احمد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'نام پيامبر اسلام، ياد ‌شده از زبان حضرت عيسى علیه‌السلام. واژه احمد در [[قرآ...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
نام پيامبر اسلام، ياد ‌شده از زبان [[حضرت عيسى]] علیه‌السلام.
+
===احمد صلى الله علیه و آله===
  
واژه احمد در [[قرآن كريم]] فقط يك بار و به ‌صورت يكى از نام‌هاى [[پيامبر اسلام]] صلى الله عليه و آله بكار رفته است: «و ‌اِذ قالَ عيسَى ابنُ مَريَمَ يبَنى اِسرءيلَ اِنّى رَسولُ اللّهِ اِلَيكُم مُصَدِّقـًا لِما بَينَ يَدَىَّ مِنَ التَّورةِ و مُبَشِّرًا بِرَسول يَأتى مِن بَعدِى اسمُهُ اَحمَدُ فَلَمّا جاءَهُم بِالبَيِّنتِ قالوا هذا سِحرٌ مُبين». ([[سوره صف]]/61، 6)
+
نام پیامبر اسلام، یاد ‌شده از زبان [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام.
  
واژه‌پژوهان در ريشه‌يابى اين نام، آن را برگرفته از ريشه «ح م د» به ‌معناى ستايش دانسته<ref> مفردات، ص‌ 256؛ الكليات، ص‌ 58.</ref> و گفته‌اند: وجه نام‌گذارى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به احمد كه صفتى تفضيلى است، فراوانى ستايش خداوند به ‌وسيله حضرت<ref> روح‌المعانى، مج‌ 15، ج‌ 28، ص‌ 127؛ جمع‌الوسائل، ج‌ 2، ص‌ 181‌ـ‌182.</ref> يا ستوده‌تر بودن او بيش از همه نزد خداوند سبحان است.<ref> مفردات، ص 256؛ بصائر ذوى‌التمييز، ج 2، ص‌ 499؛ عمدة‌الحفاظ، ج‌ 1، ص‌ 452.</ref>
+
واژه احمد در [[قرآن كریم]] فقط یك بار و به ‌صورت یكى از نام‌هاى [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه و آله بكار رفته است: «و ‌اِذ قالَ عیسَى ابنُ مَریَمَ یبَنى اِسرءیلَ اِنّى رَسولُ اللّهِ اِلَیكُم مُصَدِّقـًا لِما بَینَ یَدَىَّ مِنَ التَّورةِ و مُبَشِّرًا بِرَسول یَأتى مِن بَعدِى اسمُهُ اَحمَدُ فَلَمّا جاءَهُم بِالبَیِّنتِ قالوا هذا سِحرٌ مُبین». ([[سوره صف]]/61، 6)
  
برخى، حمد را ثناگويى شخص به اوصاف نيكويى مى‌دانند كه فقط با زبان انجام گيرد.<ref> عمدة الحفاظ، ج‌ 1، ص‌ 450.</ref> برخى از واژه‌پژوهان نيز با افعل تفضيل دانستن اين واژه، آن را مبالغه در حمد و برگرفته از محمود يا حامد بودن نزد خدا دانسته‌اند كه بنابر وجه دوم، بايد مضافى در تقدير باشد.<ref> الكليات، ص‌ 58.</ref> درباره اين‌كه آيا اين واژه نام پيامبر يا از اوصاف او است، برخى با تأييد افعل تفضيل بودن احمد، آن را از نام‌هاى پيامبر دانسته‌اند كه به محمود بودن او در فعل و اخلاق دلالت دارد.<ref> بصائر ذوى التمييز، ج‌ 2، ص‌ 499؛ ترتيب العين، ص‌ 423.</ref>
+
واژه‌پژوهان در ریشه‌یابى این نام، آن را برگرفته از ریشه «ح م د» به ‌معناى ستایش دانسته<ref> مفردات، ص‌ 256؛ الكلیات، ص‌ 58.</ref> و گفته‌اند: وجه نام‌گذارى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله به احمد كه صفتى تفضیلى است، فراوانى ستایش خداوند به ‌وسیله حضرت<ref> روح‌المعانى، مج‌ 15، ج‌ 28، ص‌ 127؛ جمع‌الوسائل، ج‌ 2، ص‌ 181‌ـ‌182.</ref> یا ستوده‌تر بودن او بیش از همه نزد خداوند سبحان است.<ref> مفردات، ص 256؛ بصائر ذوى‌التمییز، ج 2، ص‌ 499؛ عمدة‌الحفاظ، ج‌ 1، ص‌ 452.</ref>
  
