گناه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


«معصیت» و نافرمانى حضرت حق (جل و اعلى) در روایات معصومین علیهم السلام، «گناه» نامیده شده و از روایات استفاده مى‌ گردد که هر معصیتى چه نوع اثراتى در نفس انسان و در عبادات و معنویات و اثرات وضعى آن در زندگى روزمره انسان به جا مى‌ گذارد، ولذا اگر دقت در این نوع روایات شود مؤمنین متوجه اثرات وضعى معصیت در نفس و امورات دنیا و عالم برزخ و قیامت مى‌گردند.

آثار «گناه» در زندگی انسان

گناه و نافرمانی خدا، آثار سوئی در انسان گذاشته و او را در زندگی دچار مشکلات و گرفتاری های متعددی می کند. از آن جمله به این موارد که بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام است، اشاره می گردد:

اثر گناه بر نفس انسان

  • قَالَ أَبِوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام: «کانَ أَبِى علیه السلام یقُولُ مَا مِنْ شَیءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَیوَاقِعُ الْخَطِیئَةَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَیهِ فَیصَیرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: پدردم همواره می فرمود: چیزى بیشتر از گناه قلب را فاسد نکند، قلب مرتکب گناهى می شود و بر آن اصرار می ورزد تا بالایش به پائین می گراید (سرنگون و وارونه می شود و سخن حق و موعظه در آن نمی گنجد و تاثیر نمی کند).[۱]
  • «...سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام یقُولُ إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِى قَلْبِهِ نُکتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا یفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً»؛ شنیدم که امام صادق علیه السلام می فرمود: هرگاه مرد گناهى کند در دلش نقطه سیاهى برآید، پس اگر توبه کند، محو شود و اگر بر گناه بیفزاید، آن سیاهى افزایش یابد تا بر دلش غالب شود، سپس هرگز رستگار نشود.[۲]
  • قَالَ أَبِو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام: «إِنَّ أَحَدَکمْ لَیکثُرُ بِهِ الْخَوْفُ مِنَ السُّلْطَانِ و َمَا ذَلِک إِلَّا بِالذُّنُوبِ فَتَوَقَّوْهَا مَا اسْتَطَعْتُمْ وَلَا تَمَادَوْا فِیهَا»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: گاهى یکى از شما از سلطان بسیار می ترسد و این جز براى ارتکاب گناهان نیست تا می توانید از گناهان بپرهیزید و بر آنها اصرار نورزید.[۳]
  • قال أَبِو جَعْفَرٍ علیه السلام: «الذُّنُوبُ کلُّهَا شَدِیدَةٌ وَ أَشَدُّهَا مَا نَبَتَ عَلَیهِ اللَّحْمُ وَالدَّمُ لِأَنَّهُ إِمَّا مَرْحُومٌ وَ إِمَّا مُعَذَّبٌ وَالْجَنَّةُ لَا یدْخُلُهَا إِلَّا طَیبٌ»؛ امام باقر علیه السلام فرمود: همه گناهان سخت است (از نظر نافرمانى خدا و کیفر و عقوبت آنها) ولى سختترین آن ها گناهى است که بر آن گوشت و خون بروید (مانند خوردن مال حرام یا اصرار بر گناه اگر چه حلال خورد) زیرا آن گنه کار یا بخشوده و یا معذب گردد و جز شخص پاک به بهشت وارد نشود (پس چنین گنهکارى باید در برزخ و یا محشر عذاب کشد تا آن گوشت و خونش بریزد و تصفیه گردد و سپس داخل بهشت شود).[۴]
  • عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یونُسَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَا وَجَعَ أَوْجَعُ لِلْقـُلُوبِ مِنَ الذُّنُوبِ وَلَا خَوْفَ أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ وَ کفَى بِمَا سَلَفَ تَفَکراً وَ کفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: دردى دردناکتر از گناه براى دل نیست و ترسى سخت تر از مرگ نیست و گذشته براى اندیشیدن (و عبرت گرفتن) بس است و مرگ براى اندرز دادن کافى است.[۵]

