تراجم أعلام النساء (کتاب)
تراجم أعلام النساء، تأليف شيخ محمدحسين اعلمى حائرى، موسوعهاى است پيرامون شرح حال بانوان كه به زبان عربى نوشته شده است.
اهميت موضوع كتاب و پرداخته نشدن به آن به ميزان كافى، انگيزه نگارش اثر حاضر، عنوان گرديده است.[۱]
ساختار
كتاب با دو مقدمه از ناشر و نويسنده آغاز و ترتيب اسامى، بر اساس حروف الفبا، تنظيم شده است.
حجم شرح حالهاى مذكور در كتاب، به تناسب ميزان اطلاعاتى كه نويسنده از افراد داشته، متفاوت است؛ بهگونهاى كه برخى بسيار مختصر و در حد چند سطر بوده، از جمله شرح حال امالحسن بنت احمد انصارى.[۲]، امالحصين بنت اسحاق احمسيه.[۳]، امحكيم بنت اسيد.[۴]و امسلمه بنت حسين حرانى عمرى همسر ابوابراهيم محمد بن احمد بن محمد.[۵]و برخى نيز تقريبا مفصل مىباشد مانند شرح حال امسليم بنت ملحان.[۶]، امكلثوم دختر حضرت على(ع).[۷]، امهانى بنت ابىطالب بن عبدالمطلب بن هاشم خواهر حضرت على(ع).[۸]، بلقيس ملكه سبا همسر حضرت سليمان(ع).[۹]
گزارش محتوا
در مقدمه ناشر، زندگىنامه تقريبا مفصلى از نويسنده، ارائه گرديده است.[۱۰]
در مقدمه نويسنده، ابتدا به آياتى كه در مورد خلق ازواج و زنان مىباشند اشاره شده و سپس، محاسن و مساوى زنان بيان گرديده و در ادامه، به مطالب زير پرداخته شده است: وجوب حجاب بر زنان مخصوصا زنان مؤمن؛ تشويق و ترغيب بر ازدواج؛ همشأنى مردان و زنان در نكاح؛ خطبههاى ازدواج نقلشده از امام رضا(ع) و امام جواد(ع)؛ تلذذ بانوان از نكاح و تزويج؛ طلب اولاد پسر يا دختر؛ اقل و اكثر حمل براى بانوان؛ فضيلت اولاد و فضل دختران بر پسران و حقوق همسران بر يكديگر.[۱۱]
آرامجانبيگم، اولين بانويى است كه شرح حال وى بيان شده است. وى زوج محمد ميرزا بن جلالالدين ميران شاه ابن امير تيمور بوده و شرح حال او، از «رياحين الشريعة»، به فارسى، چنين نقل شده است: «زنى بود صبيحالمنظر طليقاللسان، متناسبالاعضا و از فرط حسن و ذكا و فطانت، در زمانى قليل سلطان محمد ميرزا را چنان مفتون خود نمود كه مقاليد امور حكومت را بهكلى در كف كفايت او گذاشت واكثر اوقات تاج دولت را اين زن بر سر داشت و حكمرانى اين زن و شوهر از سال (803) الى (855) امتداد داشت».[۱۲]
از جمله بانوان مذكور در كتاب، بانويى است به نام «استر بنى اسرائيلى» كه چندين هزار نفر از بنى اسرائيل را از قتل نجات داد. در شرح حال او، به اين مطلب اشاره شده است كه در زمان يكى از پيامبران بنى اسرائيل كه معاصر با دانيال نبى بوده و نسبت او به بنيامين بن يعقوب مىرسيد و در زمين بابل سكونت داشت، والى بابل كه از جانب لهراسب فرمانگذار بود، تصميم به وليمه دادن به سران سپاه و بزرگان دربار گرفت و به اين خاطر در شوشتر لشگرگاهى برپا نموده و مدت يكصد و هشتاد روز تمام بزرگان مملكت را به ضيافت دعوت كرد و در روز پايانى، از زن خويش درخواست نمود تا با زينت فراوان به آن مجلس وارد شود و آن زن اين امر را نپذيرفته و تن به چنين كارى نداد و.[۱۳]
گفتنى است كه داستان استر را نويسنده ذكر نكرده، بلكه تنها مقدمه داستان را آورده و درست از آنجايى كه قرار است، داستان استر شروع شود، وى كلام را به پايان رسانده است.
آخرين شخص معرفىشده كتاب نيز بانويى مىباشد به نام «يمامه».[۱۴]از ديگر بانوان مذكور در كتاب، مىتوان از: آغادوس دختر درويش حسام سبزوارى.[۱۵]؛ آمنه بنت خلف اسلميه كه محضر پيامبر(ص) را درك نمود.[۱۶]؛ آمنه بنت عفان، خواهر خليفه سوم.[۱۷]؛ بلهما مادر عدنان بن ادد، همسر معد بن عدنان.[۱۸]و...
وضعيت كتاب
در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع.[۱۹]به توضيح برخى از مطالب متن پرداخته شده است.[۲۰]برخى از اين پاورقىها به زبان فارسى مىباشد.[۲۱]
پانويس
- ↑ ر.ك: مقدمه مؤلف، ص15
- ↑ متن كتاب، ج1، ص253
- ↑ همان، ص257
- ↑ همان، ص258
- ↑ همان، ص273
- ↑ همان، ص274-275
- ↑ همان، ص300-304
- ↑ همان، ص314-316
- ↑ همان، ص340-344
- ↑ مقدمه نخست، ج1، ص7-14
- ↑ مقدمه مؤلف، همان، ص15-181
- ↑ ر.ك: متن كتاب، ج1، ص190
- ↑ ر.ك: همان، ص218
- ↑ همان، ج2، ص430
- ↑ همان، ج1، ص195
- ↑ همان، ص197
- ↑ همان، ص199
- ↑ همان، ص344
- ↑ ر.ك: پاورقى، ج1، ص201
- ↑ ر.ك: همان، ص301
- ↑ ر.ك: همان، ص191
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
منبع
ویکی نور