سوره انسان

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

هفتاد و ششمین سوره قرآن كریم.

سوره انسان نود و ششمین یا نود و هشتمین سوره در ترتیب نزول است كه پس از سوره الرحمن و پیش از سوره طلاق نازل شده است.[۱] این سوره داراى 31 آیه و 240 كلمه است[۲] و به نام‌هاى «هَل أتى»، «انسان» و «دهر» شهرت یافته كه هر سه از آیه نخست این سوره برگرفته شده است: «هَل اَتى عَلَى الاِنسنِ حینٌ مِنَ الدَّهرِ لَم یَكُن شَیا مَذكورا» (سوره انسان/76،1)[۳] و چون بیشتر آیات آن به بیان وصف ابرار اختصاص یافته به آن سوره «ابرار» نیز گفته‌اند.[۴]

برخى «امشاج» را نیز از نام‌هاى این سوره دانسته‌اند كه ظاهراً برگرفته از واژه «امشاج» در آیه دوم آن است.[۵] درباره پیوند این سوره با سوره پیشین گفته‌اند: خداوند سوره قیامت را با آفرینش انسان از نطفه به پایان برده و این سوره را نیز با خلقت انسان آغاز كرده است.[۶] فواصل آیات این سوره به «الف» است.[۷]

مدنى یا مكى بودن این سوره با عنایت به شأن نزولى كه براى آن گفته‌اند از اهمیتى فوق‌العاده برخوردار شده و بحث‌هاى گسترده‌اى را به خود اختصاص داده است.[۸] شیعه و بسیارى از اهل سنت با ارائه شواهدى، مدنى بودن همه سوره یا دست‌كم 22 آیه ابتداى آن را ثابت كرده‌اند.[۹] برخى از اهل سنت نیز همه سوره را مكى دانسته‌اند.[۱۰]

شأن نزول:

بر اساس روایات پرشمارى كه در منابع شیعه[۱۱] و سنى[۱۲] آمده این سوره در شأن اهل بیت علیهم‌السلام نازل شده است. علامه امینى در الغدیر 34 نفر از دانشمندان اهل سنت از جمله اسكافى، ترمذى، طبرى، ابن ‌عبدربه، ابن ‌مردویه، ثعلبى، واحدى، زمخشرى و خوارزمى را نام برده كه این شأن نزول را گزارش كرده‌اند.[۱۳] على علیه‌السلام نیز در چند مورد به آیات این سوره بر فضیلت خود احتجاج كرده است،[۱۴] از همین‌رو سوره هل اتى همواره از فضایل اهل بیت علیهم‌السلام به شمار آمده است.

در شأن ‌نزول مشهور این سوره از ابن‌عباس آمده است: حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه جمعى به عیادت آنان آمدند و به على علیه‌السلام پیشنهاد كردند تا براى شفاى فرزندان خود نذرى بكند.

على علیه‌السلام و فاطمه علیهاالسلام و كنیزشان (فضه) نذر كردند كه اگر آن‌ها شفا یابند سه روز روزه بگیرند. حسنین علیهماالسلام از بیمارى شفا یافتند. (و آنان روزه گرفتند در حالى كه) چیزى در خانه آنان نبود. على علیه‌السلام از شمعون خیبرى سه صاع جو به قرض گرفت.

فاطمه علیهاالسلام یك صاع آن را آرد كرد و 5 قرص نان پخت. هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اى خاندان محمد صلى الله علیه و آله بى‌توانى مسلمان هستم، غذایى به من دهید، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى عطا كند. آنان مسكین را بر خود مقدم داشتند و در آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و به هنگام افطار یتیمى بر در خانه آمد و غذاى خود را به وى دادند. در سومین روز نیز به هنگام افطار اسیرى بر در خانه آمد و آنان سهم غذاى خود را به او بخشیدند.

