عثمان بن عفان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(= شورای خلافت)
(شورای خلافت)
سطر ۳۹: سطر ۳۹:
  
 
=== شورای خلافت ===
 
=== شورای خلافت ===
 +
در سال 23 هجری فیروز غلام ایرانی مغیرة بن شعبه ، عمر بن خطاب را مضروب ساخت. عمر تنها چند روز پس از این ضربت زنده ماند اما پیش از مرگ خود،شورایی شش نفره متشکل از امام علی (علیه اسلام)،عثمان بن عفان،زبیر بن عوام،طلحة بن عبیدالله،عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقاص تشکیل داد و به آنها دستور داد تا یک نفر را از بین خود به عنوان خلیفه انتخاب کنند.سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد. زبیر به طرفداری از علی (ع) از نامزدی خلافت انصراف داد. عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست. طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(ع) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت. بنابراین فقط علی (ع) و عثمان نامزد خلافت بودند <ref>تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص ۲۹۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۸۸</ref> و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد.
 +
 +
عبدالرحمن‌ بن عوف پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از علی (ع) خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام خلافت، به کتاب خدا، سیره پیامبر (ص) و ابوبکر و عمر عمل کند. علی (ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با عثمان در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد.
 +
 +
== خلافت عثمان ==
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۱۱

عثمان بن عفان سومین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت و از اصحاب پیامبر اکرم(ص) است. عثمان بنابر شورایی که عمر بن خطاب پیش از مرگ خود برای انتخاب خلیفه تعیین کرد، به خلافت رسید و از سال ۲۳ق.(یا۲۴ق.)تا هنگام کشته شدنش در سال ۳۵ق. حکومت کرد.او در پی یک شورش علیه شیوه حکومتی‌اش در مدینه به دست شورشیان کشته شد.

عثمان بن عفان

نسب و کنیه عثمان بن عفان

عثمان بن ابى العاص بن اميه بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصىّ، مادرش اروى دختر كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصى است و مادر مادرش بيضاء دختر عبد المطلب‌ بن هاشم بن عبد مناف است كه كنيه‌اش ام حكيم است[۱].

كنيه عثمان در جاهليت ابو عمرو بود و چون اسلام آشكار شد از رقيه دختر رسول خدا (ص) داراى پسرى به نام عبد الله شد و كنيه ابو عبد الله را براى خود برگزيد[۲].تولد عثمان را به اختلاف، سال هفتم[۳] و ششم عام الفیل نوشته‌اند.

فرزندان عثمان

فرزندان عثمان غير از عبد الله عبارت‌اند از:

  1. عبد الله اصغر كه مادرش فاخته دختر غزوان بن جابر است
  2. عمرو
  3. خالد
  4. ابان
  5. عمر
  6. مريم (كه مادر این پنج نفر ام عمرو دختر جندب بن عمرو بن حممة از قبيله دوس است[۴].

و ...

اسلام آوردن عثمان

گفته‌اند که عثمان به دعوت ابوبکر[۵]،در مکه اسلام آورد.البته برخی اسلام او را در پی اسلام طلحه و زبیر دانسته اند.[۶].

قبل از به خلافت رسیدن

در زمان رسول خدا(ص)

وی از جمله مهاجرین به حبشه به همراه همسرش خویش بوده است .[۷] و در هنگام هجرت به مدینه به خانه اوس بن ثابت برادر حسان بن ثابت در محله بنى نجار وارد شد.

نوشته اند که به دلیل بیماری همسرش در جنگ بدر حضور نیافته است.[۸] اما پيامبر (ص) سهم عثمان را در غنايم بدر منظور فرمود.[۹]. وی همراه مسلمانان در غزوه احد شرکت کرد امااز جمله مسلمانانی بود که در حین جنگ و پس از سخت شدن اوضاع،فرار کرد.مورخین نوشته اند که وی سه روز فراری بوده است.[۱۰] و هنگامی که بازشگت رسول خدا (ص) به او فرمود: «خيلى راه رفتيد!»

همچینین رسول خدا(ص) در جریان صلح حدیبیه او را به عنوان سفیر به نزد قریش فرستادند تا به آنها بگوید بگويد که مسلمانان براى جنگ نيامده‌ اند، بلكه براى تعظيم خانه خدا آمده و پس از قربانى شتران شهر را ترك خواهند كرد.

