چشم برزخی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۳۷ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (منابع)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

انسان ورای این چشم ظاهر چشم دیگری دارد که اگر انسان سالك، علاوه بر انجام واجبات و ترك محرمات، به نوافل و رعايت تقوا و پاکی و طهارت در تمام مراتب آنچنان که باید، موفق شود، ممکن است آن چشم باز شده و حقایقی را مشاهده کند که با چشم ظاهری قابل مشاهده نیست. از این چشم اصطلاحا به چشم برزخی تعبیر می شود.

چشم بصیرت بر اساس روایات

بر اساس برخی آیات و روایات، داشتن چشم برزخی و شهود باطن یا مکاشفه، امری ممکن و شدنی است. انسان هر مقدار از دلبستگی و وابستگی به مادیات و دنیای مذموم دور شود، به عالم برتر که عالم برزخ است، نزدیک تر می گردد. بنا بر آنچه از روایات به دست می آید، عمل به واجبات و ترک محرمات، باعث سلامتی و هنجارهای گفتاری، رفتاری و اخلاقی در دنیا، و دوری از جهنم و ورود به بهشت می گردد. اگر علاوه بر آن، سحرخیزی و خواندن نماز شب و نماز های نافله و رعایت تقوای الهی را پیشه خود سازیم، به بیش از آنچه دیگران از جهت معنوی دست یافته اند، خواهیم رسید که از آن به چشم برزخی تعبیر می شود و حقایق را فراتر از وقایع ظاهری می توان دید.

مکاشفه راهی برای دستیابی به چشم بصیرت

مکاشفه، در واقع از مقدمات مشاهده و شهود باطن و ملکوت یا بُعد غیر مادی است. هنگامی که انسان بر هوای نفس خود مسلط شود و از غفلت بیدار و هشیا رگردد و با شناخت و معرفت نفس خویش، حجاب ها و موانع تقرّب به خدا را کنار زند و با تمسک به حقیقت «إنّی مهاجر إلی ربّی»، [۱].از خود به سوی مولا و ربّ مهاجرت کند، می تواند ماورای حجاب عالم را کشف نماید و بُعد باطنی و ملکوتی افراد و اشیا را مشاهده کند. از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که خداوند فرمود: بنده من به چیزی محبوب تر از انجام واجبات و ترک گناهان و محرمات، نسبت به من اظهار دوستی نکرد. با نمازهای نافله به محبت من دست می یابد. در آن صورت من نیز او را دوست می دارم. پس هنگامی که او را دوست خود برگزیدم، قدرت شنوایی او می شوم، آن گاه که می شنود؛ بینایی او می گردم، آن گاه که می بیند؛ زبان او می شوم، آن گاه که سخن می گوید؛ دست او می گردم، آن گاه که ضربه می زند. پای او می شوم، آن گاه که راه می رود. هنگامی که به درگاه من دعا کند، اجابت می کنم. اگر از من درخواست کند، به او می دهم. [۲] بنابراین، چشم برزخي با چند توصيه به دست نمی آید؛ بلكه اين كار نيازمند تلاش پيگير و مجاهده و جهاد مداوم با نفس است. چه بسيار افرادي كه سال‌ها است در پي باز كردن چشم برزخي خود هستند و هنوز موفق به اين كار نشده‌ اند.