صبح هنگام امام على علیه‌السلام دست حسنین علیهماالسلام را گرفته به نزد پیامبر آورد. پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را مشاهده كرد كه از شدت گرسنگى مى‌لرزیدند. فرمود: مشاهده چنین حالى در شما براى من بسیار دشوار است سپس برخاست و به همراهى آنان وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شد و دخترش را دید كه در محراب ایستاده در حالى كه از شدت گرسنگى شكم او به پشت چسبیده و چشم‌هایش به گودى نشسته است. پیامبر صلى الله علیه و آله ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مى‌گوید، آنگاه سوره هل اتى را بر او خواند.[۱۵]

روشن است كه این شأن نزول (نذر براى شفاى حسنین علیهماالسلام) با مدنى بودن این سوره سازگار است زیرا ولادت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در مدینه بوده است.[۱۶] بر اساس همین روایات، شیعه بر نزول همه این سوره یا حداقل بخش نخست آن (تا آیه 22) در مدینه اتفاق دارد،[۱۷] چنان‌كه مشهور اهل ‌سنت نیز آن را مدنى دانسته‌اند؛[۱۸] ولى برخى از آنان با مكى دانستن این سوره در صدد انكار شأن نزول فوق برآمده‌اند.[۱۹]

آلوسى با تردید در مكى بودن سوره مى‌نویسد: احتمال نزول آیات درباره اهل بیت علیهم‌السلام وجود دارد و نقل این روایت به وسیله ابن جوزى و عدم انكار آن تأییدى بر این معناست.[۲۰]

مفسران براى اثبات مدنى بودن سوره انسان افزون بر روایات به شواهد و قراین دیگرى نیز استناد جسته‌اند. علامه ‌طباطبایى از سیاق آیات آن به ویژه از آیات «یوفونَ بِالنَّذر» و «و یُطعِمونَ الطَّعام» استفاده كرده است كه این آیات از داستانى واقعى خبر مى‌دهد و از بودن «اسیر» در میان كسانى كه به دست آن ابرار اطعام شده‌اند نتیجه مى‌گیرد كه این آیات مدنى است زیرا مسلمانان در مكه اسیرى در اختیار نداشته‌اند.[۲۱]

برخى از مفسران اهل سنت با استناد به سیاق آیات، مكى بودن سوره را ترجیح داده‌اند. آنان در تبیین این سیاق گفته‌اند: این سوره از یك سو به تفصیل نعمت‌هاى بهشتى را به تصویر كشیده و عذاب‌هاى غلیظ قیامت را شرح مى‌دهد و پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را به شكیبایى در برابر حكم پروردگار خود فرامى‌خواند و او را از اطاعت هر گناهكار و كفورى بازمى‌دارد و از او مى‌خواهد تا ثابت‌قدم بوده و با مشركان مداهنه و سازش نكند.

از سوى دیگر این ‌گونه دستورات در مكه به هنگام دشواری‌ها و آزارهاى مشركان نازل مى‌شده؛ نظیر اوامرى كه در سوره قلم، سوره مزمّل و سوره مدّثر نازل شده است؛[۲۲] لیكن استفاده مكى بودن سوره از این سیاق بعید است زیرا تفصیل نعمت‌ها و عذاب‌هاى شدید، ویژه سوره‌هاى مكى نیست از جمله سوره الرحمن و سوره حج با این كه مدنى است در هر دو نعمت‌هاى بهشتى و عذاب‌هاى غلیظ دوزخ به تفصیل آمده است و بخش دوم سوره (آیات 23 ـ 31) كه در آن فرمان بردبارى و خوددارى از پیروى «آثم» و «كفور» و سازش با آنان و امر به پایدارى آمده است خود سیاقى مستقل دارد و احتمال مكى بودن آن بخش مى‌رود و بر فرض پذیرش نزول یكباره این سوره، باز امر به صبر به سوره‌هاى مكى اختصاص ندارد، چنان‌كه همین ‌گونه دستورات در سوره كهف كه آن را مدنى برشمرده‌اند نیز آمده است. از سوى دیگر رنج و آزارى كه رسول خدا صلى الله علیه و آله در مدینه از منافقان و بیماردلان دید كمتر از اذیت مشركان مكه نبود.[۲۳]

محتواى سوره:

محتواى این سوره را مى‌توان به دو بخش تقسیم كرد: در بخش نخست (آیات 1 ـ 22) به آفرینش انسان از نطفه مى‌پردازد. سپس مى‌فرماید: خداوند انسان را به راهى كه تنها راه اوست هدایت كرد و در برابر این هدایت یا آن را شاكرانه مى‌پذیرد یا كفورانه نمى‌پذیرد، آنگاه به عذاب‌هاى گوناگون كسانى كه در برابر هدایت الهى ایستادگى كرده، كفر مى‌ورزند اشاره مى‌كند. سپس در ضمن 18 آیه به ویژگی‌هاى ابرار و نعمت‌هایى كه بدان‌ها در قیامت ارزانى خواهد شد، مى‌پردازد.