ایجاد مشکلات و امراض

  • قال أَبِوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام: «أَمَا إِنَّهُ لَیسَ مِنْ عِرْقٍ یضْرِبُ وَ لَا نَکبَةٍ وَ لَا صُدَاعٍ وَ لَا مَرَضٍ إِلَّا بِذَنْبٍ و َذَلِک قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِى کتَابِهِ وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدِیکمْ و َیعْفُوا عَنْ کثِیرٍ قَالَ ثُمَّ قَالَ و َمَا یعْفُو اللَّهُ أَکثَرُ مِمَّا یؤَاخِذُ بِهِ»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ رگى نزد و پائى به سنگ نخورد و درد سر و مرضى پیش نیاید مگـر به جهت گناهى (که انسان مرتکب شده است) و همین است که خداى عزوجل در کتابش فرماید: (هر مصیبتى به شما رسد، براى کاری است که بدست خود کرده اید و خدا از بسیارى هم گذشت می کند) سپس امام علیه السلام فرمود: آنچه خدا از آن می گذرد از آنچه از آن مؤاخذه می کند بیشتر است.[۶]
  • قَالَ أَبِوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام: «کانَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یقُولُ لَا تُبْدِینَّ عَنْ وَاضِحَةٍ و َقَدْ عَمِلْتَ الْأَعْمَالَ الْفَاضِحَةَ و َلَا یأْمَنِ الْبَیاتَ مَنْ عَمِلَ السَّیئَاتِ»؛ امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمود: تو که اعمال رسواکننده مرتکب شده اى خنده دندان نما مکن و کسی که گناهانى کرده، از بلاى شبگیر و پیش آمد ناگهانى نباید ایمن باشد.[۷]

کم شدن رزق و روزى

  • قَالَ أَبِو جَعْفَرٍ علیه السلام: «إِنَّ الْعَبْدَ لَیذْنِبُ الذَّنْبَ فَیزْوَى عَنْهُ الرِّزْقُ»؛ امام باقر علیه السلام فرمود: همانا بنده مرتکب گناه می شود و روزى از او برکنار می گردد.[۸]
  • قال أَبِو جَعْفَرٍ علیه السلام: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیذْنِبُ الذَّنْبَ فَیدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْقُ وَتَلَا هَذِهِ الْآیةَ إِذْ أَقـْسَمُوا لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ وَلا یسْتَثْنُونَ فَطافَ عَلَیها طائِفٌ مِنْ رَبِّک و َهُمْ نائِمُونَ»؛ امام باقر علیه السلام فرمود: مردى مرتکب گناهى می شود و روزى از او کناره می گیرد و این آیه را تلاوت فرمود: (زمانی که قسم خوردند که صبحدم آنها را بچینند و انشاءالله نگفتند، بدان جهت از جانب پروردگارت بلائى بر آن چرخید و آنها خوابیده بودند).[۹]

از بین رفتن شهرهاى آباد

  • «سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ (فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَینَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسهُمْ...) فَقَالَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کانَتْ لَهُمْ قُرًى مُتَّصِلَةٌ ینْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَنْهَارٌ جَارِیةٌ وَ أَمْوَالٌ ظَاهِرَةٌ فَکفَرُوا نِعَمَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ غَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ مِنْ عَافِیةِ اللَّهِ فـَغَیرَ اللَّهُ مَا بِهِمْ مِنْ نِعْمَةٍ وَ إِنَّ اللّهَ لایغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَلَیهِمْ سَیلَ الْعَرِمِ فَغَرَّقَ قُرَاهُمْ وَ خَرَّبَ دِیارَهُمْ وَ أَذْهَبَ أَمْوَالَهُمْ و َأَبْدَلَهُمْ مَکانَ جَنَّاتِهِمْ جَنَّتَینِ ذَوَاتَی أُکلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ ثُمَّ قَالَ ذلِک جَزَیناهُمْ بِما کفَرُوا وَ هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکفُورَ؛ مردى از امام صادق علیه السلام این قول خداى عزوجل را پرسید: (گفتند: پروردگارا! بین سـفرهاى ما دورى انداز و آن ها بخود ستم کردند) حضرت فرمود: آنها مردمى بودند داراى آبادی هاى به هم پیوسته و درچشم رس یکدیگر با نهرهاى جارى و اموال بسیار و نمایان، سپس نعمت هاى خداى عزوجل را ناسپاسى کردند و عافیت خدا را نسبت بخود دگرگون ساختند، خدا هم نعمت آنها را دگرگون ساخت و همانا خدا آنچه را مردمى دارنـد دگرگون نسازد تا آنها خود را دگرگون کنند) خدا بر آنها سیل عرم فرستاد تا آبادی هاشان را غرقه نمود و دیارشان را خراب کرد و اموالشان را برد و باغ هاى (سرسبز و پرمیوه) آنها را بدو باغ از درخت تلخ و شوره گز و اندکـى سدر (یعنى درختان بى میوه خود رو که پس از خشـک شدن سیل روئیده بود) تبدیل کرد، سپس خداى عزوجل فرماید: (ناسپاسى آنها را چنین کیفر دادیم، مگر ما جز ناسپاس را کیفر دهیم).[۱۰]

