احمد کافی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
۲۲۰px
نام کامل احمد ضیافتی کافی
زادروز ۱۳۱۵ شمسی
زادگاه مشهد
وفات ۱۳۵۷ شمسی
مدفن مشهد، آرامگاه خواجه ربیع

Line.png

اساتید

آیت الله ابوالفضل تبریزی، آیت الله سید محمود شاهرودی، آیت الله حسین راستی کاشانی، آیت الله شهید سید اسدالله مدنی


آثار

کلید نجات و ایمنی از فتنه‌های آخرالزمان، روضه‌های مرحوم کافی و نغمه‌های فاطمیه


شیخ احمد ضیافتی کافی (۱۳۱۵-۱۳۵۷ ش)، واعظ و خطیب نامدار شیعه معاصر. وی احیاگر و پایه گذار دعای ندبه در ایران، و مؤسس «مهدیه تهران» می باشد. ایشان در شناساندن مسجد جمکران به عموم مردم نقش بسزایی داشت. وی در حادثه ای مشکوک، چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در راه مشهد کشته شد و در خواجه ربیع آن شهر مدفون گردید.

زندگی و تحصیلات

شیخ احمد ضیافتی کافی، اول خرداد ۱۳۱۵ شمسی (جمعه اول ربیع الاول ۱۳۵۵ ق) در مشهد دیده به جهان گشود. در برخی اسناد با نام کافی خراسانی و کافی تهرانی نیز از وی یاد شده است. پدرش حاج میرزا محمد کافی از جمله تربیت یافتگان مکتب حسینی و پدربزرگش آیت الله میرزا احمد کافی امامی، از علمای معروف یزد بود که به قصد زیارت به مشهد عزیمت و در آنجا سکنی گزیده بود.

احمد کافی، همزمان با تحصیل دروس جدید در نزد نیای خود آیت الله میرزا احمد کافی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. بخشی از مقدمات را نزد وی فراگرفت و در ۱۳۲۷ ش. وارد مدرسه علمیه نواب مشهد شد. شیخ احمد تحت نظارت پدربزرگش ضمن کسب فضایل اخلاقی، دروس متداول حوزه را فراگرفت و در این میان، نبوغ و استعداد خارق العاده خود را در ایراد خطابه و منبر آشکار ساخت. گرچه او از دوران کودکی با جمع کردن اعضای خانواده برای آنها به اصطلاح منبر رفته و سخنرانی می کرد؛ ولی در دوران نوجوانی با ذوق و اشتیاق زائدالوصفی در مجالس هفتگی پدربزرگ خویش که محفل انس و دیدار برخی از علمای مشهد بود به منبر می رفت و مورد تحسین و تشوق آنان قرار می گرفت. او از پانزده سالگی در حرم مطهر رضوی حضور می یافت و با صدای گرم و دلنشین خود برای زائران آن حضرت دعای کمیل را زمزمه و مرثیه سرایی می کرد.

شیخ احمد برای ادامه تحصیلات دینی و کسب معرفت، در سال ۱۳۳۳ ش. به همراه آیت الله حاج احمد کافی عازم نجف اشرف گردید، و در مدرسه آیت الله سید محمدکاظم یزدی معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و طی پنج سال اقامت در نجف اشرف از محضر عالمان وارسته و پرهیزکاری چون: آیت الله ابوالقاسم خویی، آیت الله سید محسن حکیم، آیت الله سید محمود شاهرودی، آیت الله حسین راستی کاشانی و آیت الله شهید سید اسدالله مدنی بهره مند گردید.

بین برخی از طلاب و فضلای نجف مرسوم بود که از مسیر نخلستان فاصله نجف تا کربلا را با پای پیاده طی کرده تا شب جمعه در کنار مرقد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حضور داشته باشند و حجة الاسلام کافی نیز از جمله این عاشقان بود. وی در صحن مطهر حضرت امام حسین علیه السلام به قرائت دعای کمیل و دعای ندبه می پرداخت.

حجة الاسلام کافی در سال ۱۳۳۸ ش. به توصیه شهید آیه الله سید اسدالله مدنی، به مشهد بازگشت و در همین دوران با دختر آیه الله سید حسین موسوی خراسانی ازدواج نمود. وی سپس جهت ادامه تحصیل، راهی شهر مقدس قم شده و ۲ الی ۳ سال در محضر میرزا ابوالفضل تبریزی و دیگر بزرگان قم کسب علم می کند. ایشان در اواخر ۱۳۴۲ ش. به تهران عزیمت نمود و در آنجا سکنی گزید.

