اسماء بنت عمیس: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تغییر مقاله)
سطر ۲: سطر ۲:
  
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
اسـمـا دخـتـر عميس بن معدبن تيم بن حارث كه مادرش خوله نام داشت , از بانوانى است , كه در همان روزهاى آغازين بعثت پيامبر(ص ) با آن حضرت بيعت كرد, به آستان مقدس اسلام وارد شد, و كـار دانـش آمـوزى و دريـافت مطالب دينى او بجايى رسيد, كه مى نويسند: اسما ازپيغمبر(ص ) شصت حديث روايت كرده است .
+
اسماء» دختر عُمَیس، از بانوان مشهور جهان اسلام و یکی از همسران امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. پیامبر اکرم (ص) او را از زنان بهشتی خواند. اسماء از زنان محدثه و راویان اخبار نبوی (ص) است که با نقل 60 روایت، نقش مهمی در حوزه فکر و فرهنگ جامعه ایفا نموده است.
 +
==نام و نسب==
 +
نام پدر وی «عُمَیس» است و مادرش «خَوْلَه» یا «هند» نام دارد.  نسب اسماء از طرف پدر و مادر به قبایل یمنی می‌رسد. مادر اسماء را به اعتبار دامادهایش برترین زن جهان می‌دانستند. زیرا رسول‌خدا (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، جعفربن ابی‌طالب(جعفر طیار)، حمزه سیدالشهداء، عباس‌بن عبدالمطّلب، همگی دامادهای او هستند.  
  
بـا توجه به اين مقام بلند و شخصيت والاى اسما,لازم است , قبل از آن كه از وضع احاديث او سخن به ميان آوريم , پيرامون شخصيت و رفتارهاى شجاعانه و دلاورانه او, اندكى بررسى داشته باشيم :.
+
==علم و ایمان ==
 +
اسماء در سال‌های نخستین بعثت به ازدواج جعفربن ابی‌طالب درآمد. و در همان ابتدای دعوت پیامبر(ص)  اسلام را پذیرفت و ایمان آورد. پیامبرخدا (ص) اسماء را از زنان بهشتی  خواند و بر صدق ایمان او شهادت داد  <ref> طرائف، ابن طاووس، ص 249</ref>
 +
و از وی و خواهرانش با تعبیر خواهرانِ مؤمن یاد کرد. <ref> طبقات الکبری، ج 8، ص 209.</ref>
 +
امام‌صادق (ع) او را در شمار هفت خواهرِ اهل بهشت نام برد و برای آنان دعا کرد<ref> خصال، صدوق، ص 363.</ref>  این دعا نشان می‌دهد که اسماء تا پایان زندگی بر ایمان خود استوار بود و هیچ‌گاه در لغزش‌گاه‌های فکری و سیاسی نلغزید. اسماء از زنان محدثه و راویان اخبار نبوی (ص) است که با نقل 60 روایت، نقش مهمی در حوزه فکر و فرهنگ جامعه ایفا نموده است. به گفته عَجّاج (متوفای‌حدود 90 ه. ق)، او در دوره منع تدوین حدیث، برخی احادیث را جمع‌آوری کرد
  
