امامزاده احمد بن قاسم: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ==نسب و پدر احمد بن قاسم== | |
− | |||
− | |||
+ | نسب احمد بن قاسم با سه واسطه به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مي رسد. | ||
پدر بزرگوارش قاسم بن احمد شعراني، فرزند علي بن جعفر عريضي است كه از راويان مورد اطمينان مي باشد.<ref>مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها، تحقيق مؤسسه آل البيت، ج 1، ص 38 و انجم فروزان تاريخ قم، عباس فيض، ص191.</ref> و مادرش ام كلثوم، دختر عبداللّه بن اسماعيل بن ابراهيم بن محمد بن عبداللّه بن محمد بن علي زينبي است.<ref>مهاجران آل ابوطالب، ابواسماعيل، ابراهيم بن ناصر بن طباطبا، ترجمه محمدرضا عطايي، ص 337.</ref> | پدر بزرگوارش قاسم بن احمد شعراني، فرزند علي بن جعفر عريضي است كه از راويان مورد اطمينان مي باشد.<ref>مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها، تحقيق مؤسسه آل البيت، ج 1، ص 38 و انجم فروزان تاريخ قم، عباس فيض، ص191.</ref> و مادرش ام كلثوم، دختر عبداللّه بن اسماعيل بن ابراهيم بن محمد بن عبداللّه بن محمد بن علي زينبي است.<ref>مهاجران آل ابوطالب، ابواسماعيل، ابراهيم بن ناصر بن طباطبا، ترجمه محمدرضا عطايي، ص 337.</ref> | ||
− | + | ==خاندان ایشان== | |
قاسم بن احمد، پدر ارجمند امامزاده احمد بن قاسم، داراي دو فرزند ديگر به نامهاي علي و فاطمه نيز بوده است. علي بن قاسم نيز مانند پدر از راويان مورد اطمينان بوده،<ref>انجم فروزان، عباس فيض، ص 191. در «عيون اخبار الرضا علیه السلام ابي جعفر الصدوق به تصحيح حسين الاعلمي»، ج 1. ص 37ـ36، ح 15، و ص 38، ح 21، دو حديث آمده كه نام علي بن قاسم و پدر بزرگوارش در سلسله سند مي باشد.</ref> اما از احمد بن قاسم به عنوان راوي ذكري به ميان نيامده است. | قاسم بن احمد، پدر ارجمند امامزاده احمد بن قاسم، داراي دو فرزند ديگر به نامهاي علي و فاطمه نيز بوده است. علي بن قاسم نيز مانند پدر از راويان مورد اطمينان بوده،<ref>انجم فروزان، عباس فيض، ص 191. در «عيون اخبار الرضا علیه السلام ابي جعفر الصدوق به تصحيح حسين الاعلمي»، ج 1. ص 37ـ36، ح 15، و ص 38، ح 21، دو حديث آمده كه نام علي بن قاسم و پدر بزرگوارش در سلسله سند مي باشد.</ref> اما از احمد بن قاسم به عنوان راوي ذكري به ميان نيامده است. | ||
سطر ۱۵: | سطر ۱۴: | ||
كاروانيان برهنه و گرسنه، بدون زاد و توشه از رفتن به عراق منصرف شده، به قم بازگشتند. غلامان سيد، تن بي سر مولاي خود را به كمك ديگران به قم آوردند و در خانه اش (نزديك مسجد رضائيه در خيابان آذر، حوالي چهل اختران) به خاك سپردند. از آن سو يكي از نزديكان وي به دنبال راهزنان به راه افتاد و نزد بزرگشان رفته، به هر كيفيت سر بريده سيد محمد را از آنها گرفت و چند روز ديرتر از كاروان به قم آمد و سر او را در گوشه بقعه، جدا از تن دفن كردند.<ref> گنجينه آثار قم، عباس فيض، ج 2، ص 389. در ص 391 آمده است كه بقعه وي كاملاً وسط خيابان افتاده است. وي معتقد است كه در داخل شهر [[قم]] دو بقعه مشهور به سيّد سربخش وجود داشته كه يكي از آنها به نام اسماعيل و مربوط به قرن هفتم است.