فاطمه دختر امام حسین علیه السلام
فاطمه دختر ارجمند امام حسين علیه السلام از اماسحاق دختر طلحة بن عبيدالله تميمی زاده شد و در دامان مبارك حسين علیه السلام پرورش يافت و از علم و دانش و عبادت و معنويت در افق بلند و درخشانى قرار داشت، او به ازدواج پسرعموى خود حسن مثنى درآمد، و در نهضت عاشوراى سال 61 هجرى، در كربلا هم حضور فعال داشت.
وقتى امام حسين علیه السلام میخواست دختر والاگهر خود را به حسن مثنى كه خواستگار جدى دخترعموى خود بود، درآورد در توصيف دختر عابد و بزرگوار خود فرمود: من دخترى را به ازدواج تو درمیآورم كه، شبيهترين افراد به مادرم فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله میباشد، پيوسته شب زندهدار و روزهدار است و چون فرشتهاى است.
درباره شيوه مناجات و ارتباط فراوان فاطمه با خداوند نوشتهاند: اين بانو در ريسمانى گرههايى زده بود و بجاى تسبيح با آن ذكر و تسبيح پروردگار عالم را انجام میداد. جهت ديگرى كه عظمت مقام و ارزش معنوى اين بانوى بزرگ را بيان میدارد، موضوع وصيت حسين علیه السلام و سپردن مكتوب احكام و مسائل دينى از سوى آن حضرت به فاطمه است.
ابوجارود میگويد: امام باقر علیه السلام فرموده است: چون هنگام شهادت جدم حسين بن على علیه السلام رسيد، دختر بزرگ خود فاطمه را نزد خويش فراخواند و مكتوب درهم پيچيدهاى را كه حاوى وصيت او بود به فاطمه سپرد، چون پدرم على بن الحسين علیه السلام بيمارى شديد معده داشت و بيم از دست رفتن او وجود داشت، بعد فاطمه آن كتاب را به على بن الحسين علیه السلام تحويل داد و سپس اين كتاب بدست ما رسيده است.
ابوجارود، كه نام او زياد بوده میگويد: به امام باقر علیه السلام عرض كردم: اى مولاى من! خدا جان مرا فداى تو گرداند، در آن كتاب چه مطالبى نوشته شده بود؟ آن حضرت فرمود: در آن كتاب آنچه مورد احتياج بندگان از آغاز خلقت تا پايان دنيا بود، وجود داشت در آن كتاب احكام الهى و مسائل حدود و حتى احكام جزئىترين مسائل و خلافها و حتى حكم خراشى كه به كسى وارد میشود، ضبط گرديده بود.
محتویات
خطبه فاطمه در كوفه
همان طور كه اشاره كرديم، فاطمه كبرى دختر امام حسين علیه السلام در كربلا حضور داشته، شاهد مصايب دردناك حسين علیه السلام و ياران بوده و حتى به هنگام غارت خيمهها و اموال و دارايى حسين علیه السلام از سوى سپاهيان اموى، دشمن اين بانوى داغديده و مصيبت زده را مورد هجوم و غارت قرار داده و گوشوار از گوش او كشيده است!
فاطمه در سفر اسارت اهل بيت علیهمالسلام در مركز قدرت عبيدالله زياد حاكم خودكامه كوفه خطابه غرا و آتشينى را در افشاى ستم بنىاميه و محكوميت كشتار فرزندان على علیه السلام از سوى امويان ايراد كرده است. همچنين در شام كه اسيران اهل بيت علیهمالسلام را به دروغ اسيران رومی معرفى كرده بودند، در مجلس يزيد يك مرد شامی، فاطمه كبرى دختر حسين علیه السلام را به كنيزى خواست و آن گاه كه متوجه شد، او دختر حسين بن على علیه السلام است شرمنده شد و يزيد را به خاطر اسارت ذريه پيغمبر صلی الله علیه و آله مورد سرزنش قرار داد، كه در نتيجه يزيد دستور داد، آن مرد را به قتل برسانند!
احاديث فاطمه بنت الحسین سلام الله علیها
مامقانى رجالى معروف درباره فاطمه دختر حسين علیه السلام مینويسد: حديثى را كه فاطمه از پدر خود حسين علیه السلام درباره وصايت و احكام آن روايت كرده، گوياى اين معنا است كه مقام فاطمه از حد وثاقت و عدالت بالاتر است.