فعالیت‌های اجتماعی

منبرهای مرحوم کافی یک منبر کامل و جامع بود. توجه خاص ایشان به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه، خواندن روایات مستند، داستان‌های آموزنده، موعظه، شوخی، گفتن از دردهای مردم، صدای زیبا و رسای وی، خواندن مصیبت‌های جانسوز و ... همه و همه وی را به واعظ شهیر و توانا تبدیل کرده بود و اینکه فقط به گفتن اکتفا نمی‌کرد و خود شخصاً در مقام عمل بر می‌آمد.

مرحوم کافی ذاکر عاشق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه بود و در بیشتر اوقات در سخنرانی هایش شرح حال تشرف یافتگان به خدمت حضرت را بیان می‌کرد و در آن زمان در تشویق مردم برای رفتن به مسجد جمکران نقش بسزایی داشت. بسیاری علت جذابیت کلام حاج کافی را توجه ویژه به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و مشکلات جوانان می‌دانند.

استاد کافی در ابتدا مراسم دعای ندبه صبح جمعه را در منزل خود برگزار می‌کرد. بعد از افزایش جمعیت و بروز مشکلات برای همسایگان، وی با توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه، تصمیم به تاسیس مهدیه تهران کرد. او ابتدا قصد داشت با فروش منزلش، اقدام به خرید زمین مهدیه کند اما بازاریان تهران که متوجه مسئله می شوند مانع می شوند و با کمک ایشان و نیز عدّه بسیاری از مردم، در سال ۱۳۴۸ زمینی به مساحت ۱،۲۰۰ مترمربع در خیابان ولیعصر بالاتر از خیابان مولوی خریداری کرد. شهید محراب آیت‌الله مدنی نیز کلنگ آن را بر زمین زد. مهدیه از ابتدا نقطه مقابلی برای هجوم تبلیغاتی فرقه‌های ضاله بهاییت، درویشی و غیره شد. همچنین ایشان در طول مسافرتهایش به شهرهای گوناگون ایران بنای ۷۲ مهدیه را با کمک اهالی محل پی‌ریزی کرد.

علاوه بر ساخت مهدیه، برخی دیگر از خدمات اجتماعی مرحوم کافی عبارت است از: کمک به نیازمندان، ساخت درمانگاه، ایجاد صندوق قرض الحسنه، خرید شراب فروشی و تبدیل آن به کتاب فروشی در تهران، کمک به سادات " نُخاوله" و احداث چاه آب در روستای "اوریز" و ساخت چندین مسجد.

فعالیت‌های سیاسی

  • معرفی حضرت امام خمینی به عنوان پیشرو و مرجع جامع الشرایط
  • مبارزه با اندیشه و تفکر بهائیت (در ایلام، از فروش نوشابه‌ی پپسی کولا که از سود آن به نفع تبلیغات بهائیان استفاده می‌شد، جلوگیری به عمل آمد و از خرید آن در دوران خفقان، به عنوان اعتراض به این سودجوئی رژیم که به نفع فرقه‌ی ضاله‌ی بهائیت بود، دوری‌جسته، انزجار و تنفر خود را نشان داد).
  • مبارزه با ترویج اجناس صهیونیستی در کشور و هشدار نسبت به خطرات اسرائیل برای امت اسلامی

حجةالاسلام شیخ احمد کافی از مصادیق وعّاظ و خطبایی بود که خط قرمزهای ابلاغ‌شده ساواک را درنوردیده بود. دائماً علیه یهود و صهیونیسم نیز با صراحت تمام موضع‌گیری می‌کرد. گرچه عده‌ای بر این عقیده بودند که او یک روحانی غیرسیاسی است، ولی اسناد ساواک این برداشت را تأیید نمی‌کند.
حجةالاسلام شیخ احمد کافی عمق و ورود ویژه‌ای به مسأله یهود در ایران و صهیونیسم در جهان اسلام داشت و گویی اخبار تحولات حوزه‌ی فلسطین را روزبه‌روز رصد کرده و در مقابل آن یک موضع قاطع اتخاذ می‌کرد؛ بسیاری از اوقات با روایت داستان بنی‌اسرائیل و انبیاء مبعوث‌شده در میان آن‌ها، حرف خود را می‌زد. در واقع، شیخ کافی با بیان تاریخ، به مصادیق عملکرد یهود و اوضاع فعلی فلسطین می پرداخت و علاوه بر مطرح کردن علت این معضل در جهان اسلام و بشریت امروز، راه‌حل را تحریم کالاها و همکاری با یهودیان و بهائیان (که در یک کالبد مشغول ضربه‌زدن به اسلام و مسلمین بودند) را به‌عنوان راه چاره، مطرح می کرد.

