شیخ محمدباقر بهاری

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۲۰ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (افزودن محتوا با منبع جدید و افزودن 3رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


عالم ربانی و فقیه متقی، حضرت آیةاللّه شیخ محمدباقر بهاری از شخصیت های برجسته علم و عمل، بود که در قرن چهاردهم هجری زندگی می کرد.

ولادت

شیخ محمدباقر بهاری، فرزند آخوند مولی محمدجعفر بن حاج محمد كافی بن مولی یوسف بن محمدتقی بهاری است. شیخ آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه الی تصانیف الشیعه» درباره تاریخ تولد وی چنین نگاشته‌اند: «شیخ محمدباقر بن محمدجعفر كافی بهاری همدانی در سال 1275 هـ.ق تولد یافت».[۱] ولی سید محسن امین جبل عاملی در «اعیان الشیعه» نوشته است:‌ «آیت الله حاج شیخ محمدباقر بهاری در سال 1277 هـ.ق در بهار همدان متولد شد».[۲]

تحصیلات

شیخ محمدباقر بهاری دروس مقدماتی را در شهر بهار، زیر نظر پدر بزرگوارش، ملا عباسعلی بهاری گذرانید، آن گاه در درس عالم متقی و دانشمند بزرگوار، ملا جعفر حضور یافت و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به همدان رفت و در درس ملا اسماعیل همدانی و میرزا محمود طباطبایی شركت نمود؛ البته خود او نیز در همین زمان به تدریس مشغول بود و كتاب «البهجه المرضیه» سیوطی را برای طلاب مبتدی تدریس می‌كرد و گاه نظرات خود را به عنوان حاشیه بر كتاب مذكور می‌افزود. بنابر نقلی، وی مقدمات عربی و فقه و اصول را در مدرسه آخوند ملا محمدحسین همدانی فراگرفت و پس از مدتی، عازم بروجرد گردید و در آن دیار در درس فقه و اصول مرحوم حاج میرزا محمود بروجردی شركت كرد و از ایشان اجازه اجتهاد گرفت.

هجرت به نجف

شیخ محمدباقر بهاری در سال 1297 هـ.ق در 22 سالگی عازم عتبات عالیه شد. وی در طی 20 سالی كه در نجف اشرف بود، از محضر استادانی چون: ملا حسینقلی شوندی در جزینی همدانی، میرزا حسن شیرازی، شیخ حسن مامقانی، محدث نوری، شیخ محمدحسین كاظمی، ملا محمد شربیانی، فاضل ایروانی، میرزا حبیب الله رشتی و آخوند خراسانی بهره‌ها برد و به درجه اجتهاد نایل گشت. وی از شیخ لطف الله مازندرانی (متوفی: 1313 هـ.ق) و علامه میرزا حسین نوری (متوفی: 1330 هـ.ق) آخوند خراسانی اجازه‌ روایت یافت و تقریرات دروس آن ها را به رشته تحریر درآورد و در لابلای آن ها، به توضیح مبانی و آرای اصولی، و فقهی خود نیز پرداخت. او سال ها در درس آیت الله شیخ محمد طه (متوفا: 1323 هـ.ق) و حاج میرزا حسن نوری طبرسی (متوفا: 1320 هـ.ق) شركت كرد و از آنان اجازه روایت گرفت.

بازگشت به همدان

شیخ محمدباقر بهاری پس از درگذشت حاج سید عبدالحمید گروسی همدانی (1318 هـ.ق) به درخواست اهالی همدان، به ایران برگشت و به تقاضا و اصرار بزرگان این شهر، در همدان اقامت گزید و به تدریس، اقامه نماز جماعت و ارشاد مردم آن شهر همت گماشت.[۳] بنابر نقلی، وی در سال 1316 هـ.ق، به ایران برگشت.

