اساسیترین عامل در ایجاد یا تقویت وسواس است. امام خمینی(ره) درباره ارتباط وسواس شیطان و نفس میگوید: قلب انسانى لطيفهاى است بين ملك و ملكوت و چون آيينه دو رويى است كه در يك روى آن صور غيبيه منعكس میشود و در رویى دیگر صور دنيايی انعکاس مییابد. و اگر توجه قلب به دنیا بیشتر شد، باطن خيال او با ملكوت سفلى كه روح پستیهای عالم ماده و نیز جایگاه جنّ و شياطين و نفوس خبيثه است سنخیّت یافته و به واسطه اين تناسب، القائاتى شيطاني در آن وارد میشود که منشأ تخيلات بد است. نفس چون همواره توجه به دنيا دارد، علاقه به آن تخيلات باطله پيدا کرده و افکار و تمایلات و رفتارهای شيطانى از قبيل وسوسه، شك، ترديد، اوهام و خيالات باطله در آن غالب شده و اعمال بدنيه نيز بر طبق صور باطني قلب میگردد و همینطور اگر قلب به آخرت و معارف حقه توجه نمود، با ملكوت اعلى، كه عالم ملائكه و نفوس پاک و به منزله حقیقتِ نورانى عالم طبيعت است، تناسب پيدا میكند و علوم رحمانى، عقايد حقه، افکار و تمایلات الهيه دریافت کرده و از شك و شرك منزه و پاكيزه گردد و حالت استقامت و طمأنينه در نفس پيدا شود و طبق آن دریافتهای قلبی، شوق و سپس اراده در وجود انسان ایجاد می شود و بالاخره اعمال ظاهري و باطني از روى ميزان عقل و حكمت واقع میشود.[۲۰]
بنابراین، این نفس است که با رذایلی که دارد و نیز با دوری از یاد خدا (که در قسمت انواع وساوس ذکر خواهند شد)، خود را آماده تاثّر از وسواس شیطان و نفوس شیطانی میکند؛ همانطور که در مدل مذکور نیز به صورت ارتباط مستقیم و آغاز شده از جانب نفس ترسیم شده است. همانطور که ارتباط شیاطین جن و انس با یکدیگر در منطق قرآنی، دوسویه است. [۲۱]
انواع وسوسه و درمان هریک
وسواس دارای شقوق بیشماری است[۲۲] اما پس از ذکر علاج کلی، به انواع آن و درمان هریک خواهیم پرداخت:
قواعد کلی در علاج وسوسه
بعضى علاج وسوسه را ناممکن دانستهاند؛ اما حق این است که ممکن است ولی بسيار مشكل است[۲۳] مگر برای کسی که دلش همواره متوجّه و مشغول به خداى يكتا باشد تا شيطان مجالى در آن نيابد؛ مثل مخلَصين باشد كه در قرآن كريم از سلطه شیطان مستثنى شدهاند.[۲۴] این قواعد کلی در درمان هر وسوسهای باید مورد توجه قرار گیرد:
1. بستن درهاى نفوذ شيطان در قلب: كه عبارتند از شهوت، خشم، حرص، حسد، عداوت، خودبينى (عجب) و ... از صفات رذيله که اگر این درها بسته باشند، شیطان راهى به دل ندارد مگر دزدانه و گذرا.
2. آباد ساختن دل به اضداد رذایل: يعنى به اخلاق فاضله، اوصاف شريف و ملازمت با ورع و تقوى و عبادت پروردگار متعال.
3. كثرت ذكر با دل و زبان: كه اگر ريشههاى صفات مذموم ياد شده كه به منزله درهاى بزرگ براى ورود شيطان است از دل كنده شود، راههاى تسلّط و تصرّف وى بسته مىشود، مگر بعضى خطورهاى گذرا که ذكر و ياد خدا این موارد را هم ریشهکن میکند.[۲۵] همچنانكه رسولخدا(ص) فرمود: شيطان پوزه خود را بر قلب هر انسانى خواهد گذاشت، اگر او به ياد خدا بيفتد، شیطان مىگريزد، اما اگر خدا را از ياد ببرد، دلش را مىخورد.[۲۶] البته منظور، یاد حقیقی است[۲۷] اما اذکاری نیز در روایات آمده است؛ مثل قرائت آيه «سخره»[۲۸] كه دستور العملي جاري در برنامه سالكان است و تأثير آن در صفاء قلب و اطمينان نفس و نفى خواطر و ازاله شك و وسواس به عدد هفتاد مرتبه در نفوس مستعده يقيني است.[۲۹] اين توصيه مستند به روايتي از امام علي(ع) است كه شارحين آن نيز به اين مساله اذعان دارند.[۳۰] ذکر «لاالهالاالله»[۳۱] و «تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً»[۳۲] هر دو مورد تجربه راوی آنها بوده است.
