ربابه خانم دختر ملا محمد صالح برغانی: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردن رده) |
|||
سطر ۶: | سطر ۶: | ||
هنگامی که به سن رشد و مرتبه کمال رسید با میرزا هبة الله رفیعی قزوینی ازدواج نمود. او در جایگاه درس و وعظ و ارشاد قرار گرفت و به استنباط [[احکام]] شرعی میپرداخت و در مسائل فقهی و علمی فتوا میداد و به نظر و احکام خود عمل میکرد، تا جائی که امید و پناهگاه مستمندان و درماندگان بود. در سخنرانیها و مجالسش فراوان از ناصرالدین شاه و درباریان و نزدیکانش انتقاد و بدگویی میکرد و به خاطر جایگاه والای علمی او هیچگاه ناصرالدین شاه معترض او نگردید. وی در حدود سال 1297 زندگی را بدرود گفت. | هنگامی که به سن رشد و مرتبه کمال رسید با میرزا هبة الله رفیعی قزوینی ازدواج نمود. او در جایگاه درس و وعظ و ارشاد قرار گرفت و به استنباط [[احکام]] شرعی میپرداخت و در مسائل فقهی و علمی فتوا میداد و به نظر و احکام خود عمل میکرد، تا جائی که امید و پناهگاه مستمندان و درماندگان بود. در سخنرانیها و مجالسش فراوان از ناصرالدین شاه و درباریان و نزدیکانش انتقاد و بدگویی میکرد و به خاطر جایگاه والای علمی او هیچگاه ناصرالدین شاه معترض او نگردید. وی در حدود سال 1297 زندگی را بدرود گفت. | ||
− | + | == منبع == | |
معاونت پژوهش مرکز حوزههای علمیه خواهران, بانوان عالمه و آثار آنها | معاونت پژوهش مرکز حوزههای علمیه خواهران, بانوان عالمه و آثار آنها | ||
[[Category:زنان نمونه قرن سیزدهم]] | [[Category:زنان نمونه قرن سیزدهم]] |
نسخهٔ ۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۰۶
ربابه خانم، (فقیه، فیلسوف، متکلم، محدث، متوفی حدود سال 1297 هـ.ق) دختر ملا محمدصالح برغانی و آمنه خانم قزوینی از زنان فاضل، سخنور، محدث و متکلم بود. او از خاندان علم و دانش بود که بسیاری از مردان و زنان آن از علما و فضلای مبرز زمان خود بشمار میرفتند.
وی مقدمات زبان عربی و ادبیات را در خانوادهاش فراگرفت و فقه و اصول و تفسیر و حدیث را از پدر و عمویش ملا محمدتقی برغانی، معروف به شهید ثالث، آموخت. یک دوره حکمت و فلسفه را نزد آخوند شیخ ملا آقا حکمی گذراند و در عرفان نزد عمویش ملا علی برغانی و برادرش میرزا عبدالوهاب برغانی قزوینی تلمذ کرد.
هنگامی که به سن رشد و مرتبه کمال رسید با میرزا هبة الله رفیعی قزوینی ازدواج نمود. او در جایگاه درس و وعظ و ارشاد قرار گرفت و به استنباط احکام شرعی میپرداخت و در مسائل فقهی و علمی فتوا میداد و به نظر و احکام خود عمل میکرد، تا جائی که امید و پناهگاه مستمندان و درماندگان بود. در سخنرانیها و مجالسش فراوان از ناصرالدین شاه و درباریان و نزدیکانش انتقاد و بدگویی میکرد و به خاطر جایگاه والای علمی او هیچگاه ناصرالدین شاه معترض او نگردید. وی در حدود سال 1297 زندگی را بدرود گفت.
منبع
معاونت پژوهش مرکز حوزههای علمیه خواهران, بانوان عالمه و آثار آنها