ابن قیم جوزیه
شمسالدين، ابوعبدالله محمد بن ابىبكر جوزی، مشهور به «ابن قيم جوزى» (691-751ق)، مفسر، فقیه و نحوی حنبلى. كه به سبب كثرت تأليفات در زمینههاى گوناگون شهرت يافته است.
ولادت و خاندان
شمسالدين ابوعبدالله محمد بن ابىبكر بن ايوب، مشهور به ابن قيم جوزى در سال 691 ق، یعنی یک سال پس از رانده شدن صليبيان از ديار اسلام به دنيا آمد و در خانوادهاى مذهبى پرورش يافت. پدرش مسئول مدرسه "جوزيه" بود و بسيارى انتساب او را به جوزى از همین روى دانستهاند. پدرش با آراء و آثار حنبلیان آشنا بوده و احتمال دارد كه این آگاهیها در كودكى به فرزندش رسيده باشد، زيرا او را یکى از استادان ابن قيم دانستهاند.
تحصیل و اساتيد
او بدون ترديد در واپسين سالهای سدۀ ۷ و دهۀ نخست سدۀ ۸ق برخی از علوم عصر را میدانسته و نزد بسياری از استادان روزگارش به تحصيل علوم میپرداخته است. چنانكه نزد ابن ابی الفتح بَعلی (د ۷۰۹ق) و مجدالدين تونسی (د ۷۱۸ق) كتابهايی در ادب عربی چون ملخّص ابوالبقاء و الفيۀ ابن مالك و قسمتی از كافية الشافية و بخشی از المقرب ابن عصفور را خوانده (صفدی، ۲ / ۲۷۱؛ داوودی، ۲ / ۹۴) و نزد مجدالدين حرانی (د ۷۲۹ق) كتابهای فقهی چون مختصر ابوالقاسم حِرَقی و المقنع ابن قدامه را فراگرفته و اصول و كلام را از صفیالدين هندی آموخته و نزد او آثاری چون الاربعين و المحصل فخر رازی را خوانده است (ابن حجر، صفدی، همانجاها) و نيز از ابن شيرازی، اسماعيل ابن مكتوم، ابوبكر ابن عبدالدائم (د ۷۱۸ق)، تقیالدين سليمان، عيسى مطعم، شهابالدين نابلسی و فاطمه دختر ابراهيم بن محمد بن جوهر استماع حديث كرده است (ابن رجب، ۲ / ۴۴۷؛ صفدی، ابن حجر، داوودی، همانجاها؛ سيوطی، ۱ / ۶۲) ادبيات را نزد ابوالفتح بعلى و مجدالدين تونسى و فقه و اصول را از صفىالدين هندى و ابن تيمیة و اسماعيل بن محمد حرانى فرا گرفت. و اگر گفتۀ مراغی (۲ / ۱۶۱) درست باشد، ابن قيم پيش از رسيدن به ابن تيميه، يعنی قبل از ۷۱۲ق با تصوف نيز آشنا بوده و به مشرب صوفيانه تمايل داشته است. با اينهمه، آنچه از مجموع نوشتههای ابن قيم و نيز از گفتارهای كوتاه و بلند ديگران دربارۀ او حاصل میآيد، اينكه دانش و آموختههای علمی وی آنگاه شكوفا شده و تكميل گرديده كه در اوج جوانی، يعنی در ۲۱ سالگی به جمع شاگردان ابن تيميه پيوسته است. در ۷۱۲ق كه ابن تيميه از قاهره به دمشق باز آمد، ابن قيم به او پيوست (ابن كثير، همانجا) و مدت ۱۶ سال همراه او بود و از اين همراهی بسيار بهرهمند شد (مقريزی، ۲(۳) / ۸۳۴؛ منجد، ۳۷۲).