به گفته علامه طباطبایى غرض این سوره نیز بیان نعمت‌هاى گوناگونى است كه به ابرار داده مى‌شود.[۲۴] بر اساس این آیات ابرار از جامى مى‌نوشند كه آمیزه‌اى از كافور (خوش رایحه و آرام بخش) دارد. چشمه‌اى كه بندگان خدا از آن مى‌نوشند و به هر كجا كه بخواهند جاریش مى‌سازند.[۲۵]

در ادامه، اوصاف ابرار را این‌گونه بیان مى‌كند:

  1. به نذر خویش وفا مى‌كنند.
  1. از روزى كه عذاب و گزند آن دامنگستر است مى‌هراسند.
  1. با این كه به غذاى خود نیازمندند آن‌را به بینوا و یتیم و اسیر مى‌بخشند.
  1. این كار را تنها براى خشنودى خدا مى‌كنند و توقع پاداش و سپاس از كسى ندارند.
  1. از روزى عبوس و سهمگین هراسناك‌اند و خداوند در برابر این همه استقامت و ایثار به ابرار بهشت و لباس‌ها و فرش‌هایى از پرنیان مى‌دهد. این در حالى است كه بر تخت‌هاى آراسته تكیه زده و آفتاب و سرما در آنجا نمى‌بینند و در سایه‌هاى درختان به راحتى از میوه‌هاى رام آن‌ها بهره مى‌برند. در بهشت ظروف سیمین و جام‌هاى بلورین در اندازه‌هاى مناسب پیرامون ابرار گردانده مى‌شود. آنان از جام‌هایى سیراب مى‌شوند كه لبریز از شراب طهور آمیخته با زنجبیل است و از چشمه‌اى بهشتى به نام «سلسبیل» برگرفته شده؛ همچنین پسرانى جاودانى چون مرواریدهاى پراكنده براى خدمت گرداگرد آنان مى‌گردند و هر چه در بهشت بنگرى نعمت‌هاى فراوان است و پادشاهى بزرگ. بر اندام بهشتیان لباس‌هایى از پرنیان نازك سبزفام و از دیباى ستبر است و با دستبندهاى سیمین زیور شده‌اند و خداوند به آنان باده‌اى پاك مى‌نوشاند و این بهشت پرنعمت پاداش اعمال بهشتیان است و كوشش آنان نزد پروردگار مشكور و مقبول افتاده است.

به گفته برخى مفسران از لطایف این سوره این است كه خداى سبحان براى رعایت حرمت بتول و نور چشم رسول، حضرت فاطمه علیهماالسلام در شمار نعمت‌هاى بهشتى از «حورالعین» سخن نگفته و به ذكر خدمتكاران جوان و جاویدان بسنده كرده است[۲۶] با این كه حورالعین از مهم‌ترین نعمت‌هایى است كه در سایر موارد در شمار نعمت‌هاى بهشتى بیان مى‌شود.[۲۷]

از آنجا كه پاداش ابرار بر اثر صبر در راه خداست در بخش دوم (آیات 23 ـ 31) روى سخن را به پیامبر اكرم و او را به شكیبایى دعوت كرده، مى‌فرماید: قرآن از سوى خداوند فرود آمده و مایه تذكر بشر است، آنگاه 5 دستور مهم به پیامبر اكرم مى‌دهد:

  1. در تبلیغ و اجراى حكم پروردگار شكیبا باشد.
  1. از هوا و هوس‌هاى گناهكاران و كافران پیروى نكند.
  1. (براى فراهم آوردن نیروى لازم براى تحمل مشكلات بزرگ) پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان یاد كند.
  1. بخشى از شب را در پیشگاه خدا به سجده افتد.
  1. شب‌هاى دراز، خدا را به پاكى ستاید. در ادامه این نكته را یادآور مى‌شود كه كافران زندگى زودگذر دنیا را دوست دارند، در حالى كه روزى گرانبار را كه پیش رو دارند به غفلت به پشت سر مى‌افكنند سپس به آنان هشدار مى‌دهد كه به نیروى خود مغرور نشوند زیرا خداوند است كه آن‌ها را آفریده و پیوندهاى وجودشان را محكم كرده و قوت و قدرت بخشیده و هر زمان كه بخواهد آنان را نابود[۲۸] و گروه دیگرى را جایگزین آنان مى‌كند.