اسما دختر عميس , از بانوانى است كه در سال پنجم بعثت به همراه شوهر خود جعفربن ابيطالب و حدود 80 نفر از مردان و زنان مخلص ومجاهد, براى حفظ دين خود از مكه به حبشه هجرت كرده و پـس از سـيـزده سـال اقـامـت در آن كـشور, به سال هشتم هجرت بعد از جنگ خ يبر به مدينه مهاجرت نموده است . اسـمـا, داراى نـه خـواهـر بود, كه معروفترين آنها ميمونه همسر رسول اللّه (ص ), ام الفضل - لبابه همسر عباس عموى بزرگوار پيامبر(ص ) و سلمى همسر حمزه سيدالشهدا بوده اند.
+
==هجرت به حبشه‌==
 +
او در سال پنجم بعثت به همراه شوهرش، جعفربن ابی‌طالب به حبشه هجرت نمود و در آنجا سه فرزند به نام‌های عبدالله، محمد و عَون به دنیا آورد<ref> طبقات الکبری، ج 8، ص 219.</ref> عبدالله نخستین فرزند آنان و نخستین مولود مسلمان در حبشه بود. فرزند نجاشی نیز هم‌زمان با فرزند جعفر به دنیا آمد و نجاشی به دلیل دوستی‌اش با جعفر نام فرزند خود را عبدالله نامید. اسماء علاوه بر فرزند خود، فرزند نجاشی را نیز شیر داد که این مطلب نشان از جایگاه و منزلت اسماء نزد نجاشی و درایت و تلاش اسماء در جهت برقراری رابطه و استحکام آن میان پادشاه حبشه و مهاجران مسلمان دارد. آنچه این دوستی را پایدارتر می‌کرد، آن بود که فرزند نجاشی و عبدالله بن جعفر برادران رضاعی بودند و آنان پیوسته با یکدیگر ارتباط داشتند. اسماء در سال هفتم هجری و هم‌زمان با فتح خیبر، همراه با جعفر و دیگر مهاجرانِ حبشه، به مدینه بازگشت.
  
==وضع خانوادگى==
+
==وفات  همسر==
 +
اسماء در سال نهم شوهر خود، یعنی جعفر را از دست داد. در برخی روایات چنین آمده که، رسول‌خدا (ص) پس از آنکه جعفر در سرزمین مُوتَه (منطقه‌ای در 120 کیلومتری جنوب «عمان»، پایتخت «اردن») به شهادت رسید، به خانه اسماء آمد، با فرزندان وی مهربانی کرد و آنها را نوازش نمود. اسماء از این کار متوجه یتیمی فرزندانش شد. رسول‌خدا (ص) از عقل و تیزهوشی اسماء به شگفت آمد و او را از شهادت جعفر آگاه کرد. اسماء در مرگ شوهرش گریه می‌کرد و صیحه می‌زد. حضرت فاطمه (س) نیز بر جعفر می‌گریست و فریاد «واعمّاه» سر می‌داد. رسول‌خدا (ص) فرمود: «گریه‌کنندگان بایستی بر مثل جعفر گریه کنند».
 +
اما در عین حال اسماء را به صبر دعوت کرد و او را از تندگویی و به سینه‌کوفتن نهی کرد و برای تسلی خاطرش فرمود: «جبرئیل برای جعفر دو بال در بهشت از یاقوت قرار داده است». حضرت فاطمه (س) به فرمان رسول‌خدا (ص) به مدت سه روز نزد اسماء ماند و برای خانواده عزادار جعفر، غذا فراهم می‌کرد. از این رو در میان مسلمانان سنت شد که سه روز به خانواده عزادار غذا بدهند. <ref> المغنی، ابن‌قدامه، ج 10، ص 511.</ref>
 +
==ازدواج با ابوبکر==
 +
اسماء به هنگام جنگ حُنین، با ابوبکر ازدواج کرد و به گفته ابن‌ابی‌هلال، رسول‌خدا (ص) وی را به تزویج ابوبکر درآورد.  ابوبکر برای جشن و ولیمه عروسی، مردم را دعوت کرد. نقل شده که خانه ابوبکر مقابل خانه عثمان در کوچه بقیع و خانه‌ای دیگر کنار مسجد مدینه داشت<ref> تاریخ المدینة المنورة، ابن شَبّه، ج 1، ص 242.  </ref>  که اسماء بنت عُمیس در آن
 +
می‌زیست <ref> تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی، ج 2، ص 27.</ref> 
 +
==حضور در حجةالوداع==
 +
اسماء در سال دهم هجری قمری در حجةالوداع شرکت کرد و چهار روز مانده به ابتدای ماه ذیقعده، محمدبن ابی‌بکر را در «ذی‌الحُلَیفه» یا «بَیداء» به‌دنیا آورد که این فرزند بعدها از دوستان اهلبیت و از یاران نزدیک امام علی (ع) شد. 
 +
اسماء از نزول آیه اکمال {{متن قرآن|« الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ »}}<ref> سوره مائده: آیه 3</ref>  در غدیر خم نیز خبر داده است.
 +
==اسماء در عصر خلافت==‌
 +
پس از رسول‌خدا (ص) ابوبکر با نادیده گرفتن حق امام علی (ع) به خلافت رسید. با این وجود همسرش اسماء همواره در گفتار و کردارش به اهل بیت(ع) گرایش داشت و ارتباط نزدیکی با خانه امیرالمومنین داشت.  اسماء شاهد آخرین لحظات زندگانی فاطمه (س) بوده است. وی، امام‌حسن (ع) و امام‌حسین (ع) را از شهادت مادرشان با خبر کرد <ref> کشف الغمّه، ج 2، ص 122</ref>
 +
و طبق وصیت فاطمه (س)، در غسل ایشان با امام‌علی (ع) همکاری نمود.  اسماء خدمتگزار و پرستار فاطمه (س) بود. حضرت به وی گفت: آیا آشکارا روی تخته‌ای حمل خواهم شد؟ اسماء گفت: ای دختر رسول‌خدا (ص(
 +
چیزی مانند آنچه در حبشه دیده‌ام، برایت می‌سازم. اسماء با استفاده از چوب‌های خرمای تازه و تخته‌ای که در اختیار داشت، تابوتی ساخت. حضرت با دیدن آن لبخندی زد و جز آن روز با لبخند دیده نشد <ref> تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 115.122</ref>
  
