رباب همسر امام حسین علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

رباب، دختر «امرءالقیس» و جزو یکی از قبایل شامی ‌‌است. پدر در زمان خلیفه دوم، اسلام آورده و در مدینه، سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت به حضرت امام علی علیه السلام به عقد ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام درآورد.[۱] رباب به عقد امام حسین علیه السلام درآمد و تا آخرین لحظات زندگی آن حضرت در کنار وی می‌‌ماند.

در برخی از نقل‌ها پدر او را انیف کلبی معرفی کرده‌اند،[۲] اما نقل نخست، فراوان روایت شده است. علاوه بر این، شاید مراد دسته دوم، رباب دیگری باشد که دختر انیف و همسر زبیر بن عوام و مادر مصعب بن زبیر بوده است.[۳]

رباب دو فرزند از امام حسین علیه السلام داشت، یکی سکینه و دیگری عبدالله. عبدالله در روز عاشورا در حالی که کودکی بیش نبود، در جلوی چشم پدر و مادرش به شهادت رسید.[۴] سکینه نیز، بعدها در شمار زنان بزرگ عالم اسلام درآمده به ویژه در ادب، شخصیت شناخته شده‌ای یافت.

رباب بر اساس شواهدی در کربلا حضور داشته است. این مطلب را برخی از مورخان آورده‌اند.[۵]

از اخبار محدودی که در زمینه روابط امام حسین علیه السلام و همسرش رباب به دستمان رسیده، چنین برمی‌‌آید که روابط آن دو بسیار صمیمی ‌‌بوده است، آن قدر که هم امام علیه السلام و هم رباب از اظهار این روابط صمیمی ‌‌میانِ خود، خودداری نمی‌‌کرده‌اند، همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله نیز از نشان دادن صمیمیتی که نسبت به برخی از همسران خود داشت، خودداری نمی‌‌کرد.

به دلیل وجود همین شواهد است که ابن کثیر می‌‌گوید: امام حسین علیه السلام همسرش رباب را بسیار دوست می‌‌داشته و از روی علاقه‌مندی به وی، درباره‌اش شعر می‌‌گفت.[۶]

نسابه معروف «المجدی» نیز تأکید دارد که: امام حسین علیه السلام سکینه و مادرش رباب را دوست می‌‌داشت.[۷]

این دوستی به دلیل بزرگواری رباب بود، چنان که از هشام کلبی، مورخ مشهور نقل شده که: «من خیارالنساء وافضلهنَّ[۸]؛ رباب از بهترین زنان و از برترین آن‌ها بود».

در زمینه این دوستی، دو بیت شعر از امام حسین علیه السلام درباره سکینه و رباب نقل شده، و در برخی از منابع، بیتی دیگر نیز به آن افزوده شده است:

لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا × تَحُلُّ بها سکینةُ والربابُ

اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی × وَ لَیْسَ لِلاَئمی ‌‌فیها عِتابُ.[۹]

به جان تو سوگند! من خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آن‌ها را دوست دارم و تمامی ‌‌دارایی‌ام را به پای آن‌ها می‌‌ریزم و هیچ کس نباید در این باره با من سخنی بگوید.

در نقلی از سکینه آمده است که امام حسن مجتبی علیه السلام درباره انتساب این شعر به امام حسین علیه السلام تأملی کرد و گویا تعجب کرده بود سپس، امام بیتی دیگر بر آن افزود:

وَ لَسْتُ لَهُمْ وَ اِنْ عَتَبُوا مُطیعا × حَیاتی اَوْ یُغَیِّبُنی الترابُ.[۱۰]

حتی اگر کسانی در این باره به من اعتراض کنند، آن‌ها را در زندگی و نیز وقتی مرا در خاک پنهان می‌‌کنند، پیروی نخواهم کرد.

این شعر به طور مستقیم از طرف امام حسین علیه السلام نقل شده و تا آن جا که ما می‌‌دانیم هیچ کس آن را به عنوان زبان حال، ندانسته و نسبت آن را به امام تکذیب نکرده است. شعر مزبور، نشانگر ارتباط صمیمی ‌‌امام با همسرش رباب و فرزندش سکینه است. توجه داریم که سرودن این شعر، همراه با انتشار آن در میان مردم بوده است، بدین جهت، این شعر در بیشتر کتاب‌های تاریخی آمده است.