</ref> | كاروانيان برهنه و گرسنه، بدون زاد و توشه از رفتن به عراق منصرف شده، به قم بازگشتند. غلامان سيد، تن بي سر مولاي خود را به كمك ديگران به قم آوردند و در خانه اش (نزديك مسجد رضائيه در خيابان آذر، حوالي چهل اختران) به خاك سپردند. از آن سو يكي از نزديكان وي به دنبال راهزنان به راه افتاد و نزد بزرگشان رفته، به هر كيفيت سر بريده سيد محمد را از آنها گرفت و چند روز ديرتر از كاروان به قم آمد و سر او را در گوشه بقعه، جدا از تن دفن كردند.<ref> گنجينه آثار قم، عباس فيض، ج 2، ص 389. در ص 391 آمده است كه بقعه وي كاملاً وسط خيابان افتاده است. وي معتقد است كه در داخل شهر [[قم]] دو بقعه مشهور به سيّد سربخش وجود داشته كه يكي از آنها به نام اسماعيل و مربوط به قرن هفتم است.</ref> | ||
− | + | ==هجرت ایشان از مدينه== | |
يكي از دلايل مهم مهاجرت سادات علوي از [[مدينه]] به ايران در اوايل قرن سوم، ورود حضرت [[امام رضا]] علیه السلام (200 هـ.ق) به ايران است. احمد بن قاسم نيز در حدود همين سالها به همراه خواهرش فاطمه از مدينه به قم آمد و تا آخر عمر در اين شهر ماند.<ref>كتاب تاريخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمي، ترجمه حسن بن علي، ص 225.</ref> | يكي از دلايل مهم مهاجرت سادات علوي از [[مدينه]] به ايران در اوايل قرن سوم، ورود حضرت [[امام رضا]] علیه السلام (200 هـ.ق) به ايران است. احمد بن قاسم نيز در حدود همين سالها به همراه خواهرش فاطمه از مدينه به قم آمد و تا آخر عمر در اين شهر ماند.<ref>كتاب تاريخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمي، ترجمه حسن بن علي، ص 225.</ref> | ||
سطر ۲۱: | سطر ۲۰: | ||
او سيدي فاضل و پرهيزكار بود. در اواخر عمر بر اثر بيماري آبله كه در چشمش پيدا شد، نابينا گرديد و بقيه عمر را در گوشه اي به تهجد و عبادت سپري نمود.<ref>همان و گنجينه آثار قم، عباس فيض، ج 2، ص 375 و 374.</ref> | او سيدي فاضل و پرهيزكار بود. در اواخر عمر بر اثر بيماري آبله كه در چشمش پيدا شد، نابينا گرديد و بقيه عمر را در گوشه اي به تهجد و عبادت سپري نمود.<ref>همان و گنجينه آثار قم، عباس فيض، ج 2، ص 375 و 374.</ref> | ||
− | + | ==مزار احمد بن قاسم== | |
وي پس از عمري تلاش و مجاهده در راه تهذيب نفس، بدون فرزند<ref>مهاجران آل ابوطالب، ص 337.</ref> به ديدار معبود شتافت و دار فاني را وداع گفت، بدن مطهرش را در مقبره مالون<ref>مالون، نام يكي از هفت قلعه قم بوده است. تاريخ مذهبي قم، علي اصغر فقيهي، ص 187.</ref> (نزديك دروازه قلعه) به خاك سپردند<ref>كتاب تاريخ قم، ص 225.</ref> و بر فراز تربتش بر طبق معمول آن روز سايباني از بوريا<ref> از ديرباز به حكم پاره اي از اخبار ظاهرا نخستين بنابر روي مراقد امامزادگان در زمان دفنشان به صورت سايباني ساده به وسيله علاقه مندان به خاندان نبوت و ارادتمندان اهل بيت عليهم السلام به وجود مي آمد و به مرور زمان نيكوكاران چيزي بر آن مي افزودند تا اين كه زمان چنداني نمي گذشت كه به صورت زيارتگاهي مجلل آشكار مي گرديد. (دائرة المعارف تشيع، ج 2، ص 394)</ref> ساختند.