راغب، مورد بشارت بودن اين نام از زبان [[حضرت عيسى]] علیه‌السلام را دليل برجستگى و پسنديده‌تر بودن او از عيسى علیه‌السلام و همه [[پيامبران]] پيشين مى‌داند.<ref> مفردات، ص‌ 256.</ref> برخى نيز گفته‌اند: پيامبر، داراى نام عام (محمد) و نام خاص (احمد) بوده و عيسى علیه‌السلام با اين بشارت از پيامبر با نام خاص او ياد ‌كرده است.(8)
+
برخى، حمد را ثناگویى شخص به اوصاف نیكویى مى‌دانند كه فقط با زبان انجام گیرد.<ref> عمدة الحفاظ، ج‌ 1، ص‌ 450.</ref> برخى از واژه‌پژوهان نیز با افعل تفضیل دانستن این واژه، آن را مبالغه در حمد و برگرفته از محمود یا حامد بودن نزد خدا دانسته‌اند كه بنابر وجه دوم، باید مضافى در تقدیر باشد.<ref> الكلیات، ص‌ 58.</ref> درباره این‌كه آیا این واژه نام پیامبر یا از اوصاف او است، برخى با تأیید افعل تفضیل بودن احمد، آن را از نام‌هاى پیامبر دانسته‌اند كه به محمود بودن او در فعل و اخلاق دلالت دارد.<ref> بصائر ذوى التمییز، ج‌ 2، ص‌ 499؛ ترتیب العین، ص‌ 423.</ref>
  
در برابر ديدگاه مشهور درباره ساختار ادبى اين واژه كه آن را افعل تفضيل شمرده‌اند، عده‌اى بر صفت مشبهه بودن آن اشاره دارند.<ref> كشف الغمه، ج‌ 1، ص‌ 7.</ref> اين ديدگاه با شرايط دستور زبان براى چنين اشتقاقى سازگارى ندارد. بر اساس [[قرآن كريم]]، شكى نيست كه يكى از نام‌هاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله احمد است و اين نام پس از محمد از شناخته شده‌ترين نام‌هاى حضرت شمرده مى‌شود. شهرت و كاربرد گسترده اين نام ميان مسلمانان به ‌اندازه‌اى است كه از صدر اسلام تاكنون، همواره براى ياد‌كردن از پيامبر صلى الله عليه و آله استفاده از اين نام پس از «محمد» در رتبه نخست قرار داشته است.
+
راغب، مورد بشارت بودن این نام از زبان [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام را دلیل برجستگى و پسندیده‌تر بودن او از عیسى علیه‌السلام و همه [[پیامبران]] پیشین مى‌داند.<ref> مفردات، ص‌ 256.</ref> برخى نیز گفته‌اند: پیامبر، داراى نام عام (محمد) و نام خاص (احمد) بوده و عیسى علیه‌السلام با این بشارت از پیامبر با نام خاص او یاد ‌كرده است.(8)
 +
 
 +
در برابر دیدگاه مشهور درباره ساختار ادبى این واژه كه آن را افعل تفضیل شمرده‌اند، عده‌اى بر صفت مشبهه بودن آن اشاره دارند.<ref> كشف الغمه، ج‌ 1، ص‌ 7.</ref> این دیدگاه با شرایط دستور زبان براى چنین اشتقاقى سازگارى ندارد. بر اساس [[قرآن كریم]]، شكى نیست كه یكى از نام‌هاى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله احمد است و این نام پس از محمد از شناخته شده‌ترین نام‌هاى حضرت شمرده مى‌شود. شهرت و كاربرد گسترده این نام میان مسلمانان به ‌اندازه‌اى است كه از صدر اسلام تاكنون، همواره براى یاد‌كردن از پیامبر صلى الله علیه و آله استفاده از این نام پس از «محمد» در رتبه نخست قرار داشته است.
  
 
'''چگونگى نام‌گذارى:'''
 
'''چگونگى نام‌گذارى:'''
  
درباره عَلَم (نام مخصوص) يا وصف مشهور بودن احمد براى پيامبر صلى الله عليه و آله به اتفاق نظرى نمى‌توان دست يافت؛ ولى ادله‌اى ديدگاه نخست را تأييد مى‌كند. در روايتى از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده كه به آمنه مادر پيامبر در دوران باردارى ندا رسيد كه نام فرزند خود را احمد بگذارد.<ref> الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 79.</ref>
+
درباره عَلَم (نام مخصوص) یا وصف مشهور بودن احمد براى پیامبر صلى الله علیه و آله به اتفاق نظرى نمى‌توان دست یافت؛ ولى ادله‌اى دیدگاه نخست را تأیید مى‌كند. در روایتى از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده كه به آمنه مادر پیامبر در دوران باردارى ندا رسید كه نام فرزند خود را احمد بگذارد.<ref> الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 79.</ref>
  
