ترک نماز
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
"ترك" در لغت به معني رد كردن چيزى از روى قصد و اختيار يا فشار و اضطرار است.[۱]
"صلاة" در لغت به معني دعا و تبريك و تمجيد است، صلاة يعنى نماز كه يكى از عبادات مخصوص است، اصلش دعاست و وجه نامگذارى آن عبادت به صلاة مثل ناميدن چيزى به اسم جزء از محتواى آن است كه آن را دربرمىگيرد.[۲]
نماز از واجبات و ضروریات دین است و ترک آن گناه کبیره شمرده می شود. اهمیت آن در حدی است که پذیرفته شدن همه اعمال انسان به پذیرفته شدن نماز بستگی دارد، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: أوّلُ مَا يَنظُرُ فِي عَمَلِ العَبد فِي يَومِ القيامَة فِي صَلاتِه، فَان قُبِلَت نَظرَ فِي غَيرها، وَ إن لَم تقبل لَم يَنظر فِي عَمَلِه بِشَيء؛ اول چيزى كه از عمل بنده در روز قيامت به آن توجه مىشود، نماز او است، اگر قبول شد به ديگر اعمالش نظر مىشود و اگر پذيرفته نشد به عملش نگاه نخواهد شد.[۳]
محتویات
نماز بازدارنده از زشتي ها
«اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»؛[۴] آنچه را از كتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت كن و نماز را برپا دار كه نماز (انسان را) از زشتىها و منكرات بازمىدارد و خداوند مىداند شما چه كارهايى انجام مىدهيد.
هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مىكند، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود. ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد و هر چند آن شخص آلوده گناه باشد، البته اين گونه نماز تاثيرش كم است، اين گونه افراد اگر همان نماز را نمىخواندند از اين هم آلودهتر بودند.[۵]
از امام صادق علیه السلام روايت شده: «كسى كه دوست دارد بداند كه نمازش قبول خداوند گرديده يا خير، بنگرد تا چه مقدار نماز او را از بدي ها و گناهان دور داشته، بهمان اندازه قبول شده است».[۶]
اما سؤالي كه مطرح ميشود اين است كه اگر نماز انسان را از فحشاء و منكر باز مىدارد چرا بسيارى از نمازگزاران مرتكب كبائر و منكرات مىشوند؟
جواب اين سؤال اين است كه: بازدارى از گناه اثر طبيعى نماز است، چون نماز توجه خاصى است از بنده به سوى خداى سبحان، ليكن اين اثر تنها به مقدار اقتضاء است، يعنى اگر مانع و يا مزاحمى در بين نباشد اثر خود را مىبخشد و نمازگزار را از فحشاء بازمىدارد، ولى اگر مانعى و يا مزاحمى جلو اثر آن را گرفت ديگر اثر نمىكند و در نتيجه نمازگزار آن كارى كه انتظارش را از او ندارند مىكند، خلاصه ياد خدا و موانعى كه از اثر او جلو مىگيرند مانند دو كفه ترازو هستند. هر وقت كفه ياد خدا چربيد، نمازگزار گناه نمىكند و هر جا كفه آن موانع چربيد كفه ياد خدا ضعيف مىشود و نمازگزار از حقيقت ياد خدا منصرف مىگردد و گناه را مرتكب مىشود.[۷]
ترك نماز
چون وجوب نماز از احكام بديهي و ضروري اسلام است پس كسي كه از روي انكار نماز نخواند از دين اسلام خارج شده است، زيرا انكار نماز، انكار رسالت پيامبر و قبول نداشتن قرآن است.[۸]
امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله ميفرمايد: مَا بَيْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَيْنَ الْكَافِرِ إِلَّا أَنْ يَتْرُكَ الصَّلَاةَ الْفَرِيضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ يَتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا يُصَلِّيَهَا؛ بين مسلمان و كافر فاصلهاى نيست، مگر اين كه مسلمان نماز واجب را عمدا ترك كند يا آن را بىاهميت بداند و نخواند.[۹]
كفر مطرح شده در روايات، كفر از ديدگاه فقهي نيست؛ يعني احكام كفر بر او بار نميشود، (يكي ديگر از دلايلي كه) به تارك الصلاة كافر اطلاق شده، اهميت دادن به موضوع نماز و ترك نكردن آن است؛ البته اگر كسي از روي انكار نماز نخواند، در اصطلاح فقه هم به او كافر ميگويند زيرا منكر ضروري دين است.[۱۰]
از حضرت امام صادق علیه السلام سؤال شد كه چرا زانى كافر نيست ولى كسى كه نماز نمىگذارد، كافر مىباشد. امام علیه السلام فرمود: «چون زناكار براى شهوت اين كار را مىكند ولى آن كس كه نماز را ترك مىكند براى اين است كه به آن اهميت نمىدهد. زناكار براى لذت دنبال زنى را مىگيرد و از او كامجوئى مىكند، ولى آن كس كه نماز را ترك كرده و آن را انجام نمىدهد قصدش لذت نيست بلكه فقط نظرش بىاهميت شمردن آن مىباشد و هرگاه كسى نظرش استخفاف باشد، كافر مىگردد».[۱۱]
اقسام ترك نماز
- ترك نماز به طور كلي از روي انكار، چون منكر ضروري دين شده كافر مي شود.