سپس مى‌گوید: این (آیات) نوعى یادآورى است كه بدون هیچ اجبارى هر كس بخواهد با استفاده از آن، راهى به سوى پروردگارش برمى‌گزیند. در آیه بعد براى نفى توهم تفویض مى‌گوید: شما چیزى را نمى‌خواهید مگر این كه خدا بخواهد. هر كس را كه بخواهد و شایسته ببیند در رحمت خود درمى‌آوَرَد و براى ستمگران عذابى پردرد فراهم ساخته است. (آیات 23 ـ 31)

فضیلت سوره:

درباره فضیلت قرائت سوره انسان و خواص آن روایاتى رسیده است.[۲۹] بر اساس روایتى از امام ‌باقر علیه‌السلام هر كس سوره هل اتى را در هر بامداد پنجشنبه بخواند خداوند حوریانى فراوان به همسرى او درمى‌آورد و با پیامبر صلى الله علیه و آله محشور مى‌شود؛[۳۰] همچنین بر اساس روایاتى تلاوت این سوره موجب تقویت نفس مى‌شود.[۳۱]

پانویس

  1. مجمع البیان، ج 10، ص 613؛ الاتقان،  ج 1، ص 18 ـ 19.
  2. مجمع البیان، ج 10، ص 608؛ بصائر ذوى‌التمییز، ج 1، ص 493.
  3. بصائر ذوى التمییز، ج 1، ص 493.
  4. مجمع‌البیان، ج 10، ص 608؛ التبیان، ج 10، ص 204.
  5. التحریر والتنویر، ج 29، ص 369.
  6. مجمع‌البیان، ج 10، ص 608؛ اسرار ترتیب القرآن، ص 149.
  7. بصائر ذوى التمییز، ج 1، ص 493.
  8. اسباب النزول، ص 384؛ المحرر الوجیز، ج 16، ص 182؛ زادالمسیر، ج 8، ص 427.
  9. زادالمسیر، ج 8، ص 427؛ تفسیر قرطبى، ج 19، ص 77؛ تفسیر ثعالبى، ج 3، ص 419.
  10. تفسیر مقاتل، ج 4، ص 519؛ فى ظلال القرآن، ج 6، ص 3777.
  11. مجمع‌البیان، ج 10، ص 613؛ البرهان، ج 8، ص 177، 185.
  12. تفسیر مقاتل، ج 4، ص 525؛ المحرر الوجیز، ج 16، ص 182؛ التفسیر الكبیر، ج 30، ص 243 ـ 244.
  13. الغدیر، ج 3، ص 107 ـ 111.
  14. الاحتجاج، ج 1، ص 164 ـ 165؛ المیزان، ج 20، ص 134.
  15. الكشاف، ج 4، ص 670؛ مجمع البیان، ج 10، ص 611 ـ 614؛ روح المعانى، مج 16، ج 29، ص 269 ـ 270.
  16. تاریخ طبرى، ج 2، ص 213؛ ترجمة الامام ‌الحسین علیه‌السلام، ص 230؛ العدد القویه، ص 28.
  17. تفسیر قمى، ج 2، ص 390؛ التبیان، ج 10، ص 211؛ المیزان، ج 20، ص 121.
  18. كشف‌الاسرار، ج 10، ص 316؛ تفسیر قرطبى، ج 19، ص 77.
  19. بصائر ذوى التمییز، ج 1، ص 493؛ فى ظلال‌القرآن، ج 6، ص 3777.
  20. روح المعانى، مج 16، ج 29، ص 271.
  21. المیزان، ج 2، ص 135.
  22. فى ظلال القرآن، ج 6، ص 3777.
  23. المیزان، ج 20، ص 135 ـ 136.
  24. همان، ص‌ 120.
  25. الكشاف، ج 4، ص 668.
  26. روح‌المعانى، مج 16، ج 29، ص 271.
  27. المیزان، ج 20، ص 131.
  28. مجمع البیان، ج 10، ص 626.
  29. الصافى، ج 5، ص 266؛ مستدرك الوسائل، ج 4، ص 210؛ البصائر، ج 51، ص 5.
  30. ثواب‌الاعمال، ص 260؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 402.
  31. البصائر، ج 51، ص 4.

منابع

على خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 500-505.