<ref>گنجينه آثار قم، ج 2، ص 374؛ انجم فروزان، ص 191؛ منتهي الامال، ج 2، ص 187.</ref> | وي پس از عمري تلاش و مجاهده در راه تهذيب نفس، بدون فرزند<ref>مهاجران آل ابوطالب، ص 337.</ref> به ديدار معبود شتافت و دار فاني را وداع گفت، بدن مطهرش را در مقبره مالون<ref>مالون، نام يكي از هفت قلعه قم بوده است. تاريخ مذهبي قم، علي اصغر فقيهي، ص 187.</ref> (نزديك دروازه قلعه) به خاك سپردند<ref>كتاب تاريخ قم، ص 225.</ref> و بر فراز تربتش بر طبق معمول آن روز سايباني از بوريا<ref> از ديرباز به حكم پاره اي از اخبار ظاهرا نخستين بنابر روي مراقد امامزادگان در زمان دفنشان به صورت سايباني ساده به وسيله علاقه مندان به خاندان نبوت و ارادتمندان اهل بيت عليهم السلام به وجود مي آمد و به مرور زمان نيكوكاران چيزي بر آن مي افزودند تا اين كه زمان چنداني نمي گذشت كه به صورت زيارتگاهي مجلل آشكار مي گرديد. (دائرة المعارف تشيع، ج 2، ص 394)</ref> ساختند.<ref>گنجينه آثار قم، ج 2، ص 374؛ انجم فروزان، ص 191؛ منتهي الامال، ج 2، ص 187.</ref> | ||
سطر ۳۹: | سطر ۳۸: | ||
مؤلف تاريخ قم مي نويسد: بعضي از افراد مورد اعتماد چنين نقل كردند كه عده اي از كساني كه داراي امراض صعب العلاج بودند و دكترها از معالجه آنها نااميد گشتند به اين بارگاه پناه آوردند و از اين بزرگوار شفا گرفتند.<ref> تاريخ قم، حسن بن محمد، ص 225 و منتهي الامال، ج 2، ص 187.</ref> | مؤلف تاريخ قم مي نويسد: بعضي از افراد مورد اعتماد چنين نقل كردند كه عده اي از كساني كه داراي امراض صعب العلاج بودند و دكترها از معالجه آنها نااميد گشتند به اين بارگاه پناه آوردند و از اين بزرگوار شفا گرفتند.<ref> تاريخ قم، حسن بن محمد، ص 225 و منتهي الامال، ج 2، ص 187.</ref> | ||
− | + | ==گنبد و بارگاه== | |
در اين بارگاه علاوه بر احمد بن قاسم، خواهرش فاطمه، مادر سيد محمد عزيزي، نيز مدفون است.<ref>رياحين الشريعة، ذبيح اللّه محلاتي، ج 5، ص 30.</ref> گنبد آن، گنجينه آثار هنري و از بناهاي اصيل باستاني است كه تزئينات گچبري خود را تا حال حفظ كرده است و تاريخ بناي آن سال 780 هـ.ق مي باشد.<ref>در گنجينه آثار قم، ج 2، ص 375 آمده است: اين همان تاريخي است كه مورد بحث و بررسي نويسندگان واقع شده و تني چند از آنها به اشتباه افتاده اند و جمله «ثماتين و سبعمائه» را كه بر اثر تراشيده شدن «عين»، «سبعمائه» را «ستمائه» خوانده اند، اين گنبد را از آثار قرن هفتم دانسته اند. لكن با توجه به نام استاد هنرمندي كه گچبري اين گنبد و چند گنبد ديگر در قم و حومه را انجام داده، صحت تاريخ فوق (780 هـ.ق) به خوبي روشن خواهد شد.</ref> | در اين بارگاه علاوه بر احمد بن قاسم، خواهرش فاطمه، مادر سيد محمد عزيزي، نيز مدفون است.<ref>رياحين الشريعة، ذبيح اللّه محلاتي، ج 5، ص 30.</ref> گنبد آن، گنجينه آثار هنري و از بناهاي اصيل باستاني است كه تزئينات گچبري خود را تا حال حفظ كرده است و تاريخ بناي آن سال 780 هـ.