جلوگیری از آمدن باران

  • امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ سالى کم باران تر از سال دیگر نیست، ولى خدا باران را به جائى که خواهد می فرستد، چون مردمى مرتکب گناهان شوند، خداى عزوجل بارانى را که در آن سال براى آنها مقدر فرموده، از آنها بگرداند و بسوى بیابان ها و دریاها و کوه ها فرستد و همانا خدا جعل را در سوراخش عذاب کند، بوسیله نگهداشتن باران از زمینى که جعل در آن است. براى گناهان مردمی که در آنجا باشند، در صورتی که خدا براى جعل راهى در غیر محله گنهکاران قرار داده است سپس امام علیه السلام فرمود: اى صاحبان بینش عبرت گیرید.[۱۱]

گناه جدید و مرض جدید

  • امام رضا علیه السلام مى فرمود: هر چند بندگان گناهان تازه اى را که سابقه نداشته ایجاد کنند خدا براى آنها بلاهائی را که سابقه نداشته ایجاد کند.[۱۲]

مستجاب نشدن دعا

  • امام باقر علیه السلام فرمود: همانا بنده از خدا حاجتى می خواهد که اقتضا دارد، زود یا دیر برآورده شود (زیرا حاجت مشروع است و شرایط دعا موجود) سپس آن بنده گناهى مرتکب می شود و خداى تبارک و تعالى به فرشته می فرماید: حاجتش را روا مکن و او را از آن محروم دار: زیرا در معرض خشم من در آمد و سزاوار محرومیت من گشت.[۱۳]

محروم شدن از نماز شب

  • امام باقر علیه السلام فرمود: مردى مرتکب گناهى می شود و روزى از او کناره می گیرد و این آیه را تلاوت فرمود: (زمانی که قسم خوردند که صبحدم آن ها را بچینند و انشاءالله نگفتند، بدان جهت از جانب پروردگارت بلائى بر آن چرخید و آنها خوابیده بودند).[۱۴]

تسلط دیگران بر گناهکار

  • امام صادق علیه السلام فرمود: خداى عزوجل فرماید: هرگاه کسی که مرا شناخته نافرمانیم کند، کسی را که مرا نشناخته بر او مسلط کنم.[۱۵]