همانطور كه خوانديم , اسما دختر عميس , همسر جعفربن ابيطالب برادر امام على (ع ) بود, وى در مدت اقامت خود در حبشه سه فرزند به نامهاى :عبداللّه , همسر زينب كبرى دختر على (ع ),ومحمد وعـون بـه دنـيـا آورده وآن گـاه هـم كـه شـوهرش جعفر در جنگ موته شهيد گرديد,با ابوبكر ازدواج كرد,و از او هم داراى فرزندى به نام محمد شد.
+
==ازدواج با امام‌علی (ع)==
 +
اسماء پس از ابوبکر با امام‌علی (ص) ازدواج کرد و از ایشان یحیی و عون را به دنیا آورد<ref> طبقات الکبری، ج 8، ص 222.122</ref> وقتی اسماء در سال 38 ه. ق، از شهادت فرزندش محمدبن ابی‌بکر خبر یافت، به مصلای خانه‌اش رفت و چنان خشم خود را فروخورد که خون از سینه‌هایش جاری شد <ref> الغارات، ج 1، ص 287.</ref> او هنوز در غم فراغ فرزندش می‌سوخت که خبر شهادت امیرالمؤمنین (ع) را نیز دریافت کرد.
  
آن وقـتـى هـم كـه ابـوبـكـر از دنـيـا رفـت ,اسـمـا در حالى كه از سن فرزندش محمد سه سال مـى گذشت ,وى به شرف همسرى با امام على (ع ) توفيق يافت و براى آن حضرت هم فرزند پسرى بدنيا آورد كه , يحيى نامگذارى گرديد.
+
==وفات==
  
زنـدگـى اسـما, با تحولات و حوادث تلخ و سختى همراه بوده است , يك روز براى حفظ عقيده و مرام خويش يك مهاجرت سيزده ساله آغازمى كند, روزگارى هم كه از مشكلات آوارگى تا حدى مـى آسـايد, در مدينه خبر شهادت شوهر خود جعفر را كه به عنوان فرمانده ارتش در جبهه حضور يـافـتـه بود مى شنود, و پيامبر براى تسليت به خانه اش مى رود, و آن گاه هم كه رسول خدا(ص ) دخـتـر خـود فـاطمه (س ) را در حال گريه وسوگوارى زياد مشاهده مى كند, مى فرمايد: وعلى جعفر فلتبك الباكيه .
+
اسماء پس از این وقایع تلخ، در شوق ملاقات شوهران و فرزندان شهیدش بی‌تاب شد و در حالی از دنیا پرکشید که همسری دو شهید و مادری سه شهید را در کارنامه پرافتخار زندگانی خویش ثبت نمود. درباره زمان درگذشت و مکان دفن اسماء ابهامات زیادی وجود دارد. ذهبی <ref> سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 287</ref> درگذشت او را پس از شهادت امام‌علی (ع) در رمضان سال 40 ه. ق و برخی دیگر در سال 38 ه. ق می‌دانند <ref> ر. ک: مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج 1، ص 441.</ref> امروزه صورت قبری به نام اسماء در قبرستان باب‌الصغیر دِمَشق وجود دارد. همچنین آرامگاهی در حومه هاشمیه عراق به او منسوب است و در نزدیکی آن، قبر فرزندش یحیی از نسل امام‌علی (ع) وجود دارد.
  