4. بیاعتنایی به شیطان: که مورد توصیهی روایات است. [۳۳] امام خمینی(ره) درباره این توصیه روایی میگوید: اين بیاعتنایی از معالجات مهمّی است که در همه امراضی كه از القائات شيطان است چون شک و شرک و وسواس به کار میآید.[۳۴]
5. استعاذه و تضرّع: زیرا تضرع و زارى به درگاه حق تعالى و پناه بردن از شرّ آن ملعون و شرّ نفس به آن ذات مقدس، یاری او را در پي دارد.[۳۵] همانطور که پيامبراكرم (ص) نيز استعاذه از شيطان در وسوسه در نماز را دستور داده و فرموده که وقتى داخل نماز شدى، بزن با انگشت سبّابه دست راستت به ران پاى چپت، پس بگو: «بسم اللّه و باللّه، توكّلت على اللّه، أعوذ باللّهالسّميع العليم من الشّيطان الرّجيم.» كه باعث دور كردن او ميشود.[۳۶] 6. گرسنگي و روزه: زيرا خداي متعال در حديث معراج، مومنين را به حفظ قلب از وسواس امر فرموده و سپس خود در جايي از آن حديث ميفرمايد از بركات گرسنگي، حفظ قلب است.[۳۷] در روایت است که روزه ماه شعبان و چهارشنبه وسط و پنجشنبه اول و آخر هر ماه وسواس را از بین میبرد. [۳۸]
7. ياد اهلبیت علیهمالسلام. [۳۹]
8. یاد مرگ و پوسيدن جسم و بدن.[۴۰]
9. اشتغال و بيكار نبودن؛ خصوصاً براي جوانان: امام کاظم(ع) فرمود: خداوند انسان پرخواب و بيكار را دشمن میدارد.[۴۱] و جوان وقتى از كار مباحى كه درونش به آن مشغول باشد باز ايستد ناچار شيطان در دل او وارد مىشود.[۴۲]
10. شناخت ضدّ وسوسه (انديشه و خاطر نيك و ستوده): تا آدمى را بر مواظبت بر آن كه موجب دفع وسوسههاست برانگيزد.[۴۳]
تفصیل انواع وسوسه و درمان هر یک
علاوه بر لزوم مراعات قواعد کلی مذکور در معالجه هریک از انواع وساوس، برخی از انواع این بیماری نیازمند مراقبات و درمانهایی خاص هستند که ذکر میشود:
1. وسوسه به معناي كثرت شك در عبادات: این نوع وسواس، معنای متعارف و شایع وسواس است و دارای اقسامی است: 1) وسواس در نيّت.[۴۴] 2) وسواس در عدد رکعات نماز[۴۵] 3) وسواس در قرائت[۴۶] 4) وسواس در طهارات[۴۷] علاج: علاج اين نوع از وسواس، چون ساير امراض قلبيه با علم نافع و عمل، بسى آسان است ولى انسان بايد اوّل خود را مريض بداند، نه اینکه خود را مريض ندانسته، بلكه ديگران را منحرف از راه و بی مبالات در دين بداند.[۴۸] سپس بر طبق دستورات زیر عمل کند: 1) تفكر در روايات، فتواي مرجع تقليد و رفتار متشرّعين و تلقين راه درست به خود: روایت است كه رسول خدا(ص) جهت وضوى خود يك مشت آب به صورت مىزدند و يك مشت به دست راست و يك مشت به دست چپ و اجماع فقهاء اماميّه بر این است كه اين وضوء صحيح است. حتی در شستن دوم، بعضى اشكال كردهاند ولي شستن سوم قطعاً بدعت و مبطل وضوء است.[۴۹] يكى از ائمه معصومينعليهمالسلام، وقتى كه براى قضاى حاجت مىرفتند با دست مبارك به رانهاى مبارك آب مىپاشيدند كه اگر ترشحی از نجاست صورت گیرد، معلوم نشود رطوبت آب بوده یا نجاست![۵۰] پس این فرد بايد فكر كند كه از طرفی احاديث شريفه و كتاب الهى، عمل فرد وسواسی را از شيطان شمردهاند و صاحبش را بیعقل معرفی فرمودهاند و فقها هم عمل وسواسى را غير منطبق با اسلام دانسته و بعضى از اعمال او را باطل شمردهاند و مردم معمولى متشرّع هم چنین عمل نمیکنند؛ بنابراین مبادا خيال كند كار خودش تقوا و ديانت است؛ زيرا روشن است كه نميتوان گفت كه نوع متدينين و علما و بزرگان دين مبالات به دين خدا ندارند و شخص وسواسى فقط مقيد به ديانت است.