کوچک شمردن گناهان

  • قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام: «اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَرُ قُلْتُ وَ مَا الْمُحَقَّرَاتُ قَالَ الرَّجُلُ یذْنِبُ الذَّنْبَ فَیقُولُ طُوبَى لِى لَوْ لَمْ یکنْ لِى غَیرُ ذَلِک»؛ زید شحام گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: از گناهان محقر بپرهیزید که آمرزیده نشوند، عرض کردم: گناهان محقر چیست؟ فرمود: این است که مردى گناه کند و بگوید، خوشا حال من اگر غیر از این گناه نداشته باشم.[۱۶]
  • قال أَبَوالْحَسنِ علیه السلام: «لَاتَسْتَکثِرُوا کثِیرَ الْخَیرِ وَلَا تَسْتَقِلُّوا قَلِیلَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ قَلِیلَ الذُّنُوبِ یجْتَمِعُ حَتَّى یکونَ کثِیراً وَ خَافُوا اللَّهَ فِى السِّرِّ حَتَّى تُعْطُوا مِنْ أَنْفُسِکمُ النَّصَفَ»؛ سماعة گوید: از حضرت ابوالحسن علیه السلام شنیدم که می فرمود: خیر بسیار (مانند طاعت و بخشش زیاد) را بسیار نشمارید و گناه اندک را کم نشمارید زیرا گناه اندک انباشته می شود و زیاد می گردد و در نهان از خدا بترسید تا از خود انصاف دهید (بحق قضاوت کنید اگر چه بزیانتان باشد و چنین نکند جز کسی که در نهان از خدا بترسد).[۱۷]
  • قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا یا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ قَالَ فَلْیأْتِ کلُّ إِنْسَانٌ بِمَا قَدَرَ عَلَیهِ فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَینَ یدَیهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فـَقـَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَکذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ إِیاکمْ وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لِکـُلِّ شـَیءٍ طَالِباً أَلَا و َإِنَّ طَالِب َهَا یکتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کلَّ شَیءٍ أَحْصَیناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله و علیه و آله در زمین بى گیاهى فرود آمد و به اصحابش فرمود: قدرى هیزم بیاورید، گفتند: یا رسول الله! در زمین بى گیاه آمده ایم، در این جا هیزم نیست. حضرت فرمود: هر کس هر چه پیدا کرد بیاورد، سپس آن ها کم کم هیزم آورند و در برابر آن حضرت انباشته کردند، رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود، گناهان این گونه جمع می شود. سپس فرمود: از گناهان محقر بپرهیزید زیرا هر چیزى بازخواست کننده اى دارد، بدانید کـه بازخواست کننده گناهان (می نویسد آنچه را مردم پیش فرستاده و آثار آنها را و همه چیز را در امام مبین (لوح محفوظ یا نامه اعمال) شماره کنیم).[۱۸]

گناهان کبیره

در فرهنگ اسلامی هر گناهی چون در واقع «معصیت» و نافرمانی خداوند متعال است، مهم و بزرگ محسوب می شود اما از بعضی آیات و روایات فهمیده می شود که یک سری از گناهان، قبح و زشتی بیشتری نسبت به گناهان دیگر دارند و بیشتر مورد غضب و عذاب خداوند می باشند که اصطلاحاً به آنها «گناهان کبیره» اطلاق می شود.

موارد و مصادیق گناهان کبیره:

  • «حسن بن محبوب» گوید: یکى از اصحاب نامه اى نوشت و به من داد که به امام کاظم علیه السلام دهم، در آن نامه پرسیده بود: کبائر چند تا است و چیست؟ حضرت نوشت: کسى که از آنچه خدا بر آن به دوزخ تهدید کرده دورى کند، کردارهاى بدش پوشیده مى شود، اگر مؤمن باشد و هفت گناهی که موجب دوزخ می شود:
  1. آدم کشى حرام (نه کشتن قاتل و مهاجم و مانند آن)
  2. نافرمانى پدر و مادر (بدرجه ای که عاق آنها شود)
  3. رباخوارى
  4. تعرب بعد از هجرت.
  5. متهم ساختن زنان پارسا به زنا.
  6. خوردن مال یتیم.
  7. فرار از جهاد.[۱۹]
  • و در حدیثی دیگر حضرت عبدالعظیم حسنی به سند خود از امام موسی بن جعفر علیه السلام نقل می کند که ایشان در تفسیر آیه شریفه «الَّذِینَ یجْتَنِبُونَ کبائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَواحِشَ...» این گناهان را به عنوان «گناه کبیره» برشمردند:
  1. شرک، زیرا خداوند در قرآن کریم می فرماید: بهشت برای مشرک حرام است.(سوره مائده/۷۲)
  2. ناامید ی از رحمت خدا زیرا خداوند می فرماید تنها کافرین از رحمت خدا ناامیدند.(سوره یوسف/۸۷)
  3. ایمن از مکر خدا بودن زیرا خداوند می فرماید غیر از زیانکاران کسی ایمن از مکر خدا نیست.(سوره اعراف/۹۹)
  4. عاق و نفرین شده والدین، زیرا خداوند آنها را ستمکار و بدبخت قرار داده است.(سوره مریم/۳۲)
  5. کشتن انسان بی گناه، زیرا جزای چنین کسانی خلود در جهنم است.(سوره نساء/۹۳)
  6. تهمت زنا به زنان پاکدامن زیرا آنها در دنیا و آخرت محروم از رحمت خدا و در عذاب الهی اند.(سوره نور/۲۳)
  7. خوردن مال یتیم، زیرا سرانجام چنین کاری آتش دوزخ است.(سوره نساء/۱۰)
  8. فرار از جنگ زیرا چنین کسانی دچار خشم خدا و دخول در جهنم اند.(سوره انفال/۱۶)
  9. رباخوری، زیرا رباخواران فریفته شیطانند.(سوره بقره/۲۷۵)
  10. سحر (جادو و چشم بندى) زیرا خداى عزوجل می فرماید: (محققا دانستند که هر کس خریدار جادو شود، در سرای آخرت بهره ای ندارد.(سوره بقره/۱۰۲)
  11. زناکارى، زیرا خداى عزوجل می فرماید: (هر که چنین کند کیفر گناه خود بیند و در قیامت عذابش دو برابر شود و با خوارى در آن جا جاودان باشد).(سوره فرقان/۶۸)
  12. سوگند دروغ براى تبهکارى (مانند خوردن مال مردم)، زیرا خداى عزوجل می فرماید: (کسانی که پیمان با خدا و سوگندهاى خود را به بهائى اندک می فروشند، در آخرت بهره اى ندارند.(سوره آل عمران/۷۷)
  13. خیانت در غنیمت جنگى زیرا خداى عزوجل می فرماید: (و هر که در غنیمت خیانت کند روز قیامت با آنچه خیانت کرده بیاید.(سوره آل عمران/۱۶۱)
  14. ندادن زکات واجب، زیرا خداى عزوجل می فرماید: (با آنها (مال زکات بازداشت شده) پیشانى و پشت و پهلوى آنها را داغ کنند.(سوره توبه/۳۵)
  15. شهادت دروغ و نهان کردن شهادت، زیرا خداى عزوجل فرماید: (هر که شهادت را نهان کند، دلش گنهکار است). (سوره بقره/۲۸۳)
  16. شراب خوارى، زیرا خداى عزوجل از آن نهى فرموده، مثل آن که از پرستش بت ها نهى فرموده است.(سوره مائده/۹۰)
  17. نماز یا واجب دیگر خداى را عمداً ترک کردن زیرا رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمود: کسی که نماز را عمداً ترک کند، از پیمان و تعهد خدا و رسولش بیزارى جسته است.
  18. پیمان شکنى و قطع رحم زیرا خداى عزوجل فرماید: کسانی که پیمان خدا را پس از استوار کردنش ‍ می شکنند، آنچه را خدا به وصلش فرمان داده، قطع می کنند... ایشان دچار لعنت و عاقبت بد هستند.(سوره رعد/۲۵)

پاک شدن گناه

یکی از نعمت های خدای سبحان این است که مانع ریختن آبروی انسان در برابر اولین و آخرین بنده ­هایش می ­شود. به همین خاطر هر بنده ­ای را که مصلحت باشد با انواع بیماری ها و بلاها، پلیدی گناهانش را پاک می­ کند. خداوند به وسیله بعضی چیزها گناهان بنده ­اش را پاک می ­کند:

۱. کیفر دنیوی: کسی که مرتکب گناهی شود خداوند منان او را در این دنیا گرفتار فقر، بلا و مصیبت می­کند تا از گناهش پاک شود. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می­فرمایند: «هرگاه مؤمن مرتکب گناهانی شود، به سبب آنها به فقر گرفتار شود و اگر آن گناهانش را پاک نکرد به بیماری مبتلا شود و اگر این نیز گناهانش را پاک نکرد، هنگام مردن به سختی جان دهد تا آن که سرانجام خدا را بدون گناهی که به سبب آن بازخواست شود، دیدار کند و دستور داده شود که او را به بهشت ببرند».[۲۰]

