قصه مدینه (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۲۷ توسط History of islam (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «پرونده:Ketab371.jpg|بندانگشتی|‏قصه مدینه: تاریخ زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
‏قصه مدینه: تاریخ زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها و وقایع پس از رحلت حضرت رسول صل الله علیه و آله


قصه مدينه: تاريخ زندگى حضرت فاطمه زهرا(س) و وقايع پس از رحلت حضرت رسول(ص)، تأليف على نظرى منفرد، گزارش و تحليلى از تاريخ زندگى حضرت زهرا(س) و وقايع پس از رحلت پيامبر(ص) است كه با استناد به جوامع روايى و تاريخى فريقين نگاشته شده است[۱]

ساختار

كتاب با مقدمه‌اى از مؤلف آغاز شده است. نويسنده در گزارش خود، سرنوشت پرفراز و نشيب مدينه، قصه‌هاى پرماجراى دوران صحابه در اين شهر و به‌ويژه مطالبى در مظلوميت اهل‌بيت(ع) را در شش فصل ارائه كرده است[۲]

گزارش محتوا

در مقدمه، مطالبى پيرامون رحلت پيامبر(ص)، منشأ اختلافات، عادل دانستن صحابه و راه شناخت منافقين، عنوان گرديده است[۳]

در فصل نخست اين اثر، مباحثى در شش بخش ارائه شده است. اين فصل، شامل مباحثى درباره خلافت و مشروعيت آن، حوادث تلخ مربوط به ماجراى سقيفه و احاديثى درباره امام على(ع) و اهل‌بيت(ع) است[۴]

پيامبر(ص) پس از 23 سال تلاش بى‌وقفه و كوششى مداوم، چشم از جهان فروبست و روح مقدسش به‌سوى ملكوت پرواز كرد. او مسئوليت خويش را انجام داد و رسالتش را ابلاغ نمود. دينى كه او مأمور تبليغ آن شده بود، كامل و تمام بود و هيچ نقصان و كاستى‌اى در آن نبود تا مسلمانان آن را كامل كنند. پس آنچه در خير و سعادت، تباهى و شقاوت بشريت تأثير مى‌گذاشت، توسط وحى به رسول خدا(ص) انتقال يافت و او نيز به مردم ابلاغ كرد. پس همه چيز از طرف حضرت حق بيان و توسط رسول خدا ابلاغ شد. نويسنده پس از بيان اين مطلب، اين سؤال را مطرح مى‌كند كه با توجه به اينكه اسلام دين ابدى و هميشگى است و بعد از پيامبر(ص)، كسى به‌عنوان نبى و پيامبر نخواهد آمد، مسئله خلافت و مشروعيت آن بعد از ايشان چه خواهد شد؟[۵]

در ادامه، سه راهى كه براى مشروعيت خلافت وجود دارد، به‌تفصيل بحث شده است. اين سه راه عبارتند از: اجماع، شورا و نصب[۶]

در فصل دوم، از شايستگى‌هاى حضرت على(ع) براى رهبرى سخن به ميان آمده است. از جمله آنكه از جابر بن عبدالله نقل شده است كه گفت: از رسول خدا(ص) شنيدم كه خصلت‌هايى از على(ع) بيان مى‌كرد كه اگر يكى از آنها در كسى باشد، براى فضل و شرف او كافى است؛ مثلا پيامبر فرموده:

  1. «من كنت مولاه فعلي مولاه»؛ «هركس من مولاى اويم، پس على مولاى اوست».
  2. «علي منّي كهارون من موسى»؛ «على از من چنان است كه هارون نسبت به موسى بود».
  3. «علي منّي و أنا منه»؛ «على از من و من از اويم».
  4. «علي منّي كنفسي، طاعته طاعتي و معصيته معصيتي»؛ «على نسبت به من همانند خودش [خودم] است، اطاعت از او اطاعت از من و سرپيچى از او سرپيچى از من است».
  5. «حرب علي حرب اللّه و سلم علي سلم اللّه»؛ «جنگ با على، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداست».
  6. «ولي علي ولي اللّه و عدوّ علي عدوّ اللّه»؛ «دوست على، دوست خدا و دشمن على، دشمن خداست».
  7. «علي حجّة اللّه على عباده»؛ «على حجت خدا بر بندگانش مى‌باشد».
  8. «حبّ علي إيمان و بغضه كفر»؛ «دوست داشتن على، ايمان و دشمنى با او، كفر است».
  9. «حزب علي حزب اللّه و حزب أعدائه حزب الشّيطان»؛ «حزب على حزب خدا و حزب دشمنان او حزب شيطان است».
  10. «علي مع الحقّ و الحقّ معه لا يفترقان»؛ «على با حق و حق با اوست كه از يكديگر جدا نشوند».
  11. «علي قسيم الجنّة و النّار»؛ «على تقسيم‌كننده بهشت و دوزخ است».
  12. «من فارق عليا فقد فارقني و من فارقني فقد فارق اللّه»؛ «هركس از على جدا شود از من جدا شده و هركس از من جدا شود از خدا فاصله گرفته است».
  13. «شيعة علي هم الفائزون يوم القيامة»؛ «شيعيان على در روز قيامت رستگارند»[۷]