شیخ محمد باقر بهاری در کلام بزرگان

سید محسن امین جبل عاملی نویسنده «اعیان الشیعه» درباره او می‌نویسد: «كان عالماً فاضلاً محدّثاً رجالیاً اخلاقیاً آمراً بالمعروف و ناهیاً عن المنكر و كان من خواص تلامذه آخوند ملا حسینقلی الهمدانی الاخلاقی المشهور و عنه اخذ علم الاخلاق والتهذیب».[۴]

آقا بزرگ تهرانی در «نقباءالبشر فی اعلام القرن الرابع عشر» درباره وی چنین نوشته است: «كان ورَعاً تقیّاً شدیداً فی الامر بالمعروف و النهی عن المنكر، عارفاً سالكاً مهذّباً»؛[۵]

مبارزات سیاسی و اجتماعی

بعد مبارزات سیاسی و اجتماعی وی از دیگر ابعاد شخصیتی وی مهمتر و بارزتر است. حتی از بعد فقاهتی وی! تحصیل در حوزه علمیه نجف در زمانی كه این حوزه فعال‌ترین دوره سیاسی خود را می‌گذرانید، موجب شد كه بهاری در متن مسایل سیاسی قرار بگیرد. میرزای شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا محمدتقی شیرازی، میرزا محمدحسین نائینی، شیخ مهدی خالصی زاده و آخوند خراسانی از پیشتازان حركت‌های سیاسی تاریخ معاصر جهان اسلام بودند. اندیشه‌های سیاسی آنان در ذهن شاگردانشان ریشه دوانید و آن ها را به عرصه سیاست كشانید. بهاری پس از بازگشت به همدان، در رأس هرم رجال سیاسی، سكان این شهر را به دست گرفت.

بهاري رييس اتحاديه مشروطه خواهان همدان است. علما وي را در زمره ي بيست نفر مجتهد جامع الشرايطي قرار مي دهند كه براي بحث طراز اولها به مجلس معرفي مي شوند. ايشان را در مرحله ي دوم به عنوان يكي از فقهاي خمسه طراز اول بر مي گزينند كه البته – به دليلي- استعفا مي دهد.بهاري در راه مشروطه ضجر فراوان ديده و نسبتهاي دروغين زيادي به وي داده شده است و البلاء للولا.آخوند خراساني او را به تحمل اين سختيها فرا مي خواند كه انشاء الله اجر ما محفوظ خواهد بود.

یک نمونه از اقتدار او در بیگانه ستیزی

خدمتكار شیخ محمدباقر، چنین نقل می‌كند: «یكی از دوستان مرحوم آیت الله بهاری، خدمت ایشان رسیده، گفتند: آقا! پسرم هفت دانه مروارید از خانه سرقت نموده و در بانك انگلیس فروخته است. من برای مطالبه مرواریدها به بانك انگلیس‌ها مراجعه كردم، ولی آنان اظهار كردند كه معامله صورت گرفته و غیرقابل برگشت است! آقا دستم به دامن شما، می‌گویید چه كار كنم؟ می‌گوید: آقا فرمود: بروید بگویید شیخ گفت: مرواریدها را پس بدهید، پولتان را بگیرید! او چند بار مراجعه می‌كند، اما انگلیسی‌ها حاضر به فسخ معامله نمی‌شوند! شیخ قاطعانه به كشور انگلستان تلگراف می‌زند.

او این جمله پرمغز را مخابره می‌كند: «بیایید دزدانتان را از ایران جمع كنید.» انگلیس‌ها نیز در جواب آقا چنین نوشتند: «اگر دزدی صورت گرفته، خودت مجازات كن!» این جوابیه سندی می‌شود در دست آقا به دوستش می‌گوید: بروید به آن ها بگویید اگر مرواریدها را پس ندهید، آقا خود به سراغتان خواهد آمد و كشان كشان بیرونتان خواهد انداخت! انگلیس‌ها چون از تلگراف آقا باخبر بودند نگفته، خودشان خدمت آقا رسیدند، هنوز وارد اتاق نشده بودند كه آقا امر كرند: كفشتان را درنیاورید، بروید آن گوشه بنشینید. گوشه‌ای را با دست نشان داد. در همین حین تاجری از همدان خدمت آقا رسید. انگلیس‌ها را با كفش دید كه گوشه اتاق نشسته بودند. او نیز خواست با كفش وارد اتاق شود. آقا دستور داد كفش این مرد را درآورید و به كوچه بیندازید! مرد تاجر با لحنی اعتراض‌گونه گفت: یعنی آن انگلیس‌ها از ما بهتر است؟! آقا در جواب گفتند: آن ها ارمنی هستند، ترسیدم عرق پایشان اتاق را كثیف كند! اما تو چی؟! تو یك مسلمان هستی! باید مرتب و پاكیزه باشی! به هر روی، با اقتدار كامل مرواریدها را از انگلیس‌ها بازستاند و به دوستش برگردانید!».[۶]