موضع شیخ کافی در قبال یهود، اسرائیل و صهیونیسم آن‌قدر صریح، شفاف و قاطع بود که در نهایت با واکنش «یوسف کهن» نماینده‌ی یهودیان در مجلس مواجه شد. او یکی از نوارهای کافی که به صراحت، موضع کافی در آن بیان شده بود را به ساواک تحویل داده و طیّ آن درخواستی مبنی بر برخورد با کافی مطرح کرده بود.
کافی دو سال قبل از رحلتش، در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی، به مدت دو سال از سوی رژیم به شهر ایلام تبعید شد. از رهگذر ارشادات دینی و روشنگری‌های مذهبی او، چند باب مغازه‌ی مشروب‌فروشی در ایلام تعطیل شد و صاحبان آن توبه نموده، از این کار دست کشیدند. همچنین، چندین قمارخانه با تبلیغ و هدایت او بسته شد و گردانندگان آن از انجام آن کارها توبه نمودند.

آثار

استاد کافی در زمان حیاتش اثری مکتوب نداشت، ولی بسیاری از سخنرانی‌های وی پس از وفات، در قالب کتاب و لوح فشرده گردآوری شده است که برخی از آنها عبارتند از:

  • آخرالزمان به روایت معصومین علیهم السلام از زبان کافی
  • کلید نجات و ایمنی از فتنه‌های آخرالزمان
  • روضه‌های مرحوم کافی
  • لطیفه‌های چهارده معصوم علیهم السلام
  • نجات یافتگان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از زبان احمد کافی
  • نغمه‌های فاطمیه (آخرین سخنرانی‌های مرحوم کافی).

وفات و مدفن

حضرت امام خمینی، در سال ۱۳۵۷ با صدور بیانیه‌ای خاطرنشان کرده بود که شادمانی و سرور بر روی اجساد به خون خفته فرزندان اسلام و در حالی که بسیاری از عزیزان ملّت، در تبعید و زندان و شکنجه بسر می‌برند، جایز نیست؛ و از همه مردم خواستند برای ادامه نهضت و اعلان مبارزه با جنایات رژیم از بر‌پایی جشن و چراغانی خودداری کرده و برپایی مراسم عید را به روزی واگذارند که بنیاد ظلم و ظالم را از بین ببرند.

این بیانیه باعث شد که مرحوم کافی نیز مانند بسیاری دیگر از مردم و روحانیون، از برپایی جشن و چراغانی، که هر سال به گونه‌ای باشکوه در مهدّیه برپا می‌شد، خودداری کنند. اما سازمان اطلاعات و امنیت که از این اقدام به ستوه آمده بود، مرحوم کافی را احضار کرده و ضمن مشاجره لفظی و حتّی ضرب و شتم او را مجبور کرد که یا جشن و چراغانی هرساله را ادامه دهد و یا تهران را ترک کند و به مشهد برود. مرحوم کافی نیز اگر چه قرار بود در روز نیمه شعبان، ساختمان بانک اسلامی و کتابخانه مهدیه را افتتاح کند، ولی به خاطر پیروی از امام و همراهی با نهضت اسلامی، تهران را ترک کرد و ظهر روز پنجشنبه ۲۹ تیرماه ۱۳۵۷ راهی سفر اجباری به مشهد مقدّس شد.

مرحوم کافی در مسیر زیارت امام رضا علیه السلام، بعد از توقّف در شیروان و اقامه نماز صبح، به سفر ادامه داد، امّا در چند کیلومتری مشهد (آلاجوق) تصادف دلخراشی روی داد. در این تصادف که در اثر برخورد چهار خودروی سواری با یک خوروی ارتشی رخ داد، شش نفر کشته و تعدادی نیز زخمی شدند که توسّط مردم به بیمارستانهای قوچان و مشهد منتقل شدند.

به این ترتیب مرحوم شیخ احمد کافی در صبح روز جمعه، نیمه‌ شعبان سال ۱۳۹۸ ق (۳۰ تیرماه سال ۱۳۵۷ ش)، در زاد روز تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، جان به جان آفرین تسلیم کرد و پیکرش در خواجه ربیع مشهد به خاک سپرده شد.

گاه‌شماری عمری بابرکت

۱۳۱۵: تولد در شهر مقدس مشهد

۱۳۲۰ ـ ۱۳۱۵: دوران کودکی و رشد و نمو در دامان پدر و پدربزرگ.

۱۳۲۳ ـ ۱۳۲۰: دوران رفتن به مکتب‌خانه و فراگیری قرآن، و آشنایی با اصول عقاید و مبانی اعتقادات و احکام دینی، قرائت و حفظ کتاب نصاب الصبیان، آشنایی با دیوان شعرا و حفظ ابیات قابل توجهی از اشعار حافظ و مولوی و کلیات سعدی و جودی.