- ترك نماز به طور كلي نه از روي انكار بلكه به واسطه مسامحه كاري و كم اعتنايي به امور اخروي و اشتغال به شهوات و امور دنيوي كه موجب فسق است.
- ترك نماز در بعضي اوقات در اثر ضعف ايمان و كم اعتنايي به امر آخرت يا اهميت ندادن به اوقات نماز؛ اين شخص جزء ضايع كنندگان نماز و سبك شمارندگان آن ميباشد.
- ترك واجبي از واجبات نماز (بدون رعايت شرايط صحت آن با بي اهميتي، با لباس نجس و...) اين شخص نيز جزء ضايع كنندگان و خواركنندگان نماز است.[۱۲]
به هر حال تارك نماز جزء هر قسمي كه باشد در قرآن شديداً نكوهش شده است: «فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ × الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ»؛[۱۳] پس واى بر نمازگزارانى كه در نماز خود سهلانگارى مىكنند.
يعنى آنهايى كه از نمازشان غافلند اهتمامى به امر نماز نداشته و از فوت شدنش باكى ندارند.[۱۴] «ساهون» به معنى خطايى كه از روى غفلت سرزند و در اين آيه با معاني مختلفي تفسير شده است:
- سهو توأم با تقصير است. (اين تفسير مناسبتر به نظر مىرسد.)
- تاخير انداختن نماز از وقت فضيلت است.
- منافقانى هستند كه نه براى نماز ثوابى معتقد بودند و نه براى ترك آن عقاب.
- كسانى كه در نمازهاى خود ريا مىكنند (در حالي كه اين معنى در آيه بعد مىآيد).
بايد توجه داشت كه نمىفرمايد: «در نمازشان سهو مىكنند» چون سهو در نماز به هر حال براى هر كس واقع مىشود، بلكه مىفرمايد: «از اصل نماز سهو مىكنند» و كل آن را بدست فراموشى مىسپرند. وقتى فراموش كنندگان نماز شايسته «ويل» هستند آنها كه به كلى ترك نماز گفته و تارك الصلاة هستند چه حالى خواهند داشت.[۱۵]
علل ترك نماز
- ناآشنايي به فلسفه نماز و آثار و فوايد آن در زندگي
- احساس تحجر و عقب ماندگي
- تنبلي و تن پروري
- مسامحه كاري و سهل انگاري (علي رغم داشتن وضعيت روحي و جسمي مناسب)
- احساس خودنمايي و رياكاري
- محيط و اجتماع فاسد[۱۶]
برخي از آثار ترك نماز
سهل انگاري در اداي نماز يا در اعمال شرايط آن يا ترك آن به طور كلي علاوه بر اين كه آثار شومي در زندگي دنيوي دارد، بدون شك عواقب وخيمي در سراي آخرت نیز خواهد داشت.
دوزخ ارمغان ترك نماز
«فىِ جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ × عَنِ الْمُجْرِمِينَ × مَا سَلَكَكمُْ فىِ سَقَرَ × قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ...»؛[۱۷] آنها در باغ هاى بهشتند و سؤال مىكنند از مجرمان. چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! مىگويند: ما از نمازگزاران نبوديم...».