آرى , واقعا براى عزاى شخصيتى مانند جعفر طيار بايد سوگواران گريه كنند.
 
  
سپس رسول خدا دستور مى دهد, براى خانواده سوگوار جعفر, كه عزادارى فرصت تهيه غذا را به آنها نمى دهد مدت سه روز غذا ببرند, و اين كاربعد به عنوان يك رسم پسنديده در بين مسلمانان معمول مى گردد.
 
 
يـك روز هـم كـه هـمـيـن اسـمـا خـبر شهادت مظلومانه فرزندش محمدبن ابى بكر را كه براى اسـتاندارى مصر از سوى على بن ابيطالب (ع ) اعزام گرديده بود مى شنود, بسيار آشفته و ناراحت مى گردد و در خانه خود مسجد و محلى را براى عبادت اختصاص مى دهد و آنقدر گريه مى كند و غـم وانـدوه را بـه دل مـى ريـزد كـه از شدت ناراحتى و فشار روحى از پستانهايش خون جارى مى شود!.
 
 
در كنار على و فاطمه (ع ). دانــايـى و هـوشـيـارى و خـردمندى اسمـا دختر عميس تا آنجا قابل اهميت است كه , اين بانوى شـايسته در خانه على (ع ) و فاطمه (س ) رفت وآمد زياددارد و بخصوص براى فاطمه (ع ) محرم راز محسوب مى شود.
 
 
بـه هنگام بيمارى دخـتر والا گهر رسول اللّه , پرستار دلسوز ومراقب مخلص اوست , و آن گاه هم كه اسما در روزهاى آخر عمر, بانوى خويش فاطمه (ع ) را غمناك و افسرده مشاهده مى كند, علت ناراحتى آن بانوى بزرگ را جويا مى شود, وى مى فرمايد: بخـاطر نحوه حمل جنازه زنان , بگونه ايكه حـجم بدن آنان از زير پارچه روى جنازه , نمايش خوشى ندارد ناراحت است , آن وقت اسما صورت تـابـوتـى را كـه در حـبــشه ديده بود, بـراى آن بـزرگوار ترسيم مى كند, آن صورت مورد پسند فـاطـمـه (س ) قـرار مـى گـيـرد و لبخندى هم مى زند و سپس مى گويد: اين تابوت براى حمل جنازه خوب است , چون حجم بدن زن و مرد تشخيص داده نمى شود.
 
 
بعدهم فاطمه (ع ) وصيت مى كند: اى اسما! آن گاه كه من از دنيا رفتم , بايد تو با على (ع ) بدن مرا غسل بدهى و هيچكس حق ندارد كنار جنازه من حاضر شود.
 
 
آنـوقـت اسـمـا بـه كمك على (ع ) مى رود, و بدن بى جان فاطمه (س ) دختر پيامبر بزرگ اسلام را (شبانه ) غسل مى دهند و كفن مى نمايند. الـبـتـه برخى هم در اينجا به جاى اسما خواهر او سلمى را در كنار على (ع ) و يارى دهنده مراسم غسل دانسته اند. آرى , هـمـانطور كه در بالا اشاره كرديم , داستان زندگى اسما, داستان شگفتى است , زيرا همين اسما بر اثر لياقت همنشينى و خدمت به فاطمه زهرا(س ) آن چنان مقامى پيدا كرده , كه آنروز هم كـه فـاطـمـه (س ) فـرزنـدان خـود, حـسـن و حـسـيـن (ع ) را بـه دنـيـا مـى آورد, اسما قابله و خـدمـتـگـزارفـاطـمـه (س ) مـى شـود, به دستور پيامبر آن كودكان را به نوبت در هر دو زايمان فـاطـمـه (ع ) در پـارچـه سـفـيـد قـرار مـى دهـد, وبـعـد هم با كمال افتخار وسربلندى به امام زين العابدين (ع ) مى گويد:.
 