[۵۱] 2) بياعتنايي عملي به وسوسه و انجام ضد آن: امام باقر(ع) فرمود: وقتى كه شكّت در ركعات نماز، زياد شد نماز را ادامه بده بدون اعتنا به شك؛ زيرا اين نيست مگر از شيطان. در ادامه مىفرمايد: شيطان را به خودتان عادت ندهيد به شكستن نماز، پس او را به طمع بيندازيد؛ زيرا كه شيطان پليد است معتاد است به آنچه عادت داده شد. آن خبيث مىخواهد كه اطاعت شود، پس وقتى كه عصيان شد، به كسى از شماها عود نمىكند[۵۲] و اين از معالجات مهمّ است در جميع امورى كه از القائات شيطان است.[۵۳] مثلا اگر مبتلا به وسوسه در وضو است، بر خلاف وسواس ذهنياش يك مشت آب بيشتر به كار نبرد. لابد شيطان مىگويد كه اين عمل صحيح نيست. جواب او را بدهد كه اگر عمل من درست نيست، پس بايد عمل رسول خدا(ص) و ائمّه طاهرينعليهمالسلام و جميع فقها درست نباشد. پس اگر عمل آنها باطل بود، بگذار عمل من نيز باطل باشد.[۵۴]
2. وسوسه در اعتقادات: که در برخی روایات، مصادیقی از آن با عنوان «وسوسه در تفکر دربارهی خلقت»[۵۵] به معنای وسوسه در آفریدگار جهان مطرح شده است. در برخی از روایات که فرمودهاند وسوسه تا مورد اعتقاد قرار نگیرد و بر زبان نیاید گناهی ندارد[۵۶]، این نوع وسواس منظور است. علاج: این وساوس، به شکها و سوالات معمولی نمیگویند بلکه مصداق آنها پس از بررسی علمی و یافتن پاسخ است که علیرغم غیر منطقی بودن، دل را آزار میدهد و پیامبر و اهلبیتعليهمالسلام درمانهایی طبیبانه در این موارد بهکار بردهاند که این روشها مورد استفاده مشاوران تربیتی نیز قرار دارد و فرمودهاند: شیطان پس از نومیدی از راه أعمال [واداشتن به كارهاى بد و جلوگيرى از كارهاى نيك] از این طریق سعی میکند بر شما چيره شود، سپس از اين راه به سراغتان آمد تا شما را بلغزاند، هرگاه چنين حالتى برای کسی پيش آمد، «لا اله الا اللّه» بگويد. بلکه در جایی دیگر درباره این افراد که از وساوس خود ناراحت هستند فرمود: سوگند به آن كه جانم به دست اوست كه اين صريح ايمان است.[۵۷]
3. وسوسهی گناه: امام صادق(ع) فرمود: وسواس خناس که یکی از شیاطین است کارش این است که انسانها را با وسوسه آمال و آرزوها مىفریبد تا مرتكب خطا و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را از يادشان مىبرد. البته وساوسی که بدون اختيار به وجود مىآيد، مورد بازخواست و مؤاخذه نيست و به واسطه آنها گناهى نوشته نمىشود.[۵۸] بلکه ارتکاب آن گناه است. علاج: تفکر در بدى عاقبت گناه و ناگوارى فرجام گناه در دنيا و آخرت و توجه به حقّ عظيم خدا و بزرگى ثواب و عقاب او در وسوسه به گناه؛ زیرا اگر با برهانهاى قوى با وساوس مقابله شود در کمال ناتوانی خواهند گريخت.[۵۹]
4. افکار و خیالاتی که در مباحات بیهوده است: در اصطلاح، حدیث نفس نام دارند.[۶۰] علاج: درمان این وسوسه بسیار مشکل است و برخی علمای اخلاق معتقدند علاجى ندارد! اما بزرگانی چون مرحوم نراقی آنرا علاجپذیر می دانند.[۶۱] به نظر میرسد راهکار علمای اخلاق عملی (سیر و سلوک) که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، در درمان این نوع وسوسه بسیار کارساز است.
