ابوبکر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خلفای نخستین
 +
|نام خلیفه= ابوبکر بن ابی قحافه
 +
|نام کامل = عبدالله (عتیق<ref>مروج الذهب ج2 ص 298</ref>) بن عثمان
 +
|نام پدر = عثمان بن عامر
 +
|نسب/قبیله = قریش / بنی تیم
 +
|زادروز = سال 3 عام الفیل
 +
|مکان تولد = مکه
 +
|سال وفات = 13 هجری قمری
 +
|مدت زمان خلافت = 11-13 هجری
 +
|همسران =  قبيلة بنت عبد العزّى بن عبد اسعد ،  رومان بنت عامر بن عويمر و  اسماء بنت عميس‌
 +
|فرزندان = عبدلله ، عبدالرحمن ، محمد ، عایشه و اسما
 +
|جنگ ها = جنگ های رده،جنگ اجنادين
 +
|علت مرگ = بیماری و کهولت سن
 +
|جانشین = عمر بن خطاب
 +
|مدفن = مدینه
 +
}}
 
==نام و لقب ابوبکر==
 
==نام و لقب ابوبکر==
 
نام ابوبكر عبدالله بن عثمان ابن عامر است و او را براى زیباییش "عتیق" مى گفتند.<ref> تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ ششم، 1371 ش، ج 2، ص 1.</ref>
 
نام ابوبكر عبدالله بن عثمان ابن عامر است و او را براى زیباییش "عتیق" مى گفتند.<ref> تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ ششم، 1371 ش، ج 2، ص 1.</ref>

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۲۹

ابوبکر بن ابی قحافه
نام
کنیه
نام پدر عثمان بن عامر
نسب/قبیله قریش / بنی تیم
زادروز/زادگاه
سال وفات 13 هجری قمری
مدت زمان خلافت 11-13 هجری
همسران قبيلة بنت عبد العزّى بن عبد اسعد ، رومان بنت عامر بن عويمر و اسماء بنت عميس‌
فرزندان عبدلله ، عبدالرحمن ، محمد ، عایشه و اسما
جنگ ها جنگ های رده،جنگ اجنادين
علت مرگ بیماری و کهولت سن
جانشین عمر بن خطاب
مدفن مدینه


نام و لقب ابوبکر

نام ابوبكر عبدالله بن عثمان ابن عامر است و او را براى زیباییش "عتیق" مى گفتند.[۱]

ابوبکر در زمان پیامبر اکرم (ص)

در مورد زمان اسلام آوردن او بین روایات اهل سنت اختلاف است. با توجه به قطعی بودن عنوان اولین مرد مسلمان برای حضرت امام علی علیه‌السلام، برخی از منابع سعی نموده‌اند با نقل روایاتی او را اولین مرد بالغ مسلمان نشان دهند (چرا که امام علی علیه‌السلام در هنگام ایمان آوردن بیش از ده سال نداشت) اما در روایتی محمد بن ‌سعد از پدر خود نقل مى‌كند كه پیش ‌از ابوبكر بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند.[۲]

برجسته‌ترین حادثه زندگی ابوبکر همراهی با پیامبر در هجرت به مدینه و پنهان شدن در غار ثور است. وقتی پیامبر از طریق وحی از توطئه قتل خویش آگاه شد، تصمیم به هجرت به مدینه گرفت که در ابتدای راه به ابوبکر برخورد و به اتفاق او از مکه خارج شد. در پی تعقیب مکیان، ابوبکر ترسیده بود اما پیامبر وی را آرام کرد. اهل سنت برای همراهی ابوبکر با پیامبر در هجرت به مدینه به ویژه اقامت چند روز در غار ثور اهمیت بسیار قائل شده‌اند.

اما مفسران شیعه و برخی از اهل سنت با توجه به جمله «لاتحزن» در آیه 40 سوره توبه (که اشاره دارد به توصیه پیامبر به ابوبکر مبنی بر نترسیدن از چیزی) بر این باورند که این همراهی ابوبکر تصادفی بوده و با توجه به هراس و وحشت او، فضیلتی برای وی به شمار نمی‌آید.

وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ابوبکر به قبا رسیدند، ابوبکر اصرار کرد بی‌درنگ رهسپار شهر مدینه شوند ولی پیامبر مدتی برای رسیدن پسرعموی خود، علی بن ابی‌طالب به انتظار نشست. این امر بر ابوبکر گران آمد، پیامبر را رها کرد و خود تنها به مدینه رفت و در محله سنح مدینه به منزل خارجه بن زید اقامت کرد.[۳]

ابوبكر شخصیت سیاسى یا نظامى شناخته شده اى نداشت و در تحولات نظامى دوران ده ساله مدینه، خاطره ویژه اى از مبارزه و جنگجویى وى بر جاى نمانده است. وى با عمر بن خطاب عقد اخوت داشت و بعدها به همراه او و ابوعبیده جراح توانستند خلافت را در اختیار بگیرد. عمر قائم مقام شد و ابوعبیده فرمانده نیروهاى نظامى گردید! و در حقیقت یك كودتاى سه نفره، قدرت را تقسیم و براى خود تثبیت كرد.[۴]

