الشيعة الامامية و نشأة العلوم الاسلامية (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Ketab105.jpg

«الشیعة الإمامیة و نشأة العلوم الإسلامیة»، از آثار دکتر علاءالدین سید امیرمحمد قزوینى است که در آن، پیدایش و تأسیس علوم اسلامى -مانند کلام، نحو، صرف، تفسیر، اعراب قرآن، حدیث، فقه، اصول، و همچنین رویش اندیشه فلسفى در نزد شیعه و اثرش بر فکر و فرهنگ اسلامى را با تأکید بر شرح‌حال و اندیشه‌هاى فیلسوفان بزرگی مانند ابونصر فارابى و ابن سینا به صورت مستند تحلیل کرده است.

محتوای کتاب

این کتاب از یک مقدمه و دو بخش به ترتیب ذیل تشکیل شده است: ۱- شیعه و علوم اسلامی و اثرش بر فرهنگ اسلامى، ۲- پیدایش اندیشه فلسفى در نزد شیعه و اثرش بر فکر و فرهنگ اسلامى.

درباره روش و محتواى این اثر چند نکته گفتنى است:

  1. نویسنده بر آن است که علم کلام از علوم مستحدثه در اسلام است و بنابراین مى‌توان آن را علم اسلامى خالص دانست؛ زیرا در یونان، به‌طور مثال در مورد حکم فاعل کبیره و ارتباط ذات و صفات خدا و نبوت بحثى نبود و بلکه اینها مسائلى است که در شرائط و اوضاع کشور اسلام پدیدار شد و در پاسخ به مشکلات جامعه مسلمانان مطرح گردید.
  2. بر طبق پژوهش نویسنده، یکى از علومى که شیعه مبتکر آن است عبارت است از علم تصریف و أبو مسلم معاذ بن مسلم بن أبى سارة کوفى واضع و مؤسس این علم است، همان‌طور که سیوطى هم این مطلب را بیان کرده و همچنین تصریح کرده که او شیعه بود.
  3. بر طبق پژوهش نویسنده، اولین کسى که به اعراب قرآن پرداخت ابوالاسود دوئلى بود که به نقطه‌گذارى و بعد قراردادن علامات اعراب بر روى کلمات قرآن کریم اهتمام ورزید و بعد اثر مختصرش را نوشت.
  4. یکى دیگر از علومى که بنا بر پژوهش نویسنده به‌وسیله شیعیان پدید آمد، عبارت از علم اصول فقه است که اول بار به‌وسیله امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) مطرح گردید و آن دو بزرگوار قواعد و مسائل آن را براى شاگردانشان املاء نمودند.
  5. نویسنده در مورد علم اخلاق نوشته است که شیعیان نسبت به تربیت، اهتمام بسیارى ورزیدند به‌طورى که کتابهاى بسیارى در زمینه اخلاق و سلوک نوشتند. اولین کسى که در این موضوع کتاب تصنیف کرد امام على(ع) بود که در زمان بازگشت از صفین رساله‌اى نوشت و براى فرزندش امام حسن(ع) یا محمد بن حنفیه فرستاد و آن کتاب مفصلى است که در آن همه ابواب علم اخلاق و روش سلوک و احکام ملکات و همه صفات نجات‌بخش (المنجیات) و صفات هلاک‌کننده (المهلکات) و راه‌هاى رهایى از آن آمده است و دانشمندان شیعه و سنى آن را نقل کرده و ستوده‌اند.
  6. نویسنده، فارابى را از فیلسوفان شیعه دانسته و بر این مطلب تأکید کرده است که یکى دیگر از ادله‌اى که بر شیعى بودن فارابى دلالت دارد عبارت از این است که او در مورد شرائط امامت، شرط عصمت را ذکر کرده است که به‌طور روشن ثابت مى‌کند که وى شیعه است و نظر او در مورد نبوت نیز به همین ترتیب است. و اینکه فارابى اشعرى شمرده شود، هیچ کسى نگفته است.
  7. نویسنده سرانجام نوشته است: اندیشه اسلامى در نزد شیعه زنده و با نشاط ماند و از بین نرفت و به دست اندیشمندان و فیلسوفانى چون خواجه نصیر‌الدین طوسى، علامه حلى، ابن میثم بحرانى، صدرالمتألهین شیرازى و... ادامه یافت. ابن کثیر در تاریخش مى‌گوید: بعد از حمله مغول و تصرف بغداد، خواجه نصیر‌الدین طوسى رصدخانه ساخت و دارالحکمه‌اى تأسیس کرد تا فیلسوفان در آن مشغول پژوهش شوند و براى هر کدام روزى سه درهم مقرر کرد و دارالطب براى پزشکان بنا کرد و براى هر طبیب در هر روز دو درهم قرار داد و همچنین دارالحدیث ایجاد کرد و براى هر محدّث در هر روز نصف درهم مقرر ساخت. و به این ترتیب اشتغال به علوم فلسفى رواج یافت.

منابع

  • "الشیعة الإمامیة و نشأة العلوم الإسلامیة"، ویکی نور.