نفی خواطر در اخلاق عملی و ریشهکن کردن همهی وسوسهها
راهکار اساسی علمای اخلاق عملی برای دفع انواع وساوس عبارت است از «نفی خواطر» که علامه طهرانی(ره) به طور کلی درباره آن گفته است بیرون کردن کلّی اغيار از ذهن خود در ضمن يكى از اعمال عباديّه[۶۲] که البته دارای مقدمات و مراحل و اعمالی خاص است که قطعاً باید زیر نظر اسلامشناسی آگاه صورت گیرد. مهمترين شعبه تزكيه و سبب تطهير سرّ و ذات انسان از شك و ريب در ايمان باللّه است كه با نور معرفت از ظلمات وساوس بهدرآيد و به توحيد حقيقى آراسته شود.[۶۳] یک نمونه از ذکر و معرفت حقیقی که وسواسزدا است در دعای امام سجاد(ع) آمده که فرمودند: وسواس سينهام را جز احسان تو دور نخواهد ساخت.[۶۴]
احتياط و مرز آن با وسواس
امام خمینی(ره) میگوید: احتياط، در طهارت و نجاست موافق با طبيعت اهل دنيا است، لذا شرع مقدس در اين مورد زياد مبالغه ننموده است اما احتياط در حقوق مالی و آبرویی دیگران، مخالف با طبيعت اهل هوى و هوس است و لذا هنوز ديده نشده كه كسى در اداء قرضش وسواس به خرج دهد و بدهى خود را سه دفعه بپردازد! و لذا در اين امور حتى اگر جانب وسواس گرفته شود از جانب احتياط لازمتر خواهد بود.[۶۵] همچنین احتیاط در اموری دور از ذهن معمولی نیز از نظر علمای اخلاق ناپسند است. مانند كسى كه از شكار كردن به اين دليل خود دارى مىكند كه مبادا شكار از دست انسانى فرار كرده باشد كه قبلا او را گرفته و مالك بوده است اين شخص گرفتار وسواس است و تقوایی که دوری از مشتبهات است در حق این فرد و این مورد صادق نیست.[۶۶]
پانویس
- ↑ . خمينى، امام سید روحالله؛ آداب الصلاة، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ هفتم، 1378، ص 26و 27.
- ↑ . نراقی،ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه سيدجلال الدين مجتبوی، انتشارات حكمت،چاپ چهارم، 1377، ج 1، ص 230.
- ↑ . فیض کاشانی، ملامحسن؛ راه روشن(ترجمه المحجة البيضاء)، ترجمه سيد محمد صادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول، 1372 هجرى شمسى، ج 5، ص 70.
- ↑ . نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1377،ص 128.
- ↑ . كلينى، ابو جعفر محمد بن يعقوب؛ الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407 ه ق، ج 2، ص 267.
- ↑ . يعنى حديث نفس يا انديشهها و خيالاتى كه به دل خطور مىكند.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، دار صادر، بيروت، نوبت چاپسوم، 1414 ق، ج 6، ص 255.
- ↑ سعادتپرور علي؛ سرالاسراء في شرح حديث المعراج، انتشارات تشيع، قم، 1374، چاپ اول، ج1، ص 122.
- ↑ . الأعراف : 20
- ↑ . الناس: 1 - 5.
- ↑ . خمينى امام سید روحالله؛ آداب الصلاة، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ هفتم، 1378، ص 26و 27.
- ↑ . حرّ عاملى، محمد بن حسن بن على؛ تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، مؤسسه آل البيت عليهم السلام ، قم ، چاپاول، 1409 ه ق، ج 1، ص 63.
- ↑ . سيد بن طاوس؛ الإقبال بالأعمال الحسنة، چاپ دار الكتب الإسلامية، چاپ دوم، تهران، 1367، ج 2، ص 72.
- ↑ . خمينى امام سید روحالله؛ چهل حديث، مؤسسهى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ بيستم، 1378، ص 399.
- ↑ . ق : 16
- ↑ . إبراهيم : 22
- ↑ . الناس: 5.
- ↑ . طباطبایی سید محمد حسین؛ تفسيرالميزان ترجمهی موسوى همدانى سيدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، قم،چاپ پنجم، 1374 ش، ج 20، ص 690.
- ↑ . الأنعام : 121
- ↑ . خمينى امام سید روحالله؛ چهل حديث، پیشین، ص 399 و 400.
- ↑ . الأنعام : 112
- ↑ . خمينى امام سید روحالله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 157.
