بنی قینقاع
نام قومى از یهود است كه زمین مدینه را غصب كرده بودند اما خداوند آنها را از این سرزمین بیرون راند و همین خداى قادر آنان را از قبله اول مسلمانان (بیت المقدس) نیز بیرون خواهد راند! در مدینه بازارى بوده كه به آن بازار بنىقینقاع مى گفتند و در قسمت عوالى مدینه قرار داشته است.
آنان برخلاف دیگر یهودیان در مدینه زمین کشاورزی و نخلستان نداشتند، و زرگری ، آهنگری و کفشگری از پیشه های مهم آنان بود .
پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم پس از هجرت به مدینه با یهودیان پیمانی بست و به آنان اجازه داد در مدینه بمانند به شرط آنکه کسی را بر ضد پیامبر یاری نکنند. بنی قینقاع نخستین قبیله ای بود که این پیمان را شکست و با مسلمانان به ستیز برخاست ؛ این قبیله پیمان خود را با پیامبر اسلام شکستند و طی غزوه ای محاصره ، تسلیم و تبعید شدند.
ياد كرد قرآن از بنی قينقاع
«وَاِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَومٍ خيانَةً فَانبذْ اِلَيهِم عَلي سَواءٍ اِنَّ اللهَ لايُحِبّ الخائنينَ »[۱] «و هرگاه (با ظهور نشانههايي) از خيانت گروهي بيم داشتي (كه عهد خود را شكسته، حمله غافلگيرانه كنند) به طور عادلانه به آنها اعلام كن كه پيمانشان لغو شده است، زيرا خداوند خائنان را دوست نميدارد. »
گويند اين آيه در پي نگراني پيامبر (ص) از پيمان شكني قوم يهود، دربارۀ بني قينقاع نازل شد.[۲] بعد از بازگشت پيروزمندانۀ مسلمانان از جنگ بدر حسد و كينه يهوديان، به ويژه بني قينقاع برانگيخته شد و بناي سركشي نهادند، آتش فتنه زماني روشن شد كه يهوديان، يكي از زنان مسلمان را در بازارشان به گونهاي بسيار زننده به استهزاء گرفتند و به وي بي حرمتي كردند و يكي از مسلمانان به هواداري از وي برخاست و مرد يهودي، که عامل اين فضاحت بود را كشت، يهوديان نيز اين مرد مسلمان را كشتند و كار بالا گرفت.[۳] بعد از اين پيمان شكني، پيامبر (ص) بنی قينقاع را در بازار جمع كرد و از ايشان خواست اسلام آورند اما آنها اين درخواست را رد كردند و به قلعههاي خود رفتند، پيامبر (ص) با به سوي ايشان لشكر كشي كرد و قلعههاي آنان را محاصره نمود، بعد از 15 روز محاصره، سرانجام تسليم شدند.[۴] بعد از اسارت اين طايفۀ پيمان شكن، عبدالله بن ابي بزرگ منافقان، كه هم پيمان آنها بود از پيامبر (ص) خواست از ايشان درگذرد با اصرار او، پيامبر (ص) به تبعيد آنان رضايت داد.[۵]
سرانجام بنی قينقاع
به نظر ميرسد كه برخي قبل از تبعيد، اسلام آوردهاند، اين كار براي حفظ منافع اقتصادي و اقدامات فرهنگي و سياسي بر ضد پيامبر (ص) و براي ماندن در مدينه انجام گرفت، اما بقيه به منطقه اذراعات شام تبعيد شدند.[۶]
اموال ايشان به دست مسلمانان افتاد و حضرت رسول (ص) پس از برگرفتن خمس غنائم، بقيه را ميان مسليمن تقسيم كرد. گفته ميشود اين نخستين بار بود كه خمس غنائم گرفته شد.[۷]
پانویس
- ↑ انفال/ 58 ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي ميباشد
- ↑ طبرسي، فضل بن حسن، تفسير مجمع البيان، ترجمه علي كرمي، تهران، فراهاني، 1360 اول، ج 10، ص 247
- ↑ موسوی بجنوردی، كاظم؛ دايرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مركز دايره المعارف اسلامی، 1383، اول، ج 12، ص 682
- ↑ صدر حاج حسين سيد جوادي، احمد و بهاء الدين خرمشاهي، كاران فاني، دايرة المعارف تشيع، تهران، موسسه دايرهالمعارف تشيع، 1377، اول، ج 3، ص 486
- ↑ حداد عادل، غلامعلی، دانش نامه جهان اسلام، تهران، بنياد دايرة المعارف اسلامي، 1377، اول، ج 4، ص 471
- ↑ مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، قم بوستان كتاب، 1386، ج 3، ص 402-401
- ↑ دايرة المعارف تشيع، پيشين، ص 486
منابع
- بنی قینقاع، علی محمودی، سایت پژوهشکده باقر العلوم(ع) (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ بازیابی : 2 اسفند 1391 .
- محمد محمدحسن شرّاب ، ترجمه حمیدرضا شیخی؛ فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى.
- دانشنامه جهان اسلام، ج 4، ذیل مدخل «بنی قینقاع» از مهدی فرهانی منفرد .