سید هبة الدین شهرستانی
آیت الله سید محمدعلی شهرستانی معروف به «هبةالدین» (۱۳۰۱ - ۱۳۸۶ ق) ، عالم مجاهد، مفسر و مجتهد بزرگ شیعه و از شاگردان آخوند خراسانی بود. او یکی از وحدت گرایان جهان اسلام بود و بیداری و اتحاد مسلمانان را دنبال می کرد. تأسیس مدرسه «اسلام» در بحرین، انتشار مجله «العلم» در نجف و تأسیس کتابخانه «مکتبة الجوادین العامه» در کاظمین، از جمله خدمات اجتماعی اوست. از آیت الله شهرستانی بیش از ۱۰۰ کتاب و رساله در علوم مختلف اسلامی به یادگار مانده است.
نام کامل | سید محمدعلی حسینی شهرستانی |
زادروز | ۱۳۰۱ قمری |
زادگاه | سامرا |
وفات | ۱۳۸۶ قمری |
مدفن | کاظمین - حرم امامین جوادین علیهماالسلام |
اساتید | |
| |
آثار |
المحیط فی تفسیر القرآن، الامامة و الأمة، نظم العقاید، حکمة الاحکام، سیرة خیر البشر، نهضة الحسین (ع)، الشیعه و الناصبیه، الهیئة و الاسلام، الشریعه و الطبیعه،... |
محتویات
ولادت و خاندان
سید محمدعلی هبة الدین شهرستانی در ۲۴ رجب ۱۳۰۱ هـ.ق، در سامرا به دنیا آمد. نسب هبة الدین به سی واسطه به زید بن علی بن الحسین علیه السلام می رسد. پدرش سید حسین حائری کاظمی، دانشمندی پارسا و عابد بود و بیشتر وقتش را به تحقیق در مسائل معنوی می گذراند و کتب «الفتوحات الغیبه فی الختوم والاحراز والادعیه و دموع السمعه فی ادعیه الجمعه» از اوست. مادرش نیز زنی عالمه و فاضله که در ریاضیات، تاریخ، ادبیات و شعر، سرآمد زنهای آن زمان بود.
تحصیلات و استادان
آموزش رسمی هبهالدین شهرستانی از ده سالگی آغاز شد. او در مدتی کوتاه، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، حدیث، درایه، رجال، فقه و اصول، تاریخ، هیئت، حساب و هندسه را در کربلا به پایان رساند.
اندکی پس از وفات پدرش در ۱۳۱۹ ق، دانشمند برجسته، سید مرتضی کشمیری، از سید محمدعلی خواست برای ادامه تحصیل رهسپار حریم امیرمؤمنان امام علی علیه السلام شود.
هبهالدین در نجف از فقیهان نامور شیعه مانند: شیخ محمدکاظم خراسانی، سید محمدکاظم یزدی و شریعت اصفهانی فیض برد[۱] و در شمار مجتهدان شیعه جای گرفت.