در گزارش ديگرى همين مضمون از خود آمنه نيز نقل شده است.<ref> الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 120.</ref> در روايت ديگرى از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده كه ابوطالب، عموى پيامبر در روز هفتم ولادت حضرت اين نام را براى وى برگزيد و سبب اين نام‌گذارى را ستايش آسمانيان و زمينيان از حضرت دانست.<ref> الكافى، ج‌ 6، ص‌ 34.</ref> در روايتى از خود [[پيامبر اسلام]]، وجه نام‌گذارى او به محمد ستايش زمينيان از حضرت و به احمد ستوده‌تر بودن او نزد آسمانيان دانسته شده است.<ref> تفسير قمى، ج‌ 2، ص‌ 378.</ref>
+
در گزارش دیگرى همین مضمون از خود آمنه نیز نقل شده است.<ref> الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 120.</ref> در روایت دیگرى از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده كه ابوطالب، عموى پیامبر در روز هفتم ولادت حضرت این نام را براى وى برگزید و سبب این نام‌گذارى را ستایش آسمانیان و زمینیان از حضرت دانست.<ref> الكافى، ج‌ 6، ص‌ 34.</ref> در روایتى از خود [[پیامبر اسلام]]، وجه نام‌گذارى او به محمد ستایش زمینیان از حضرت و به احمد ستوده‌تر بودن او نزد آسمانیان دانسته شده است.<ref> تفسیر قمى، ج‌ 2، ص‌ 378.</ref>
  
'''پيشينه نام احمد:'''
+
'''پیشینه نام احمد:'''
  
درباره تقدم نام‌گذارى پيامبر به محمد يا احمد، ديدگاه‌هاى گوناگونى مطرح شده است؛ برخى با استفاده از آيه‌ 6 [[سوره صف]]/61 كه نام احمد را صادر شده از زبان [[حضرت عيسى]] علیه‌السلام مى‌داند، تقدم نام احمد را قطعى دانسته،(14) معتقدند بنابر منابع تاريخى يهود، افرادى حتى پيش از تولد حضرت از نام، ويژگى‌ها و زمان تولد وى آگاهى داشتند.<ref> تاريخ دمشق، ج‌ 3، ص‌ 415‌ـ‌457؛ تفسير قرطبى، ج‌ 18، ص‌ 55؛ السيره‌النبويه، ج‌ 1، ص‌ 204‌ـ‌214.</ref>
+
درباره تقدم نام‌گذارى پیامبر به محمد یا احمد، دیدگاه‌هاى گوناگونى مطرح شده است؛ برخى با استفاده از آیه‌ 6 [[سوره صف]]/61 كه نام احمد را صادر شده از زبان [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام مى‌داند، تقدم نام احمد را قطعى دانسته،(14) معتقدند بنابر منابع تاریخى یهود، افرادى حتى پیش از تولد حضرت از نام، ویژگى‌ها و زمان تولد وى آگاهى داشتند.<ref> تاریخ دمشق، ج‌ 3، ص‌ 415‌ـ‌457؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 18، ص‌ 55؛ السیره‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 204‌ـ‌214.</ref>
  
عده‌اى ديگر با استفاده از اين گزارش تاريخى كه نام احمد پيش از [[پيامبر اسلام]]، هيچ سابقه‌اى ميان عرب نداشته و پيش از او كسى به اين اسم ناميده نشده است، بر تقدم شهرت محمد بر احمد اصرار دارند.<ref> الشفاء، ج‌ 1، ص‌ 229؛ الموسوعة الذهبيه، ج‌ 2، ص‌ 633‌.</ref>
+
عده‌اى دیگر با استفاده از این گزارش تاریخى كه نام احمد پیش از [[پیامبر اسلام]]، هیچ سابقه‌اى میان عرب نداشته و پیش از او كسى به این اسم نامیده نشده است، بر تقدم شهرت محمد بر احمد اصرار دارند.<ref> الشفاء، ج‌ 1، ص‌ 229؛ الموسوعة الذهبیه، ج‌ 2، ص‌ 633‌.</ref>
  
برخى از اين گروه اين‌گونه نام‌گذارى را نشانه‌اى از حكمت و لطف خداوند دانسته‌اند تا كسى با احمدِ مورد بشارت عيسى علیه‌السلام مشتبه نشود؛ اما پژوهش‌هاى تاريخى بر وجود اين نام ميان برخى از قبايل اعراب جاهلى و پيش از اسلام، گواهى مى‌دهد.(17)
+
برخى از این گروه این‌گونه نام‌گذارى را نشانه‌اى از حكمت و لطف خداوند دانسته‌اند تا كسى با احمدِ مورد بشارت عیسى علیه‌السلام مشتبه نشود؛ اما پژوهش‌هاى تاریخى بر وجود این نام میان برخى از قبایل اعراب جاهلى و پیش از اسلام، گواهى مى‌دهد.(17)
  
 
'''بشارت به احمد:'''
 
'''بشارت به احمد:'''
  
