شيطان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۱ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد صفحه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ماهیت «شیطان»

واژه «شَيطان» یا «ابليس» مشتق است از کلمه «شطن» به معنى «بَعُدَ»، يعنى دور از خير و صلاح، يا دور شدنى که از درگاه حضرت آفريدگار مطلق رانده شده است. يا از «شاط يشيط» مى باشد که به معنى هلاک شدن است؛ بنابر اين وزن آن فَعلان است و وجه تسميه آن نيز ظاهر است؛(کسی که از درگاه خداوند متعال رانده شده است(رجیم)).

در مجمع السلوک آمده است: «شيطان آتشى است ناصاف که آمیخته به تاريکى کفر است، و در جسم و روان آدمى مانند جريان خون روان است».

مفسرين در تفسير اين کلمه از آيه مبارکه « وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِن... »(سوره انعام؟112) اختلاف دارند؛ برخى گفته اند شياطين همگى فرزند «ابليس» اند، جز اينکه فرزندان خود را دو قسمت ساخت، قسمتی را مأمور وسوسه انسان ها کرد، و قسمتى ديگر را مأمور وسوسه جن کرد؛ پس قسم اول «شياطين انس» و قسم دوم «شياطين جن» اند.

قول دوم آن است که هر متمرد نافرمانى از نوع جن و انس را نامند و از اين رو پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) به ابوذر فرمود:

« هل تعوّذنّ بالله من شر شيطان الانس و الجن »؟ ابوذر گفت : مگر بنى آدم را نيز شياطين باشد؟ فرمود: بلى شياطين انس شريرتر از شياطين جن اند. و اين قول ابن عباس است بنقل ازفخر رازى.


حدود اختيارات شياطين در وجود بشر

تصرّف شيطان در وجود انسان تنها وسوسه قلبى و ايجاد انگيزه به گناه و بهتر نماياندن بدي ها و بالعکس است و جز اين تسلّطى ندارد که سلب اختيار نمايد، بلکه وجود او مکمّل اختيار مى باشد و خداوند از ابتدا وجود چنين عامل و سوسه اى را در ساختار بشر منظور داشته بود و آن را از اجزاء لازمه حيات او در عالم تکليف قرار داده بود؛ چنانکه خداوند در پاسخ شيطان که گفت: « أنظِرنى الی یوم یُبعثون»(سوره اعراف/14) (مرا مهلت ده) فرمود: « انک من المنظرين »؛ (تو خود از جمله مهلت داده شده هائى).

از اين پاسخ بر مى آيد که چنين مهلتى از جانب خداوند نه به اجابت خواسته او بوده بلکه از نخست چنين امرى مقرر بوده است، چنانکه در مورد آدم از پيش مقرر بود در زمين زندگى کند و رفتن او به بهشت مقدّمه اين کار بوده است.

آيه ديگرى که دالّ بر اين امر است: « و ما کان له عليهم من سلطان الّا لنعلم من يؤمن بالآخرة ممن هو فى شکّ و ربّک على کل شيء حفيظ »؛ (شيطان را بر مردمان سلطه اى نبود جز آن که اين تمکن (وسوسه در دل بشر) به وى داديم تا مؤمنان به آخرت و شک داران در آن را از نظر بگذرانيم و خداوند مراقب هر چيزى است. (سوره سبأ/ 21)

از اين آيه نيز استفاده مى شود که خداوند خود خواسته و مصلحت ديده که شيطان يکى از عوامل بر سر دوراهى قرار گرفتن بشر باشد.


آيات و رواياتى درباره شيطان

آيات فراوانى از قرآن کريم درباره شيطان و بر حذر داشتن بنى نوع بشر از فريب و تلبيس او آمده، و نيز، روايات در اين باره بى حدّ و حصر است، که به بخشى از آنها اشاره می نماییم:

  • « و قال الشيطان لما قضى الامر انّ الله وعدکم وعد الحق...»؛ (شيطان هنگامى که کار تمام شد (و دوران عمل بسر آمده و مرگ فرا رسيد) مى گويد: خداوند به شما وعده اى (به پاداش و کيفر عمل) داد و اکنون به وعده اش وفا نمود و من نيز وعده (فرصت توبه امروز و فردا) دادم ولى به وعده ام وفا ننمودم اما (اين را بدانيد که شما محکوميد زيرا) من بر شما تسلّطى نداشتم که شما را به گناه مجبور سازم و کار من جز اين نبود که شما را به گناه خواندم و شما مرا اجابت نموديد. پس مرا سرزنش منمائيد و خويشتن را سرزنش کنيد. اکنون نه من مى توانم شما را نجات دهم و نه شما مرا نجات توانيد داد.)(سوره ابراهيم/ 22)
  • « قال فبما اغويتَنى لاقعدعنّ لهم صراطک المستقيم * ثم لآتينّهم من بعد ايديهم و من خلفهم و عن أيمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اکثرهم شاکرين »؛ (شيطان گفت: اکنون که مرا از راه نجات بيرون راندى من نيز سر راه بر آنها بگيرم و از راه راست منحرفشان سازم. سپس از پيش روى آنها بر آنها درآيم.

و از پشت سر بر آنها در آيم (آنها را به جمع مال ترغيب کنم و به بخل از پرداخت آن در حقوق واجبه وادارشان سازم و از طرف راست آنها راست آنها در آيم (و کار دينشان را به زينت بخشيدن به گناه و جرأت دادن به ارتکاب شبهات تباه سازم) و از سمت چپشان بر آنها وارد شوم (و آنها را به کامرانى و شهوت رانى غلط ترغيب و تشويق نمايم)، آنگاه ببينى که بيشترشان ناسپاس باشند).(سوره اعراف/ 16 ـ 17).[۱]


وصف «شیطان» در روایات:

  • پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: شيطان گرگ آدمى است چنانکه گرگ ، گوسفند جدا شده از گله را مى ربايد، شيطان نيز انسان تکرو و جدا از جماعت مسلمين را مى ربايد؛ پس بر شما باد به الفت و اختلاط با ديگر مسلمانان و حضور در مساجد، و از تکروى بپرهيزيد.[۲]
  • امام صادق (علیه السلام) فرمود: شياطين آنچنان بر مؤمن گرد آيند که زنبوران بر گوشت، جز اينکه خدا خود آنها را دفع سازد.
  • همچنین از آن حضرت آمده که ابليس مى گويد: مرا به پنج کس چاره نباشد و ساير مردم در مشت منند:
  • «آنکه با نيتى خالص به خدا پناه برده و در همه کارهایش به او توکل نموده و به او تکیه کند، و آنکس که براى برادر مسلمانش آن بخواهد که براى خود خواهد، و کسى که هنگام مصيبت بى تابى ننمايد، و کسى که بداده خدا رضا دهد و غم روزى نخورد .»
  • از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) حديث شده که شيطان دو نوع است: شيطان جنّى که به گفتن « لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم » دور مى شود، و شيطان انسى که با درود بر پيغمبر و آل او رانده مى شود؛(الله صلّ علی محمد و آل محمد).[۳]

پانویس

  1. مجمع البيان.
  2. کنز العمال 1 / 206.
  3. بحارالانوار : 67 و 63 و 76 و 95.


منبع: سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف»؛