آثار و تألیفات
از آیت الله هبهالدین شهرستانی بیش از ۱۰۹ کتاب و رساله به یادگار مانده است، از جمله:
- المحیط فی تفسیر القرآن،
- الانتقاد حول تصحیح الاعتقاد،
- الامامة و الأمة،
- نظم العقاید،
- الجبر و الاختیار،
- حکمة الاحکام،
- وقایة المحصول فی شرح کفایة الاصول،
- الزواج الموقت،
- سیرة خیره البشر،
- نهضة الحسین (علیهالسلام)،
- ثقاة الروات،
- الهیئة و الاسلام،
- نتیجة المنطق،
- توحید اهل التوحید،
- الشیعه و الناصبیه،
- فیض الباری یا اصلاح منظومه سبزواری،
- الشریعه والطبیعه،
- الدلائل والمسائل،
- نور الناظر فی علم الرایا والمناظر.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
سید هبهالدین شهرستانی که بیش از هر چیز به بیداری مسلمانان می اندیشید، با شیخ محمد عبده، مفتی مصر، سید محمدرضا دانشور شهره جهان اسلام و صاحب مجله «النهار» و گردانندگان مجلات «المقتطف» و «الهلال» ارتباط برقرار ساخته،[۲] میان مراکز فرهنگی شیعه و سنی در عراق، مصر و سوریه پیوندی ناگسستنی پدید آورد و با انتشار مقاله ها، شعرها و گزارش های روشنگر در مجلات جهان عرب هدف بلند بیداری و اتحاد مسلمانان را دنبال کرد. در این روزگار فریاد مشروطه خواهی در ایران بالا گرفت. فقیه بیدار سامرا به حمایت از این جنبش برخاسته، با شرکت در محافل آزادی خواهان، آن ها را در گزینش شیوه های درست مبارزه یاری داد.[۳]
در ۱۳۲۸ ق. تلاش های خستگی ناپذیر دانشور مصلح جهان اسلام به بار نشست و نخستین شماره ماهنامه دینی، فلسفی و علمی «العلم» انتشار یافت.[۴] این ماهنامه دو سال منتشر شد[۵] ولی خبر پیوستن گروهی از مسلمانان بحرین به آیین ترسایان هبه الدین را اندوهگین ساخته، سمت بحرین روانه کرد.[۶]
فقیه دردمند سامرا با افتتاح دو مدرسه اسلامی به نامها «اصلاح» و «اسلام»، یک ساختمان ویژه برای ارشاد ناآگاهان و سخنرانی ها و نشست های علمی فراوان سرانجام جمع ترسایان بحرین را پراکنده ساخته، مؤمنان آن سامان را قدرتی تازه بخشید.[۷]
آن گاه راه هندوستان پیش گرفت تا پس از گفتگوهای سازنده با دین باوران هند و تشکیل انجمن های مذهبی، رهسپار ژاپن شود؛ ولی دیدار با سید جلال الدین مؤید الاسلام حسین کاشانی، نویسنده روزنامه حبل المتین، در کلکته مسیرش را دگرگون ساخت.[۸]
مؤید الاسلام در آن سال های بحرانی، که شمارش معکوس جنگ نخست جهانی آغاز شده بود، سفر به ژاپن را سودمند نمی دانست. بنابراین هبه الدین راه یمن پیش گرفته، از آن جا به حجاز شتافت و سرانجام پس از اصلاحات در آن سرزمین ها به نجف بازگشت.[۹] او بر آن بود در هر شهر و دیار انجمن مذهبی سازمان داده، آن ها را با انجمن مرکزیِ نجف به یکدیگر پیوند دهد تا به هنگام نیاز نیروهای پاکدل شتابان وارد عمل شده از مرزهای اعتقادی دین پاسداری کنند. ولی دریغ که آتش نبرد جهانی همه کشته هایش را خاکستر ساخت.[۱۰]
در سال ۱۳۳۹ ق. ملک فیصل که برای به دست آوردن اعتماد مردم چاره ای جز گماردن برخی از خوشنامان در دستگاه اداره کشور نمی دید، پست وزارت معارف را به فقیه بیدار سامرا، سید هبهالدین پیشنهاد کرد. هر چند سید هبهالدین پذیرش این پیشنهاد را نمی پسندید و آن را فرصتی برای بهره گیری از نام نیک مبارزان راه آزادی می دانست، ولی پافشاری فراوان آشنایان در استفاده از فرصتی که شاید دیگر هیچ تکرار نمی شد، وی را به پذیرش واداشت.[۱۱] او در این مقام نخست مستشاران بریتانیایی و استادان خارجی را از کار برکنار کرد، مدرسه های ابتدایی و متوسطه بنیاد نهاد، عشایر را از مدارس سیار برخوردار ساخت، مدرسه صنایع بغداد را از انگلیسیان باز پس گرفت و برای نخستین بار در تاریخ آموزش و پرورش نوین کشورهای اسلامی مسأله تربیت دینی دانش آموزان و استادان را مورد تأکید قرار داد.[۱۲]