تدریس و شاگردان
حلقه درسى او از 743ق رسمیت و عمومیت يافت، عبدالرحمن بن رجب بغدادى، اسماعيل بن عمر بن كثير (ابن كثير مفسر)، محمد بن عبدالقادر محىالدين نابلسى و فرزندانش ابراهیم و شرفالدين عبدالله از مشهورترين شاگردان او هستند. و نيز عدهاى از حنبلیان پيرو ابن تيمیة برای روشن نمودن برخى از فتاواى وى نزد او مىرفتهاند.
گروه بسياری نيز نزد وی به شاگردی پرداختند، از جمله: ۱. ابن كثير كه به گفتۀ خود وی (۱۴ / ۲۳۴-۲۳۵) بيشتر از ديگران به ابن قيم نزديك بوده است؛ ۲. ابن رجب كه تا پايان عمر استاد از او بهره برد و خود، او را از مشايخش دانسته است (۲ / ۴۴۷)؛ ۳. شمسالدين محمد بن احمد بن عبدالهادی مقدسی جمّاعيلی (د ۷۴۴ق) از محدثان مشهور سدۀ ۸ق (نك : ارنؤوط، ۲۱-۲۲)؛ ۴. شمسالدين محمد بن عبدالقادر نابلسی حنبلی (د ۷۹۷ق) كه بيشتر نوشتههای ابن قيم را نزد وی خوانده و فقه را از او آموخته است (همو، ۱ / ۲۲). علاوه بر اينها، از ديگر شاگردان ابن قيم كه به نام از آنان ياد كردهاند، دو فرزند اوست: يكی برهانالدين ابراهيم (د ۷۶۷ق) كه نزد پدر نحو و فقه آموخت و شرحی بر الفيۀ ابن مالك نوشت (ابن حجر، ۱ / ۶۵) و ديگری شرفالدين عبدالله كه از فاضلان روزگار خود بوده، تا جايی كه پس از درگذشت پدر به جای او در مدرسۀ صدريه درس میگفته است (ابن كثير، ۱۴ / ۲۳۵). تدريس و تربيت شاگردان در مدرسۀ صدريه حدود ۸ سال ابن قيم را به خود مشغول داشته است.
آراء و افکار
با همه مخالفتهایى كه با ابن قيم به واسطه افكار و فتواهاى فقهيش مىشد، تا آخر عمر از كوشش و تلاش بى فقه علمى باز نماند.با توجه به اينكه ابن قيم در عقايد مشرب سلفى داشته است، بسيارى از يافتههاى فلسفى، عرفانى و علمى را كه نشانهاى از آنها در اقوال سلف ديده نمىشد، نامقبول مىگرفت، ركن و پايه آراء ابن قيم كه در بسيارى از نوشتههاى او تكرار شده، مسأله توحيد است. تعلق خاطر فراوان او به این موضوع بدان جهت است كه توحيد، اساسىترين مسأله در بينش سلفيان تلقى مىشده است.وى توحيد را نه تنها از نظر علمى و جنبه الهى مورد توجه داشته، بلكه به آن به عنوان یک اصل انسانى كه در زندگى فردى و سلوك اجتماعى سهمى بسزا دارد، مىنگريسته است.شناخت ابن قيم از قرآن و آراء او در زمینه تفسير و رد تأویل، نيز بخشى چشمگیر از نوشتههاى او را در بر گرفته است. او نه تنها بيشتر پندارهایش را به استناد نصوص قرآنى تثبيت كرده، بلكه به نوشتن تفاسيرى در خصوص برخى از سور كوتاه هم پرداخته است.به علاوه بر طبق گرايشى كه وى به سلف داشته، در تفسير نيز بر اقوال و آراء آنان بسيار تكيه كرده است، اما اتكاى بسيار زياد او بر سخنان صحابه و تابعين به آن معنى نيست كه به استنباطهاى سلفىگرى و عقيدتى و به آراء جدلى خود در تفسير آيات قرآنى نپرداخته باشد، او با آنكه تأویلات همه فرق باطنى را فاسد مىداند و تأویل را جنايتى برمىشمارد كه در عالم اسلام روى داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نيز فريفته است و با وجودى كه گروههاى ضاله و گمراه را در حديث تفرقه كسانى مىداند كه به تأویل رغبت كردهاند، اما خود او نيز گاه گاهى به تأویلاتى در قرآن پرداخته است.