 
قبلت جدتك فاطمه (س ) بالحسن والحسين (ع ). من در مورد ولادت حسن و حسين (ع ) براى جده ات فاطمه (ع ) قابلگى كرده ام .
 
  
 
==احاديث اسما==
 
==احاديث اسما==
سطر ۵۶: سطر ۶۱:
 
به هر حال , سراسر زندگى اسما دختر عميس , هجرت و فداكارى و نقل حديث و خدمات فرهنگى و تربيتى بوده , و آن طور كه امام صادق (ع ) هم فرموده : محمدبن ابى بكر, فرزند اسما هم , نجابت و شـخـصــيـت را از مــادر خـود بـه ارث بـرده و امـام باقر(ع ) هـم فرموده است : خداوند رحمـت كـندخـواهـرانى كه اهـل بهـشـت مى باشند و آنها عبارتند از: اسما دختر عميس , همسر جعفربن ابى طالب و سلمى دختر عميس , همسر حمزه سيدالشهدا.
 
به هر حال , سراسر زندگى اسما دختر عميس , هجرت و فداكارى و نقل حديث و خدمات فرهنگى و تربيتى بوده , و آن طور كه امام صادق (ع ) هم فرموده : محمدبن ابى بكر, فرزند اسما هم , نجابت و شـخـصــيـت را از مــادر خـود بـه ارث بـرده و امـام باقر(ع ) هـم فرموده است : خداوند رحمـت كـندخـواهـرانى كه اهـل بهـشـت مى باشند و آنها عبارتند از: اسما دختر عميس , همسر جعفربن ابى طالب و سلمى دختر عميس , همسر حمزه سيدالشهدا.
  
 +
==پانویس==
 +
<references/>
 
== منبع ==
 
== منبع ==
احمد صادقى اردستانی،زنان دانشمند و راوى حديث
+
*احمد صادقى اردستانی،زنان دانشمند و راوى حديث
 +
* زنان اسوه، حسین حسینیان مقدم
  
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[Category:وابستگان امام علی علیه السلام]]
 
[[Category:وابستگان امام علی علیه السلام]]

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۳۲

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


اسماء» دختر عُمَیس، از بانوان مشهور جهان اسلام و یکی از همسران امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. پیامبر اکرم (ص) او را از زنان بهشتی خواند. اسماء از زنان محدثه و راویان اخبار نبوی (ص) است که با نقل 60 روایت، نقش مهمی در حوزه فکر و فرهنگ جامعه ایفا نموده است.

نام و نسب

نام پدر وی «عُمَیس» است و مادرش «خَوْلَه» یا «هند» نام دارد. نسب اسماء از طرف پدر و مادر به قبایل یمنی می‌رسد. مادر اسماء را به اعتبار دامادهایش برترین زن جهان می‌دانستند. زیرا رسول‌خدا (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، جعفربن ابی‌طالب(جعفر طیار)، حمزه سیدالشهداء، عباس‌بن عبدالمطّلب، همگی دامادهای او هستند.

علم و ایمان

اسماء در سال‌های نخستین بعثت به ازدواج جعفربن ابی‌طالب درآمد. و در همان ابتدای دعوت پیامبر(ص) اسلام را پذیرفت و ایمان آورد. پیامبرخدا (ص) اسماء را از زنان بهشتی خواند و بر صدق ایمان او شهادت داد [۱] و از وی و خواهرانش با تعبیر خواهرانِ مؤمن یاد کرد. [۲] امام‌صادق (ع) او را در شمار هفت خواهرِ اهل بهشت نام برد و برای آنان دعا کرد[۳] این دعا نشان می‌دهد که اسماء تا پایان زندگی بر ایمان خود استوار بود و هیچ‌گاه در لغزش‌گاه‌های فکری و سیاسی نلغزید. اسماء از زنان محدثه و راویان اخبار نبوی (ص) است که با نقل 60 روایت، نقش مهمی در حوزه فکر و فرهنگ جامعه ایفا نموده است. به گفته عَجّاج (متوفای‌حدود 90 ه. ق)، او در دوره منع تدوین حدیث، برخی احادیث را جمع‌آوری کرد