حضرت عيسى علیه‌السلام در كنار دعوت بنى‌اسرائيل به پيروى از [[تورات]] به آمدن پيامبرى پس از خود به نام احمد بشارت داده است: «...‌و ‌مُبَشِّرًا بِرَسول يَأتى مِن بَعدِى اسمُهُ اَحمَدُ‌...».([[سوره صف]]/61، 6)
+
حضرت عیسى علیه‌السلام در كنار دعوت بنى‌اسرائیل به پیروى از [[تورات]] به آمدن پیامبرى پس از خود به نام احمد بشارت داده است: «...‌و ‌مُبَشِّرًا بِرَسول یَأتى مِن بَعدِى اسمُهُ اَحمَدُ‌...».([[سوره صف]]/61، 6)
  
بنابراين در اين ‌كه نبوت پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله پيش از حضرت از سوى عيسى علیه‌السلام خبر داده شد، شكى نيست. نكته مورد اختلاف، اين است كه عيسى علیه‌السلام با چه نامى پيامبر صلى الله عليه و آله را ياد‌ كرده و آيا اين بشارت در اناجيل كنونى موجود است؟ اگرچه از ظاهر اين آيه چنين برنمى‌آيد كه از پيامبر در انجيل يا تورات نامى آمده باشد، برخى از آيات ديگر بر اين مسأله تصريح دارند: «اَلَّذينَ يَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِىَّ الاُمِّىَّ الَّذى يَجِدونَهُ مَكتوبـًا عِندَهُم فِى التَّورةِ والاِنجيلِ‌...».([[سوره اعراف]]/7،157)
+
بنابراین در این ‌كه نبوت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله پیش از حضرت از سوى عیسى علیه‌السلام خبر داده شد، شكى نیست. نكته مورد اختلاف، این است كه عیسى علیه‌السلام با چه نامى پیامبر صلى الله علیه و آله را یاد‌ كرده و آیا این بشارت در اناجیل كنونى موجود است؟ اگرچه از ظاهر این آیه چنین برنمى‌آید كه از پیامبر در انجیل یا تورات نامى آمده باشد، برخى از آیات دیگر بر این مسأله تصریح دارند: «اَلَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِىَّ الاُمِّىَّ الَّذى یَجِدونَهُ مَكتوبـًا عِندَهُم فِى التَّورةِ والاِنجیلِ‌...».([[سوره اعراف]]/7،157)
  
«ذلِكَ مَثَلُهُم فِى التَّورةِ و مَثَلُهُم فِى الاِنجيلِ‌...».([[سوره فتح]]/48، 29) بر اساس آيات ديگر، يهود و نصارا پيش از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله حضرت را به ‌طور كامل مى‌شناختند و درباره آمدن چنين پيامبرى ترديدى نداشتند؛ اگرچه پس از بعثت او را انكار كرده به وى نگرويدند: «اَلَّذينَ ءاتَينهُمُ الكِتبَ يَعرِفونَهُ كَما يَعرِفونَ اَبناءَهُم‌...».([[سوره بقره]]/2،146 نيز [[سوره انعام]]/6، 114؛ [[سوره اعراف]]/7، 157)
+
«ذلِكَ مَثَلُهُم فِى التَّورةِ و مَثَلُهُم فِى الاِنجیلِ‌...».([[سوره فتح]]/48، 29) بر اساس آیات دیگر، یهود و نصارا پیش از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله حضرت را به ‌طور كامل مى‌شناختند و درباره آمدن چنین پیامبرى تردیدى نداشتند؛ اگرچه پس از بعثت او را انكار كرده به وى نگرویدند: «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الكِتبَ یَعرِفونَهُ كَما یَعرِفونَ اَبناءَهُم‌...».([[سوره بقره]]/2،146 نیز [[سوره انعام]]/6، 114؛ [[سوره اعراف]]/7، 157)
  
در احاديثى از خود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه نام او در [[تورات]] «احيد»، در انجيل «احمد» و در [[قرآن]] «محمد» است؛<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 18، ص‌ 55؛ الخصائص الكبرى، ج‌ 1، ص ‌133؛ معانى الاخبار، ج‌ 1، ص‌ 116.</ref> همچنين از ابن‌عباس نقل شده كه نام‌هايى چون «احمد»، «محمد»، «فارقليط» و «ماذماذ» از ‌جمله نام‌هاى پيامبر اكرم در كتاب‌هاى آسمانى امت‌هاى پيشين است.<ref> الخصائص الكبرى، ج‌ 1، ص‌ 133.</ref>
+
در احادیثى از خود پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله نقل شده است كه نام او در [[تورات]] «احید»، در انجیل «احمد» و در [[قرآن]] «محمد» است؛<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ 18، ص‌ 55؛ الخصائص الكبرى، ج‌ 1، ص ‌133؛ معانى الاخبار، ج‌ 1، ص‌ 116.</ref> همچنین از ابن‌عباس نقل شده كه نام‌هایى چون «احمد»، «محمد»، «فارقلیط» و «ماذماذ» از ‌جمله نام‌هاى پیامبر اكرم در كتاب‌هاى آسمانى امت‌هاى پیشین است.<ref> الخصائص الكبرى، ج‌ 1، ص‌ 133.</ref>
  