تألیفات

از آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در رشته‌های مختلف علوم اسلامی ‌‌تألیفات فراوانی به جای مانده است. سید محسن امین به نقل از آیت الله شیخ محمدحسین بهاری (پسر بهاری) 44 كتاب نام می‌برد و می‌نویسد: «و هذه الكتب كلها رأیناها بخطه فی همدان عند ولده الشیخ محمدحسین»؛[۷] تمام این كتاب ها را كه به خط بهاری بود در كتابخانه فرزندش، شیخ محمدحسین مشاهده كردم.

آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد: «علامه معاصر، آیت الله شیخ محمدباقر بهاری فهرست كتاب‌های خود را كه با خط شریف خودش نوشته بود، برای من ارسال كرده، نقل می‌كنم».[۸]

برخی از آن ها به شرح ذیل می‌‌باشد:

  1. النور فی الامام المستور، درباره امام زمان علیه السلام و فلسفه غیبت آن حضرت
  2. العلایم لاهتداء الهوائم، درباره نشانه‌های ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
  3. تسدید المكارم و تفضیح الظالم، نگارش یافته در 1305 هـ.ق
  4. ترجمه «مكارم الاخلاق» شیخ ابونصر فضل‌الله طبرسی: از آن جا كه متصدیان چاپ این كتاب در مصر، ‌پاره‌ای از مطالب آن را مخالف عقاید خویش می‌دانستند، به تحریف و سانسور آن پرداختند. لذا شیخ محمدباقر برای مؤاخذه آنان، این كتاب را به صورت كامل تألیف و ترجمه كرد و استادان متعددی نیز بر آن تقریظ نوشتند. بعدها او این كتاب را به عربی بازگردانید و در سال 1310 هـ.ق به چاپ رسانید كه در واقع، این اثر اولین نوشته وی در عراق بود.
  5. الوجیزه: بعد از رحلت میرزای شیرازی و مهاجرت آیت الله بهاری به نجف، بعضی از فضلای نجف بر این بودند كه كتاب «مناقب خوارزمی» را به چاپ رسانند. او مقدمه‌ای بر این كتاب نوشت و آن را «الوجیزه» نام نهاد. وی در این مقدمه به شرح حال خوارزمی‌‌ (متوفی: 568 هـ.ق) پرداخت و انتساب كتاب به او را اثبات كرد و تشكیك‌های سستی را كه درباره این انتساب صورت گرفته بود، برطرف ساخت. وی در آخر مقدمه، متذكر می‌شود كه مطالب را مؤلف آن، شیخ محمدباقر در چند جلسه یادداشت نموده كه آخرین آن چهاردهم 1311 هـ.ق در جوار حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود. این كتاب دومین اثر ایشان است كه در زمان حیات وی، در سال 1313 هـ.ق به چاپ رسیده است.
  6. بسط نور: ترجمه كتاب النور فی الامام المستور
  7. حاشیه‌ای بر «البهجه المرضیه» جلال الدین عبدالرحمن سیوطی (متوفی: 846 هـ.ق) این حاشیه ناتمام مانده است.
  8. شرح «قطر الندی» تألیف ابن محمد عبدالله جمال الدین ابن هشام انصاری (متوفی: 716 هـ.ق) این شرح نیز ناتمام است.
  9. الدره الغرویه والتحفه الحسینیه: درباره حضرت سیدالشهداء علیه السلام از بدو خلقت تا سكون در جنت
  10. مستدرك الدره
  11. بدر الامه فی جغرلایه
  12. روح الجوامع: درباره علم رجال
  13. ایضاح الخطاء فی الردع عن الاستبداد: در بیان و تقبیح رژیم استبدادی است. این كتاب به زبان فارسی است و مؤلف در این كتاب كوشیده است بین مشروطه و مشروعه پیوند برقرار كند.
  14. آیه كن فیكون: در شرح آیه 82 سوره يس
  15. الطلع النضید فی الرد علی من منع لعن یزید: در ردّ عقاید ابن حجر عسقلانی نوشته شد و در سال 1316 در تهران به چاپ رسید.
  16. مطلع الشمس فی فضل حمزه و جعفر ذی الجناحین
  17. اُبهی الدرر: در «تكمله عقد الدرر فی اخبار الامام المنتظر» تألیف ابوبدر یوسف بن یحیی السامی
  18. البیان فی حقیقه الایمان
  19. سلاح الحازم لدفع الظالم
  20. دعوت الحسینیه الی المواهب السنیه. در استحباب گریه برای سیدالشهداء از دیدگاه اهل سنت و شرع مقدس اسلام
  21. اعلان دعوه: تكمله كتاب موسوم به «دعوت الحسینیه»
  22. نثار اللباب فی تقبیل التراب
  23. تنزیه المشاهد عن دخول الآباعد
  24. حاشیه‌ای ناتمام بر كتاب «قوانین الاصول» میرزای قمی‌‌ (متوفی: 966 هـ.ق)
  25. الفواید الاصولیه: این كتاب نیز ناتمام مانده است.
  26. حاشیه‌ای بر«حكمت العین» ابوالحسن علی بن عمر دبیران كاتبی قزوینی (متوفی: 675 هـ.ق)
  27. حاشیه‌ای بر «الرضاعیّه» شیخ انصاری (متوفا: 1281 هـ.ق)
  28. حاشیه‌ای بر «الملل والنحل» شهرستانی (متوفا: 548 هـ.ق)
  29. التنبیه علی ما فعل بالكتب من التحریف
  30. حاشیه‌ای بر «مكاسب شیخ انصاری» در علم فقه
  31. رساله الصحیح والاعم: در علم اصول
  32. كتاب الصوم
  33. الحاشیه علی الرسایل
  34. شرح آیات فی جواب النصرانی
  35. الجمع بین الفاطمتین
  36. رساله تزویج الصغیره فی المده القلیله
  37. رساله المولود من الزنا
  38. دین المقتول
  39. حاشیه‌ای بر «منبع الحیاه» سید محمد جزایری
  40. معراج[۹]