هجرت به حبشه‌

او در سال پنجم بعثت به همراه شوهرش، جعفربن ابی‌طالب به حبشه هجرت نمود و در آنجا سه فرزند به نام‌های عبدالله، محمد و عَون به دنیا آورد[۴] عبدالله نخستین فرزند آنان و نخستین مولود مسلمان در حبشه بود. فرزند نجاشی نیز هم‌زمان با فرزند جعفر به دنیا آمد و نجاشی به دلیل دوستی‌اش با جعفر نام فرزند خود را عبدالله نامید. اسماء علاوه بر فرزند خود، فرزند نجاشی را نیز شیر داد که این مطلب نشان از جایگاه و منزلت اسماء نزد نجاشی و درایت و تلاش اسماء در جهت برقراری رابطه و استحکام آن میان پادشاه حبشه و مهاجران مسلمان دارد. آنچه این دوستی را پایدارتر می‌کرد، آن بود که فرزند نجاشی و عبدالله بن جعفر برادران رضاعی بودند و آنان پیوسته با یکدیگر ارتباط داشتند. اسماء در سال هفتم هجری و هم‌زمان با فتح خیبر، همراه با جعفر و دیگر مهاجرانِ حبشه، به مدینه بازگشت.

وفات همسر

اسماء در سال نهم شوهر خود، یعنی جعفر را از دست داد. در برخی روایات چنین آمده که، رسول‌خدا (ص) پس از آنکه جعفر در سرزمین مُوتَه (منطقه‌ای در 120 کیلومتری جنوب «عمان»، پایتخت «اردن») به شهادت رسید، به خانه اسماء آمد، با فرزندان وی مهربانی کرد و آنها را نوازش نمود. اسماء از این کار متوجه یتیمی فرزندانش شد. رسول‌خدا (ص) از عقل و تیزهوشی اسماء به شگفت آمد و او را از شهادت جعفر آگاه کرد. اسماء در مرگ شوهرش گریه می‌کرد و صیحه می‌زد. حضرت فاطمه (س) نیز بر جعفر می‌گریست و فریاد «واعمّاه» سر می‌داد. رسول‌خدا (ص) فرمود: «گریه‌کنندگان بایستی بر مثل جعفر گریه کنند». اما در عین حال اسماء را به صبر دعوت کرد و او را از تندگویی و به سینه‌کوفتن نهی کرد و برای تسلی خاطرش فرمود: «جبرئیل برای جعفر دو بال در بهشت از یاقوت قرار داده است». حضرت فاطمه (س) به فرمان رسول‌خدا (ص) به مدت سه روز نزد اسماء ماند و برای خانواده عزادار جعفر، غذا فراهم می‌کرد. از این رو در میان مسلمانان سنت شد که سه روز به خانواده عزادار غذا بدهند. [۵]

ازدواج با ابوبکر

اسماء به هنگام جنگ حُنین، با ابوبکر ازدواج کرد و به گفته ابن‌ابی‌هلال، رسول‌خدا (ص) وی را به تزویج ابوبکر درآورد. ابوبکر برای جشن و ولیمه عروسی، مردم را دعوت کرد. نقل شده که خانه ابوبکر مقابل خانه عثمان در کوچه بقیع و خانه‌ای دیگر کنار مسجد مدینه داشت[۶] که اسماء بنت عُمیس در آن می‌زیست [۷]

