محمد بن قاسم انباری
ابوبکر محمد بن قاسم انباری (۲۷۱-۳۲۸ ق) معروف به «ابن انباری»، ادیب، نحوی، لغوی و مفسّر مسلمان در قرن چهارم هجری است. ابن انباری به دانش بسیار و تألیفات بیشمار و حافظه شگفت و فضایل اخلاقی فراوان نامآور بود.
ولادت و نسب
ابوبکر محمد بن قاسم انباری در ۱۱ رجب ۲۷۱ ق. یا ۲۷۰ ق. احتمالاً در بغداد زاده شد. وی را گاه انباری میخوانند، اما غالباً لفظ ابن را بر آن میافزایند، شاید بیشتر به آن جهت که از پدرش ابومحمد قاسم بن محمد انباری (د ۳۰۴ق) بازشناخته شود، زیرا ابومحمد نیز چون فرزند، خود مردی ادیب و دانشمند بود و چندین کتاب داشته که نام برخی از آنها با نام کتابهای ابوبکر مشابه است.
شاگردان
ابن نحّاس (د ۳۳۸ق) که نزد او ادب آموخته، شرحی بسیار شبیه به شرح استادش بر معلّقات نوشته که در بیشتر جاهای آن، تأثیر استاد آشکار است.
ابو علی قالی (د ۳۵۶ق) دهها روایت را مستقیماً از او نقل کرده است.
حمزة بن حسن اصفهانی (د ۳۶۰ق) هم از شاگردان او بود و از او مستقیماً روایت کرده است.
ازهری (د ۳۶۰ق) در مقدمه تهذیب، منابع خود را تقسیمبندی کرده و در طبقه چهارم یعنی در طبقه «کسانی که در زمان خویش دیده است» به ابن انباری اشاره نموده، ضمن برشمردن فضایل او در علم معانی و اعراب و قرائات قرآن کریم، و نیز ضمن ستایش از حافظه نیرومند، صداقت، خوشبیانی و تألیفات پسندیدهاش گوید: «او یگانه زمانه بود...، دانشمندتر کسی است که من دیدهام... و در میان نوخاستگان عراق و غیرعراق، کسی را ذکر نکردهاند که به مرتبت او رسیده باشد».
مرزبانی (د ۳۸۴ق) -که به رغم اختلاف سنی بسیار- شاید وی را دیده باشد و ۸ بار در الموشّح از او مستقیماً روایت میکند.
زندگینامه
تحصیل
وی در کودکی نزد پدر و نیز نزد ابوجعفر احمد بن عبید ادب آموخت. سپس نزد مشاهیر ادب و لغت و علوم قرآنی و حدیث چون اسماعیل بن اسحاق قاضی (د ۲۸۲ق)، کدیمی (د ۲۸۶ق) و ثعلب (د ۲۹۱ق) به تکمیل معلومات خود پرداخت.
اشتغال
او به یُمن حافظه نیرومند توانست به سرعت در کار علم سرآمد گردد و چنان شد که در زمان حیات پدر (یعنی پیش از ۳۳ سالگی خود او) در همان مسجدی که محل تدریس وی بود، او نیز گوشهای برگزید و به تدریس پرداخت. ظاهراً وی را کاری جز درس، در مساجد و یا در مجالسی که خود تشکیل میداد، نبود. تنها در اواخر عمر ، زمانی که شهرت فراگیری کسب کرده بود، به دربار خلیفه الراضی (خلافت: ۳۲۲-۳۲۹ق) راه یافت و ظاهراً آموزگاری فرزندان او را به عهده گرفت. خلیفه به او عنایت تمام داشت، چنانکه عادت بر آن جاری شده بود که بر خوان خلیفه نشیند و خادمان نیز میدانستند که خوراک خاص وی چیست و چه زمان آشامیدنی او را باید تقدیم کرد. آنچه بیش از همه نظر خطیب بغدادی و نویسندگان بعد از او را جلب کرده، حافظه توانای اوست. خطیب از قول ابوعلی قالی نقل میکند که ابن انباری ۳۰۰ هزار شاهد شعری برای قرآن از حفظ داشت. کسانی که در محضر درس او بودهاند، گفتهاند که وی در مجالس درس منحصراً بر حافظه اعتماد داشت و هرگز از دفتر و کتاب املا نمیکرد.