معرفت و بصيرت نقطه آغازين چشم باطن‌ بين

معرفت و بصيرت در منابع روايى ما، از اهميت بسيار زيادى برخوردار است و يك ساعت تفكر در آفريده ‌هاى خداوند، آينده جهان و فرجام انسان، مى‌تواند فكر آدمى را تصحيح كرده، او را به راه راست رهنمون سازد و از هفتاد سال عبادت، برتر خواهد بود. اين معرفت، همان «چشم دل» است كه در سؤال به آن اشاره شده است؛ يعنى شخص با چشم حقيقت‌بين، به طبيعت و اطراف خود نگاه مى‌كند؛ نعمتى كه در درون همه انسان‌ها به وديعت گذارده شده و تنها غفلت و توجه به جنبه‌هاى خاكى و طبيعى، چشم باطنى را ضعيف و كم سو ساخته است و تنها با اعتقاد راسخ و عمل صالح است كه چشم حقيقت‌بين، فعال و احياء مى‌شود. در رواياتى از حضرت على عليه‌السلام، از معرفت و بصيرت، به عنوان «نور قلب»، «غايت فضايل»، «اصل هر خير» و «گنج عظيم فناناپذير»، ياد شده است. [۳] از ديدگاه امام على عليه ‌السلام، «كم ‌سخنى و گزيده ‌گويى»، «ملازمت با حق»، «استقامت در دين»، «همنشينى با نيكان»، «عمل صالح»،«مدارا با مردم»، «صدق و دوستى»، «ادب ورزيدن»، «عفت ورزيدن»، «عفو و گذشت كردن از مردم»، «تجاهل نسبت به خطاهاى مردم»، «زهد ورزيدن در دنيا»، «موقع سكوت ذكر گفتن»، «اخلاص در عمل داشتن» و «جدال نكردن»، از نشانه‌هاى عقل و بصيرت شمرده شده‌اند.3 در قرآن مجيد، چنين آمده است: «هر كس تقوا پيشه كند، خداوند به او فرقان (قدرت تشخيص بين حق و باطل) عطا مى‌كند». اين فرقان كه همان چشم دل و چشم حقيقت‌بين است، مؤمن را از مهلكه‌هاى گوناگون نجات داده، به سوى رستگارى رهنمون مى‌كند. نقطه آغازين چشم باطن‌بين، از همين مرحله مى‌باشد؛ به طورى كه با رعايت تقوا، آدمى بر اعضاى بدن خود مسلط مى‌شود؛ تا آن‌جا كه طورى بر غضب خود مسلط مى‌شود كه بدون اراده، خشم او شعله‌ور نمى‌شود و دست و پاى او به ديگران آسيب نمى‌رساند و طورى بر خواسته‌هاى نفسانى خود مسلط مى‌شود كه بدون خواست او، شهوتش برافروخته نمى‌شود و حريم ديگران را نمى‌ شكند و آن‌چنان بر چشم خود مسلط مى ‌شود كه از هرگونه خيانت، دورى مى كند و حتى گوش او به كنترل در مى ‌آيد و هر صدايى را نمى‌ شنود. پس از مسلط شدن شخص بر اعضاى بدنش، روح او، قدرت بيشترى پيدا مى‌ كند و بر تصورات و خيالات ذهنى خويش نيز حاكم مى‌شود؛ به طورى كه اراده او متمركز مى‌ شود و بدون اراده، تصورات مختلف، به ذهن او نمى‌آيد. انسان سالك، با رعايت تقواى بيشتر، رفته رفته بر ديگر انسان‌ها نيز مسلط مى‌شود؛ به طورى كه با نگاه او، اطرافيان تحت تأثير قرار مى‌گيرند و مبهوت او مى‌شوند كه از آن به «ابهت شخصيت» تعبير مى‌شود و سخن شخص سالك به گونه‌اى در مخاطب تأثير مى‌كند كه سراسر وجود مخاطب را فرا مى‌گيرد و از آن، به «نفوذ كلام» تعبير مى‌شود. در مرحله قوى‌تر، قدرت روح به حدى مى‌رسد كه باطن شخص مقابل را تشخيص مى‌دهد كه از آن به چشم برزخى و نگاه باطن‌بين، تعبير مى‌شود. شخص سالك، همان طور كه مى‌تواند تصرف تكوينى در افراد انسانى داشته باشد، مى‌تواند بر اجسام طبيعى هم تأثيرگذار باشد؛ مثلاً مى‌تواند حركت آب جارى را متوقف كند. چشم دل، بر اثر عادت و انس به طبيعت و عالم ملكى، كم سو شده، توان ديدن حقايق را ندارد و تنها راه چاره، روشن نمودن آن از طريق اطاعت خداوند (انجام واجبات و ترك محرمات) مى‌باشد و اين كار، به تدريج به دست مى‌آيد؛ چنانكه كند شدنش نيز به تدريج و در طول زمان متمادى بوده است. از طرف ديگر، حقايق زندگى نيز همان حقايق هستى و خلقت است كه براى كشف آن حقايق، پيامبران الهى مبعوث شده، عقل ما را به آن راهنمايى مى‌كنند، يكى از اين حقايق، فانى بودن حيات دنيوى و كوتاه بودن مدت آن و دل نبستن بدان است كه هر شخص عاقلى با اندك تأمل و دقتى آن را تأييد و تصديق مى‌نمايد. شخص عاقل، اين دنياى كوتاه مدت را بسان كشتزارى مى‌داند كه بايد محصول مورد نياز را در آن كاشته، تا پس از كمال، آن را در دنياى ديگر برداشت كند. چنين شخصى، در سايه فرقان و بصيرت معنوى، آن ديدگاه و برداشت عرفى از زندگى و هدف‌هاى آن را از ذهن خود دور ساخته، خود را به خاطر افكار و عقايد بى‌پايه، در وادى هلاكت نمى‌اندازد؛ زيرا تمام عمرش را - كه از مدت دقيق آن هم بى‌اطلاع است - براى رسيدن به آن هدف بلند، كوتاه مى‌داند. او از تمام لحظات عمرش، براى ذخيره ثواب و بالا بردن درجاتش در بهشت، تلاش مى‌كند.

