شرح صدر
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
"شرح" در لغت به معنای بسط و گسترش دادن[۱] و "صدر" به معنای سینه می باشد و مقصود از "شرح صدر" گشادگی سینه [روح] با نور، آرامش و رحمت الهی است. شرح صدر معنایی کنایی دارد و بیشتر به نوعی تحمل و مدارای بالا و قوی در مسئولیت های سنگین و دشوار بکار میرود.
شرح صدر در قرآن
خدای متعال از "شرح صدر" در قرآن به عنوان موهبت عظیم به پیامبر خود، یادآوری میکند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»[۲]؛ آیا سینه تو را وسیع و گشاده نساختیم؟!
مراد از "شرح صدر" رسول خدا صلی الله علیه و آله گستردگی و وسعت نظر وی است به طوری که ظرفیت تلقی وحی و نیز نیروی تبلیغ آن و تحمل ناملایماتی را که در این راه میبیند، داشته باشد و به عبارتی دیگر نفس شریف آن بزرگوار را طوری نیرومند کند که نهایت درجه استعداد را برای قبول افاضات الهی پیدا کند.[۳]
حضرت موسی علیه السلام در وادی مقدس "شرح صدر" را از خدای سبحان درخواست میکند و دعایش به اجابت میرسد؛ «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»[۴]؛ موسی گفت: پروردگارا! سینهام را گشاده کن.
این جمله، استعاره به کنایه است، چون "شرح" به معنای گشاده کردن و بازکردن است، گویا سینه انسان را که قلب در آن جای دارد ظرفی فرض کرده که آنچه از طریق مشاهده و ادراک در آن وارد میشود، جای میگیرد و در آن انباشته میشود.[۵]
«فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ ...»[۶]؛ آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای (پذیرش) اسلام گشاده میسازد و آن کس را که (بخاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آنچنان تنگ میکند که گویا میخواهد به آسمان بالا رود... .
کسی که خداوند سینهاش را برای قبول اسلام - که همان تسلیم بودن است - گشاده کرده باشد، در حقیقت سینهاش را برای تسلیم در برابر اعتقادات صحیح و عمل صالح وسعت داده به طوری که هیچ مطلب حق و صحیحی به او پیشنهاد نمیشود مگر آن که آن را میپذیرد و این نیست مگر بخاطر این که چشم بصیرتش، نوری دارد که همیشه به اعتقاد و عمل صحیح میتابد.
صاحب مجمع البیان مینویسد، در روایت صحیح وارد شده است که وقتی آیه؛ «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ...»[۷] نازل شد، از پیامبر اکرم پرسیدند: منظور از شرح صدر چیست؟ فرمود: «نورٌ یقْذِفَهُ اللهُ فی قَلبِ مَنْ یشاء فَینشَرِحُ له صَدرَهُ و ینفَضح»[۸]؛ «نوری است که خدا در دل مؤمن میافکند و سینهاش را بوسیله آن گشایش و روشنی میبخشد».
پرسیدند: آیا این نور نشانهای دارد؟ فرمود: «نَعَمْ، الإنابَةُ إلی دارِ الخُلُودِ والتّجافی عَنْ دارِالغُرُور والإستعدادِ لِلْمَوتِ قَبْلَ نُزُولِ الموت»[۹]؛ آری، (نشانه آن) توجه بسرای جاویدان و دامن برچیدن از زرق و برق دنیا و آماده شدن برای مرگ است پیش از آن که فرارسد.
آثار شرح صدر
برخی آثار و نتایج شرح صدر که در قرآن ذکر شده عبارتند از:[۱۰]
الف) آسانی امور:
شرح صدر رهبران الهی، مایه آسانی امور سخت و تکالیف بر آنان: «إذهَبْ إلی فِرعُونَ إنَّهُ طَغی، قالَ رَبّ اشرَح لی صَدری»؛ اینک به سوی فرعون برو، که او طغیان کرده است (موسی گفت:) پروردگارا: سینهام را گشاده کن. (سوره طه/ ۲۴ و ۲۵)
در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السلام میخوانیم: «آلَةُ الرِیاسَةِ سعةُ الصدر؛ وسیله رهبری و ریاست، سینه گشاده است».[۱۱]
ب) تسلیم خدا:
تسلیم در برابر خدا، نتیجه شرح صدر و باز بودن سینه است: «فَمَنْ یرِدِ اللهُ اَنْ یهدیهُ یشرَح صَدْرَهُ لِلإسلامِ...»؛ آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای اسلام گشاده میسازد. (سوره انعام/ ۱۲۵)
اسلام در این آیه به معنای لغوی «تسلیم»[۱۲] است.
ج) قبولی اسلام:
برخورداری از شرح صدر، زمینه پذیرش اسلام: «أفَمَنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ فَهُوَ علی نورٍ مِنْ رَبّه...»؛ آیا کسی که خدا سینهاش را برای اسلام گشوده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!)... . (سوره زمر/ ۲۲)
پانویس
- ↑ مفردات، راغب اصفهانی، مادة «شرح» و ماده «صدر»
- ↑ سوره انشراح، آیه ۱.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین ۱۳۷۴، ج ۷، ص ۴۷۱.
- ↑ سوره طاها، آیه ۲۵.
- ↑ همان، ج ۲۰، ص ۵۴۰.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۲۵.
- ↑ همان.
- ↑ التحریر والتقریر، ابن عاشور، ج ۷، ص ۴۵، البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، تهران، ۱۴۱۶ ق، مقدمه ص ۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، انتشارات ناصرخسرو، تهران، ۱۳۷۲، ج ۴، ص ۵۶۱.
- ↑ فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی و محققان مرکز فرهنگ قرآن و معارف قرآن بوستان کتاب، قم، ج ۱۶، ص ۶۴۰.
- ↑ نهج البلاغه؛ حکمة ۱۷۶، صبحی صالح.
- ↑ ترجمه المیزان، ج ۷، ص ۳۴۲، همان.
منابع
- کاظم احمدزاده، شرح صدر، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۱ خرداد ۱۳۹۱.