در علم حديث او را ستوده و در فقه در زمره مفتيان بر شمرده شده است. به نظريه تغيير فتاوى و احكام و شيوههاى اداره امور در ازمنه قائل بوده است. به نظر او سياستهاى جزئى كه حاكمان بايد به كار گیرند، با اختلاف ازمنه فرق مىكند و...ابن قيم انديشه اصلاح طلبى در آداب و عادات دينى را در سر داشت. فلسفى انديشيدن در خصوص شرع و اصول دين یکى از سنتهاى فكرى روزگار ابن قيم بوده است كه وى با آن درگیر شده و آن را یک سنت فكرى غير دينى تلقى كرده است.او در حكمت متأثر از آراء و آثار ابن تيمیه بوده و در افكار آراء فلسفى به نوشتههاى استادش كه چندين اثر در ابطال يافتهها و گفتههاى فلاسفه نوشته بوده، نظر داشته است.به رغم برخورد سطحى ابن قيم با فلسفه و فيلسوفانى چون فارابى، ابن سينا، رازى و خواجه نصيرالدين طوسى، ستيز او با تصوف و آداب خانقاهى و نيز برخورد او با عرفان فلسفى بر اثر آگاهى و تأمل بيشتر رخ نموده، هرچند در این مورد هم وى از شناختى كامل و محققانه برخوردار نبوده است. او را عارفى دانستهاند كه بر علوم اهل معارف آگاه بود و در دقايق عرفان وارد شده و متون تصوف و برخى رجال صوفيه را مىشناخته است. نقد و رد ابن قيم بر پسندها و تأملات خانقاهى و نيز ستيز او با وحدت وجوديان آنگاه نظام يافته كه بر آثار ابن تيمیه، در این زمینه تأمل كرده است.هرچند او بر پارهاى از تأویلات صوفيه خرده مىگیرد و آنان را از صنف خوارج و معتزله بر مىشمارد اما بيشترين انتقادات را بر بعضى از آداب، مصطلحات و باورهاى صوفيانى وارد مىداند كه اهل شكرند و به تصوف عاشقانه تعلق دارند.بدون ترديد ابن قيم را مىتوان یکى از نویسندگان پر كار به حساب آورد كه نوشتههایش در زمان حيات او و پس از آن نيز مورد توجه بوده است. درباره نوشتههاى وى بايد توجه داشت كه برخى آنها متضمن جدالهاى دينى و مذهبى است و احتمال بايد داد كه تحريف در آن راه پيدا كرده باشد. و نيز چون سرچشمه آراء و برداشتهاى دينى- فرهنگى او نوشتههاى ديگر سلفيان چون ابن جوزى و ابن تيمیه بوده است، بايد با آثار آنها آشنا شده نكته ديگر تكرارها و مشتركات در آثار ابن قيم است كه در بررسى آثار او بايد مورد توجه قرار گیرد.در شمار نوشتههاى ابن قيم چنانكه معاصران او و نيز متأخران نشان دادهاند، اختلاف است، سخاوى52 اثر او را بر شمرده، معاصران نيز دهها اثر بر آن افزودهاند.
وفات ابن قيم در روز پنج شنبه بيست و سوم ماه رجب سال 751ق در دمشق دار فاني را وداع گفت.