بیعت گرفتن ابوبکر برای خلافت

علی رغم آن که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چند ماه قبل از وفات خود در واقعه غدیر خم به فرمان الهی از مردم براى امام علی علیه‌السلام بیعت گرفتند، بلافاصله پس از رحلت آن حضرت و در حالی که اهل بیت و عده اى از صحابه سرگرم تجهیز جنازه شریف پیامبر بودند، عده دیگرى از مسلمانان - از هر دو گروه انصار و مهاجرین - در محلى به نام «سقیفه بنى‌ساعده» جمع شدند و بدون توجه به تعیین الهی، پیرامون تعیین جانشین پیغمبر به مذاكره وجدال پرداختند. و نهایتاً ابوبکر را به جانشینی پیامبر تعیین نمودند.

جمعی از مسلمانان و از جمله اهل بیت و در راس آنها على ابن ابی‌طالب علیه‌السلام، وقتى از نتیجه تصویب افراد جلسه در سقیفه مطلع شدند به عنوان اعتراض از اكثریت جدا و متمایز گشتند و از همان وقت بناى تشیع و تبعیت و پیروى از على بن ابی‌طالب پى ریزى شد، این عده كه در میان آنها صحابه اى چون عباس، فضل بن عباس، زبیر، خالد بن سعید، مقداد، سلمان فارسى، ابوذر، عمار یاسر، براء بن عازب و... حضور داشتند.

در خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تجمع نمودند. ولى اعتراض آنان، خلیفه و گروه حمایتگر او را از كرده خویش بازنداشت. قدرت بدست گرفتگان، به جاى دلجویى از دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان على بن ابى‌ طالب علیه‌السلام در رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و غصب خلافت با این گونه اعتراضات مخالفان به شدت برخورد كرده و در نهایت بدون اجازه، وارد خانه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله شدند و على علیه‌السلام را به اجبار و اكراه به مسجد بردند.

که در این واقعه جنین در شکم فاطمه زهرا سلام الله علیها به نام محسن كه نزدیك وضع حملش بود، بر اثر هجوم به خانه آن حضرت سِقط شد[۵] و بر اثر همان صدمات، آن حضرت نود و پنج روز پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله - بنا به قولی که روایات صحیح السند بر ان دلالت دارند - به شهادت رسید.[۶]

اقدامات ابوبکر در دوران خلافت

غصب فدک:

ابوبکر بعد از رحلت پیغمبر خاتم ملک «فدک» را که هدیه و هبه رسول الله به دخترش فاطمه زهرا بود، مصادره کرد. فاطمه برای دفاع از حق خود به مسجد رفت و در جمع مهاجرین و انصار طی خطبه‌ای مفصل رفتار ابوبکر را شدیداً مورد حمله و غضب قرار داد.

یعقوبی این جریان را به صورت خلاصه چنین بیان می‌کند: «فاطمه دختر پیامبر خدا نزد ابوبكر آمد و میراث خود را از پدرش خواستار گردید. پس به او گفت: پیامبر خدا گفته است: انا معشر الانبیاء لانورث، ما تركنا صدقة، ما گروه پیمبران میراث نمى دهیم، آنچه بجاى گذاریم صدقه است.

پس گفت: افى الله ان ترث اباك و لاارث ابى، اما قال رسول الله: المرء یحفظ فى ولده؟ «آیا حكم خداست كه تو از پدرت میراث برى و من از پدرم میراث نبرم، آیا پیامبر خدا نگفته است: حق مرد درباره فرزندانش رعایت مى شود؟» پس ابوبكر گریست.[۷]

لشکرکشی‌های پیاپی به شام:

ابوبکر که خود از کسانی بود که از رفتن به لشکر اسامه سرباز زده بود، پس از رسیدن به خلافت سپاه اسامه را تجهیز کرد و در حالی که عمر را از رفتن با آن لشکر معاف نموده بود[۸] به مرزهای روم فرستاد اسامه با این لشکر به شام رفت و بعد از به چنگ آوردن غنایمی به مدینه بازگشت.[۹]

ابوبكر لشكر دیگری نیز به فرماندهی ابوعبیدة جراح روانه شام كرد و پس از آن نیز دسته‌های نظامی، پی در پی از مدینه به یاری او گسیل می‌شد. سپاه اسلام در یرموك در آستانه پیروزی بود كه خبر درگذشت ابوبكر به شام رسید (جمادی الثانی 13 ق، در 63 سالگی‌‌).[۱۰]

برخورد با مرتدین و مانعین زکات:

یکی از مسائل پیش روی ابوبکر شورش و سركشی قبایلی بود كه پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله پرداختن زكات به جانشین او را برنمی‌تافتند. پاره‌ای از این شورش‌ها كه در تاریخ اسلام به جنگ‌های ردّه شهرت یافته‌، در قالب دعوی نبوت در برخی نواحی جزیره العرب سربرآورد.

