سابقون
سابقون، تعبیری است قرآنی به معنای پیشگامان در کارهای خیر و طاعت الهی.
محتویات
واژه شناسی
سابقون صیغه جمع مذکر اسم فاعل از مصدر «سَبْق» به معنای پیشی گیرندگان است. از 37 مرتبه ای که «سَبق» و مشتقات آن در قرآن کریم بکار رفته، هشت مورد اسم فاعل «سابق» است که در تمامی این موارد معنای پیشی گرفتن وجود دارد. [۱]
سابقون چه کسانی هستند؟
در سوره واقعه خداوند انسانها را نسبت به کفر و ایمان در دسته بندی سه گانه ای قرار داده است: «اصحاب میمنة» [۲] و «اصحاب مشئمة»،[۳] و «والسابقون» [۴] كلمه «ميمنة» از ماده «يمن» است كه مقابل «شؤم» است و معنايى بر خلاف آن دارد پس«اصحاب ميمنة» اصحاب و دارندگان يمن و سعادتند، و در مقابل آنان «اصحاب مشئمة» هستند، كه اصحاب و دارندگان شقاوت هستند. [۵] و اما «سابقون» گروهی هستند که در ایمان و اخلاق و اعمال خیر پیشتاز و پیشوا هستند و به همین دلیل خداوند آنان را مقربان درگاه خود نامیده و می فرماید:«و السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» [۶]
اندک بودن سابقون در امت اسلام
در امت اسلام در هر امتی از امتهای پیشین گروهی از مؤمنان در ایمان و تقوا پیشتاز بوده اند. قرآن کریم درباره تعداد این افراد می فرماید:« ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلينَ وَ قَليلٌ مِنَ الْآخِرينَ» [۷] « ثلة» چنان كه راغب در مفردات مىگويد در اصل به معنى قطعه مجتمع از پشم است، که به معنى جماعت و گروه به كار می رود. بعضى نيز آن را به معنى«قطعه» مىدانند، و در اينجا به قرينه مقابله با «قليل من الآخرين» به معنى قطعه عظيم است. [۸]. طبق اين دو آيه گروه زيادى از مقربان از امتهاى پيشينند، و تنها كمى از آنها از امت محمد ص می باشند. و این به دلیل کثرت امتهای پیشین است که موجب می شود مجموع پیشگامان در همه آن امتها از پیشگامان در امت اسلام بیشتر باشد. [۹]
مصادیق سابقون در روایات
در روایات برای سابقون مصادیقی بیان شده است. مهمترین این مصادیق شخص رسول الله و اهلبیت ایشان هستند[۱۰] در روایتی از امام حسن علیه السلام در وصف امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: «فَكَانَ أَبِي سَابِقَ السَّابِقِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَى رَسُولِهِ ص وَ أَقْرَبَ الْأَقْرَبِينَ»؛ پدرم، پيشتازترينِ پيشتازان به سوى خداوند عز و جل و پيامبرش، و نزديك ترينِ نزديكان بود [۱۱] امام صادق علیه السلام نیز می فرمایند: «نَحْنُ السَّابِقُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ» [۱۲] در حدیث دیگر از رسول خدا امام علی علیه السلام و شیعیان ایشان به عنوان «سابقون» معرفی شده اند: « قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ ذَلِكَ عَلِيٌّ وَ شِيعَتُهُ هُمُ السَّابِقُونَ إِلَى الْجَنَّةِ الْمُقَرَّبُونَ مِنَ اللَّهِ بِكَرَامَتِهِ لَهُمْ».[۱۳] امام علی علیه السلام در تبیین آیه شریفه و تبیین مصادیق ان فرمودند: «أمّا ما ذَكَرَهُ اللّهُ جلّ و عزّ مِنَ السابِقِينَ السابِقِينَ ، فإنّهم أنبياءٌ مُرسَلُونَ و غيرُ مُرسَلِينَ» [۱۴] و اما سخن خداوند عزّ و جلّ درباره پيشتازان سبقت گيرنده ؛ آنان پيامبرانِ مرسل و غير مرسل هستند .
بهشت مقربان
آیات 15 تا 26 سوره واقعه به توصیف نعمتهای بهشتی ویژه مقربان می پردازد:
«عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ . مُتَّكِئينَ عَلَيْها مُتَقابِلينَ . يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ . بِأَكْوابٍ وَ أَباريقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعينٍ. لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ . وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ . وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ . وَ حُورٌ عينٌ. كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ . جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ . لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيماً . إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً»
تختهای به هم پیوسته
نخست مى فرمايد:" آنها بر تختهايى كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند:«عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ». در حالى كه تكيه بر آن كردهاند و روبروى يكديگر قرار گرفته و مجلسى پر از انس و سرور دارند:«مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ» «سرر» جمع«سرير» از ماده «سرور» به معنى تختهايى است كه صاحبان نعمت در مجالس انس و سرور بر آن مىنشينند. «موضون» از ماده «وضن» در اصل به معنى بافتن زره است، و برای هر بافته ای كه تار و پود آن محكم است نیز به کار می رود. در اينجا منظور تختهايى است كه كاملا در كنار هم قرار گرفته و به هم پيوسته است، يا به قول برخی از مفسران خود اين تختها داراى بافت مخصوصى از «لؤلؤ» و «ياقوت» است.