آثار و تألیفات
در نوشتههاى او آثار فقهى، اصولى، نحوى، قرآنى (التبيان في اقسام القرآن، الامثال في القرآن، تفسير و...) نوشتههایى در علاج بيماريهاى قلب، صفات بهشت، روح، محبت، سيره پيامبر(ص) مباحث كلامى (قضا و قدر، جبر و اختيار و...) طب نبوى، شناخت نظامهاى سياسى و مباحث اجتماعى، عرفان، علوم قرآن، بيان، رد بر يهود و نصارى و... وجود دارد كه از میان آنها برخى بارها به چاپ رسيده و بعضى در حد نسخ خطى در کتابخانهها باقى مانده و تعدادى نيز يافت نشده است.
۱. اجتماع الجيوش الاسلامية علی غزو المعطّلة والجهمية، از نوشتههای كوتاه اوست در بحث استواء. اين رساله در ۱۳۱۴ق در امريتسار هند و در ۱۳۵۱ق در مصر و سپس در ۱۴۰۴ق در بيروت چاپ شده است؛ ۲. احكام اهل الذمة، رسالهای است كوتاه كه در ۱۹۶۱م به كوشش صبحی صالح در دمشق به چاپ رسيده است؛ ۳. اخبارالنساء، خلاصهاي است از اخبار النساء ابن جوزی كه ابن قيم با حذف اسناد آن را تلخيص كرده و زركلی (۶ / ۵۶) در نسبت آن به ابن قيم ترديد كرده است. اين كتاب در قاهره (۱۳۰۷ق / ۱۸۸۹م) به كوشش نزار رضا و در بيروت (۱۳۸۴ق / ۱۹۶۴م) منتشر شده است؛ ۴. اسماء مؤلفات ابن تيمية، رسالهای است كه مؤلف به خواهش دوستداران ابن تيميه، نوشتههای او را به صورت موضوعی فهرست نموده است. رسالۀ مزبور به كوشش صلاحالدين منجد (۱۳۷۲ق) در مجلد ۲۸ مجلة المجمع العلمی در دمشق چاپ شده است؛ ۵. اعلام الموقعين عن رب العالمين، اثری است در اصول و فقه حنبلی كه به نام معالم الموقعين نيز ناميده شده (صفدی، ۲ / ۲۷۱ق) و به كوشش محمد محيیالدين عبدالحميد در قاهره (۱۳۷۴ق) و نيز به اهتمام طه عبدالرؤف سعد در همانجا (۱۹۶۸م) و سرانجام به كوشش عبدالرحمن وكيل در همانجا (۱۹۶۹م) چاپ شده است؛ ۶. اغاثة اللهفان من مصائد الشيطان. اين كتاب كه ابن رجب (۲ / ۴۵۰) آن را به صورت مصائد الشيطان ضبط كرده، يكی از نوشتههای بلند و ارزندۀ ابن قيم است كه در آن از علاج بيماريهای قلب سخن گفته است. اين اثر به كوشش محمد حامدالفقی در قاهره (۱۳۵۸ق / ۱۹۳۹م) و سپس به كوشش محمد كيلانی در همانجا (۱۹۶۱م) منتشر شده است؛ ۷. اغاثة اللهفان فی حكم طلاق الغضبان، اثری است كوتاه كه نام و نشان آن پس از سدۀ ۱۰ق در ميان تأليفات ابن قيم شهرت يافته است. اين رساله در ۱۳۱۸ و ۱۳۲۲ق در قاهره عرضه شده است؛ ۸. الامثال فی القرآن، رسالۀ كوتاهی است در توجيه و تبيين برخی مثلهای قرآن كه به كوشش سعيد محمد نمر الخطيب در بيروت (۱۹۸۱م) چاپ شده است؛ ۹. بدائع الفوائد، يادداشتهايی است كوتاه دربارۀ فقه، نحو، تفسير و ردّ آراءِ معتزلی و اشعری كه احتمال