استدراج

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

استدراج که به عنوان یک سنت الهی در بین لهل علم شهرت دارد از آیه گرفته شده است: «وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَيَعْلَمُونَ»؛ و آنها كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج از جايي كه نمي‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهيم كرد».

معنای استدراج

به طوري كه اهل لغت گفته‌اند[۱] استدراج دو معني دارد، يكي گرفتن چيزي به تدريج است زيرا اصل اين ماده از درجه گرفته شده كه به معني "پله" است، همان گونه كه انسان در صعود و نزول از طبقات پائين عمارت به بالا يا به عكس، از پله‌ها استفاده مي‌كند همچنين هرگاه چيزي را تدريجاً و مرحله به مرحله بگيرند يا گرفتار سازند به اين عمل استدراج گفته مي‌شود. معني ديگر "پيچيدن" است، همان گونه كه يك طومار را به هم مي‌پيچند.

وعلامه شعرانی می گوید: استدراج اندک اندک بردن و نزدیک کردن است.[۲]

استدراج در قرآن

استدراج به خود این لفظ در دو مورد از قرآن مجيد آمده است. يكي در آيه 182 سوره اعراف و ديگر آيه 44 سوره قلم و هر دو درباره انكاركنندگان آيات الهي است ولي كيد الهي، مهلت، استهزاء، طول عمردادن و... به عنوان «استدراج»، بارها در آيات قرآن آمده است.

آيه 182 سوره اعراف

«وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَيَعْلَمُونَ»؛ و آنها كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج از جايي كه نمي‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهيم كرد».

تفسیر علامه طباطبائی ره:

«استدراج" در لغت به معناى اين است كه كسى در صدد بر آيد پله پله و به تدريج از مكانى و يا امرى بالا رود يا پائين آيد و يا نسبت به آن نزديك شود، و در اين آيه، قرينه مقام دلالت دارد بر اين كه منظور از استدراج نزديك شدن به هلاكت است يا در دنيا و يا در آخرت
و اين كه استدراج را مقيد كرد به راهي كه خود آنان نمی فهمند، براي اين است كه بفهماند اين نزديك كردن آشكارا نيست بلكه در همان سرگرمي به تمتع از مظاهر زندگي مادي مخفي است و در نتيجه ايشان با زياده روي در معصيت پيوسته بسوي هلاكت نزديك مي‌شود. پس مي‌توان گفت استدراج، تجديد نعمتي بعد از نعمت ديگري است تا بدين وسيله التذاذ به آن نعمت‌ها ايشان را از توجه به وبال كارهايشان غافل بسازد.[۳]

تفسیر علامه شعرانی ره

از لوازم ذاتی تکذیب حق شقاوت است؛ هر کس به آیات الهی گمان بد دارد و به کتب و اقوال اهل دین نظر نکند از سعادت علم محرو شود و بتدریج شقاوت و جهل او بیشتر و راسختر گردد. بسیار دیده و آزموده ایم حتی طالبان علم دین که کتب علمای بزرگ را نمی خوانند و به سلف صالح و تحقیقات آنها بدگمانند دانشمند نمی شوند. بلکه در علوم دنیا نیز شرط ترقی حسن ظن است جماعتی که به نجوم و اساتید آن حسن ظن ندارند و در آنها بدقت نمی نگرند از واضحترین اصول بی خبرند جز این که جهل و خطا در علوم آخرت شقاوت ابدی آورد و در علوم دنیا محرومیت زودگذر و آنها که قرآن و حدیث را بگمان آنکه با اصطلاح مغلق علمی آمیخته نیست کتاب علمی نمی دانند از اسرار علوم آخرت و رموز آفات نفوس بی خبرند.[۴]

استدراج در روايات

از امام حسین علیه السلام در تحف العقول نقل شده که فرمود: «استدراج از خداوند سبحان آن است كه نعمت بنده را فراوان كند و توفيق شكر را از او سلب نمايد».[۵]

از امام صادق علیه السلام، در تفسير آيه فوق چنين نقل شده كه فرمود: «هو العبد يذنب الذنب فتجدد له النعمة معه تلهيه تلك النعمة عن الاستغفار من ذلك الذنب».[۶]

منظور از اين آيه بنده گنهكاري است كه پس از انجام گناه، خداوند او را مشمول نعمتي قرار مي‌دهد ولي او نعمت را به حساب خوبي خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش مي‌سازد.

پانویس

  1. مصطفوي، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360 ش، ج 3، ص: 190؛ راغب اصفهاني حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، صفوان عدنان داودي، دمشق بيروت، دارالعلم الدار الشامية، 1412 ق، اول، ص: 310. ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، بيروت، دار صادر، 1414 ق، سوم، ج 2، ص، 266.
  2. شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ص254
  3. علامه طباطبائي، محمدحسين؛ الميزان، مترجم: موسوي همدانی سيد محمدباقر، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، پنجم، ج 8، ص 453.
  4. شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ص254
  5. قريشي، سيد علي اكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1371 ش، ششم، ج 2، ص: 335.
  6. كليني، محمد بن يعقوب؛ اصول كافي، مترجم: آيت الله محمدباقر كوه كمره‌اي، تهران، اسوه، 1375، سوم، ج 5، ص 556، ح 3.

منابع