وفات

آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در سال 1333 هـ.ق و بنابر نقلی، در سال 1322 هـ.ق، در همدان درگذشت و در كنار مقبره حضرت امامزاده عبدالله علیه السلام در همدان، در مقبره‌ای كه به قبر آخوند معروف است (ساختمان زینبیه كنونی) به خاك سپرده شد. وی 4 پسر و 4 دختر داشت، یكی از فرزندان او به نام شیخ محمدحسین بهاری است كه مردی فاضل، خوش منش و نیك سیرت بود. او برخی از آثار چاپ نشده پدرش را به چاپ رسانید و سال 1411 هـ.ق در 86 سالگی در همدان دارفانی را وداع گفت.

پانویس

  1. اعیان الشیعه، ج 3، ص 109.
  2. همان، ج 3، ص 537.
  3. گنجینه دانشمندان، ج 7، ص 366.
  4. المشكوه فی الاحكام الخلق الواقع فی الصلاه، حاج شیخ محمدباقر بهاری، ج 2، ص 4.
  5. نقباءالبشر، ج 1، ص 201.
  6. حكیم اصحاب، ص 205.
  7. اعیان الشیعه، ج 3، ص 537.
  8. نقباءالبشر، ج 1، ص 201.
  9. الذریعه، ج 1، ص 17، 80 و 181؛ ج 2، ص 494، 499 و 242؛ ج 3، ص 109؛ ج 4، ص 55، 160، 389 و 407؛ ج 5، ص 137 و 194؛ ج 6، ص 29، 90، 175، 215، 217، 221 و 242؛ ج 8، ص 208 و 239؛ ج 10، ص 232؛ ج 11، ص 146 و 208؛ ج 13، ص 55 و 307؛ ج 15، ص 15، 99، 178، 224، 274، 297، 308 و 332؛ ج 16، ص 257، 271 و 323؛ ج 21، ص 312 و 378؛ ج 22، ص 102 و 225؛ ج 24، ص 51 و 374؛ ج 25، ص 46، 120 و 146.

منابع

  • تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "شيخ محمدباقر بهاري" از اسدالله حيدري.