- ↑ . زیرا همانطور که پيامبر دربارهی افرادی که وسوسه در خاطر ندارند فرمود: «هر كه دو ركعت نماز گزارد كه در آنها نفس او هيچ چيز [جز خدا] در خاطرش نگذرد گناهان گذشته و آیندهی او آمرزيده مىشود». و اگر علاج و دفع آن ممكن نبود چنين كارى هم تصوّر نمىشد. (علماخلاقاسلامى ج : 2 ص : 214 - 216 )
- ↑ . نراقی ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج 1، ص 214 – 216.
- ↑ . نراقی ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج 1، 218 و 219.
- ↑ . طبرسى فضل بن حسن؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش، ج10، ص 869.
- ↑ سعادتپرور علي؛ پیشین، ج1، ص 122.
- ↑ . الاعراف: 55 - 57
- ↑ . حسن زاده آملى حسن؛ نور على نور، انتشارات تشيّع، چاپ ششم، 1376، ص 128.
- ↑ . مازندرانى، ملا صالح؛ شرح الكافي، المكتبة الإسلامية، تهران، اول، 1382 ه ق، ج 6، ص 257.
- ↑ . کلینی، پیشین، ج 2، ص 424.
- ↑ . صدوق، محمّد بن على بن بابويه؛ من لا يحضره الفقيه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم ، چاپ دوم، 1413 ق، ج 339.
- ↑ . طوسى ابوجعفر محمدبن حسن؛ تهذيب الأحكام، دارالكتب الإسلامية، تهران، چاپچهارم، 1407 هق،ج 2، ص 188.
- ↑ . خمينى امام سید روحالله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 160.
- ↑ . امام خمينى؛ چهل حديث، پیشین، ص 407.
- ↑ . کلینی؛ پیشین، ج3، ص 358.
- ↑ . ديلمى شيخ حسن؛ إرشادالقلوب إلى الصواب، شريف رضى، قم، چاپ اول، 1412 ق، ج 1، ص 200.
- ↑ . ریشهری، محمد؛ میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 1422، ج 11، ص 4671.
- ↑ . همان.
- ↑ سعادتپرور علي؛ پیشین، ج1، ص 122.
- ↑ . کلینی، پیشین، ج 5، ص 84.
- ↑ . نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج 1، ص 217.
- ↑ . نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج 1، ص 230
- ↑ . خمينى، اسید روحالله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 157.
- ↑ . خمينى امام سید روحالله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 160.
- ↑ . که از جمله حجابهایی است که شيطان بر دل آدمى مىافكند و مانع تفكر در معناى گفتهها و اعمال نماز خواهد شد، و خنده شيطان بر چنين كسى كه از اين راه مريد او شده از همه بيشتر است.( ملكى تبريزى ميرزا جواد آقا، أسرار الصلاة، پیشین، ص 327.)
- ↑ . خمينى امام سید روحالله، چهل حديث، پیشین، ص 405 و 406.
- ↑ . خمينى امام سید روحالله، چهل حديث، پیشین، ص 405.
- ↑ . خمينى امام سید روحالله، آداب الصلاة، پیشین، ص 159.
- ↑ . خمينى امام سید روحالله، چهل حديث، پیشین، ص 402 و 403.
- ↑ . خمينى امام سید روحالله، چهل حديث، پیشین، ص 405 و 406.
- ↑ . طوسی، پیشین، ج2، ص 188.
- ↑ . خمينى، امام سید روحالله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 160.
- ↑ . خمينى، امام سید روحالله؛ چهل حديث، پیشین، ص 405 و 406.
- ↑ . ابن شعبه حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول عن آل الرسول صلىاللهعليهوآله، انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، قم، چاپ دوم، 1363 هش، ص 50.
- ↑ . ریشهری، محمد؛ میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 1422، ج 11، ص 4672.
- ↑ . حرّ عاملی؛ پیشین، ج 7، ص 167 و 168.
- ↑ . نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج 1، 224.
- ↑ . نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج 1، 214.
- ↑ . نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج 1، 224.
- ↑ . نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج 1، 214.
- ↑ . طهراني سيدمحمّدحسين حسيني، رسالةلُبّاللباب فى سير و سلوك أولي الألباب، دارالمحجةالبيضاء، بيروت، 1431هق، چاپ چهارم، ص 144 و 145.
- ↑ حسنزاده آملی، حسن؛پیشین، ص 64.
- ↑ . مجلسى دوم، محمد باقر بن محمد تقى؛ زاد المعاد( مفتاح الجنان)، اعلمى، بيروت، چاپ اول، 1423 ه ق، ص 414.
- ↑ . خمينى، امام سید روحالله؛ پیشین، ص 27.
- ↑ . فیض کاشانی، ملامحسن ؛پیشین، ج 3، ص 245.
منابع
[]