ق مي باشد.<ref>در گنجينه آثار قم، ج 2، ص 375 آمده است: اين همان تاريخي است كه مورد بحث و بررسي نويسندگان واقع شده و تني چند از آنها به اشتباه افتاده اند و جمله «ثماتين و سبعمائه» را كه بر اثر تراشيده شدن «عين»، «سبعمائه» را «ستمائه» خوانده اند، اين گنبد را از آثار قرن هفتم دانسته اند. لكن با توجه به نام استاد هنرمندي كه گچبري اين گنبد و چند گنبد ديگر در قم و حومه را انجام داده، صحت تاريخ فوق (780 هـ.ق) به خوبي روشن خواهد شد.</ref> | ||
سطر ۵۳: | سطر ۵۲: | ||
احمد بن قاسم همراه خواهرش فاطمه از مدينه به قم آمد و تا آخر عمر در اين شهر ماند. | احمد بن قاسم همراه خواهرش فاطمه از مدينه به قم آمد و تا آخر عمر در اين شهر ماند. | ||
− | + | ==بازسازي بارگاه امامزاده احمد بن قاسم قم== | |
در اين اواخر از طرف اداره اوقاف و امور خيريه قم، اين گنبد و بارگاه تعمير اساسي گرديد. ضريح نقره اي و زرنگار مجللي روي قبر نصب نموده اند كه رويش اين عبارات منقوش است: «سازنده ضريح مطهر، احمد و عباس پرورش، قلمزني عليرضا و حسن اسدي، نجاري حاج نعمت اللّه حيدرزاده، اصفهان 1369 شمسي». | در اين اواخر از طرف اداره اوقاف و امور خيريه قم، اين گنبد و بارگاه تعمير اساسي گرديد. ضريح نقره اي و زرنگار مجللي روي قبر نصب نموده اند كه رويش اين عبارات منقوش است: «سازنده ضريح مطهر، احمد و عباس پرورش، قلمزني عليرضا و حسن اسدي، نجاري حاج نعمت اللّه حيدرزاده، اصفهان 1369 شمسي». |
نسخهٔ ۳ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۲۲
محتویات
نسب و پدر احمد بن قاسم
نسب احمد بن قاسم با سه واسطه به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مي رسد. پدر بزرگوارش قاسم بن احمد شعراني، فرزند علي بن جعفر عريضي است كه از راويان مورد اطمينان مي باشد.[۱] و مادرش ام كلثوم، دختر عبداللّه بن اسماعيل بن ابراهيم بن محمد بن عبداللّه بن محمد بن علي زينبي است.[۲]
خاندان ایشان
قاسم بن احمد، پدر ارجمند امامزاده احمد بن قاسم، داراي دو فرزند ديگر به نامهاي علي و فاطمه نيز بوده است. علي بن قاسم نيز مانند پدر از راويان مورد اطمينان بوده،[۳] اما از احمد بن قاسم به عنوان راوي ذكري به ميان نيامده است.
فاطمه، خواهر امامزاده احمد بن قاسم، مادر يكي از امامزادگان بزرگوار مدفون در قم به نام محمد عزيزي است.
سيد محمد عزيزي فرزند عبداللّه بن حسين بن علي بن محمد بن الامام جعفر صادق علیه السلام است كه به سيد سربخش معروف مي باشد. وي سيدي دلاور، تنومند و قوي بود كه در اواخر قرن سوم براي زيارت عتبات مقدس با كارواني عازم بغداد شد. در نزديكي نهروان با گروهي از راهزنان روبرو گرديد و همراهانش از وي خواستند تا شر آنها را دفع نمايد. سيد با لباس فاخري كه بر تن داشت شمشير حمايل نموده، عمامه سبزي بر سر نهاد و نزديك آنها رفت. ابتدا كوشيد تا با نصيحت آنها را از اين كار خلاف باز دارد اما نتوانست. كار به مشاجره كشيد و سيد محمد به قتل رسيد. راهزنان سرش را از بدن جدا كردند و به پيش اميرشان فرستادند و تمام اموال كاروان را غارت نموده با خود بردند.
