عبدالله بن ابى طلحه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
سطر ۸: سطر ۸:
 
مادرش گفت: امشب بچه ساكن و راحت شده! ابوطلحه خوشحال شد پس آن شب را با مادر بچه مقاربت نمود همين كه صبح شد مادر طفل به ابوطلحه گفت كه اگر يكى از همسايگان به قومى چيزى را عاريه بدهد و ايشان به آن عاريه تمتع برند و چون عاريه را صاحبش پس گرفت آن قوم شروع كنند به گريستن حال ايشان چگونه است؟ گفت: ايشان مَجانين مى‌باشند.  
 
مادرش گفت: امشب بچه ساكن و راحت شده! ابوطلحه خوشحال شد پس آن شب را با مادر بچه مقاربت نمود همين كه صبح شد مادر طفل به ابوطلحه گفت كه اگر يكى از همسايگان به قومى چيزى را عاريه بدهد و ايشان به آن عاريه تمتع برند و چون عاريه را صاحبش پس گرفت آن قوم شروع كنند به گريستن حال ايشان چگونه است؟ گفت: ايشان مَجانين مى‌باشند.  
  
گفت: پس ملاحظه كن ما مجانين نباشيم، پسرت وفات كرد و آن عاريه بود خدا گرفت پس صبر كن و تسليم باش از براى خدا و او را دفن كن. ابوطلحه اين مطلب را براى [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرد، آن جناب از امر آن زن تعجب كرد و [[دعا]] كرد براى او و گفت: اَللّهُمَّ بارِكْ لَهُما فى لَيْلَتِها و از آن شب آبستن شد به عبدالله و چون عبدالله متولد شد او را در خرقه پيچيد و به اَنَس داد كه خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم برد، آن جناب كام عبدالله را برداشت و در حق او دعا فرمود، لاجَرَم عبدالله از افضل ابناء انصار گشت.<ref> رجال [[علامه حلى]]، ص 104، شماره 6.</ref>
+
گفت: پس ملاحظه كن ما مجانين نباشيم، پسرت وفات كرد و آن عاريه بود خدا گرفت پس صبر كن و تسليم باش از براى خدا و او را دفن كن. ابوطلحه اين مطلب را براى [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرد، آن جناب از امر آن زن تعجب كرد و [[دعا]] كرد براى او و گفت: اَللّهُمَّ بارِكْ لَهُما فى لَيْلَتِها و از آن شب آبستن شد به عبدالله و چون عبدالله متولد شد او را در خرقه پيچيد و به اَنَس داد كه خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم برد، آن جناب كام عبدالله را برداشت و در حق او دعا فرمود، لاجَرَم عبدالله از افضل ابناء انصار گشت.<ref> رجال [[علامه حلی]]، ص 104، شماره 6.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۷ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۹

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



عبدالله بن ابى طلحة از نيكان اصحاب امیرالمومنین عليه السلام است و او همان است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دعا كرده براى او در وقت حامله‌شدن مادر او به او؛ چه آن كه مادر او همان مادر انس بن مالك است و او افضل زن‌هاى انصار بوده و چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم به مدينه تشريف آورد هر كسى براى آن جناب هديه آورد؛ مادر اَنس دست انس را گرفت به خدمت آن حضرت برد و گفت: يا رسول الله! من چيزى نداشتم هديه به خدمت شما آورم جز اين پسرم، پس او در خدمت شما باشد و خدمت بكند؛ پس انس ‍ خادم آن حضرت شد و مادر انس را بعد از مالك پدر انس، ابوطلحه مالك شد و ابوطلحه از اَخيار انصار بود؛ شب‌ها قائم و روزها صائم بود و ملكى داشت روزها در آن عمل مى‌كرد و حق تعالى از مادر انس به او فرزندى داده بود آن پسر ناخوش شد ابوطلحه شب‌ها كه به خانه مى‌آمد احوال او را مى‌پرسيد و به او نظر مى‌كرد تا آن كه در يكى از روزها وفات كرد، ابوطلحه شب كه به خانه آمد احوال بچه را پرسيد.

مادرش گفت: امشب بچه ساكن و راحت شده! ابوطلحه خوشحال شد پس آن شب را با مادر بچه مقاربت نمود همين كه صبح شد مادر طفل به ابوطلحه گفت كه اگر يكى از همسايگان به قومى چيزى را عاريه بدهد و ايشان به آن عاريه تمتع برند و چون عاريه را صاحبش پس گرفت آن قوم شروع كنند به گريستن حال ايشان چگونه است؟ گفت: ايشان مَجانين مى‌باشند.

گفت: پس ملاحظه كن ما مجانين نباشيم، پسرت وفات كرد و آن عاريه بود خدا گرفت پس صبر كن و تسليم باش از براى خدا و او را دفن كن. ابوطلحه اين مطلب را براى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرد، آن جناب از امر آن زن تعجب كرد و دعا كرد براى او و گفت: اَللّهُمَّ بارِكْ لَهُما فى لَيْلَتِها و از آن شب آبستن شد به عبدالله و چون عبدالله متولد شد او را در خرقه پيچيد و به اَنَس داد كه خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم برد، آن جناب كام عبدالله را برداشت و در حق او دعا فرمود، لاجَرَم عبدالله از افضل ابناء انصار گشت.[۱]

پانویس

  1. رجال علامه حلی، ص 104، شماره 6.

منبع

حاج شیخ عباس قمی, منتهی الامال، قسمت اول، باب سوم، در تاريخ حضرت علي عليه السلام