احمد بن علی طبرسی
«ابومنصور احمد بن على طبرسی»، فقیه، متكلم، محدث و مورخ بزرگ شیعه در قرن ششم قمری بود. کتاب «الاحتجاج عى اهل اللجاج»، معروفترین اثر اوست.
زندگینامه
ابومنصور احمد بن على بن ابى طالب، منسوب به «طَبْرِسْ» است. گروهى از مؤرخان طبرس را همان طبرستان مازندران دانسته اند، ولی بیشتر، مراد از طبرس را «تفرش» مى دانند. تاریخ دقیق ولادت او نامشخص است، اما قرائن موجود، او را از دانشمندان قرن ششم خوانده اند.
استادان و شاگردان
ابومنصور طبرسى، دانش مقدماتى و علوم دینى را نزد اساتید و اندیشمندان گذرانید. مورّخان از سید جعفر حسینى مرعشى به عنوان استاد طبرسى یاد کرده اند. همچنین وى از مهدى بن ابىحرب حسینى مرعشى روایت كرده است. او در نقل حدیث از استادش، وى را با کلماتى چون «دانشمند پرهیزکار و عابد» نام مى برد.
همچنین، شیخ منتجبالدین رازی (م 585 ق) و ابن شهر آشوب مازندرانى (م 588 ق) را از شاگردان وى نام برده اند.
جایگاه علمی
ابومنصور طبرسى، در علم فقه نیز صاحب رأى و اندیشه بود و بزرگان فقه فتاوا و دیدگاههاى او را مورد نظر داشته و در آثار خود از آن بهره مى جسته اند.
نویسنده ریاض العلماء از او چنین یاد مى کند: «... شیخ در شرح ارشاد اقوال و فتاواى بسیارى را از او نقل مى کند.»
در کتاب ارزشمند «موسوعة طبقات الفقهاء» درباره جایگاه فقهى طبرسى چنین آمده است: «... او فتاوا و دیدگاههایى دارد که فقها در آثار خود از آن یاد کرده اند.»
اکثر صاحبان خبر و اندیشه ابومنصور طبرسى را فقیه بافضیلت دانسته اند که چنین سخنى حکایتگر منزلت فقهى اوست.
گر چه اثرى از کتاب گرانسنگ «الکافى فى الفقه» طبرسى نیست، اما دیدگاههاى منقول او در آثار برجسته فقه شیعه پرتویى از اندیشه هاى فقهى او را مبرهن مى سازد.
ابو منصور طبرسى در عصرى مى زیست که قلمرو پهناور جامعه اسلامى، دوران تعصب، شدت اختلافات دینى و غلبه متعصبان و خشونت سیرتان را پشت سر مى نهاد.
در آن سوی ایران، ساختار جمعیت، مذهب و حاکمیت در طبرستان متمایل به شیعه بود. حاکمیتى که گستره اش تمامى طبرستان، گیلان، رى و طوس بوده است و حضور چشمگیر سادات و علویان در طبرستان و اقبال مردم به ایشان، سبب شگل گیرى حکومت هاى شیعى در آن سامان گردید. این امر سبب جذب عالمانى بزرگ همچون ابومنصور طبرسى شد. او از شرایط مناسب خطه طبرستان بهره جست و با حضور در آنجا، خود را براى ارائه طرحى نو در معرفى حقّانیت مکتب شیعه آماده ساخت.
در عهد ابو منصور طبرسى بحث هاى تند و خشن و مشاجرات مذهبى فراگیرى بین علماى مذاهب صورت مى گرفت که در برخى مواقع به ستیز و خونریزى دسته هاى مختلف منتهى مى گشت. در مناقشاتى که اهل مذاهب با هم داشته اند سخنان عجیبى در طرد حریف از آنان شنیده شده است، با توجه به غلبه تفکر سنى در ایران و آمیختگى اش با ساختار حاکمیت، هجمه کلامى شدیدى بر علیه شیعه امامیه تدارک شده بود. از آثار نوشته شده آن دوره «فضایح الروافض» مى باشد که در سال ۵۵۶ هـ .ق. نوشته شده است، مؤلف متعصب این کتاب، طعن ها و ریشخندهاى بسیارى بر ائمه اطهار (علیهم السلام) و شیعیان وارد کرده است.
در برابر این هجوم گسترده و گستاخى دور از منطق، سکوت و انزوا در زندگانى اغلب دانشمندان شیعى حکمفرما بود و جز چند حرکت خاصى ـ که از عبدالجلیل قزوینى رازى و امین الاسلام طبرسى به یادگار مانده است ـ واکنشى از سوى چهره هاى شیعى مشاهده نمى شد. از این رو، احمد بن على طبرسى با تدوین کتاب «الاحتجاج» پیروان مکتب شیعه را به پیروى از منش پیشوایان دین وا داشت، او چنین مى نویسد: «... آنچه مرا بر تألیف این کتاب برانگیخت، مسامحه و سستى دانشمندان و اصحاب ما بود که خاموشى و انزوا و سکوت اختیار کرده و از مقام احتجاج و جدال با مخالفین و اهل ادیان باطل کناره گیرى نموده اند، و تصور مى کنند که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و ائمّه اطهار (علیهم السلام) نیز مانند ایشان پیوسته سکوت و کناره گیرى نمودند و براى پیروان و شیعیان خود هم اجازه مجادله و احتجاج را نداده اند. بلکه برخى از آنان معتقد هستند که احتجاج و گفتگو با صاحبان ادیان باطل ممنوع است. لذا تصمیم گرفتم احتجاج هایى را که از پیشوایان بزرگ اسلام در مقابل مخالفان و طوایف مختلف بیان شده است را جمع آورى کرده و در این کتاب به رشته تحریر در آورم.»
