آیه 3 مائده
متن آيه
ترجمه آیه
بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت خوك و آنچه به نام غيرخدا كشته شده باشد و حيوان حلال گوشت خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را كه زنده دريافته و خود سر ببريد و همچنين آنچه براى بتان سربريده شده و نيز قسمت كردن شما چيزى را به وسيله تيرهاى قرعه اين كارها همه نافرمانى خداست امروز كسانى كه كافر شده اند از كارشكنى در دين شما نوميد گرديده اند پس از ايشان مترسيد و از من بترسيد امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما به عنوان آيينى برگزيدم و هر كس دچار گرسنگى شود بى آن كه به گناه متمايل باشد اگر از آنچه منع شده است بخورد بى ترديد خدا آمرزنده مهربان است.
نزول
محل نزول:
این آیه در حجه الوداع در محل غدیر بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: از امامين باقر و صادق عليهماالسلام روايت گرديده كه اين آيه بعد از نصب امام على بن ابىطالب عليهالسلام به امامت در روز بعد از برگشتن از انجام مناسك حج در سال حجة الوداع نازل گرديده است و طاووس بن شهاب و شهر بن حوشب و اكثر مفسرين برآنند كه اين آيه در عرفه حجةالوداع نازل شد.
حنش از ابن عباس روايت كند كه تولد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روز دوشنبه بوده و خروج از مكه نيز روز دوشنبه بوده و ورود به مدينه نيز در روز دوشنبه بوده و سوره مائده هم در روز دوشنبه نازل گرديده و اين آيه هم در روز دوشنبه نازل شده است.[۳]
ربيع بن انس گويد: اين آيه در مسير حجةالوداع نازل گرديده است.[۴]
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 3، ص 231.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 266.
- ↑ در تفسير على بن ابراهيم درباره اين قسمت از آية «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ» چنين ذكر شده كه درباره ولايت امیرالمومنین على عليهالسلام نازل شده است و شيخ ما در امالى خود از ابوموسى المجاشعى او از محمد بن جعفر بن محمد او از پدر بزرگوارش امام صادق عليهالسلام و ايشان از جد بزرگوارش امام مرتضى عليهالسلام نقل نموده كه فرمود: از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه ميفرمود اساس اسلام بر پنج خصلت بنا نهاده شده است: اول، شهادتين؛ دوم، قرينتين؛ از پيامبر سؤال كردند و گفتند شهادتين را ميدانيم ولى مراد از قرينتين چيست؟ فرمود: نماز و زكات است كه هيچ يك بدون ديگرى نزد خدا قبول نميشود، سوم، روزه؛ چهارم، حج بيت اللَه درباره كسانى كه استطاعت داشته باشند و به پنجمين قسمتى كه اين فرائض و واجبات ختم مى گردد همانا ولايت على بن ابىطالب عليهالسلام است كه خداوند درباره آن آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» را نازل گردانيده است و نيز سيد رضى در كتاب مناقب از محمد بن اسحق او از امام باقر عليهالسلام و ايشان از جد بزرگوارش چنين نقل فرمايد كه وقتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از حجةالوداع مراجعت فرمود، به سرزمينى كه آن را ضوجان مى گفتند، رسيد و آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» نازل گرديد. وقتى كه پيامبر با نزول اين آيه از شر مردم، خويشتن را در امان ديد، دستور فرمود كه منادى ندا كند كه مردم براى نماز حاضر شوند. پس از حضور مردم براى نماز چنين فرمود، ايّها النّاس در ميان شما چه كسى برتر و بالاتر است؟ همه يك دل و يك زبان فرياد برآوردند و گفتند: خدا و رسول او، سپس دست على بن ابىطالب را گرفت و فرمود: اى گروه مردم هر كس كه من مولاى او و برتر از او هستم بعد از من على مولاى او بوده و برتر از او خواهد بود سپس به دعا پرداخت و فرمود: خدايا دوست بدار كسى را كه على را دوست بدارد و دشمن بدار كسى را كه با على دشمنى نمايد و يارى كن كسى را كه على را يارى كند و خوار گردان كسى را كه در صدد خواركردن على برآيد. سپس فرمود: ايّها الناس على از من است و من از او هستم و على نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى است با اين تفاوت كه بعد از من پيامبرى وجود نخواهد داشت، سپس امام فرمود: ولايت على بن ابىطالب آخرين فريضه و امر واجبى بود كه خداوند بر امت محمد واجب فرمود: و سپس آيه «أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» را نازل گردانيد و همه از رسول خدا صلی الله علیه و آله تمام فرائض را از نماز و زكات و روزه و حج قبول كردند و او را بر اين امور تصديق نمودند، سپس ابن اسحق گويد: از امام سؤال كردم در چه تاريخى اين قضيه اتفاق افتاد. فرمود: پس از گذشت هفده روز از ماه ذى الحجه در سال دهم هجرت هنگام بازگشت از حجةالوداع و سپس بعد از اين واقعه تا رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم صد روز طول كشيد و پيامبر آن روز را غدیرخم ناميد و نيز در تفسير عياشى از زرارة او از امام باقر عليهالسلام نقل كند كه فرمود: آخرين فريضه و امر واجبى كه خداوند نازل فرمود، ولايت على بن ابىطالب بود كه طى آيه شريفه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» نازل گرديد و خداوند بعد از موضوع ولايت على بن ابىطالب موضوع واجب و فريضه اى را نازل نفرمود تا اين كه رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنيا رحلت فرمود. چنان كه ابن اذينه نيز نظير آن را از زرارة و او از امام باقر عليهالسلام نقل و روايت نموده است، صاحب مجمع البيان از ابوالحمد مهدى بن نزارالحسينى بعد از هشت واسطه از ابوسعيد الخدرى روايت كند كه وقتى كه اين آيه نازل گرديد، پيامبر فرمود: (اللَّه اكبر على اكمال الدّين و اتمام النّعمة و رضا الرّبّ برسالتى و ولاية على بن ابى طالب من بعدى) سپس فرمود: (من كنت مولاه فعلىّ مولاه اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله).
- ↑ موفق بن احمد كه يكى از بزرگترين علماى اهل سنت است در كتاب المناقب خود بعد از هشت واسطه از ابوسعيد الخدرى روايت كند كه پيامبر مردم را در غديرخم نزد خود خواند و در زير درختى ايستاد و آن در روز پنجشنبه اى بود سپس على را با دست خويش بلند كرد به قسمى كه سفيدى زير بغل او نمودار گرديد و آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» را كه در آن روز نازل شده بود، قرائت فرمود و سپس فرمود: (اللّه اكبر على اكمال الدّين و اتمام النعمة و رضى الرّب برسالاتى و ولاية على)، سپس فرمود: (اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله؛ خداوند از هر چيز و از هر كسى بزرگتر است كه دين خود را تكميل نمود و نعمت خود را بر خلق تمام كرد و به رسالت و پيامبرى من و ولايت على خشنود گرديد، خدايا دوست بدار كسى را كه على را دوست بدارد و دشمن بدار كسى را كه با على دشمنى كند و يارى كن كسى را كه على را يارى كند و خوار گردان كسى را كه در صدد خوار كردن على برآيد.) در اين ميان حسان بن ثابت شاعر معروف گفت: يا رسول الله اجازه بده كه اشعارى در اين باره بگويم، پيامبر اجازه فرمود. حسان بن ثابت بالبديهه اين اشعار را سرود: يناديهم يوم الغدير نبيّهم × بخمّ و اسمع بالنّبى مناديا؛ و قال فمن مولاكم و وليّكم × فقالوا و لم يبدوا هناك التّعاديا؛ الهك مولانا و انت وليّنا × و لن تجدن منّا لك اليوم عاصيا؛ فقال له قم يا علىّ و إنّني × رضيتك من بعدى اماما و هاديا؛ فخصّ بها دون البريّة كلّها × عليّا و سمّاه الوزير المواخيا؛ فمن كنت مولاه فهذا وليّه × فكونوا له اتباع صدق مواليا؛ هناك دعا اللّهمّ وال وليّه × و كن للّذى عادى عليّا معاديا. (ترجمه، پيامبر در روز غديرخم مردم را ندا داد و چنين ندائى را از رسول خدا بشنويد و فرمود اى گروه مردم مولاى شما و ولى امر شما كيست؟ همه يكدل و يكزبان بدون كوچكترين دشمنى گفتند: خداى ما مولاى ما و ولى ما است و تو نيز كه رسول و پيامبر ما هستى مولا و ولى ما مى باشى و هرگز برخلاف اين گفتار از ما چيزى نخواهى يافت، سپس فرمود: يا على از جاى برخيز كه بعد از من امام و هادى و راهنماى اين خلق تو مى باشى و بدين ترتيب على بن ابىطالب در ميان مردم به اين سمت برگزيده شد و اختصاص يافت و پيامبر او را برادر و وزير خويش خواند و فرمود هر كس كه من مولاى او هستم على ولى و مولاى اوست و شما مردم بايد از او پيروى كنيد. سپس دعا كرد و فرمود خدايا دوست بدار دوستدار على را و دشمن بدار دشمن او را) بعد از سرودن اين اشعار، پيامبر به حسان فرمود: (لاتزال يا حسّان مؤيّدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانك؛ خداوند تو را به روح القدس مؤيد بدارد (آن هم) مادامى كه به زبان خود ما را يارى كنى)، چه آن كه پيامبر ميدانست كه حسان بر عقيده خويش ثابت نخواهد ماند چنانكه بعد از وفات پيامبر اثرش ظاهر شد و نيز ابن المغازلى شافعى كه يكى ديگر از علماى اهل سنت است در مناقب خود در خبرى كه سند آن را به ابوهريره ميرساند چنين گويد: هر كس در روز هيجدهم ذىالحجه روزه بگيرد. خداوند ثواب شصت ماه روزه به او ميدهد زيرا آن روز، روز غديرخم است كه پيامبر براى ولايت على بن ابىطالب از مردم بيعت گرفت و فرمود: (من كنت مولاه فعلىّ مولاه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره)، سپس عمر بن الخطاب گفت: بخّ بخّ لك يا بن ابىطالب اصبحت مولاى و مولى كلّ مؤمن و مؤمنة؛ بهبه اى پسر ابوطالب كه مولاى من و مولاى هر مرد مؤمن و زن مؤمنه قرار گرفته اى. سپس خداوند آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» را نازل فرمود، چنان كه سايرين از علماى اهل سنت مانند ابوبكر بن مردويه در مناقب و ابوعبدالله المرزبانى در كتاب سرقات الشعر در آخر جزء رابع آن روايتى مانند موفق بن احمد ذكر نموده اند و همچنين در كتاب سبط بن الجوزى كه از شيوخ علماى اهل سنت است چنين آمده كه جميع علماى اهل سير موضوع غدير را بعد از مراجعت رسول خدا صلى الله عليه و آله از حجةالوداع در روز هيجدهم ذی الحجه ذكر نموده و گفته اند كه اجتماع مسلمين در آن روز به صد و بيست هزار نفر ميرسيد كه همه آنها گفتار رسول خدا صلى اللّه عليه و آله را به (من كنت مولاه فعلى مولاه) شنيدند، صاحب روض الجنان از خاصه درباره اين قسمت از آيه «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ» گويد: سبب نزول اين آيه چنين بوده كه اعراب و سايرين خون حيوانات را در روده ها مى كردند و بر آتش مى نهادند و ميخوردند و خداوند اين آيه را فرستاد و چنين كارى را حرام نمود و نيز ابن منده در كتاب الصحابة درباره همين قسمت از آيه به روايتى كه آن را به حبان ميرساند، گويد: كه ما با رسول خدا صلی الله علیه و آله بوديم من در وسط راه ديگى را بر روى آتشى كه افروخته بودم، گذاشتم و در ميان آن ديگ گوشت مرده اى را گذاشته بودم تا پخته شود سپس اين آيه نازل گرديد و من آن ديگ را برداشتم.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.