تهاجم فرهنگی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۶ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«تهاجم فرهنگی» عبارت است از تلاش دشمن برای تغییر یا تحریف فرهنگ و ارزشها و رفتارهای انسانی و ملی یک کشور، به منظور تضعیف خودباوری آن ملت و تسلط همه جانبه بر آنها. از میان انواع تهاجمات، «تهاجم فرهنگی» - با نظر بر این که اساس رفتار و اندیشه یک ملت را هدف قرار داده - خطرناکتر است، زیرا ملتی که از نظر فرهنگی، جیره‌خوار ملتی دیگر باشد، از نظر نظامی، سیاسی و اقتصادی نیز جیره‌خوار همان ملت خواهد شد.

تعریف فرهنگ و تهاجم فرهنگی

برای فرهنگ تعریف های زیادی گفته شده اما به طور خلاصه و ساده می‌توان گفت که فرهنگ، مایه های فکری و ارزشی است که رفتارهای اختیاری و اجتماعی انسان، تحت تأثیر آنها قرار می‌گیرد و شامل شناخت ها و باورهای انسان، ارزش ها و گرایش ها و رفتارها و کردارها می‌باشد. بر این اساس «تهاجم فرهنگی» عبارت خواهد بود از هر گونه حرکتی از دشمن که در صدد تغییر یا تحریف ارزش ها و رفتار و کردارهای انسانی و ملتی می‌باشد.

به عبارت دیگر، تهاجم فرهنگی یعنی این که ملتی بخواهد فرهنگ رایج و غالب یک ملتی را از دستش گرفته و فرهنگ خود را به آنها تحمیل کند تا ملت مورد تهاجم واقع شده، تحت سلطه این ملت درآمده و ضربان اقتصادی و سیاسی و نظامی آن را در دست خود بگیرند. برای این کار، آسانترین و کم هزینه ترین راهها، همان تغییر فکر و خط مشی یک ملت است. همچنان که یکی از ماموران «سیا» نیز در گزارش هایش نوشته که اتحاد جماهیر شوروی به این دلیل شکست خورد که متوجه نشد که اگر چهارچوب فکریش را عوض کند، خود به خود همه چیز اعم از نظامات سیاسی و اقتصادی نیز عوض خواهد شد. بر این اساس، معمولا قبل از تهاجمات نظامی، تهاجمات فرهنگی صورت می‌گیرد.

بر اساس تعریف فرهنگ که همان مایه‌های فکری یک ملت می‌باشد، اولین قدم در تهاجم فرهنگی تغییر اساس و پشتوانه فکری و ارزشی یک ملت می‌باشد. چون هر ملتی بر اساس نوع فکر و اندیشه‌اش، اقدام به کاری می‌کند، مثلا اگر در ملتی روحیه صرفه جوئی هست، اگر در ملتی غیرت، تعصبات صحیح، جوانمردی، احترام به بزرگان، حقوق دیگران مطرح است، به این دلیل است که پشتوانه فکری آنها است؛ بر این اساس برای این که بر چنین ملتی تسلط یابند باید این باورها و مایه‌های فکری عملی آنها را بگیرند؛ به جای روحیه صرفه جوئی، روحیه چشم و هم چشمی و مُد را بدهند، به جای غیرت و تعصب در ملتی، روحیه بی بندوباری و فحشا را تزریق کنند و چنین تبلیغ کنند که اینها مظاهر فرهنگی است و هر کس بر علیه آنها قدم بردارد، افرادی متحجر و بی عقل شمرده می‌شوند.

ویژگیهای تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که عبارتند از:

الف) یک کار آرام و بی سر و صداست.

ب) برای اکثریت مردم نامرئی و نامحسوس است.

ج) با برنامه و ابزارهای گسترده ای است (از حربه های سیاسی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و اقتصادی بهره می گیرد).

د) گسترده و همه جانبه و فراگیر است، برخلاف تهاجم نظامی که تنها بخشی از مرزهای مجاور در تیررس دشمن قرار می گیرد.

ه) کارساز است و برخلاف تهاجم نظامی حساسیت ها را به خواب می برد.

و) دراز مدت و دیرپاست.

ز) ریشه ای و عمیق است و ذهن و قلب انسان ها را نشانه گرفته و تسخیر می کند. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم، آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان ها.