در گفتگوها و مناظرات علمى [[امام رضا]] علیه‌السلام با رهبران دينى اديان ديگر نيز وجود بشارت و نام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در [[تورات]] و [[انجيل]] تأييد شده است؛<ref> [[عيون اخبارالرضا]] علیه‌السلام، ج 1، ص‌ 318 ـ 320.</ref> اما درباره وجود اين بشارت و يادكرد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اناجيل موجود، برخى با استفاده از بخش‌هايى از انجيل كه به ‌گونه‌اى با صفات پيامبر اكرم يا حوادث نبوت وى و‌... سازگارى دارند، درصددند براى اين ‌آيات مصاديقى در انجيل بيابند.
+
در گفتگوها و مناظرات علمى [[امام رضا]] علیه‌السلام با رهبران دینى ادیان دیگر نیز وجود بشارت و نام پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در [[تورات]] و [[انجیل]] تأیید شده است؛<ref> [[عیون اخبارالرضا]] علیه‌السلام، ج 1، ص‌ 318 ـ 320.</ref> اما درباره وجود این بشارت و یادكرد پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در اناجیل موجود، برخى با استفاده از بخش‌هایى از انجیل كه به ‌گونه‌اى با صفات پیامبر اكرم یا حوادث نبوت وى و‌... سازگارى دارند، درصددند براى این ‌آیات مصادیقى در انجیل بیابند.
  
به نقل از برخى گزارش‌ها در نسخه‌هايى از كتاب مقدس، درباره بشارت به شخصى سخن به ‌ميان آمده كه از ذريه اسماعيل و نامش احمد است<ref> الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 83‌.</ref> همچنين در نسخه عبرى سفر پيدايش تركيبى به شكل «ماذماذ»، «مادماد»، «مود مود» يا «ميد ميد» بكار رفته<ref> كتاب مقدس، پيدايش، 17: 20.</ref> كه واژه‌شناسانِ زبان عبرى آن را به «بسيار زياد» يا معادل‌هاى آن ترجمه كرده‌اند(23) و مى‌توان آن را با احمد كه افعل تفضيل است، مقايسه كرد.
+
به نقل از برخى گزارش‌ها در نسخه‌هایى از كتاب مقدس، درباره بشارت به شخصى سخن به ‌میان آمده كه از ذریه اسماعیل و نامش احمد است<ref> الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 83‌.</ref> همچنین در نسخه عبرى سفر پیدایش تركیبى به شكل «ماذماذ»، «مادماد»، «مود مود» یا «مید مید» بكار رفته<ref> كتاب مقدس، پیدایش، 17: 20.</ref> كه واژه‌شناسانِ زبان عبرى آن را به «بسیار زیاد» یا معادل‌هاى آن ترجمه كرده‌اند(23) و مى‌توان آن را با احمد كه افعل تفضیل است، مقایسه كرد.
  
همچنين در انجيل يوحنّا از زبان [[حضرت عيسى]] علیه‌السلام از شخصى به نام «فارقليط» معرب واژه يونانى «پاراكلتوس» به ‌معناى «تسلى ‌دهنده»، «مدافع»، «وكيل»، «شفيع» و «ميانجى» سخن به ‌ميان آمده است: «و‌من از پدر خواهم خواست و او فارقليط ديگر به شما خواهد داد كه تا ابد با شما خواهد ماند».<ref> كتاب مقدس، يوحنا، 14: 16.</ref>
+
همچنین در انجیل یوحنّا از زبان [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام از شخصى به نام «فارقلیط» معرب واژه یونانى «پاراكلتوس» به ‌معناى «تسلى ‌دهنده»، «مدافع»، «وكیل»، «شفیع» و «میانجى» سخن به ‌میان آمده است: «و‌من از پدر خواهم خواست و او فارقلیط دیگر به شما خواهد داد كه تا ابد با شما خواهد ماند».<ref> كتاب مقدس، یوحنا، 14: 16.</ref>
  
در جاى ديگر آمده است: «ليكن آن فارقليط يعنى روح‌القدس كه پدر او را به اسمِ من خواهد فرستاد، همان شما را هر چيز خواهد آموخت و هر چه من شما را گفتم به يادِ شما خواهد آورد».(25)
+
در جاى دیگر آمده است: «لیكن آن فارقلیط یعنى روح‌القدس كه پدر او را به اسمِ من خواهد فرستاد، همان شما را هر چیز خواهد آموخت و هر چه من شما را گفتم به یادِ شما خواهد آورد».(25)
  
«ليكن به ‌شما راست مى‌گويم كه شما را مفيد است كه من بروم. اگر من نروم، آن فارقليط به نزد شما نخواهد آمد؛ اما اگر بروم، او را به نزد شما خواهم ‌فرستاد».<ref> كتاب مقدس، يوحنا، 16: 7.</ref>
+
«لیكن به ‌شما راست مى‌گویم كه شما را مفید است كه من بروم. اگر من نروم، آن فارقلیط به نزد شما نخواهد آمد؛ اما اگر بروم، او را به نزد شما خواهم ‌فرستاد».<ref> كتاب مقدس، یوحنا، 16: 7.</ref>
  