اخلاص راه باز شدن چشم برزخی

چشم برزخی با چند توصیه باز نمی‌شود، بلکه این کار نیازمند تلاش پیگیر و مجاهده و جهاد مداوم با نفس است؛ چرا که نفس بعد از تزکیه شدن آمادگی درک حقایقی از عالم هستی را پیدا می‌کند.

پس در حقیقت دو توصیه به شما می‌شود، یکی شناخت عمیق دین، همراه با عمل به دستورات آن، دوم پرهیز از انواع گناهان، در این صورت است که بصیرت الهی پیدا می‌کنید و چشم و گوش برزخی پدید می‌آید .

آیت‌الله مولوی قندهاری می‌فرمودند: در سن جوانی به آیت الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی عرضه داشتم: آقاجان! چه کنیم چشم برزخیمان باز شود؟

ایشان فرمودند: آسیّد محمّدحسن! من انتظار داشتم تو بگویی: چه کنم چشم قیامتی و اُخروی‌ام باز شود؟ این فقط با اخلاص است. اگر اخلاص باشد، در همین دنیا آن شعبه‌های نور کار خودش را انجام می‌دهد. کاری می‌کند که انسان به آن مقام والا و عالی می‌رسد.

بینا کردن ابا بصیر به چشم برزخی

در ایام برگزاری حج، روزی ابوبصیر به امام باقر علیه السلام گفت:« چقدر حجّاج زیادند و ناله و گریه فراوان!!» امام فرمود:«ناله و فریاد زیاد است، امّا حاجی کم! آیا می‌خواهی خودت به چشم ببینی؟» در این هنگام امام دستی بر چشم ابوبصیر کشید و دعایی خواند. ابوبصیر که نابینا بود، بینا شد. امام باقر فرمود:« به این حاجی‌ها نگاه کن!» ابوبصیر وقتی به مردم نگاه کرد، دید بیشتر آنها میمون و خوک‌اند و مؤمن در بین آنها مانند ستاره درخشان در ظلمت و تاریکی می‌درخشد. بنابراین گفت:« بله ای مولای من! راست گفتید. چقدر حاجی واقعی کم، و ناله و فریاد زیاد است!» ابوبصیر از امام درخواست کرد که بینا بماند. اما امام باقر فرمود:«ای ابا بصیر! من درباره تو بخل ندارم. خداوند هم به تو ظلمی نکرده است . با این حال، او برای تو «نابینایی» را اختیار فرموده. پروردگار همه ما خداوند است و ما بندگان اوییم، از عبادت او تجاوز نمی کنیم و از طاعت او خسته نمی‌شویم، بلکه تسلیمش هستیم.»آن‌گاه دعایی فرمود و ابوبصیر دوباره نابینا شد..


پانویس

  1. عنکبوت (29) آیه 26
  2. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، ج 2، ص 352، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 هجرى شمسى.
  3. عبدالواحد آمدى، غررالحكم و درر الكلم، ص 41 - 42 و 52 - 55.

منابع