اهداف تهاجم فرهنگی

از اهداف تهاجم فرهنگی این است که باورهای صحیح را از مردم بگیرند و در مقابل، باورهای دروغین و ارزش های غلط را به آنها تلقین دهند. امروزه یکی از اهداف تهاجمات فرهنگی، تامین منافع اقتصادی کشور حمله کننده می‌باشد، به ویژه در ملت هایی که مادی گرا بوده و چیزی غیر از مادیات را قبول ندارند. این دسته از افراد، از فرهنگ به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف های اقتصادی خود بهره می‌برند، چرا که برای چنین افرادی فقط ارضای شهوات و مال اندوزی و ثروت مطرح بوده و چون به این نتیجه رسیده‌اند که با اسلحه فرهنگ به دلخواه خود می‌رسند، بر این اساس از تهاجم فرهنگی استفاده می‌کنند. یعنی برای چنین افرادی مطرح نیست که کشور مورد حمله شونده آیا دارای فرهنگ صحیح است یا غلط و اصلا در فکر اصلاح آن فرهنگ نمی‌باشند، بلکه به عنوان وسیله‌ای استفاده می‌کنند تا جائی که اگر دیدند این ابزار قدیمی شده، آن را رها کرده و دست به دامان ابزارهای دیگری می‌شوند.

پس مهمترین کار دشمن در تهاجم فرهنگی، گرفتن روحیّه خودباوری و ایمان از یک ملت می‌باشد. در این زمینه سخن یکی از معاونان سابق «سیا» را از نظر می گذارانیم که می‌گوید: «بعد از مدت ها تحقیق به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت، در انقلاب ایران تأثیرگذار بوده. ما همچنین به این نتیجه رسیدیم که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند... به همین منظور چهل میلیون دلار بودجه برای آن اختصاص دادیم... و تا سال ۱۳۸۹ مرجعیت را که سد اصلی اهداف ما می‌باشند تضعیف کرده و آنان را بدست خود شیعیان و دیگر مذاهب نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم».

برخی دیگر از اهداف تهاجم فرهنگی عبارت است از:

۱. مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و... .

۲. ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن.

۳. از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور.

۴. مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.

۵. ایجاد بی اعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه های مردمی نظام اسلامی.

۶. ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریان های سیاسی.

۷. ترویج اندیشه های مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی.

۸. ترویج اباحه گری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی.

۹. ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دموکراسی و تامین آزادی های مدنی.

مراحل تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در دو مرحله صورت می پذیرد:

الف) تخلیه فرهنگ خودی:

تخلیه فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می رود. عمده ترین شیوه ها و راهبردهای دشمن در ایجاد خلاء فرهنگی در ایران را می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:

۱. تخریب بنیانهای فکری، اعتقادی، ارزشی و اخلاقی با ایجاد تردید در آنها،

۲. انزوای روحانیت و بی ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین،

۳. قداست زدایی از دین و شعائر دینی،

۴. ترویج فساد و رذالت زدایی از آن مانند شیطان پرستی در دنیای معاصر.

۵. فعال کردن گسل های بین نسلی، گسل های قومی و گسل های مذهبی (فرقه گرائی)،

۶. ناکارآمد معرفی کردن نظام دینی،

۷. راهبرد القای حاکمیت دوگانه (رئیس جمهور – ولی فقیه

۸. حمایت از جریان های فرهنگی و سیاسی مخالف با نظام دینی و روشنفکران وابسته،

۹. تحریک افکار عمومی بر علیه نظام اسلامی و مسئولان آن با سیاه نمائی مسائل ایران از طریق جعل خبر، شایعه و...

۱۰. ترویج لیبرالیسم و فیمنیسم.

ب) تثبیت فرهنگ بیگانه:

برخی شیوه ها و راهبردهای دشمن در تثبیت فرهنگ خود عبارت است از:

۱. به کار گماردن افراد وابسته.

۲. ایجاد نهادهای مختلف بین المللی و ملی.

۳. برپائی شبکه ها و مؤسسات شبه فرهنگی.

۴. تجزیه فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه های متفاوت اجتماعی مانند تحریک اقوام با گویش محلی و تحریک اقلیت های مذهبی و... .

۵. تحریف تاریخ، مانند سرچشمه تمدن بشری قلمداد کردن اروپا و دوره صدسال تمدن و فرهنگ اسلامی را سده یورش های خاوریان وحشی دانستن.