ابن حجر عسقلانى مینويسد: فاطمه دختر حسين بن على بن ابيطالب هاشمی مدنى، از پدر خود حسين علیه السلام، از برادر خود على بن الحسين علیه السلام، از زينب عمه خود از فاطمه سلام الله علیها جده خود، از بلال موذن رسول خدا صلی الله علیه و آله، از ابن عباس و از اسما دختر عميس، حديث روايت كرده و فرزندان فاطمه، عبدالله و ابراهيم و حسن و ديگران، از اين بانوى دانشمند، احاديثى را روايت نمودهاند.
اكنون تعدادى از احاديثى را كه فاطمه دختر امام حسين علیه السلام از پدر خود و ديگران روايت كرده است، مورد مطالعه قرار میدهيم:
- 1- امام صادق علیه السلام میگويد: پدرم امام باقر علیه السلام براى من بازگو كرد كه فاطمه دختر حسين علیه السلام از پدر خود شنيده است: افرادى از (خاندان غيرمعصوم) ما در كنار نهر فرات كشته میشوند يا مصيبت میبينند كه در مقام و مرتبت، كسى از پيشينيان به مقام آنها نرسيده و از آيندگان هم كسى به مقام و عظمت آنان هرگز دست نمیتواند يافت.
- 2- عبدالله بن حسن، از مادر خود فاطمه دختر حسين علیه السلام و او از فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله روايت نموده كه پيامبر فرموده است: اگر كسى با دست آلوده و كثيف به بستر خواب رود و به بيمارى مبتلا شود، كسى جز خويشتن را ملامت و سرزنش ننمايد!
- 3- عبدالله بن حسن، از مادر خود فاطمه و او از پدر خود حسين علیه السلام و آن حضرت از مادر خود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها روايت كرده كه رسول خدا فرمود: اگر دو لشكر ستمگر روبروى هم قرار گيرند، خداوند آنها را به حال خود وامیگذارد، و هر يك از آنها پيروز شود، باكى نخواهد داشت.
- 4- فاطمه از پدر خود حسين بن على علیه السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: وقتى قاسم فرزند رسول خدا وفات كرد، خديجه به رسول خدا گفت: من نتوانستم او را شير كامل بدهم، اگر خداوند او را براى من باقى گذاشته بود، دوره شيردادن او را تكميل میكردم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مدت شيرخوردن او در بهشت كامل میشود. خديجه گفت: اگر اين مطلب را میدانستم، مصيبت او بر من آسان گرديده بود. رسول خدا فرمود: اگر میخواهى از خداوند درخواست میكنم تا صداى او را به گوش تو برساند! خديجه گفت: من گفتار خدا و رسول او را، تصديق میكنم و قبول كردم.
وفات فاطمه بنت الحسین سلام الله علیها
فاطمه از شوهر اول خود حسن مثنى فرزند امام حسن مجتبى علیه السلام داراى سه پسر به نامهاى: عبدالله محض، ابراهيم غمر و حسن مثلث گرديد، شوهر او حسن مثنى در كربلا مجروح شد، اما اسما بن خارجه فزارى نزد مامورين عبيدالله زياد، وساطت كرد و او را از كشته شدن نجات داد و حسن مثنى را به كوفه منتقل كرد و به معالجه او همت گماشت، سپس او را به مدينه آورد و در آن شهر به زندگى خود ادامه میداد، اما در حالى كه 35 سال داشت، در اثر زهر وليد بن عبدالملك مروان مسموم و شهيد شد، و او را در قبرستان بقيع به خاك سپردند.
فاطمه هم آن قدر به شوهر خود وفادار و علاقمند بود كه روى قبر شوهر خود خيمهاى نصب كرد و مدت يك سال به سوگوارى پرداخت، در آن جا نماز و روزه میگرفت، شب زندهدارى میكرد و بعد از آن مزار شوهر را ترك گفت و به شهر مدينه بازگشت كرد.
آن طور كه تاريخ بازگو میكند پس از مدت زمان زيادى، فاطمه به خواستگارى عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان پاسخ مثبت داد و با او ازدواج كرد و براى اين شوهر هم فرزندانى به نامهاى: محمد و قاسم و رقيه به دنيا آورد. سرانجام اين بانوى بزرگ و دانشمند و راوى حديث، در حالى كه يك عمر پربركت را پشت سر گذاشته، فرزندان مجاهد و دانشمندى تربيت كرده بود، در سال 110 هجرى در مصر وفات كرد و در باب احمر به خاك سپرده شد.
منبع
احمد صادقى اردستانى, زنان دانشمند و راوى حديث