خادمان جوان و پر طراوت
سپس از دومين موهبت آنها سخن گفته، مى فرمايد: نوجوانانى كه همواره در شكوه و طراوت جوانى به سر مىبرند گرداگرد آنها مىگردند و در خدمت آنها هستند: «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ». تعبير به«يطوف» از ماده «طواف» اشاره به خدمت مداوم آنها است و تعبير به «مخلدون» با اينكه همه اهل بهشت«مخلد» و جاودانى هستند اشاره به جاودانگى نشاط جوانى و طراوت و زيبايى آنها است. در اينكه اين نوجوانان كيانند؟ تفسيرهاى گوناگونى براى آن ذكر كردهاند: بعضى گفتهاند آنها فرزندان مردم دنيا هستند كه پيش از بلوغ چشم از دنيا بسته، و چون كار نيك و بدى نداشتهاند به لطف پروردگار چنين منصبى را يافتهاند، البته آنها از اين كار خود بيشترين لذت را مىبرند كه در خدمت مقربان درگاه خدايند.در حديثى از على ع اين معنى نقل شده است. ولى در تفسير ديگرى مىخوانيم: كه اينها اطفال مشركينند كه به خاطر بى گناهى داراى چنين مرتبهاى شدهاند، چرا كه اطفال مؤمنان به پدران و مادران خود ملحق مى شوند. و در تفسير سومى مىخوانيم كه آنها خدمتكارانى هستند بهشتى كه خداوند مخصوصا آنان را براى اين هدف آفريده است. اين نوجوانان زيبا با قدحها و كوزهها و جامهاى پر از شراب طهور كه از نهرهاى جارى بهشتى برداشته شده در اطراف آنها مى گردند و آنان را سيراب مىكنند:«بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ» اما نه شرابى كه عقل و هوش را ببرد و مستى آورد، بلكه هنگامى كه بهشتيان آن را مىنوشند نه درد سر مىگيرند و نه مست مىشوند:«لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ» تنها يك حالت روحانى توصيف ناپذير به آنها دست مىدهد كه تمام وجودشان را در لذتى بى نظير فرو مىبرد
غذا های لذیذ
سپس به چهارمين و پنجمين قسمت از نعمتهاى مادى مقربان در بهشت اشاره كرده، مىگويد: نوجوانان بهشتى هر نوع ميوهاى كه آنها مايل باشند به آنها تقديم مىكنند: «وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ» و گوشت پرندگان از هر نوع كه بخواهند: «وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ»
همسران زیبا رو
سپس به ششمين نعمت كه همسران پاك و زيبا است اشاره كرده، مىگويد:و همسرانى از حور العين دارند: «وَ حُورٌ عِينٌ» همچون مرواريد در صدف پنهان: «كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ» «حور» جمع «حوراء» و« احور» ، به كسى مىگويند كه سياهى چشمش كاملا مشكى و سفيديش كاملا شفاف است. و«عين» جمع«عيناء» و «اعين» به معنى درشت چشم است، و از آنجا كه بيشترين زيبايى انسان در چشمان او است روى اين مساله مخصوصا تكيه شده است. «مكنون» به معنى پوشيده است، و در اينجا منظور پوشيده بودن در صدف است، زيرا مرواريد به هنگامى كه در صدف قرار دارد و هيچ دستى به آن نرسيده از هميشه شفافتر و زيباتر است، بعلاوه ممكن است اشاره به اين معنى باشد كه آنها از چشم ديگران كاملا مستورند، نه دستى به آنها رسيده، و نه چشمى بر آنها افتاده است
بعد از ذكر اين شش موهبت جسمانى مى افزايد: اينها همه پاداشى است در برابر اعمال صالحى كه انجام مى دادند: «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» . تا تصور نشود اين نعمتهاى بيشمار بهشتى بى حساب به كسى داده مىشود، و يا ادعاى ايمان و عمل صالح براى نيل به آنها كافى است، نه، عمل مستمر و خالص لازم است تا اين الطاف نصيب انسان شود
آسودگی از سخنان بیهوده
هفتمين و آخرين نعمت آنها كه جنبه معنوى دارد اين است كه آنها در باغهاى بهشت نه لغو و بيهودهاى مىشنوند، نه سخنان گناهآلود: «لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً» سپس مىافزايد:" تنها چيزى كه در آنجا مىشنوند سلام است سلام: «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» آيا اين سلام از ناحيه خداوند است؟ يا از ناحيه فرشتگان؟ يا خود بهشتيان نسبت به يكديگر؟ و يا همه اينها؟ از همه مناسبتر تفسير اخير است چنان كه در آيات ديگر قرآن به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتيان بر يكديگر اشاره شده است.
پانویس
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل سابقون
- ↑ سوره واقعه/آیه 8
- ↑ سوره واقعه/آیه 9
- ↑ سوره واقعه/آیات 10
- ↑ الميزان فى تفسير القرآن، ج19، ص: 116
- ↑ سوره واقعه/آیات 10و 11
- ↑ سوره واقعه/آیات 13و 14
- ↑ تفسير نمونه، ج23، ص: 206
- ↑ تفسير نمونه، ج23، ص: 207
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج8 / 150
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج10 / 140
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج24، ص: 4
- ↑ الأمالي (للمفيد) ؛ النص ؛ ص298
- ↑ تحف العقول ؛ النص ؛ ص189
منابع
- دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل سابقون از ثريا قطبی، در دسترس در پایگاه دانشنامه جهان اسلام.