برخی از این سركشی‌ها در واپسین روزهای حیات پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به طور پراكنده آغاز شده بود ولی در خلافت ابوبكر آشكارتر شد. به هر حال، لشكرهایی پی در پی شورشیان را در هم كوبیدند و حكومت مركزی به خلافت ابوبكر استوار ماند.[۱۱]

مخالفت‌های ابوبکر با شریعت در عمل:

از جمله اقدامات ابوبکر در زمان خود که با شیوه رسول خدا صلی الله علیه و آله مغایرت داشت می‌توان موارد زیر را نام برد:

  • خالد بن ولید یكى از سرداران خلیفه، شبانه در منزل یكى از معاریف مسلمانان «مالك بن نویره» مهمان شد و مالك را غافلگیر نموده، كشت و سرش را در اجاق گذاشت و سوزانید و همان شب با زن مالك هم‌بستر شد! و به دنبال این جنایت‌هاى شرم‌آور، خلیفه به عنوان این كه حكومت وى به چنین سردارى نیازمند است، مقررات شریعت را در حق خالد اجرا نكرد!
  • به فرمان او خمس را از اهل بیت علیهم‌السلام و خویشان پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله بریدند.
  • نوشتن احادیث پیغمبر اكرم به كلى قدغن شد و اگر در جایى حدیث مكتوب كشف یا از كسى گرفته مى‌شد آن را ضبط كرده، مى‌سوزانیدند و این قدغن در تمام زمان خلفاى راشدین تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموى (99-102) استمرار داشت.[۱۲]

بیمارى ابوبكر و تعیین عمر به جانشینی خود

ابوبكر دو سال و چند ماه خلافت كرد. پس از آن بیمار شد و در اثر آن بیمارى از دنیا رفت. وقتی بیماری ابوبكر سخت شد عثمان بن عفان را فراخواند و در وصیت‌نامه‌ای که به او املا نمود، عمر بن خطاب را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین نمود.

ابن قتیبه دینوری در کتاب امامت و سیاست می‌نویسد: مهاجران و انصار پس از این كه شنیدند عمر را به جانشینى خود برگزیده است، به نزد ابوبكر آمدند و گفتند: عمر را بر ما خلیفه قرار داده اى. تو او را مى شناسى و مى دانى كه چه آفات و بلایى بر سر ما آورده است. تو بزودى خدا را دیدار خواهى كرد، در آن جا چه جواب خواهى داد؟

ابوبكر گفت: خواهم گفت كسى را بر آنان خلیفه گردانیدم كه در نظر من بهترین آنان است.[۱۳] همچنین آورده است: «عمر در حالى كه نوشته ابوبكر را به همراه داشت بیرون آمد و مردم را از وجود آن نوشته آگاه گردانید. مردم به عمر گفتند: شنیدیم و اطاعت كردیم.

مردى به عمر گفت: ابوحفص، در آن چه چیزى نوشته شده است؟ عمر گفت: نمى دانم ولى من اولین كسى هستم كه شنیدم و اطاعت كردم. مرد در جواب عمر گفت: به خدا سوگند، من مى دانم كه چه نوشته است؟ بار اول تو او را امارت و حكومت دادى و این بار او تو را به خلافت رساند.

مترجم کتاب الامامه والسیاسه می‌گوید: با توجه به دیگر متون تاریخى گوینده این سخن كسى غیر از امام على علیه‌السلام نیست.[۱۴]

پانویس

  1. پرش به بالا تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ ششم، 1371 ش، ج 2، ص 1.
  2. پرش به بالا تاریخ طبرى، ج‌ 2، ص‌ 316.
  3. پرش به بالا ابوبکر، دانشنامه رشد.
  4. پرش به بالا از پیدایش اسلام تا ایران اسلامى، رسول جعفریان، ص 132.
  5. پرش به بالا بحارالانوار، (چ قدیم)، ج 2، ص 231؛ (چ جدید) ج 3، ص 348. همچنین برای تفصیل رجوع شود به مقاله بیماری و شهادت حضرت زهرا در همین دانشنامه.
  6. پرش به بالا فاطمه دختری از آسمان، علی آقا شریفیان - عبدالرسول احمدیان، انتشارات شهید محمدحسین فهمیده، ص 109.
  7. پرش به بالا ترجمه تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 1.
  8. پرش به بالا ترجمه تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 2.
  9. پرش به بالا اسامه بن زید، دانشنامه رشد.
  10. پرش به بالا مدخل اسلام، دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8.
  11. پرش به بالا همان.
  12. پرش به بالا شیعه در اسلام، علامه طباطبائی رحمه‌الله.
  13. پرش به بالا امامت و سیاست (تاریخ خلفاء)، ابن قتیبة دینوری (276)، ترجمه سید ناصر طباطبایى، تهران، ققنوس، 1380 ش، ص 38.
  14. پرش به بالا همان، همان صفحه.