كاروانيان برهنه و گرسنه، بدون زاد و توشه از رفتن به عراق منصرف شده، به قم بازگشتند. غلامان سيد، تن بي سر مولاي خود را به كمك ديگران به قم آوردند و در خانه اش (نزديك مسجد رضائيه در خيابان آذر، حوالي چهل اختران) به خاك سپردند. از آن سو يكي از نزديكان وي به دنبال راهزنان به راه افتاد و نزد بزرگشان رفته، به هر كيفيت سر بريده سيد محمد را از آنها گرفت و چند روز ديرتر از كاروان به قم آمد و سر او را در گوشه بقعه، جدا از تن دفن كردند.[۴]
هجرت ایشان از مدينه
يكي از دلايل مهم مهاجرت سادات علوي از مدينه به ايران در اوايل قرن سوم، ورود حضرت امام رضا علیه السلام (200 هـ.ق) به ايران است. احمد بن قاسم نيز در حدود همين سالها به همراه خواهرش فاطمه از مدينه به قم آمد و تا آخر عمر در اين شهر ماند.[۵]
او سيدي فاضل و پرهيزكار بود. در اواخر عمر بر اثر بيماري آبله كه در چشمش پيدا شد، نابينا گرديد و بقيه عمر را در گوشه اي به تهجد و عبادت سپري نمود.[۶]
مزار احمد بن قاسم
وي پس از عمري تلاش و مجاهده در راه تهذيب نفس، بدون فرزند[۷] به ديدار معبود شتافت و دار فاني را وداع گفت، بدن مطهرش را در مقبره مالون[۸] (نزديك دروازه قلعه) به خاك سپردند[۹] و بر فراز تربتش بر طبق معمول آن روز سايباني از بوريا[۱۰] ساختند.[۱۱]
در سال 258 هـ.ق[۱۲] معتمد عباسي براي اشغال شهرهاي زنجان، ابهر سلطانيه و قزوين كه در تحت تصرف يكي از سادات علوي به نام حسين كوكبي بود و در آن منطقه حكومت مستقلي تشكيل داده بود، لشكري مجهز به فرماندهي موسي بن بوغا (بُغا) به آن سو گسيل داشت و به عبداللّه بن طاهر (حاكم خراسان) نامه اي نوشت كه او را كمك نمايد.
موسي بن بوغا، خاقان بن مفلح ترك را سردار لشكر خويش گردانيد و به او مأموريت داد كه در سر راه خود، شورش مردم قم را فرو نشاند و ماليات عقب مانده را وصول نمايد و كساني را كه از دستورهاي وي سرپيچي كنند، سركوب كند و در ري به اردوي بغداد ملحق گردد.
يكي از دلايل مهم مهاجرت سادات علوي از مدينه به ايران در اوايل قرن سوم، ورود حضرت امام رضا علیه السلام (200 هـ.ق) به ايران است.