دارد يكی از شاگردان او به جمع و تنظيم آنها پرداخته باشد. مجموعۀ يادداشتهای مذكور نخست در حيدرآباد دكن در ۴ جزء و پس از آن در مصر (۱۳۴۴ق) انتشار يافته است؛ ۱۰. التبیان فی اقسام القرآن. در اين اثر مؤلف از سوگندهای قرآن با ادلۀ كلام حنبلی سخن گفته است. اين كتاب نخست در مكه (۱۳۲۱ق) و سپس به كوشش محمد حامدالفقی در قاهره (۱۳۵۲ق / ۱۹۳۳م) چاپ شده است؛ ۱۱. تحفة المودود فی احكام المولود. از اين رساله چاپهای متعدد به عمل آمده و تصحيح انتقادی آن به كوشش عبدالقادر ارنؤوط در دمشق (۱۹۷۱م) انتشار يافته است؛ ۱۲. تفاسير. ابن قيم بر چند سورۀ قرآن و بسياری از آيات آن تفسيرهای كوتاه و بلندی نوشته است، از جمله بر سورۀ «فاتحه» كه آن را در آغازِ مدارج السالكين گنجانده است. سورۀ «كافرون» را نيز تفسير نموده و بر «معوذتين » نيز تفسيرهايی نوشته است كه گويا ضبط صفدی (۲ / ۲۷۲) به صورت الرسالة الشافية فی اسرار المعوذتين اشاره به همين تفسير او دارد. این تفسير بارها در بمبئی (۱۹۵۵م)، بيروت (۱۹۶۸م)، مصر و نيز مكه به چاپ رسيده است؛ ۱۳. تهذيب سنن ابی داوود يا مختصر سنن ابی داوود، كه ابن قيم مشكلات سنن ابی داوود را حل كرده است (ابن رجب، ۲ / ۴۴۹؛ صفدی، ۲ / ۲۷۱). محمد حامد الفقی آن را ويراسته و در قاهره (۱۹۴۸-۱۹۵۰م) منتشر كرده است؛ ۱۴. جلاء الافهام فی ذكر الصلاة علی خير الانام، در امريتسار هند (۱۸۹۷م) و نيز به كوشش طه يوسف شاهين در قاهره (۱۹۶۸م) عرضه شده است؛ ۱۵. الجواب الكافی لمن سأل عن الدواء الشافی، در هند (۱۳۰۷ق) و در مصر (۱۳۴۶ق) به چاپ رسيده است؛ ۱۶. حادی الارواح الی بلاد الافراح، كتابی است در ۷۰ باب دربارۀ صفات بهشت كه با عنوان هادی الارواح نيز ضبط شده است. متن كامل آن در قاهره (۱۳۲۵ق) همراه با اعلام الموقعين و نيز به كوشش محمودحسن ربيع در همانجا (۱۳۵۷ق) چاپ شده است؛ ۱۷. الرسالة التبوكية، چاپ مكه در ۱۳۴۷ق؛ ۱۸. روضة المحبين و نزهة المشتاقين، اثری است در ۲۹ باب، دربارۀ حقيقت محبت كه احمد عبيد، نخست قسمتی از آن را به نام احكام النظر در دمشق (۱۳۴۸ق) انتشار داد و سپس متن كامل را در همانجا (۱۳۴۹ق) به چاپ رسانيد. فصلهای ۶، ۸ و ۹ آن را محمد عبدالرحيم استخراج و به نام حكم النظر الی النساء در بيروت (۱۴۰۸ق) منتشر كرده، ولی در مقدمهاش به اين نكته توجه نداده است؛ ۱۹. الروح، رسالهای است بلند دربارۀ روح و بقای آن. اين رساله چند بار به چاپ رسيده و تصحيح انتقادی آن به كوشش محمد اسكندر يلدا در بيروت (۱۴۰۲ق) انتشار يافته است؛ ۲۰. زاد المعاد فی هدی خيرالعباد، از آثار مشهور ابن قيم است در سيرت