پیروزی های فقیه سامرا در اصلاح نظام آموزشی عراق استعمارگران را در نگرانی فرو برد. بنابراین چنان عرصه را بر وی تنگ ساختند که ناگزیر در بیستم ذی الحجه ۱۳۴۰ ق. استعفا داد.[۱۳] مدتی بعد دیوان عالی تمییز احکام بر اساس مذهب جعفری شکل گرفت و مسئولیت آن به سید هبهالدین سپرده شد. هر چند دانشور بزرگ سامرا پس از تجربه وزارت معارف، شرکت در کارهای اجرایی را شایسته نمی دانست، ولی دیگر بار به اصرار برخی از فقیهان شیعه مسئولیت پذیرفت.[۱۴]
تلاش در سازماندهیِ دادگاه های شرعی و پیوند آن ها با دیوان عالی، گزینش داوران شایسته، تبیین احکام و تنظیم قوانین لازم در شیوه دادرسی، بخشی از اقدامات فقیه بیدار سامرا در این مقام بشمار می رود.[۱۵]
او در سال ۱۳۵۳ برای شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی از دیوان عالی تمییز احکام جعفری کناره گرفت و به عنوان نماینده استان بغداد رهسپار مجلس شد. مجلسی که بیش از چند ماه دوام نیاورد و سرانجام در ذی الحجه همان سال منحل شد.[۱۶]
انحلال مجلس برای سید هبهالدین فرصتی طلایی بود. او هر چند از درد چشم و کاهش شدید بینایی رنج می برد، ولی می توانست دیگر بار به پژوهش های ژرف خویش پردازد. بنابراین در صحن شریف امام کاظم علیه السلام کتابخانه ای با عنوان «مکتبه الجوادین العامه» بنیاد نهاد، و جایگاهی برای پذیرش میهمانان در آن پدید آورد تا ضمن دیدار با مردم و اندیشمندان، آن ها را با دردهای جامعه آشنا سازد.[۱۷]
سرانجام تیرگی بر دیدگان مصلح بزرگ جهان اسلام سایه افکند و آن دانشور فرزانه را در نابینایی فروبرد. البته از دست دادن بینایی هرگز وی را از تحقیق و نگارش بازنداشت. هر روز کتاب های مورد نیاز را برایش می خواندند و آن بزرگمرد به عادت معمول مقاله یا کتاب می نوشت.[۱۸] او همواره می گفت: پروردگار لطف کرده هر روز می توانم به اعانت دست چهل صفحه بنویسم.[۱۹]
وفات
مرحوم سید هبهالدین شهرستانی، سرانجام در ۲۶ شوال ۱۳۸۶ قمری دار فانی را وداع گفت، و در کاظمین در حریم پاک امام کاظم علیه السلام به خاک سپرده شد.[۲۰]
منابع
- جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، جلد ۲، صفحه ۶۹۳.
- سید هبة الدین شهرستانی، کتابخانه طهور دانش، بازیابی: ۷ اسفند ۱۳۹۲.
پانویس
- ↑ اسلام و هیئت، ص ۵۵.
- ↑ هبهالدین شهرستانی، ص ۱۱ـ۱۰.
- ↑ ثوره النجف علی الانگلیز، حسن الاسدی، ص ۶۲.
- ↑ هبهالدین شهرستانی، ص ۱۱.
- ↑ هبهالدین شهرستانی، ص ۱۱.
- ↑ هبهالدین شهرستانی، ص ۱۱.
- ↑ هبهالدین شهرستانی، ص ۱۱.
- ↑ هبهالدین شهرستانی، ص ۱۱.
- ↑ هبهالدین شهرستانی، ص ۲۲.
- ↑ اسلام و هیئت، ص ۵۵.
- ↑ هبهالدین شهرستانی، ص ۱۴.
- ↑ اسلام و هیئت، ص ۶۰ـ۵۹.
- ↑ هبهالدین شهرستانی، ص ۲۰ـ۱۹.
- ↑ اسلام و هیئت، ص ۵۸.
- ↑ اسلام و هیئت، ص ۵۸.
- ↑ اسلام و هیئت، ص ۶۱ـ۶۰.
- ↑ نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، ج ۴، ص ۱۴۱۶.
- ↑ ریحانه الادب، علی مدرس تبریزی، ج ۶، ص ۳۵۱.
- ↑ اسلام و هیئت، ص ۶۱.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۴۱۷ـ۱۴۱۶.