۶. تغییر خط و زبان، برای نمونه کشورهای الجزایر، آذربایجان و ترکیه.

۷. تضعیف روحیه عمومی؛ القای این که آرزوها و امیدهای فرد یا جامعه دور از دسترس خواهد بود و هرگز حاصل نخواهد شد.

۸. القای یأس و ناامیدی؛ دشمن برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یأس قبل از هر چیز مردم را خسته و بیزار می کند و با تکرار محرومیت ها، خرابی ها، شکست ها با استفاده از عوامل تبلیغی، اقتصادی، سیاسی و روانی در آنها سرخوردگی ایجاد می کند.

۹. ایجاد رعب و وحشت؛ تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای دولتی زمانی رشد می یابد که فرد یا افراد دچار ترس ناگهانی گشته و در موقعیت بحرانی و اضطراب قرار گرفته و احساس کند که خطر او را تهدید می کند.

راه‌های مقابله با تهاجم فرهنگی

در دنیای امروز کشورها نمی توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ های بیگانه در امان باشند. اگر فرهنگ جامعه ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می گردد و در این دریای ارتباطات غرق می شوند. و اگر ملتی علاقه مند به حفظ و پاسداری از هویت فرهنگی خود باشد باید سعی کند فرهنگ غیر مادی جامعه خویش را حفظ نماید.

برای مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی راه حلهای زیادی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می گردد:

۱. شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن: هم برای مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن و هم برای یورش به فرهنگ مهاجم، شناخت دشمن و اهداف او از تهاجم فرهنگی از الفبای مبارزه و نخستین گام در این زمینه می باشد. چنانچه امام صادق(ع) می فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس؛ کسی که عالم وآگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی آورند».

۲. تقویت بینش دینی و سیاسی مردم: تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژ روی و ناهنجاری ها باز دارد.

۳. اشباع نیازهای طبیعی انسان از راه های مشروع: انسان مجموعه ای درهم پیچیده از غرایز گوناگون است و رها ساختن نامعقول مردم در بهره گیری هرچه بیشتر و به هر شکل ممکن از این نیروهای غریزی و مقدس آنان را از تلاش درسازندگی خویش و جامعه باز می دارد و جلوگیری از ارضای غرایز در حد مشروع، یا ناتوانی در برآوردن نیازهای طبیعی نیز زمینه را برای روی آوردن به سوی برنامه های مخرب دشمن فراهم می آورد

۴. گسترش امر به معروف و نهی از منکر: اگر مردم به این اصل مهم دینی وعقلی آگاهی یابند و خود را مقید و عامل به آن کنند و هر کس در محدوده زندگی خویش با فساد و زشتی ها مبارزه کند و مردم را به نیکی دعوت نماید دشمن هرگز روزنه ای برای نفوذ نخواهد یافت. مقام معظم رهبری در اشاره به اهمیت این موضوع و حقیقت می فرماید: مسأله امر به معروف تکلیف همیشگی مسلمان هاست، جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می باشد.

۵. خودسازی متولیان فرهنگی: در اجرای فرهنگ سازی دینی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، گام نخست خودسازی متولیان فرهنگی و گام بعدی دیگر سازی است. امام صادق(ع) می فرماید: «کونوا دُعاة الناس بغیر ألسنتکم».

۶. تلاش برای زدودن فقر اقتصادی: پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «کاد الفقر ان یکون کفراً» و دانشمندان فقر را عاملی برای آغاز انحراف و بزهکاری می دانند.

۷. استفاده از فن آوری نوین در عرصه فعالیت های فرهنگی و شناخت کامل فرهنگ اسلامی و ملی.

۸. تقویت رسانه های داخلی و غنی سازی برنامه های فرهنگی آنها با رویکرد تقویت هویت دینی و ملی و خنثی سازی تهاجم فرهنگی دشمن.

۹. تقویت مساجد و کانون های فرهنگی و مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت های فرهنگی.

۱۰. بازنگری در منابع درسی دانشگاهی به ویژه دروس مرتبط با علوم انسانی.

منابع

  • "تهاجم فرهنگی"، محمدتقی مصباح یزدی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ سوم.
  • "تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن"، اسماعیل ولی‌زاده، مجله معارف، مهر ۱۳۸۸، شماره ۶۹.
  • پژوهشکده تحقیقات اسلامی، علوم و معارف قرآن، پاییز ۱۳۸۱.