پيامبر (ص) كه بنابر گفتۀ خودش (۱ / ۷۰) آن را در حين مسافرت نوشته است. اين كتاب چندين بار چاپ شده و تصحيح انتقادی آن به كوشش شعيب ارنؤوط و عبدالقادر ارنؤوط در بيروت (۱۴۰۲ق) منتشر شده است؛ ۲۱. شفاء العليل فی مسائل القضاء و القدر و الحكمة التعليل، از نوشتههای كلامی ابن قيم است، در زمينۀ جبر و اختيار كه حاجی خليفه (۲ / ۱۴۵۰) از آن به صورت كتاب القضاء و القدر ياد كرده است. اين كتاب در قاهره (۱۳۲۳ق) و نيز طائف (۱۹۶۰م) منتشرشده است؛ ۲۲. شرح الشروط العمرية، رسالهای است دربارۀ اهل ذمه كه از احكام اهل الذمة (نك : شم ۲) استخراج شده است. صبحی صالح آن را تصحيح كرده و در دمشق (۱۳۸۱ق) انتشار داده است؛ ۲۳. الصلاة واحكام تاركها، از رسالههای فتوايی ابن قيم است كه در دهلی (۱۸۹۵م) و قاهره (۱۹۰۵م) و سپس براساس نسخ چاپی مذكور به نام حكم تارك الصلاة به كوشش تيسير زعيتر در بيروت (۱۴۰۵ق) به چاپ رسيده است؛ ۲۴. الصواعق المنزلة علی الجهمية و المعطلة، از آثار مشهور ابن قيم و متضمن عمدۀ آراء كلامی او كه خلاصۀ آن با عنوان الصواعق المرسلة به اهتمام محمد بن موصلی فراهم آمده و در بيروت (۱۴۰۵ق) منتشر شده است؛ ۲۵. الطب النبوی، درقاهره (۱۹۸۵م) با عنوان معجم التداوی بالاعشاب چاپ شده و تصحيح انتقاديش را شعيب ارنؤوط در بيروت (۱۹۸۸م) منتشر كرده است؛ ۲۶. الطرق الحكمية فی السياسة الشرعية. اين اثر به لحاظ شناخت نظام سياسی در خور تأمل و مشحون از روايتهای تاريخی و نكات اجتماعی است كه مؤلف در تأليف آن به كتاب الحسبة و السياسة الشرعية ابن تيميه نظر داشته است (لائوست، 68). اين كتاب در ۱۳۱۷، ۱۳۱۸، ۱۳۲۷ق در قاهره چاپ شده و سپس به كوشش محمد حامد الفقی در قاهره (۱۳۷۲ق) منتشر شده است؛ ۲۷. طريق الهجرتين و باب السعادتين، اثری است در عرفان تشريعی كه مؤلف محاسن المجالسِ ابوالعباس احمدبن محمد صنهاجی معروف به ابن عريف (د ۵۳۶ق) را نقد و رد و در بعضی موارد تفسير كرده است. قصی محبالدين خطيب در قاهره (۱۳۷۶ق) و عبدالمنعم عانی در بيروت (۱۹۸۰م) آن را به چاپ رساندهاند؛ ۲۸. عدة الصابرين و ذخيرة الشاكرين، نخست در قاهره (۱۳۴۰ق) به چاپ رسيده و سپس به كوشش نعيم زرزور در بيروت (۱۹۸۳م) انتشار يافته است؛ ۲۹. الفارق بين المخلوق و الخالق، مصر، ۱۳۲۲ق؛ ۳۰. فتاوی رسول الله، مستخرج از اعلام الموقعين كه در دمشق (۱۹۸۷م) منتشر شده است؛ ۳۱. الفروسية، كه به كوشش عزت عطار حسينی در قاهره (۱۳۶۱ق) چاپ شده است؛ ۳۲. الفوائد، كه به اهتمام احمد راتب عرموش در بيروت (۱۳۹۹ق) انتشار يافته است؛ ۳۳. الفوائد المشوقة الی علم القرآن و علم