ابن مفلح پس از چند روز تلاش، از حصار قم گذشت و وارد شهر گرديد و تني چند از سران را به قتل رسانيد و ماليات چند ساله قم را وصول نمود. يكي از اعمال ناشايستي كه انجام داد اين بود كه دستور داد سايباني كه روي مزار احمد بن قاسم ساخته بودند، خراب كنند! سپس به جانب ري حركت كرد.[۱۳]
مدتي پس از خراب شدن سايبان كسي او را زيارت نمي كرد تا اين كه در سال 371 هـ.ق يكي از مردان صالح قم خواب ديد در اينجا مردي فاضل مدفون مي باشد و زيارت كردن او داراي اجر و ثواب بسيار است. از آن پس دوباره بر آن قبر سايباني ساختند و مردم براي زيارت و طلب شفا به آنجا روي آوردند. پس از گذشت زماني، مردم قم بر فراز تربت وي قبه اي بنا نهادند.[۱۴]
اين مقبره به مرور ايام رو به خرابي نهاد و بارها تعمير و بازسازي شد تا اين كه در سال 780 هـ.ق از ناحيه علي بن عزّالدين اسحق (فرزند علي بن صفي الدين) حاكم عراق تجديدبنا شد و گنبد كنوني كه قرن ها از آن مي گذرد از آثار باقيمانده وي است.[۱۵]
مؤلف تاريخ قم مي نويسد: بعضي از افراد مورد اعتماد چنين نقل كردند كه عده اي از كساني كه داراي امراض صعب العلاج بودند و دكترها از معالجه آنها نااميد گشتند به اين بارگاه پناه آوردند و از اين بزرگوار شفا گرفتند.[۱۶]
گنبد و بارگاه
در اين بارگاه علاوه بر احمد بن قاسم، خواهرش فاطمه، مادر سيد محمد عزيزي، نيز مدفون است.[۱۷] گنبد آن، گنجينه آثار هنري و از بناهاي اصيل باستاني است كه تزئينات گچبري خود را تا حال حفظ كرده است و تاريخ بناي آن سال 780 هـ.ق مي باشد.[۱۸]
كتيبه اي به طور سينه بندي و به خط ثلث برجسته در داخل گنبد وجود دارد كه از جنبه تاريخي حائز اهميت است و روي آن اين عبارات گچبري شده، نظر هر بيننده را به خود جلب مي نمايد: «لله الاعانة والاغاثة. امر ببناء هذه العمارة الرفيعه والروضة المنيعة مرقد المعصوم المظلوم احمد بن قاسم بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب عليهم السلام الصاحب الاعظم الاعدل الاعلم ملاذ طوايف الامم مستعبد ارباب السيف و اصحاب القلم صاحب ديوان الممالك و الامم ملجأ العظماء العالم موئل صناديد بني آدم، عميم المواهب و النعم عضد الخواتين المنصور بنصرة خير الناصرين قوام الحق و الدنيا والدين مغيث الخلايق اجمعين علي بن الصاحب الاعظم السعيد عز الحق والدنيا والدين اسحق بن علي الصفي الماضي عظم اللّه تعالي قدره بعمل ابن محمد علي ابوشجاع البناء».[۱۹]
در اينجا تذكر چند نكته ضروري است:
- در نسب نامه امامزاده اشتباهي در كتيبه مزبور راه يافته و نام موسي در سلسله انساب افزوده شده است.
- اين كتيبه در بعضي نشريات با چند اشتباه نقل شده است.
- باني اين بناي تاريخي علي بن عزالدين وزير دولت شيخ ابواسحق و آل مظفر بوده است.[۲۰]
احمد بن قاسم همراه خواهرش فاطمه از مدينه به قم آمد و تا آخر عمر در اين شهر ماند.
بازسازي بارگاه امامزاده احمد بن قاسم قم
در اين اواخر از طرف اداره اوقاف و امور خيريه قم، اين گنبد و بارگاه تعمير اساسي گرديد. ضريح نقره اي و زرنگار مجللي روي قبر نصب نموده اند كه رويش اين عبارات منقوش است: «سازنده ضريح مطهر، احمد و عباس پرورش، قلمزني عليرضا و حسن اسدي، نجاري حاج نعمت اللّه حيدرزاده، اصفهان 1369 شمسي».
روي قبر سنگ مرمر زيبايي قرار داده شده كه اين عبارات بر آن كنده شده است: «بسم اللّه الرحمن الرحيم مرقد مطهر حضرت ابوالحسين احمد بن قاسم بن علي بن جعفر العريضي عليهم صلوات اللّه، از فرزندان امام صادق علیه السلام».
مدفن مقدس حضرت فاطمه خاتون زوجه عبداللّه بن عزيز بن حسين بن علي بن محمد ديباج، مادر بزرگوار سيد سربخش كه در قم مدفون است.
نقل از گنجينه آثار قم بازسازي 1411 هـ.ق اوقاف قم.