۲. بیماری ها: انسان باید شکرگذار خدا باشد. زیرا با یک بیماری معمولی، خداوند می­خواهد گناهش در این دنیا پاک شود و به آتش قهر الهی دچار نشود. امام رضا علیه السلام می­فرمایند: «بیماری برای مؤمن، تطهیر و رحمت است و برای کافر، عذاب و لعنت، بیماری همواره با مؤمن هست تا آن که گناهش به کلی پاک شود».[۲۱] و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «لحظات درد کشیدن، لحظه ­های گناهان را از بین می­برد».[۲۲] امام سجاد علیه السلام هرگاه بیماری را می­دید که بهبود یافته است، به او می­فرمود: پاکی از گناهان را به تو تبریک می­گویم، عمل شایسته را از نو آغاز کن.

۳. اندوه: سومین عامل پاک کننده گناهان اندوه می باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می­فرمایند: «لحظات نگرانی و اندوه، لحظات کفاره گناهان است. اندوه و نگرانی مؤمن پیوسته با مؤمن هست و زمانی رهایش می­کند که از گناهان پاک شده باشد.[۲۳]

۴. کارهای نیک: انسان ساعاتی از شبانه روز را با انجام کارهای نیک می­تواند سبب پاکی گناهانش شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می­فرمایند: «هرگاه کار بدی کردی، کار نیک انجام بده که آن بدی را پاک می­کند».[۲۴]

۵. خوش اخلاقی: شخصی که خوش اخلاق است هم دیگران از وی در آسایشند و هم باعث بخشودگی گناهانش می باشد. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «چهار چیز است که هر کس داشته باشد اگر سرتاپا غرق گناه باشد، خداوند آن گناهان را به حسنه و نیکی تبدیل می­کند؛ راستی، شرم، خوش ­اخلاقی و سپاس­گزاری».[۲۵] همچنین عوامل دیگری از قبیل فریادرسی به ستمدیدگان، سجده زیاد، حج و عمره به جا آوردن، صلوات فرستادن بر محمد و آل او و مرگ که باعث پاکی انسان از گناهش می­شود.

پانویس

  1. اصول کافى، ج:۳ ص:۳۶۹، روایة: ۱.
  2. همان، ج:۳، ص:۳۷۳، روایة:۱۳.
  3. همان، ج:۳، ص:۳۷۷، روایة: ۲۷.
  4. همان، ج:۳، ص:۳۷۱، روایة:۷.
  5. همان، ج:۳، ص:۳۷۷، روایة: ۲۸.
  6. همان، ج:۳، ص:۳۷۰، روایة:۳.
  7. همان، ج:۳، ص:۳۷۱، روایة:۵.
  8. همان، ج:۳، ص:۳۷۱، روایة:۸.
  9. همان، ج:۳، ص:۳۷۲، روایة:۱۲.
  10. همان، ج:۳، ص:۳۷۵، روایة:۲۳.
  11. همان، ج:۳، ص:۳۷۳، روایة: ۱۵.
  12. همان، ج:۳، ص:۳۷۷، روایة:۲۹.
  13. همان، ج:۳، ص:۳۷۳، روایة:۱۴.
  14. همان، ج:۳، ص:۳۷۲، روایة:۱۲.
  15. همان، ج:۳، ص:۳۷۸، روایة: ۳۰.
  16. همان، ج:۳، ص:۳۹۴، روایة:۱.
  17. همان، ج:۳، ص:۳۹۴، روایة:۲.
  18. همان، ج۳، ص۳۹۴، روایة۳.
  19. اصول کافى، ج۳، ص۳۷۹، روایة۲.
  20. محمدی ری شهری، محمد؛ ترجمه میزان الحکمه، مترجم حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳ش، چاپ چهارم، ج۴، ص۱۹۰۶.
  21. شیخ صدوق؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، مترجم صادق حسن زاده، انتشارات فکر آوران، ۱۳۸۴ش، چاپ چهارم، ص۴۴۳.
  22. مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، ۱۴۰۳ق، ج۶۴، ص۲۴۴.
  23. مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۴۴.
  24. شیخ طوسی؛ امالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ق، چاپ اول، ص۱۸۶.
  25. محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت، ۱۴۰۸ق، چاپ اول، ج۷، ص۱۵۷

منابع