البيان، مصر، ۱۳۱۸ق؛ ۳۴. القصيدة النونية، از آثار كلامی ابن قيم در ۰۰۰‘۳ بيت، متضمن آرائی كه مؤلف در الصواعق المنزلة آورده است. احمد بن ابراهيم سُديری نجدی (د ۱۳۲۹ق) آن را با عنوان توضيح المقاصد و تصحيح القواعد شرح كرده و نيز محمد خليل هراس بر آن شرحی نوشته كه در بيروت (۱۴۰۶ق) منتشر شده است. اين قصيده را با عنوان الكافية الشافية فی الانتصار للفرقة الناجية نيز ناميدهاند. متن القصيدة النونية دراگره (۱۳۰۶ق / ۱۸۸۹م) و در قاهره (۱۳۱۹ق) به طبع رسيده است؛ ۳۵. مدارج السالكين بين منازل ايّاك نعبد و ايّاك نستعين، گزارشی است مفصل بر منازل السائرين خواجه عبدالله انصاری. اين اثر يك بار به كوشش محمد رشيدرضا در قاهره (۱۳۳۱-۱۳۳۳ق) و بار ديگر به اهتمام محمد حامد الفقی در همانجا (۱۹۵۶م) چاپ شده و عبدالمنعم صالح عربی به تهذيب آن پرداخته و تلخيصش را در قاهره (۱۹۸۷م) منتشر كرده است؛ ۳۶. مشروعية زيارة القبور، كه به كوشش عزت عطار حسينی در قاهره (۱۹۵۵م) چاپ شده است؛ ۳۷. مفتاح دار السعادة و منشور ولاية العلم والارادة، اثری است كلامی ـ جدلی كه در مصر (۱۳۲۳ق) و هند (۱۳۲۹ق) و نيز به كوشش محمود ربيع در قاهره (۱۹۳۹م) منتشر شده است؛ ۳۸. مكائد الشياطين، شرحی است از ابن قيم بر ذمّ الموسوسين و التحذير من الوسوسة تأليف ابن قدامۀ مقدسی كه شرح همراه با متن آن در بيروت، ۱۴۰۲ق / ۱۹۸۲م انتشار يافته است؛ ۳۹. المنار المنيف فی الصحيح و الضعيف. بعضی از معاصران آن را تلخيصی بسيار دقيق از كتاب الموضوعات ابن جوزی دانستهاند (ابوغده، ۱۱-۱۲). اين كتاب به اهتمام عبدالفتاح ابوغده در حلب (۱۳۹۰ق) به چاپ رسيده است؛ ۴۰. الوابل الصيب من الكلم الطيب، تصحيح انتقادی آن به كوشش عبدالقادر ارنؤوط در دمشق، (۱۳۹۹ق) منتشر شده است؛ ۴۱. هداية الحياری فی الرد علی اليهود و النصاري، در قاهره (۱۳۲۳ق) و نيز به كوشش سيفالدين كاتب در بيروت (۱۴۰۰ق) چاپ شده است.
علاوه بر اينها، يادداشتها و تعليقات ابن قيم است بر القياس فی الشرع الاسلامی از ابن تيميه كه به كوشش محبالدين خطيب در قاهره، (۱۳۴۶ق) چاپ شده است. اشعار او نيز يادكردنی است، زيرا سوای قصيدههای نونيه و ميميه و رسالة الحلبية، سرودههايی ديگر هم از او در نوشتههای متأخران و نيز معاصرانش آمده است (نك : ابن رجب، ۲ / ۴۵۱-۴۵۲؛ صفدی، ۲ / ۲۷۲) و خود نيز در نوشتههايش ابياتی از سرودههايش را جای داده است (نك : مدارج، ۱ / ۱۲۲، ۲ / ۴۲، ۳ / ۲۰۰، روضة المحبين، ۲۳۷).
منابع
- "ابن قیم جوزیه"، نجیب مایل هروی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، چاپ دوم 1374، تهران ج4 ص498




