دختران حضرت شعیب
دیدار دختران شعیب و حضرت موسی علیه السلام
صفورا، دختر حضرت شعيب است. وى و خواهرش ليا، به منظور آب دادن گوسفندان پدر خود در كنار چاه آب مدين ايستاده بودند. چوپان ها، گروه گروه گوسفندهاى خويش را آب مى دادند و به فكر آن دو دختر مظلومه نبودند.
حضرت موسى علیه السلام كه تازه از راه رسيده بود، نگاهش به صفورا و ليا افتاد كه در گوشه اى ايستاده بودند و به چاه نزديك نمى شدند. وى به كنار آن دو آمد و گفت: كار شما چيست؟ آنها گفتند: ما منتظريم تا چوپانها همگى، حيوانات خويش را آب دهند و خارج شوند تا بتوانيم گوسفندان خود را سيراب كنيم.
پدر ما قادر به آب دادن گوسفندان نيست، برادرى هم براى حل اين مشكل نداريم و مجبوريم خودمان كار كنيم. حضرت موسى علیه السلام كه حال آنان و عفت صفورا و خواهرش را ديد با موافقت آن دو گوسفندان شعيب را سيراب كرد. سپس به سايه روى آورد و به درگاه خداوند عرض كرد: پروردگارا! هر خير و نيكى كه بر من بفرستى، من به آن نيازمندم!
صفورا و خواهرش نيز زودتر به نزد شعيب بازگشتند و جريان را براى پدر بازگو كردند. آنگاه حضرت شعيب علیه السلام دستور داد كه صفورا برگردد و آن جوان (حضرت موسى علیه السلام) را به حضورش بياورد تا پاداش كارش را به وى بدهد. صفورا در حالى كه با نهايت حيا گام برمى داشت و پيدا بود كه از سخن گفتن با يك جوان بيگانه شرم دارد، به سراغ حضرت موسى علیه السلام آمد و گفت: پدرم! از تو دعوت مى كند تا پاداش آبى را كه از چاه براى گوسفندان ما كشيدى به تو بدهد.
حضرت موسى علیه السلام با راهنمايى صفورا و در حالى كه در جلوى او حركت مى كرد به خانه شعيب آمد، خانه اى كه نور نبوت از آن ساطع بود. پيرمردى روحانى كه با موهاى سفيد در گوشه اى نشسته بود به موسى خوش آمد گفت و اجازه داد تا وى مدتى در خانه آنها سكنى گزيند.
ازدواج حضرت موسی علیه السلام
از آنجا كه نيرومندى حضرت موسى علیه السلام در هنگام آب دادن گوسفندان و پاكدامنى او هنگام برخورد محجوبانه با دختران شعيب براى صفورا مسلم شده بود لذا به پدر پيشنهاد كرد: اين جوان را استخدام كن، او بهترين كسى است كه مى توانى استخدام كنى. چرا كه او امتحان نيرومندى و درستكارى خود را پس داده است.
اين دو صفت مهم صفورا را شيفته موسى علیه السلام مى كند. شعيب پس از اطمينان از اين موضوع رو به موسى مى كند و مى گويد: من مى خواهم يكى از دو دخترم را به همسرى تو درآورم! و بدين ترتيب، صفورا با حضرت موسى علیه السلام ازدواج مى كند و آن جوان برومند، داماد شعيب مى شود.
نکته قابل توجه در این جریان تاریخی، امانتی است که دختر حضرت شعیب طبق آیه ی26 به حضرت موسی علیه السلام نسبت می دهد. آن دختر، پیشنهادِ استخدامِ موسی را به پدر داد و گفت: «...یا ابت استأجره، إنّ خیر من استأجرت القوی الأمین؛ ...ای پدر، این مرد را به خدمت خود اجیر کن که بهترین کس را که باید به خدمت برگزینی، کسی است که امین و توانا باشد».
دختر حضرت شعیب علیه السلام، حضرت موسی علیه السلام را به داشتنِ «قوّت» و «امانت» ستایش کرد. این دختر، «قدرتِ» موسی را در جریان کشیدن آب از چاه مشاهده کرده است ولی جای این پرسش وجود دارد: امانتِ او را چگونه شناسایی کرده است؟ آیا جز این است که شرم و حیا و عفّتِ حضرت موسی، امانتِ او را به اثبات رسانده است؟!
کناره گیری دختران شعیب از مردان، راه رفتن موقّر و محجوبِ یکی از آن دو به هنگام مراجعت به نزد حضرت موسی علیه السلام، برخورد حضرت موسی علیه السلام با وی در موقع راه رفتن و بالاخره توصیف و ستایش حضرت موسی به امانت، همه و همه نکات دقیق و ظریفی است که ضمن اشاره به موقعیت ممتاز زن در زمان حضرت موسی علیه السلام، نشان می دهد که حیا و عفاف و به دنبال آن پوشش به دلیل فطری بودن، همواره مورد ستایش و تحسین قرار گرفته است.
منابع
- زنان نمونه، علی شیرازی.
- مریم روستا، حجاب و عفاف، بشارت، بهمن و اسفند 1382، شماره 39، صفحه 16، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: 10 اردیبهشت 1393.