۱۳۲۸ ـ ۱۳۲۳: گذراندن دوره‌ی ابتدایی در مدرسه‌ی ایمانی مشهد، هم‌زمان فراگیری صرف و نحو و کتاب جامع‌المقدمات نزد پدر و پدر بزرگ، اشتغال به تحصیل در مدرسه ی دینی نواب مشهد.

۱۳۳۲ ـ ۱۳۲۸: ادامه‌ی اشتغال به تحصیل علوم دینی در مدارس نواب ، میرزاجعفر، حسینقلی خان و در نزد پدر و پدربزرگ؛ شرکت در مجالس مذهبی و روضه و عزاداری ، دعوت از سوی هیئت‌های مذهبی و گروه‌های فعال دینی محلی برای مرثیه‌خوانی و مدیحه سرایی، و قرائت دعای کمیل در صحن مطهر رضوی به‌علت گرمی بیان و خوش صوتی او.

۱۳۳۲: سفر به عتبات عالیات در معیت پدر و پدربزرگ خود در سن ۱۸ سالگی و تصمیم به اقامت در نجف‌اشرف

۱۳۳۸: بازگشت به مشهد به اصرار والدین خود و ادامه تحصیل در مشهد

۱۳۳۹: ازدواج با صبیه‌ی آیت‌الله حاج سیدحسین موسوی شاهرودی در مشهد. عزیمت به شهر قم برای ادامه‌ی تحصیل به تشویق و امر مراجع و آیات حوزه‌ی قم به منبر رفتن وسخنرانی کردن ضمن ایام تحصیل و اقامت در قم.

۱۳۴۰: شروع به ایراد سخنرانی‌های معنی‌دار سیاسی و اجتماعی و استقبال مردم از منابر افشاگرانه و برنامه‌های ضددینی و ضدمردمی رژیم در شهرهای قم و تهران و مشهد.

۱۳۴۱: اولین گزارش ساواک در اسفندماه ۴۱ از منبر سیاسی و انتقادی وی در منزل آیت‌الله قمی در مشهد.

۱۳۴۲: ایراد سخنرانی انتقادی و سیاسی در منزل آیت‌الله میلانی در مشهد در دوم فروردین ماه ۴۲ که منجر به دست‌گیری و بازجویی و تهدید وی شد.
تأسیس تشکیلاتی به‌عنوان درمانگاه خاتم‌الانبیاء در مشهد به منظور ارائه‌ی خدمات درمانی، پزشکی و داروئی و همچنین برپایی مراسم مذهبی و انجام فعالیت‌های تبلیغی و دینی. کافی در اواخر سال ۴۲ از قم به تهران عزیمت و در آنجا اقامت گزید.

۱۳۴۳: استقبال مردم از منابر و مجالس کافی در تهران که در محافل و منازل و مساجد مختلف برپا می‌شد. اجرای مراسم قرائت دعاهای کمیل و ندبه در شب و صبح جمعه‌ی هر هفته به‌صورت سیار. به‌علت سخنرانی‌های تند و مؤثر وی در تهران در ۴ اسفند ماه ۴۳ دستگیر ، بازجویی و به دو ماه حبس تأدیبی محکوم گردید.

۱۳۴۴: سفر به شهرستان‌ها جهت ایراد سخنرانی و تبلیغات دینی و روشنگری مردم از اوضاع و احوال و مسائل اجتماعی و حکومتی. برپایی مجالس و منابر مختلف در تهران و ایراد سخنرانی و همسوئی با بزرگان حوزه و آیات عظام. وی در اواخر سال ۴۴ بازداشت و محکوم و مدتی زندانی شد.

۱۳۴۵: به عنوان یک روحانی و منبری ناراحت و مخالف جدی رژیم برای ساواک شناخته و معرفی شد.

۱۳۴۶: در روز ۲۱ خرداد ۴۶ در منزل امام خمینی در قم منبر رفت و از اوضاع روز سخن گفته و از امام تجلیل نمود؛ ساواک او را به عنوان یک واعظ ناراحت و ماجراجو و افراطی و ضددولتی معرفی کرد.

۱۳۴۷: تکثیر و توزیع نوارهای سخنرانی و نوارهای دعای کمیل و ندبه‌ی او در شهرهای مختلف ایران و کشورهای اطراف توسط مردم.
در تاریخ ۱۹ بهمن ماه ۴۷ مهدیه‌ی تهران را در خیابان ولیعصر جنوبی رسماً تأسیس نمود.
اسکان دادن معاودین رانده شده‌ی عراقی در مهدیه در زمستان ۴۷.

