آیه 2 مائده
منبع: نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه ، ص 264
نویسنده: محمدباقر محقق
شأن نزول آيه 2 سوره مائده
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاتُحِلُّوا شَعائِرَاللَّهِ».[۱]
«شیخ طوسی» قتاده گويد: در جاهليت وقتى كه مردى براى اجراى حج از خانه خود بيرون مى آمد، قلاده اى از پوست يا شاخه درخت مى بست و كسى در اين حالت متعرض او نمى شد و اگر برمى گشت قلاده موئى به خود مى بست و كسى متعرض او نمى گشت.
عطا گويد: مردم در اجراى حج از پوست درخت حرم قلاده مى بستند و هنگامى كه ميخواستند از حرم بيرون بيايند، آن را وسيله امن از براى خود قرار ميدادند. فراء گويد: اهل حرم از پوست درخت قلاده مى بستند و اهل غيرحرم با مو و پشم قلاده مى بستند سپس آيه «لاتُحِلُّوا شَعائِرَاللَّهِ» نازل گرديد.
مجاهد گويد: قلاده مزبور پوست درخت بود كه در گردن مردم و حيوانات بسته ميشد و به وسيله آن خود را در امن ميداشتند، چنان كه سدى نيز گفته است، ابن زيد گويد: مورد خطاب در آيه، مؤمنين مى باشند كه خداوند آنها را از كندن پوست درخت حرم و آويختن آن به گردن نهى نمود چنان كه مشركين در جاهليت چنين كارى ميكردند چنان كه عطا و ربيع بن انس هم روايت كرده اند.
امام محمدباقر عليهالسلام فرمود: اين آيه درباره مردى از بنىربيعة نازل گرديد كه به او حطم مى گفتند.[۲][۳]
پانویس
- ↑ بقيه آيه، «وَلَا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَلا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِالْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوى وَلا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ؛ اى آن كسانى كه گرويده اند، حرمت شعائر خدا (مناسك حج) و ماه حرام را نگاه داريد و (نيز) متعرض هدى و قلائد (قربانيهاى حاجيان، خواه علامت قربانى به گردن آن باشد يا نباشد) نشويد و (نيز) تعرض به زائران خانه كعبه را كه به خاطر طلب فضل خدا و خشنودى او آمده اند، حلال نشماريد و هنگامى كه از احرام بيرون بيائيد (مى توانيد) شكار كنيد و دشمنى گروهى را كه شما را از مسجدالحرام بازداشته اند شما را به ستمگرى وادار ننمايد و به يكديگر از (راه) نيكوكارى و پرهيزكارى كمك كنيد، نه بر گناه و ستمكارى و از خداوند بترسيد همانا خدا سخت شكنجه است».
- ↑ طبرى صاحب جامع البيان از عكرمة روايت نمايد: كه حطم بن هندالبكرى با قافله خود وارد مدينه شد تا طعامى را كه حمل كرده بود در مدينه بفروشد. نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و بيعت كرد و مسلمان شد وقتى كه خواست بيرون برود. پيامبر متوجه او بود پس از رفتن او به اصحاب فرمود: اين شخص با قيافه كفر و فجور وارد شد و با مكر و حيله خارج گشت. اين شخص وقتى كه وارد يمامه شد از اسلام برگشت سپس در ماه ذی القعده با قافله اى كه حامل طعام بود، اراده مكه نمود. اصحاب پيامبر وقتى كه از قصد او اطلاع يافتند، عده اى از مهاجر و انصار در صدد شدند به او حمله نمايند و قافله او را غارت كنند سپس اين آيه آمد و مردم از حمله به او منصرف شدند، صاحب كشف الاسرار گويد: بعضى از مفسرين گويند: اين آيه در شأن قريش و خزاعة و بنىكنانة و بنىعامر بن صعصعة آمد كه اينان در جاهليت در ماه حرام و غير آن غارت مى كردند و قتل مينمودند و قومى هم سعى بين صفا و مروة نمى كردند و وقوف در عرفات را از شعائر نمى شمردند. وقتى كه مسلمان شدند، خداوند به اينان خبر داد كه همه اينها از شعائر دين حق و نشانه اسلام است، بايد توجه كنند و احترام و حرمت آن را نشكنند.
- ↑ ابن ابىحاتم در تفسير خود بنا به روايت از زيد بن اسلم درباره اين قسمت از آيه «وَلايَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ» چنين گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله با اصحاب خود در حديبيه بودند، هنگامى كه مشركين آنها را از آمدن به مكه براى حج مانع شده بودند و اين كار مشركين بر رسول خدا صلی الله علیه و آله گران آمد، در اين هنگام عده اى از مشركين اهل مشرق قصد انجام عمرة نموده بودند، اصحاب گفتند: يا رسول اللّه ما اين مشركين را كه قصد عمرة دارند به تلافى مشركينى كه ما را مانع گرديدند، مانع ميشويم سپس اين آية نازل گرديد.