پانویس
- ↑ مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها، تحقيق مؤسسه آل البيت، ج 1، ص 38 و انجم فروزان تاريخ قم، عباس فيض، ص191.
- ↑ مهاجران آل ابوطالب، ابواسماعيل، ابراهيم بن ناصر بن طباطبا، ترجمه محمدرضا عطايي، ص 337.
- ↑ انجم فروزان، عباس فيض، ص 191. در «عيون اخبار الرضا علیه السلام ابي جعفر الصدوق به تصحيح حسين الاعلمي»، ج 1. ص 37ـ36، ح 15، و ص 38، ح 21، دو حديث آمده كه نام علي بن قاسم و پدر بزرگوارش در سلسله سند مي باشد.
- ↑ گنجينه آثار قم، عباس فيض، ج 2، ص 389. در ص 391 آمده است كه بقعه وي كاملاً وسط خيابان افتاده است. وي معتقد است كه در داخل شهر قم دو بقعه مشهور به سيّد سربخش وجود داشته كه يكي از آنها به نام اسماعيل و مربوط به قرن هفتم است.
- ↑ كتاب تاريخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمي، ترجمه حسن بن علي، ص 225.
- ↑ همان و گنجينه آثار قم، عباس فيض، ج 2، ص 375 و 374.
- ↑ مهاجران آل ابوطالب، ص 337.
- ↑ مالون، نام يكي از هفت قلعه قم بوده است. تاريخ مذهبي قم، علي اصغر فقيهي، ص 187.
- ↑ كتاب تاريخ قم، ص 225.
- ↑ از ديرباز به حكم پاره اي از اخبار ظاهرا نخستين بنابر روي مراقد امامزادگان در زمان دفنشان به صورت سايباني ساده به وسيله علاقه مندان به خاندان نبوت و ارادتمندان اهل بيت عليهم السلام به وجود مي آمد و به مرور زمان نيكوكاران چيزي بر آن مي افزودند تا اين كه زمان چنداني نمي گذشت كه به صورت زيارتگاهي مجلل آشكار مي گرديد. (دائرة المعارف تشيع، ج 2، ص 394)
- ↑ گنجينه آثار قم، ج 2، ص 374؛ انجم فروزان، ص 191؛ منتهي الامال، ج 2، ص 187.
- ↑ در كتاب تاريخ قم، ص 235 تاريخ آن را 295 ذكر كرده كه ظاهرا صحيح نيست چون كه معتمد عباسي از 265 تا 279 بيشتر خليفه نبود و در سال 279 از دنيا رفت... تتمة المنتهي، محدث قمي، ص 349.
- ↑ گنجينه آثار قم، ج 2، ص 375.
- ↑ منتهي الامال، محدث قمي، ج 2، ص 187.
- ↑ قم نامه، مجموعه مقالات و متون در باره قم، سيد حسين مدرسي طباطبايي، ص 16 و گنجينه آثار قم، ج 2، ص 375.
- ↑ تاريخ قم، حسن بن محمد، ص 225 و منتهي الامال، ج 2، ص 187.
- ↑ رياحين الشريعة، ذبيح اللّه محلاتي، ج 5، ص 30.
- ↑ در گنجينه آثار قم، ج 2، ص 375 آمده است: اين همان تاريخي است كه مورد بحث و بررسي نويسندگان واقع شده و تني چند از آنها به اشتباه افتاده اند و جمله «ثماتين و سبعمائه» را كه بر اثر تراشيده شدن «عين»، «سبعمائه» را «ستمائه» خوانده اند، اين گنبد را از آثار قرن هفتم دانسته اند. لكن با توجه به نام استاد هنرمندي كه گچبري اين گنبد و چند گنبد ديگر در قم و حومه را انجام داده، صحت تاريخ فوق (780 هـ.ق) به خوبي روشن خواهد شد.
- ↑ گنجينه آثار قم، ج 2، ص 377 و 378.
- ↑ همان.
منابع
احمد محيطي اردكاني، فرهنگ كوثر، شماره 13، صفحه 60-62، فروردين 1377.