شعر دیگری نیز از امام حسین علیه السلام درباره رباب نقل شده است:

اُحبُّ لِحُبِّهَآ جمیعا × وَ نَثْلَةَ کُلَّها و بَنیِ الرُّباب

وَ اخْوالاًلَهَا مِن آلِ لامَ × اُحِبُّهُم وَ طَرَّبَنی جنابُ.[۱۱]

من به خاطر دوستی او زید، نثل و تمام «بنور رباب» را دوست دارم و همچنین دایی‌های او را از خاندان (بنی)لام، همه را دوست دارم و «جناب» را که مرا به طرب آورده است.

گویا این‌ها افراد وابسته به رباب هستند که از آنان یاد شده است. رباب نیز علاقه وافری به امام حسین علیه السلام داشت. او در سفر کربلا همراه امام علیه السلام بود و پس از شهادت آن حضرت علیه السلام نیز وفاداری‌اش را به زبان شعر، و نیز در عمل نشان داد. دو مرثیه از رباب در دسترس، قرار دارد که هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده و خلوص و ارادت رباب را نسبت به آن حضرت علیه السلام نشان می‌‌دهد:

اِنَّ الّذی کانَ نورا یُستَضضاءُ به × بِکربلا قتیلُ جزاکَ غَیْرُ مدفونِ

جَنَبِتَ خُسرانَ الموازین × قد کنتَ لی حَبلاً صَعبا اَلُوذُبه و

کنت تَصْحَبنا بالرَحم والدین × مَن لِلْیَتامی‌‌ وَ مَنْ للسائلین و مَنْ

یُغنی و یاوی اِلیْه کُلُّ مِسْکِینِ × وَللّه لاَابتَغی بَیْنَ الرّملِ والطین.[۱۲]

آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره می‌‌بردند، در کربلا کشته شده و غیر مدفون رها شده است. ای فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله! خدا از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت «میزان» تو را از هر زیانی به دور دارد. تو آن چنان کوه محکمی ‌‌بوده که من بدان پناه می‌‌بردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی. دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران، مانده؟ و چه کسی است که مسکینان بدو پناه برده و او بی‌نیازشان سازد؟ به خدا قسم! دیگر سایه‌ای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم.

رباب در بیت سوم، ارتباط عمیق خود را با امام حسین علیه السلام تصویر می‌‌کند؛ امام چون کوهی است که پناهگاه آرام‌بخش رباب بوده و آن حضرت نیز باکمال ملاطفت و از سر دینداری با وی برخورد داشته است. رباب در بیت آخر، عزم راسخ خود را در عدم ازدواج با دیگری تا پایان عمر بیان می‌‌کند. شخصیت والای رباب، باعث شد تا عده‌ای از اشراف قریش، پس از شهادت امام، از وی خواستگاری کنند، امام به نوشته مورخان نپذیرت و گفت: من پس از آن که رسول خدا پدرشوهرم بوده، شخص دیگری را به عنوان پدرشوهر نمی‌‌پذیرم.[۱۳]

شعر دیگری از رباب در مرثیه ابا عبدالله علیه السلام روایت شده است. رباب، زمانی که در محفل ابن زیاد، سر امام حسین علیه السلام را در دامن نهاده، بر آن بوسه می‌‌زد، چنین سرود:

واحُسینَا فَلا نسیتُ حسینا × اقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاعداء

غادَروُهُ بِکربلاء صریعا × لاسقی اللّه جانبی کربلاء.[۱۴]

من هرگز حسین را فراموش نخواهم کرد، حسینی که نیزه‌های دشمن او را هدف قرار دادند. او را در حالی که در کربلا افتاده بود، کشتند؛ خداوند سرزمین کربلا را سیراب نکند.

روشن است که چنین شعری در محفل زیاد، کمال مظلومیت امام حسین علیه السلام را آشکار نموده، خاطره سخت شهادت را زنده کرده است. به نقل از سبط ابن جوزی و همان گونه که از «ابن اثیر» نقل شده، اشراف قریش و نیز یزید، خواستار رباب بودند اما شدت علاقه رباب به ابا عبدالله سبب شد که نه تنها خواسته آنان را رد کند، بلکه از فرط غصه و گریه، بیش از یک سال زنده نماند، او در این یک سال حتی زیر سایه ننشست. ابن اثیر تصریح کرده که همین امر، باعث رحلت او گردید.[۱۵]