در روايت ديگرى كه از معاذ بن جبل، از پيامبر(ص) نقل شده، چنين آمده است كه آن حضرت فرمود: يا على! من بر تو در نبوّت پيشى گرفتم و تو بر مردم در هفت چيز برتر هستى و هيچ قريشى‌اى نمى‌تواند با تو در آن مقابله كند:

  1. تو اول كسى بودى كه ايمان به خدا آوردى؛
  2. به عهد و پيمان الهى بهتر از ديگران وفا كردى؛
  3. امر خدا را بهتر از ديگران اقامه كردى؛
  4. در مساوات در تقسيم، از ديگران برتر بودى؛
  5. در ميان رعيت، عادل‌تر از ديگران بودى؛
  6. آگاهى و بصيرت تو در قضايا بيش از ديگران است؛
  7. نزد خدا مزيت و برترى تو عظيم‌تر است[۸]

فصل سوم ويژه بيان فضايل، ويژگى‌ها و مظلوميت حضرت فاطمه زهرا(س) است. در روايتى در اين فصل، چنين آمده است كه پيامبر(ص) فرمود: نور فاطمه قبل از خلقت زمين و آسمان آفريده شده است. بعضى از مردم گفتند: يا رسول‌الله! مگر فاطمه از جنس بشر نيست؟ فرمود: فاطمة حوراي إنسية (حور و انس است). گفتند: چگونه او حوراى انسيه است؟ فرمود: خدا او را قبل از خلقت آدم از نور خود آفريد و هنگامى كه آدم را آفريد او را بر آدم عرضه كرد. گفتند: فاطمه در كجا بود؟ فرمود: در حقه‌اى زير ساق عرش. گفتند: طعام او چه بود؟ فرمود: تسبيح، تقديس، تهليل و تحميد. پس زمانى كه خداى عز و جل آدم را آفريد و مرا از صلب او بيرون آورد و خواست فاطمه را از صلب من بيرون آورد، او را در سيب بهشتى قرار داد و جبرئيل آن را نزد من آورد[۹]

در فصل‌هاى چهارم تا ششم، حوادث و مسائل مربوط به دوران خلفاى سه‌گانه (ابوبكر، عمر و عثمان) ارائه شده است. از جمله مباحث مطرح‌شده در اين فصول، عبارت است از: حديث شيطان و استقاله، مدت زمامدارى ابوبكر، رابطه عمر با يهود، رأى عمر درباره قرآن، جارود عامرى، تصرف عثمان در بيت‌المال، وليد بن عقبه، وفات ابوذر، اسباب قتل عثمان، نقش طلحه و زبير و...[۱۰]

وضعيت كتاب

فهرست مطالب، در ابتدا و كتابنامه منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع[۱۱]، به توضيح برخى مطالب متن پرداخته شده است[۱۲]

پانويس

  1. مجله كتاب‌هاى اسلامى، ص148-149
  2. همان
  3. مقدمه، ص17-22
  4. متن كتاب، ص26-95
  5. ر.ك: همان، ص23-24
  6. همان، ص26
  7. همان، ص97-98
  8. ر.ك: همان، ص99
  9. همان، ص149-150
  10. همان، ص293-463
  11. ر.ك: پاورقى، ص23
  12. ر.ك: همان، ص26

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن كتاب.
  2. مجله كتاب‌هاى اسلامى، شماره 16، بهار 1383، «پيامبر و اهل‌بيت(ع)»، پايگاه مجلات تخصصى نور.


منبع

ویکی نور