اين آيات گوشهاى از شرح حال اصحاب يمين و گروه مقابل آنهاست، آنها به چند گناه بزرگ خويش در اين رابطه اعتراف مىكنند: يكي از اين گناهان ترك نماز است؛ البته نماز از آنجا كه عبادت خدا است بدون ايمان به او ميسر نيست، بنابراين ذكر آن رمزى است براى ايمان و اعتقاد به خداوند و تسليم در برابر فرمان او.[۱۸]
از رسول خدا صلی الله علیه و آله روايت شده: «نماز خود را ضايع نسازيد، زيرا هر كس نمازش را ضايع گزارد (بدان اهميت ندهد) با قارون و هامان (وزير فرعون) محشور گردد و خداوند را حق و سزاوار است كه او را با منافقين به دوزخ فرستد، پس واى بر آن كس كه محافظت نكند بر نماز (غافل از آن باشد) و...».[۱۹]
ترك نماز و محروميت از شفاعت
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: شَفَاعَتنَا لاتَنالُ مُستَخِفا بِصَلاتِه؛[۲۰] و شفاعت ما نمىرسد به آن كه نماز را سبك مىشمارد.
درمان
- اين كه بداند ذكر خدا باعث آرامش و تعادل رواني ميشود.[۲۱]
- تمام دستورات دين براي چگونه زندگي كردن، چگونه انسان شدن و... است و يكي از فلسفههاي تشريع واجبات براي خوشبختي در دنياست.
- عوامل انحطاط مسلمانان در خود ايشان است نه در اصل اسلام.
- ترك پرخوري و پرخوابي كه از علل سستي و بي حالي است.
- اهميت دادن به نماز بيشتر از كارهاي ديگر در هر شرايط
- فايده نماز به خودمان برميگردد و طلبي از ديگران نداريم تا نمازمان را به رخ آنها بكشيم، صاحب عبادت خداست و خوشحالي او كافي است چه ديگران مسخره كنند چه تشويق
- وارد نشدن به مكانهاي گناه و...[۲۲]
- همان گونه که در برابر محبتهای کوچک دیگران تشکر میکنیم، نماز نیز تشکر از خداوند است در برابر نعمتهای بی پایان او.
- انسان مسلمان در طول زندگی همواره در معرض دامهای گوناگون شیاطین است. ارتباط هر روزه با خدا و طلب هدایت از او در نمازها، سبب ثبات قدم در مسیر مسلمانی و رهایی از شیطانهای انس و جن می شود.
پانویس
- ↑ راغب اصفهاني، حسین بن محمد؛ مفردات قرآن، ترجمه غلامرضا خسروي، تهران، مرتضوي، 1374 ش، دوم، ج1، ص 344.
- ↑ مفردات، همان، ج2، ص416- 415.
- ↑ دررالأخبار، مهدى حجازى؛ ترجمه على رضا حجازى و محمد عيدى خسروشاهى، قم، دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامى، 1419ق، اول، ص575.
- ↑ سوره عنكبوت/45. (ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي ميباشد).
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، اول، ج16، ص 285.
- ↑ طبرسي، فضل بن حسن؛ تفسير مجمع البيان، ترجمه گروهي از مترجمان، تهران، فراهاني، 1360ش، اول، ج19، ص 65.
- ↑ طباطبايي، محمدحسين؛ تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوي، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1374ش، پنجم، ج16، ص201.
- ↑ دستغيب، عبدالحسين؛ گناهان كبيره، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1379ش، سيزدهم، ج2، ص183.
- ↑ شيخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه ابراهيم محدث بندرريگى، قم، اخلاق، 1379 ش، سوم، ص 498.
- ↑ عزيزي تهراني، علي اصغر؛ حضور قلب در نماز (علل و درمان حواسپرتي در نماز)، قم، بوستان كتاب، 1387ش، هشتم، ص144.
- ↑ عطاردى، عزيزالله؛ ترجمه الإيمان والكفر، بحارالانوار، تهران، عطارد، 1378 ش، اول، ج1، ص 418-417.
- ↑ گناهان كبيره، پيشين، ص191.
- ↑ سوره ماعون/5-4.
- ↑ تفسيرالميزان، پيشين، ج20، ص 634.
- ↑ تفسير نمونه، پيشين، ج27، ص 361-360.
- ↑ حضور قلب در نماز، پيشين، ص168-144.
- ↑ سوره مدثر/40-43.
- ↑ تفسير نمونه، پيشين، ج25، ص 255-253.
- ↑ شيخ صدوق، عيون أخبارالرضا عليه السلام، ترجمه حميدرضا مستفيد و على اكبر غفارى، تهران، صدوق، 1372 ش، اول، ج2، ص22.
- ↑ عيون أخبارالرضا عليه السلام، پيشين، ص22.
- ↑ سوره رعد/28.
- ↑ حضور قلب در نماز، پيشين، ص169-145.
منابع
علی محمودی، ترک نماز، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 15 بهمن 1391.