برخى از عالمان اسلامى با بيان سازگارى اين سخنان با ويژگى‌هاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله معتقدند: مقصود از فارقليط در اين آيات، همان احمد است؛ به ‌ويژه آن‌كه حضرت عيسى علیه‌السلام آمدن اين شخص را به پس از خود وامى‌گذارد و آمدن او را به رفتن خود مشروط مى‌كند.
+
برخى از عالمان اسلامى با بیان سازگارى این سخنان با ویژگى‌هاى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله معتقدند: مقصود از فارقلیط در این آیات، همان احمد است؛ به ‌ویژه آن‌كه حضرت عیسى علیه‌السلام آمدن این شخص را به پس از خود وامى‌گذارد و آمدن او را به رفتن خود مشروط مى‌كند.
  
برخى از مفسران براى تأييد اين ديدگاه، فارقليط را از ريشه‌اى به ‌معناى حمد گرفته‌اند؛<ref> التحقيق، ج‌ 2، ص‌ 282.</ref> ولى با وجود اين قراين به ‌صورت قطعى نمى‌توان گفت: مقصود از فارقليط همان احمد و در انجيل‌هاى موجود نيز بشارت به آمدن [[پيامبر اسلام]] موجود باشد؛ بلكه آنچه به ‌طور قطعى مى‌توان داورى كرد، وجود اصل بشارت در زبان [[حضرت عيسى]] علیه‌السلام به آمدن پيامبرى است كه در [[قرآن]] نيز به نام او تصريح شده است.
+
برخى از مفسران براى تأیید این دیدگاه، فارقلیط را از ریشه‌اى به ‌معناى حمد گرفته‌اند؛<ref> التحقیق، ج‌ 2، ص‌ 282.</ref> ولى با وجود این قراین به ‌صورت قطعى نمى‌توان گفت: مقصود از فارقلیط همان احمد و در انجیل‌هاى موجود نیز بشارت به آمدن [[پیامبر اسلام]] موجود باشد؛ بلكه آنچه به ‌طور قطعى مى‌توان داورى كرد، وجود اصل بشارت در زبان [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام به آمدن پیامبرى است كه در [[قرآن]] نیز به نام او تصریح شده است.
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
سطر ۶۸: سطر ۷۰:
 
===منابع===
 
===منابع===
  
ابوالفضل روحى، احمدحسين شريفی؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 325-328.
+
ابوالفضل روحى، احمدحسین شریفی؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 325-328.
  
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
  
 
[[رده: اسامی و القاب پیامبر]]
 
[[رده: اسامی و القاب پیامبر]]

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۵

احمد صلى الله علیه و آله

نام پیامبر اسلام، یاد ‌شده از زبان حضرت عیسى علیه‌السلام.

واژه احمد در قرآن كریم فقط یك بار و به ‌صورت یكى از نام‌هاى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بكار رفته است: «و ‌اِذ قالَ عیسَى ابنُ مَریَمَ یبَنى اِسرءیلَ اِنّى رَسولُ اللّهِ اِلَیكُم مُصَدِّقـًا لِما بَینَ یَدَىَّ مِنَ التَّورةِ و مُبَشِّرًا بِرَسول یَأتى مِن بَعدِى اسمُهُ اَحمَدُ فَلَمّا جاءَهُم بِالبَیِّنتِ قالوا هذا سِحرٌ مُبین». (سوره صف/61، 6)

واژه‌پژوهان در ریشه‌یابى این نام، آن را برگرفته از ریشه «ح م د» به ‌معناى ستایش دانسته[۱] و گفته‌اند: وجه نام‌گذارى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله به احمد كه صفتى تفضیلى است، فراوانى ستایش خداوند به ‌وسیله حضرت[۲] یا ستوده‌تر بودن او بیش از همه نزد خداوند سبحان است.[۳]

برخى، حمد را ثناگویى شخص به اوصاف نیكویى مى‌دانند كه فقط با زبان انجام گیرد.[۴] برخى از واژه‌پژوهان نیز با افعل تفضیل دانستن این واژه، آن را مبالغه در حمد و برگرفته از محمود یا حامد بودن نزد خدا دانسته‌اند كه بنابر وجه دوم، باید مضافى در تقدیر باشد.[۵] درباره این‌كه آیا این واژه نام پیامبر یا از اوصاف او است، برخى با تأیید افعل تفضیل بودن احمد، آن را از نام‌هاى پیامبر دانسته‌اند كه به محمود بودن او در فعل و اخلاق دلالت دارد.[۶]