حضور در حجةالوداع

اسماء در سال دهم هجری قمری در حجةالوداع شرکت کرد و چهار روز مانده به ابتدای ماه ذیقعده، محمدبن ابی‌بکر را در «ذی‌الحُلَیفه» یا «بَیداء» به‌دنیا آورد که این فرزند بعدها از دوستان اهلبیت و از یاران نزدیک امام علی (ع) شد. اسماء از نزول آیه اکمال « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ »[۸] در غدیر خم نیز خبر داده است. ==اسماء در عصر خلافت==‌ پس از رسول‌خدا (ص) ابوبکر با نادیده گرفتن حق امام علی (ع) به خلافت رسید. با این وجود همسرش اسماء همواره در گفتار و کردارش به اهل بیت(ع) گرایش داشت و ارتباط نزدیکی با خانه امیرالمومنین داشت. اسماء شاهد آخرین لحظات زندگانی فاطمه (س) بوده است. وی، امام‌حسن (ع) و امام‌حسین (ع) را از شهادت مادرشان با خبر کرد [۹] و طبق وصیت فاطمه (س)، در غسل ایشان با امام‌علی (ع) همکاری نمود. اسماء خدمتگزار و پرستار فاطمه (س) بود. حضرت به وی گفت: آیا آشکارا روی تخته‌ای حمل خواهم شد؟ اسماء گفت: ای دختر رسول‌خدا (ص( چیزی مانند آنچه در حبشه دیده‌ام، برایت می‌سازم. اسماء با استفاده از چوب‌های خرمای تازه و تخته‌ای که در اختیار داشت، تابوتی ساخت. حضرت با دیدن آن لبخندی زد و جز آن روز با لبخند دیده نشد [۱۰]

ازدواج با امام‌علی (ع)

اسماء پس از ابوبکر با امام‌علی (ص) ازدواج کرد و از ایشان یحیی و عون را به دنیا آورد[۱۱] وقتی اسماء در سال 38 ه. ق، از شهادت فرزندش محمدبن ابی‌بکر خبر یافت، به مصلای خانه‌اش رفت و چنان خشم خود را فروخورد که خون از سینه‌هایش جاری شد [۱۲] او هنوز در غم فراغ فرزندش می‌سوخت که خبر شهادت امیرالمؤمنین (ع) را نیز دریافت کرد.

وفات

اسماء پس از این وقایع تلخ، در شوق ملاقات شوهران و فرزندان شهیدش بی‌تاب شد و در حالی از دنیا پرکشید که همسری دو شهید و مادری سه شهید را در کارنامه پرافتخار زندگانی خویش ثبت نمود. درباره زمان درگذشت و مکان دفن اسماء ابهامات زیادی وجود دارد. ذهبی [۱۳] درگذشت او را پس از شهادت امام‌علی (ع) در رمضان سال 40 ه. ق و برخی دیگر در سال 38 ه. ق می‌دانند [۱۴] امروزه صورت قبری به نام اسماء در قبرستان باب‌الصغیر دِمَشق وجود دارد. همچنین آرامگاهی در حومه هاشمیه عراق به او منسوب است و در نزدیکی آن، قبر فرزندش یحیی از نسل امام‌علی (ع) وجود دارد.


احاديث اسما

احـاديـثى را كه اسما دختر عميس روايت كرده فراوان است , همانطور كه بسيارى از افراد مانند: جـعـفـر شـوهـر او, عـبـداللّه و مـحـمـد فـرزنـدان اسـمـاسـعـيدبن مسيب , عبيداللّه بن رفاعه , ابـوبـردة ابـى موسى , فاطمه دختر على (ع ), عبداللّه بن عباس , و افراد ديگرى احاديثى را از زبان او بـازگـو كرده ودانشمندانى مانند: شيخ صدوق فيض كاشانى ابن عبدالبر و ابن حجر عسقلانى و ديـگران به مقام ارزشمند روايت حديث اسما اعتراف نموده اند, واز باب نمونه سه حديثى را كه از زبان اسما روايت شده , از نظر مى گذرانيم :.

1 ـ شـيخ صدوق مى نويسد: اسما دختر عميس روايت مى كند: يكوقت پيامبر اسلام خوابيده بود و سـر آن بـزرگوار در دامن على (ع ) قرار داشت , اماآفتاب غروب كرد و نماز عصر على (ع ) ازدست رفـت , وقـتـى پيامبر بيدار شد و از اين وضع مطلع گرديد, گفت : خدايا! على در حال اطاعت تو وپيامبرت بوده اكنون خورشيد را براى او بازگردان .