از ابن انباری درباره مقدار علمی که در خاطر داشت، پرسیدند؟ جواب داد: ۱۳ صندوق کتاب. نیز گفتهاند که ۱۲۰ تفسیر قرآن را با سلسله سند از حفظ داشت.
او خود بر این استعداد خدا داده آگاه بود و هیچ شیء خوشبویی را عطر آگینتر از علمی که در سینه داشت، نمیدانست. نیز برای نیرومند نگاه داشتن حافظه خود دشواریها بر خود هموار میداشت: بر سر خوان خلیفه جز غذای ناچیزی که خاص خود او بود، نمیخورد، و آب جز در وقت معین، آن هم از خمره نمیآشامید.
درگذشت
در برخی منابع به بیماری پایان عمر و دیدار سنان بن ثابت طبیب از او اشاره شده است. چون از علت ناتوانی او سؤال کردند، گفت که هر جمعه ۱۰ هزار ورق یا هفتهای ۲۰ هزار میخوانده است. بعید نیست که این داستان شگفت را در تأیید علم و به خصوص هوش خارقالعاده او ساخته باشند. ابن انباری روز عید اضحی درگذشت و او را در خانه خودش به خاک سپردند.
ویژگیها
زبیدی درباره شخصیت او روایتی دارد که بر خسّت او دلالت دارد. وی گوید: ابن انباری در خسّت همچون نفطویه بود، اما نفطویه با مردمان در میآمیخت، حال آنکه ابن انباری، هر روز «طباهجه» خویش را میخورد و کسی را چیزی نمیخوراند.
وی در عین دانشمندی، سخت پارسا بود و به گناهی و حرامی آلوده نشد، در کار تدریس فروتنی بسیار نشان میداد. یک بار دارقطنی در درس او - که روزهای جمعه املا میشد - لغزشی یافت و در پایان درس آن را به نویسنده امالی او گوشزد کرد. جمعه بعد ابن انباری، اشتباه را اصلاح کرد و در همان مجلس دارقطنی جوان را ارج نهاد.
عقیده
از مذهب او، با اینکه به کار تفسیر و قرائت قرآن نیز میپرداخت، خبر دقیقی نداریم، جز اینکه ابن ابی یعلی وی را در طبقات الحنابله خویش آورده، و به قول خود او بر حنبلی بودنش استشهاد میکرده است.
شاعری
ابن انباری گاه شعر نیز میسرود. یاقوت حموی یک دوبیتی در وصف شکیبایی، به او نسبت داده است و قفطی دو دوبیتی. علاوه بر این، لامیه مفصلی در باب واژههای مشکل و شرح آنها پرداخته است که ۹ برگ را میپوشاند و اینک نسخهای از آن در دست است.
تبحر در نحو
ابن انباری را یکی از بزرگترین نحوشناسان مکتب کوفه دانستهاند. وی در زمانی میزیست که نزاع میان دو مکتب نحوی بصره و کوفه به اوج رسیده بود. ابن انباری، به رغم همه دانشی که فراهم آورده بود و همه تعصبی که نسبت به نحو کوفه میورزید، در راه مکتب خود منشأ اثر بدیعی نبوده و پیوسته به نقل قول شیوخ خود اکتفا کرده است. کتابهایی که درباره نحو از او به جای مانده، خود شاهد این مدعاست.
نثر ابن انباری در کتابهای او از ویژگی بارزی برخوردار نیست و تهی از آرایههای لفظی است.
آثار و تألیفات
از آثار متعدد ابن انباری اکنون چندین کتاب عمده در دست است که فهرست برخی از آنها چنین است:
- الأضداد؛
- کتاب شرح الألفات؛
- مختصر في ذكر الألفات؛
- إيضاح الوقف و الابتداء في کتاب الله عزّوجل؛
- الزاهر في معاني كلمات الناس؛
- شرح خطبة عائشة أمالمؤمنين في أبيها؛
- شرح القصائد السبع الطوال الجاهليات؛
- شرح الکافی؛
- شرح المفضّلیات؛
- المذکر و المؤنث؛
- رسالة في سبب وضع النحو (نسخه خطی)؛
- شرح الأصمعيات (نسخه خطی)؛
- شرح بانت سعاد (نسخه خطی)؛
- قصيدة في مشكل اللغة و شرحها (نسخه خطی).
منابع
- "ابن انباری"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، آذرتاش آذرنوش، ج۳، ص۹۱۷.