راغب، مورد بشارت بودن این نام از زبان حضرت عیسى علیه‌السلام را دلیل برجستگى و پسندیده‌تر بودن او از عیسى علیه‌السلام و همه پیامبران پیشین مى‌داند.[۷] برخى نیز گفته‌اند: پیامبر، داراى نام عام (محمد) و نام خاص (احمد) بوده و عیسى علیه‌السلام با این بشارت از پیامبر با نام خاص او یاد ‌كرده است.(8)

در برابر دیدگاه مشهور درباره ساختار ادبى این واژه كه آن را افعل تفضیل شمرده‌اند، عده‌اى بر صفت مشبهه بودن آن اشاره دارند.[۸] این دیدگاه با شرایط دستور زبان براى چنین اشتقاقى سازگارى ندارد. بر اساس قرآن كریم، شكى نیست كه یكى از نام‌هاى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله احمد است و این نام پس از محمد از شناخته شده‌ترین نام‌هاى حضرت شمرده مى‌شود. شهرت و كاربرد گسترده این نام میان مسلمانان به ‌اندازه‌اى است كه از صدر اسلام تاكنون، همواره براى یاد‌كردن از پیامبر صلى الله علیه و آله استفاده از این نام پس از «محمد» در رتبه نخست قرار داشته است.

چگونگى نام‌گذارى:

درباره عَلَم (نام مخصوص) یا وصف مشهور بودن احمد براى پیامبر صلى الله علیه و آله به اتفاق نظرى نمى‌توان دست یافت؛ ولى ادله‌اى دیدگاه نخست را تأیید مى‌كند. در روایتى از امام باقر علیه‌السلام نقل شده كه به آمنه مادر پیامبر در دوران باردارى ندا رسید كه نام فرزند خود را احمد بگذارد.[۹]

در گزارش دیگرى همین مضمون از خود آمنه نیز نقل شده است.[۱۰] در روایت دیگرى از امام باقر علیه‌السلام نقل شده كه ابوطالب، عموى پیامبر در روز هفتم ولادت حضرت این نام را براى وى برگزید و سبب این نام‌گذارى را ستایش آسمانیان و زمینیان از حضرت دانست.[۱۱] در روایتى از خود پیامبر اسلام، وجه نام‌گذارى او به محمد ستایش زمینیان از حضرت و به احمد ستوده‌تر بودن او نزد آسمانیان دانسته شده است.[۱۲]

پیشینه نام احمد:

درباره تقدم نام‌گذارى پیامبر به محمد یا احمد، دیدگاه‌هاى گوناگونى مطرح شده است؛ برخى با استفاده از آیه‌ 6 سوره صف/61 كه نام احمد را صادر شده از زبان حضرت عیسى علیه‌السلام مى‌داند، تقدم نام احمد را قطعى دانسته،(14) معتقدند بنابر منابع تاریخى یهود، افرادى حتى پیش از تولد حضرت از نام، ویژگى‌ها و زمان تولد وى آگاهى داشتند.[۱۳]

عده‌اى دیگر با استفاده از این گزارش تاریخى كه نام احمد پیش از پیامبر اسلام، هیچ سابقه‌اى میان عرب نداشته و پیش از او كسى به این اسم نامیده نشده است، بر تقدم شهرت محمد بر احمد اصرار دارند.[۱۴]

برخى از این گروه این‌گونه نام‌گذارى را نشانه‌اى از حكمت و لطف خداوند دانسته‌اند تا كسى با احمدِ مورد بشارت عیسى علیه‌السلام مشتبه نشود؛ اما پژوهش‌هاى تاریخى بر وجود این نام میان برخى از قبایل اعراب جاهلى و پیش از اسلام، گواهى مى‌دهد.(17)

بشارت به احمد:

حضرت عیسى علیه‌السلام در كنار دعوت بنى‌اسرائیل به پیروى از تورات به آمدن پیامبرى پس از خود به نام احمد بشارت داده است: «...‌و ‌مُبَشِّرًا بِرَسول یَأتى مِن بَعدِى اسمُهُ اَحمَدُ‌...».(سوره صف/61، 6)

بنابراین در این ‌كه نبوت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله پیش از حضرت از سوى عیسى علیه‌السلام خبر داده شد، شكى نیست. نكته مورد اختلاف، این است كه عیسى علیه‌السلام با چه نامى پیامبر صلى الله علیه و آله را یاد‌ كرده و آیا این بشارت در اناجیل كنونى موجود است؟ اگرچه از ظاهر این آیه چنین برنمى‌آید كه از پیامبر در انجیل یا تورات نامى آمده باشد، برخى از آیات دیگر بر این مسأله تصریح دارند: «اَلَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِىَّ الاُمِّىَّ الَّذى یَجِدونَهُ مَكتوبـًا عِندَهُم فِى التَّورةِ والاِنجیلِ‌...».(سوره اعراف/7،157)