از آثار وى: «الاحتجاج عى اهل اللجاج» معروف به «احتجاج طبرسى» كه سید ابن طاووس بر این كتاب و بر مؤلفش درود فرستاده و اكثر متأخرین از آن اخذ كرده و بارها به چاپ رسیده و از آن ترجمههایى مربوط به قرن دهم باقى است؛
بجز کتاب الاحتجاج، آثار مکتوب ارزشمند دیگرى از ابو منصور طبرسى به یادگار مانده است که در حال حاضر اثرى از آن مکتوبات او نیست.
تألیفات طبرسى بدین قرار است:
۱ ـ تاج الموالید.
۲ ـ تاریخ الائمه.
۳ ـ فضل الزهراء سلام الله علیها.
۴ ـ الکافى فى الفقه.
۵ ـ کتاب الصلاة.
۶ ـ مفاخر الطالبیه.
در نظر عالمان
دقت در دیدگاه ها و کلمات مکتوب برخى از صاحبان اندیشه و قلم در ستایش و توصیف شیخ احمد بن على بن ابى طالب طبرسى، جلوه اى از شخصیت آن فرزانه دانش را عیان مى سازد، در این قسمت دیدگاه ارباب قلم را در این خصوص نظاره مى کنیم:
شهید اول در «غایه المراد» فتاوا و نظرات وى را بسیار نقل كرده است.
میرزا عبدالله افندى:
«شیح ابومنصور طبرسى فاضل و دانشمندى است که از بزرگان علماء و مشاهیر فضلا به شمار مى آید.»
میرزا محمّد باقر خوانسارى:
«شیخ فاضل، محدث مبرور، ابومنصور احمد بن على بن ابى طالب طبرسى... این مرد از اصحاب برجسته متقدم است.»
شیخ حُرّ عاملى:
«او دانشمند، فقیه، فاضل و محدثى مورد اعتماد است.»
شیخ یوسف بحرانى:
«فاضل عالم، شیخ ابو منصور طبرسى از دانشمندان نامى و برجسته و از فضلاى مشهور بود.»
محمّد على مدرس تبریزى:
«شیخ احمد بن على بن ابى طالب مکنى به ابى منصور طبرسى عالم فاضل جلیل، فقیه، متکلم کامل، نسّابه و از ثقات محدثین و اکابر علماى امامیه اواسط قرن ششم هجرى است و با ابو الفتوح رازى و فضل بن حسن طبرسى، متوفى ۵۴۸ هـ .ق. معاصر بود.»
خیر الدین زرکلى:
«احمد بن على بن ابى طالب ابو منصور طبرسى، فقیه امامى و از اساتید ابن شهر آشوب مى باشد.»
سید محسن امین عاملى:
«شیخ ابو منصور، احمد بن على طبرسى، فقیه، محدث، متکلم و عالم علم نسب بود.»
سید ابوالقاسم خویى:
«او دانشمند، فاضل، فقیه، محدث و ثقه بود.»
شیخ محمّد تقى بهجت:
«احمد بن على بن ابى طالب الطبرسى، از اعاظم و اجله علماى شیعه در قرن ششم هجرى مى باشد.»
شیخ جواد تبریزى:
«شیخ بزرگوار ابو منصور احمد بن على بن ابى طالب طبرسى از اجلاى علما و از مفاخر امامیه در قرن پنجم هجرى و اوائل قرن ششم و صاحب کتب متعدد از جمله کتاب شریف الاحتجاج است.»
سید موسى شبیرى زنجانى:
«ابو منصور طبرسى از بزرگان فقهاى امامیه در قرن ششم هجرى مى باشد.»
شیخ لطف الله صافى گلپایگانى:
«علاّمه طبرسى از جمله علما و اکابر محدثین و از مفاخر شیعه و اصحاب مکتب اهل بیت(علیهم السلام)است.»
حسن حسن زاده آملى:
«علاّمه جلیل متکلم نبیل، فقیه قمقام و محدث ثقه والامقام، نسّابه خبیر بصیر، ابو منصور احمد بن على بن ابى طالب از اعاظم مشایخ علم و معارف حقه الهیه، و از مفاخر فرقه ناجیه امامیه، و حقا از کریمه (یرفع الله الذین أوتوا العلم درجات) است.»
درگذشت
ابومنصور، احمد بن على طبرسى پس از عمرى تلاش در تبیین و نشر فرهنگ اهل بیت و نگارش اثر ارزشمندى چون کتاب «الاحتجاج» و چند کتاب دیگر، سرانجام در مازندران به دیار باقى شتافت. سرگذشت نویسان، یادى از سال وفات او نکرده اند. آرامگاه او در مازندران در ۵ کیلومترى قائم شهر و بین دو روستاى «شیخ کِلى» و «اَفرا» واقع است.