عطیه عوفی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عطیه بن سعد جناده عوفی کوفی از شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام بود. عطیه از راویان فضایل مولا امام علی علیه السلام و از مفسران قرآن به شمار می رود.

تولد و نامگذاری

کنیه‌اش «ابوالحسن» بود و بین سال‌های 36 تا 40 هجری، در کوفه به دنیا آمد. پدرش نزد امیرالمومنین علیه السلام رفت و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین، صاحب نوزاد پسری شده‌ام. نامی برای او برگزین!». آن حضرت فرمود: «این عطیه‌ی خداوند است». از این رو نام او را عطیه نهادند.(یعنی هدیه و هر چیزی که بزرگان می‌بخشند.)

خاندان

عطیه عوفی در یکی از خاندانهای معروف عرب که از طایفه بکالی بود، چشم به گیتی گشود. بکالی تیره ای از قبیله بنی عوف بن امرؤالقیس شمرده می شد و در بین قبایل عرب شان و منزلتی خاص داشت. چون عطیه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی می گویند.[۱] گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد شمرده می شد.[۲]

مقام علمی

عطیه، از نظر طبقات رجالی در گروه تابعین جای دارد؛ یعنی از طبقه ای است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ندیده و بدون واسطه سخنی از وی نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت علی علیه السلام و امامان بعد از او تا امام محمدباقر علیه السلام به شمار می آید.[۳] عطیه از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده می شد و از چنان مقام علمی برخوردار بود که حتی دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتماد میدانستند و دانش تفسیری و حدیثی اش را تایید می کردند.[۴]

اساتید و شاگردان عطیه

عطیه استادانی برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهی والابرخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن از استادان وی را برمی شمارد. کتاب «طبقات» شش تن از استادانش را معرفی کرده و از دیگران نام نبرده. عبدالله بن عباس و جابر بن عبدالله انصاری از معروفترین استادان او شمرده می شوند.[۵]

این شخصیت علمی شاگردان بسیاری تربیت کرد. کتاب «تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها را ثبت کرده است. اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند.[۶] علی بن عطیه از اصحاب امام صادق علیه السلام نیز به شمار می آید.[۷]

آثار علمی

  • 1- تفسیر قرآن عطیه دست پرورده استادی بزرگ چون ابن عباس بود و پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.[۸] دانشمندان اهل تسنن از این تفسیر بهره های فراوان برده اند.

آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است.[۹] و بزرگانی چون طبری، خطیب بغدادی از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند.[۱۰] عشق عطیه به علوم قرآنی و انس وی با قرآن به اندازه ای بود که خودش می گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.[۱۱]

  • 2- خطبه فدک دومین اثر جاودان عطیه خطبه فدک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. حضرت این خطبه را در مسجد النبی ایراد فرمود. عطیه آن را برای عبدالله ابن حسن مثنی، پسر امام حسن مجتبی علیه السلام نقل کرد و در تاریخ به یادگار نهاد.[۱۲]
  • 3- زیارت اربعین یادگار جاودان دیگر عطیه زیارت گرانقدر و باعظمت اربعین ابا عبدالله الحسین علیه السلام است. او همراه جابر ابن عبدالله انصاری، صحابی بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در اربعین شهادت امام حسین علیه السلام کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت، اشک ماتم ریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوی حسین جاودانه ساخت.[۱۳] جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: یکی از علامتهای مؤمن زیارت اربعین سیدالشهدا علیه السلام است.[۱۴]

نخستین زائر کربلا

نام عطيه، همواره در كنار نام جابر بن عبدالله انصارى مطرح مى‌شود كه با هم پس از شهادت امام حسين‌ علیه السلام در اربعين اول به زيارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهى مى‌كرد.

بنا به برخى نقل ها، هنگام بازگشت‌ اهل بيت از سفر شام در كربلا با جابر و عطيه برخورد كردند. عطية بن سعد بن جناده‌ عوفى، از رجال علم و حديث‌ شيعه بود.

وفات

در ماجرای شورش عبدالرحمن بن محمد اشعث (سال 82 هجری) به یاری وی شتافت و پس از شکست او به ایران گریخت و در فارس ماند.

حجاج بن یوسف به محمد بن قاسم ثقفی، حاکم فارس دستور داد: «عطیه را نزد خود فراخوان و از او بخواه که علی بن ابی طالب را لعنت کند. اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه شلاق به او بزن و سر و ریش او را بتراش!».

حاکم فارس نیز نامه‌ی حجاج را برای عطیه خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به امام علی علیه السلام نشد، چهارصد ضربه شلاق به او نواختند و موهای سر و صورتش را تراشیدند.

وی در سال 86 هجری به خراسان رفت. هنگامی که حجاج مُرد (سال 95 هـ) و عمر بن هبیره حاکم عراق شد، عطیه نامه‌ای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش کوفه بازگشت. سرانجام در سال 111 هجری، دار فانی را وداع گفت.

پانویس

  1. سفینه البحار، ج6، ص296؛ ریحانه الادب، ج4، ص218.
  2. طبقات الکبری، ج6، ص304؛ جابر بن عبدالله انصاری، ص208.
  3. رجال شیخ طوسی، ص51؛ تنقیح المقال، ج2، ص253؛ سفینه البحار، ج6، ص296.
  4. تهذیب التهذیب، ج7، ص226؛ تاریخ التراث العربی، ج1، جزء اول، ص73؛ طبقات، ج6، ص304.
  5. تهذیب التهذیب، ج7، ص225؛ طبقات الکبری، ج6، ص246؛ سفینه البحار، ج6، ص296.
  6. ریحانه الادب، ج4، ص218؛ تهذیب التهذیب، ج7، ص225؛ سفینه البحار، ج6، ص295.
  7. سفینه البحار، ج6، ص294؛ تنقیح المقال، ج2، ص299.
  8. ریحانه الادب، ج4، ص218؛ سفینه البحار، ج6، ص296؛ تنقیح المقال، ج2، ص253.
  9. تاریخ التراث العربی، ج1، جزء اول، ص73.
  10. همان.
  11. سفینه البحار، ج6، ص296؛ ریحانه الادب، ج4، ص218؛ تنقیح المقال، ج2، ص253.
  12. بلاغات النساء، ص12؛ سفینه البحار، ج6، ص296؛ بررسی تاریخ عاشورا، ص246.
  13. ریحانه الادب، ج4، ص218؛ سفینه البحار، ج6، ص295؛ بشاره المصطفی، ص89.
  14. بحارالانوار، ج101، ص106؛ کامل الزیارات، باب 28، ص90.

منابع

  • علی اصغر بابانیا، عطیه عوفی الگوی مقاومت، فرهنگ كوثر، خرداد 1378، شماره 27، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: 9 اردیبهشت 1393.
  • عطیه عوفی، دانشنامه رشد، بازیابی: 9 اردیبهشت 1393.
  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.