بر اساس برخی از نقل‌ها، رباب یک سال نزد قبر امام حسین علیه السلام باقی مانده و بعد از آن به مدینه رفت. ابن کثیر با نقل این مطلب، شعری را نیز از زبان او آورده است: «اِلی الحول ثمَ اَسْمُ السلامَ علیکما وَ مَنْ یَبْکِ حَوْلاً کَامِلاً فَقَد اعْتَذَر؛ تا یک سال، پس از آن بر شما درود می‌‌فرستم و (وداع می‌‌کنم) کسی که یک سال کامل بگرید پس از آن معذور است».[۱۶]

این شعر ممکن است پس از یک سال گریه در مدینه سروده شده باشد، اما اقامت یکساله رباب بر سر قبر امام، نباید درست باشد به ویژه که سپاه ابن زیاد، تمام اسرا را با اجبار به کوفه و پس از آن به شام فرستادند، بعضی از مورخان تصریح کرده‌اند که رباب به شام رفته است. اگر آن‌ها به کربلا بازگشته باشند، می‌‌توان پذیرفت که او پس از بازگشت، مدتی بر سر قبر آن حضرت باقی مانده است، اما این امر نیز چندان ثابت شده نیست و گزارشی که در آن، سفر رباب به شام ذکر شده است رفتن او را پس از آن به مدینه یادآور شده است.[۱۷]

ابن اثیر با نقل این مطلب، این نظر را که رباب یک سال بر سر قبر امام مانده و بعد از آن به مدینه آمده، بر اثر غم و غصه درگذشته، نقل کرده است. بر اساس اخباری که بیان شد، می‌‌توان شدت علاقه و پیوند میان امام حسین علیه السلام و رباب را بدست آورد؛ پیوندی که امام، آشکارا آن را بیان کرد و رباب نیز با شعر و عمل خود، آن را به اثبات رسانده است.

پانویس

  1. الاغانی، ج16، ص140 ـ 141، قاهره، انساب الاشراف، ج1، ص195، انتشارات محمودی.
  2. مجله تراثنا، ش10، 187، مؤسسه آل البیت
  3. طبقات الکبری، ج3، ص100 و ج5، ص182، 186، بیروت.
  4. الاغانی، 16، ص141 ـ جمهرة انساب العرب، ص457.
  5. البدایة و النهایة، ج8، ص212 ـ الکامل، ابن اثیر، ج4، ص88، بیروت.
  6. البدایة و النهایة، ج8، ص212.
  7. المجدی، ص92، قم
  8. الاغانی، ج16، ص141.
  9. مجله تراثنا، ش10، ص128 ـ الاغانی، ج16، ص136 ـ انساب الاشراف، ج1، ص195 ـ 196 ـ البدایه و النهایه، ج8، ص211 ـ المعارف، ص93، بیروت ـ الفصلو المهمة، ص183 ـ المجدی، ص92 ـ مقاتل الطالبین، ص94، بیروت ـ اعلام النساء المؤمنات. ص346. در برخی از نقلها به جای «تحلّ بها»، «تکون بها» آمده و در روایتی دیگر به جای آن «تُصیَّفُها».
  10. الاغانی، ج16، ص140 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449 (طبع جدید) ـ تراثنا، ش10، ص128 ـ البدایه و النهایة، ص211، شرح الاخبار، الجزء الثالث عشر، ص14. در نقلی به جای «مطیعا»، «مضیعا» آمده و برخی دیگر به جای «یُغَیِّبُنی»، «یعلینی» ذکر شده است.ظاهرا مقصود از آل لام، همین خانواده است.
  11. تاج العروس، ج1، ص263 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449. ابوالفرج از قول ابن عبده آورده است که رباب، فرزند حارثه، فرزند اوس بن حارثه بن لام الطایی بوده است (مقاتل الطالبین، ص94). ظاهرا مقصود از آل لام، همین خانواده است.
  12. الاغانی، ج16، ص142 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449 ـ اعلام النساء، ص439 ـ اعلام النساء المؤمنات، ص347 ـ منتهی الآمال، ج1، ص335 ـ ادب الطف، ج1، ص61، انتشارات دارالمرتضی.
  13. الکامل، ج4، ص88 ـ الاغانی، ج16، 141 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449.
  14. تذکرة الخواص، ص260، انتشارات نینوی الحدیثة ـ ادب الطف ـ ج1، ص61، به نقل از: تاریخ القرمانی، ص4 ـ منتهی الآمال، ج1، ص463 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449 ـ اعلام النساء المؤمنات، ص347.
  15. تذکرة الخواص، ص265 ـ الکامل، ج4، ص88.
  16. البدایة و النهایة، ج8، ص212
  17. الکامل، ج4، ص88.

منابع

پیام زن، تیر 1371، شماره 4