۱۳۴۸: در پی سخنرانی‌ها و منابر تند و پرطرفدار او درباره‌ی فلسطین و مردم مظلوم آن و همچنین موضع‌گیری علیه صهیونیست‌ها و افشای کمک اقتصادی و مالی و امنیتی دولت‌مردان به اسرائیل ممنوع‌المنبر شد و ساواک مانع ادامه‌ی سخنرانی وی در شهر همدان شد.

۱۳۴۹: به دلیل سخنرانی در مخالفت با چاپ قرآن توسط فرح همسر شاه در منابر خود علناً مخالفت و انتقاد می‌کرد. در تیرماه ۴۹ پس از اذیت و آزار مراجع در تهران و قتل وشهادت آیت‌الله سعیدی در زندان، به شهر مشهد مسافرت نمود و خبر آن‌را منتشر ساخته و به کمک عده‌ای از روحانیون مبارز آن شهر درس‌های حوزه‌ی علمیه‌ی آیات عظام میلانی و میرزا جواد آقای تهرانی را در مشهد به عنوان اعتراض علیه رژیم به تعطیلی کشاند و موج دستگیری طلاب و مبارزان در مشهد توسط رژیم آغاز شد؛ وی به شاهرود فرار نموده ولی مدتی بعد در تهران بازداشت، بازجوئی و ممنوع‌المنبر گردید.

۱۳۵۰: در شهریور ماه ۱۳۵۰ به علت منبر رفتن‌های مختلف و ایراد سخنرانی‌های پرجوش و خروش و احساس برانگیز و جذاب و پراستقبال مردمی بازداشت ، بازجوئی، تهدید و ممنوع‌المنبر شد.

۱۳۵۱: در ایام سفر و مراسم اعمال حج در مکه و مدینه به سخنرانی برای ثنا و دعاگویی به شاه دعوت شد ولی او شرکت نکرده و خود را به بیماری و تمارض زد، پس از مراجعت از سفر، وی به علت شرکت نکردن در محفل ثناگویی و مراسم رژیم در عربستان ، در تهران دستگیر و بازداشت و مدت‌ها بازجویی و مورد آزار قرار گرفته و نهایت تهدید به تبعید و ممنوع‌المنبر شد.

۱۳۵۳: جلوگیری از سفر حج او توسط ساواک. سفر کافی به عتبات عالیات و ملاقات وی با حضرت امام خمینی(ره) در نجف اشرف؛

۱۳۵۴: در آذرماه ۵۴، به عنوان واعظی افراطی و اخلال‌گر معرفی، سپس بازداشت، بازجوئی و محکوم به سه سال تبعید در شهر ایلام شد.

۱۳۵۵: در آذر ماه ۱۳۵۵ با وساطت آیت‌الله خوانساری و دیگران، پس از یک سال تبعید، در ایلام به تهران بازگشت و به فعالیت‌های خود در مهدیه و دیگر امور مردمی پرداخت.

۱۳۵۶: به علت یورش عمال رژیم به مردم و واقعه‌ی ۱۹ دی‌ماه ۵۶ در آن شهر، وی سلسله سخنرانی‌های خود را در آنجا به‌عنوان اعتراض قطع و از ادامه‌ی آنها خودداری کرد. مراسم چهلم آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی را بطور مفصل و مجلل در مهدیه‌ی تهران برگزار نمود که موجب خشم و کینه‌ی شدید رژیم نسبت به وی شده بود.

۱۳۵۷: به حج عمره مشرف و نیز به زیارت قبر منور حضرت زینب سلام الله علیها در سوریه نائل آمد. در این سفر همچنین با امام موسی صدر در شهر صور لبنان ملاقات داشت.

۱۳۵۷: پس از اتمام سفر حج و سوریه و ورود به تهران، به دستور و امر حضرت امام از مراسم جشن سالانه‌ی نیمه‌ی شعبان در مهدیه‌ی تهران خودداری نمود؛
در ۲۹ تیر ماه ۵۷ با فشار و تهدید ساواک مجبور به مسافرت به مشهد شد.

در ۳۰ تیر ماه ۵۷ در سن ۴۲ سالگی به آسمان ها پر کشید.

منابع

  • سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
  • پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
  • کتاب زندگینامه و معرفی مجموعه آثار حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ احمد کافی (ره)
  • کتاب کافی از کلام کافی (واعظ شهیر)
  • کتاب کافی شهید نیمه شعبان
  • سایت شیعه نیوز
  • کتاب حجه‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک

آرشیو عکس و تصویر