اسـمـا مـى گـويـد: مـن بـا دو چشم خود ديدم با قدرت الهى باز خورشيد طلوع كرد, و آن گاه على (ع ) وضو گرفت و نماز خود را خواند و خورشيدهمچنان غروب كرد!.

2 ـ اسما روايت مى كند: در شبى كه عايشه خود را آماده مى كرد كه نزد پيامبر برود, من با تعدادى از بـانـوان هـمـراه عـايشه بوديم , وقتى به حضور آن حضرت رسيديم , به غير از ظرف شيرى چيز ديـگـرى در آنـجا وجود نداشت , پيامبر از آن شير نوشيد و سپس ظرف شير را به عايشه داد تا وى هم بنوشد, اما عايشه خجالت كشيد و ظرف شير را نمى گرفت !.

گفتم : دست پيغمبر(ص ) را كوتاه نكن , آن گاه كه عايشه شير را نوشيد, پيغمبر(ص ) فرمود:.

شـيـر را به دوستانت نيز بده , اما بانوان همراه كه گويا خجالت مى كشيدند, گفتند: ما شير ميل نداريم , ولى پيامبر(ص ) فرمود: گرسنگى را با دروغ جمع و مخلوط نكنيد!.

اسـمـا مـى گـويد: من گفتم : اى رسول خدا! آيا اگر كسى از ما چيزى را ميل داشته باشد, ولى بگويد: ميل ندارم , اين دروغ حساب مى شود؟ آن حضرت فرمود: دروغ هرچند كوچك باشد, دروغ است و در پرونده عمل انسان نوشته مى شود!.

3 ـ ابـن سعد روايت مى كند: وقتى اسما دختر عميس از حبشه به مدينه وارد شد, عمر به منظور يك افتخار براى خود, اسما را مورد خطاب قرارداد و گفت : اى بانوى حبشى ! ما بخاطر رسيدن به مقام هجرت از شما گوى سبقت را ربوده ايم !.

اما اسما هم در جواب گفت : درست مى گوئى , شما همراه پيامبر بوديد, و آن حضرت گرسنگان شـما را سير و نا آگاههاى شما را علم مى آموخت ,ولى ما از وطن خود دور و آواره بوديم , در عين حـال مـن سـخـن افتخارآميز ترا با پيغمبر(ص ) مطرح مى كنم , تا ببينم نظر او چيست ؟ سپس به حضوررسول خدا رفتم و آنچه را شنيده بودم معروض داشتم .

پـيامبر هم در جواب فرمود: اى اسما! اين را بدان كه , شما دو هجرت انجام داده ايد, و ديگران يك هجرت .

به هر حال , سراسر زندگى اسما دختر عميس , هجرت و فداكارى و نقل حديث و خدمات فرهنگى و تربيتى بوده , و آن طور كه امام صادق (ع ) هم فرموده : محمدبن ابى بكر, فرزند اسما هم , نجابت و شـخـصــيـت را از مــادر خـود بـه ارث بـرده و امـام باقر(ع ) هـم فرموده است : خداوند رحمـت كـندخـواهـرانى كه اهـل بهـشـت مى باشند و آنها عبارتند از: اسما دختر عميس , همسر جعفربن ابى طالب و سلمى دختر عميس , همسر حمزه سيدالشهدا.

پانویس

  1. طرائف، ابن طاووس، ص 249
  2. طبقات الکبری، ج 8، ص 209.
  3. خصال، صدوق، ص 363.
  4. طبقات الکبری، ج 8، ص 219.
  5. المغنی، ابن‌قدامه، ج 10، ص 511.
  6. تاریخ المدینة المنورة، ابن شَبّه، ج 1، ص 242.
  7. تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی، ج 2، ص 27.
  8. سوره مائده: آیه 3
  9. کشف الغمّه، ج 2، ص 122
  10. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 115.122
  11. طبقات الکبری، ج 8، ص 222.122
  12. الغارات، ج 1، ص 287.
  13. سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 287
  14. ر. ک: مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج 1، ص 441.

منبع

  • احمد صادقى اردستانی،زنان دانشمند و راوى حديث
  • زنان اسوه، حسین حسینیان مقدم