عثمان در بلدح با قريش برخورد. پيام رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را به قريش رساند و از جمله آن كه شما را نيز به ستوه آورده و برگزيدگانتان را از بين برده است. قريش گفتند كه از همانجا بازگرد و به محمد صلى الله عليه و آله و سلم بگو: آنان اجازه نخواهند داد تا او وارد مكه شود.

در اين لحظه ابان بن سعيد بن عاص از اشراف مكه بدو پناه داد و براى حفظ جان او، پشت سر وى سوار اسب شد و او را به مكه آورد. عثمان با تك تك اشراف مكه سخن گفت، اما اقدام عثمان نيز حاصلى در بر نداشت. گفته ‌اند كه عثمان سه روز در مكه براى دعوت قريش به پذيرش صلح ماند.غیبت سه روز او موجب نگرانی مسلمان و بیعت رضوان بین مسلمانان شد.

در زمان ابوبکر و عمر

در زمان ابوبکر وی از افراد نزدیک به خلیفه بوده و کاتب وی به شمار می آمد.عثمان كه در تمام دوره بيمارى ابو بكر ملازم او بود، از طرف وى مكلف به نوشتن عهدنامه جانشينى عمر شد. با نوشتن آغاز عهد، ابو بكر به حالت اغماء رفت و عثمان كه تكليف خود را مى‌دانست تا به آخر عهد را نوشته و نام عمر را در آن درج كرد. ابو بكر پس از به هوش آمدن از وى خواست تا آنچه را نوشته بخواند و او چنين كرد و ابو بكر نوشته او را تاييد نمود.[۱۱]

در دوره عمر نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود و در آن شرایط، نماینده بنی امیه به شمار می آمد.[۱۲]

شورای خلافت

در سال 23 هجری فیروز غلام ایرانی مغیرة بن شعبه ، عمر بن خطاب را مضروب ساخت. عمر تنها چند روز پس از این ضربت زنده ماند اما پیش از مرگ خود،شورایی شش نفره متشکل از امام علی (علیه اسلام)،عثمان بن عفان،زبیر بن عوام،طلحة بن عبیدالله،عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقاص تشکیل داد و به آنها دستور داد تا یک نفر را از بین خود به عنوان خلیفه انتخاب کنند.سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد. زبیر به طرفداری از علی (ع) از نامزدی خلافت انصراف داد. عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست. طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(ع) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت. بنابراین فقط علی (ع) و عثمان نامزد خلافت بودند [۱۳] و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد.

عبدالرحمن‌ بن عوف پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از علی (ع) خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام خلافت، به کتاب خدا، سیره پیامبر (ص) و ابوبکر و عمر عمل کند. علی (ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با عثمان در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد.

خلافت عثمان

پانویس

  1. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 45
  2. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 45
  3. ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷
  4. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 45
  5. ذهبی، اسدالغابه، ۳، ۴۸۱.
  6. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 46
  7. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 46
  8. واقدی، المغازی، ۱، ۱۰۱
  9. طبقات ابن سعد/ترجمه،ج3 ص 46
  10. المغازى، ج 1، ص 237، ترجمه ارشاد، ص 73(طبری، 310ق)، ج 4، ص 145، ناشر: دار الفكر/تاريخ الطبري، ج 2، ص 69، ناشر: دار الكتب العلمية/أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 4، ص 63، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي/ السيرة النبوية، ج 3، ص 55 ؛/ المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 17، ص 347، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث/ الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 3، ص 1074، تحقيق علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل/ الوافي بالوفيات، ج 20، ص 61، تحقيق: أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناشر: دار إحياء التراث/ البداية والنهاية، ج 4، ص 28 29،، ناشر: مكتبة المعارف)
  11. تاريخ الطبرى، ج 3، ص 429، شرح نهج البلاغة، ج 1، صص 163- 165، نثر الدار، ج 2، صص 15، 23، الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 425، حياة الصحابه، ج 2، ص 26، طبقات الكبرى، ج 3، ص 200
  12. تاریخ سیاسی اسلام ، تاریخ خلفا ، رسولخ جعفریان ، ص 147
  13. تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص ۲۹۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۸۸

منابع

  • طبقات، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.