«ذلِكَ مَثَلُهُم فِى التَّورةِ و مَثَلُهُم فِى الاِنجیلِ‌...».(سوره فتح/48، 29) بر اساس آیات دیگر، یهود و نصارا پیش از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله حضرت را به ‌طور كامل مى‌شناختند و درباره آمدن چنین پیامبرى تردیدى نداشتند؛ اگرچه پس از بعثت او را انكار كرده به وى نگرویدند: «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الكِتبَ یَعرِفونَهُ كَما یَعرِفونَ اَبناءَهُم‌...».(سوره بقره/2،146 نیز سوره انعام/6، 114؛ سوره اعراف/7، 157)

در احادیثى از خود پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله نقل شده است كه نام او در تورات «احید»، در انجیل «احمد» و در قرآن «محمد» است؛[۱۵] همچنین از ابن‌عباس نقل شده كه نام‌هایى چون «احمد»، «محمد»، «فارقلیط» و «ماذماذ» از ‌جمله نام‌هاى پیامبر اكرم در كتاب‌هاى آسمانى امت‌هاى پیشین است.[۱۶]

در گفتگوها و مناظرات علمى امام رضا علیه‌السلام با رهبران دینى ادیان دیگر نیز وجود بشارت و نام پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در تورات و انجیل تأیید شده است؛[۱۷] اما درباره وجود این بشارت و یادكرد پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در اناجیل موجود، برخى با استفاده از بخش‌هایى از انجیل كه به ‌گونه‌اى با صفات پیامبر اكرم یا حوادث نبوت وى و‌... سازگارى دارند، درصددند براى این ‌آیات مصادیقى در انجیل بیابند.

به نقل از برخى گزارش‌ها در نسخه‌هایى از كتاب مقدس، درباره بشارت به شخصى سخن به ‌میان آمده كه از ذریه اسماعیل و نامش احمد است[۱۸] همچنین در نسخه عبرى سفر پیدایش تركیبى به شكل «ماذماذ»، «مادماد»، «مود مود» یا «مید مید» بكار رفته[۱۹] كه واژه‌شناسانِ زبان عبرى آن را به «بسیار زیاد» یا معادل‌هاى آن ترجمه كرده‌اند(23) و مى‌توان آن را با احمد كه افعل تفضیل است، مقایسه كرد.

همچنین در انجیل یوحنّا از زبان حضرت عیسى علیه‌السلام از شخصى به نام «فارقلیط» معرب واژه یونانى «پاراكلتوس» به ‌معناى «تسلى ‌دهنده»، «مدافع»، «وكیل»، «شفیع» و «میانجى» سخن به ‌میان آمده است: «و‌من از پدر خواهم خواست و او فارقلیط دیگر به شما خواهد داد كه تا ابد با شما خواهد ماند».[۲۰]

در جاى دیگر آمده است: «لیكن آن فارقلیط یعنى روح‌القدس كه پدر او را به اسمِ من خواهد فرستاد، همان شما را هر چیز خواهد آموخت و هر چه من شما را گفتم به یادِ شما خواهد آورد».(25)

«لیكن به ‌شما راست مى‌گویم كه شما را مفید است كه من بروم. اگر من نروم، آن فارقلیط به نزد شما نخواهد آمد؛ اما اگر بروم، او را به نزد شما خواهم ‌فرستاد».[۲۱]

برخى از عالمان اسلامى با بیان سازگارى این سخنان با ویژگى‌هاى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله معتقدند: مقصود از فارقلیط در این آیات، همان احمد است؛ به ‌ویژه آن‌كه حضرت عیسى علیه‌السلام آمدن این شخص را به پس از خود وامى‌گذارد و آمدن او را به رفتن خود مشروط مى‌كند.

برخى از مفسران براى تأیید این دیدگاه، فارقلیط را از ریشه‌اى به ‌معناى حمد گرفته‌اند؛[۲۲] ولى با وجود این قراین به ‌صورت قطعى نمى‌توان گفت: مقصود از فارقلیط همان احمد و در انجیل‌هاى موجود نیز بشارت به آمدن پیامبر اسلام موجود باشد؛ بلكه آنچه به ‌طور قطعى مى‌توان داورى كرد، وجود اصل بشارت در زبان حضرت عیسى علیه‌السلام به آمدن پیامبرى است كه در قرآن نیز به نام او تصریح شده است.

پانویس

  1. مفردات، ص‌ 256؛ الكلیات، ص‌ 58.
  2. روح‌المعانى، مج‌ 15، ج‌ 28، ص‌ 127؛ جمع‌الوسائل، ج‌ 2، ص‌ 181‌ـ‌182.
  3. مفردات، ص 256؛ بصائر ذوى‌التمییز، ج 2، ص‌ 499؛ عمدة‌الحفاظ، ج‌ 1، ص‌ 452.
  4. عمدة الحفاظ، ج‌ 1، ص‌ 450.
  5. الكلیات، ص‌ 58.
  6. بصائر ذوى التمییز، ج‌ 2، ص‌ 499؛ ترتیب العین، ص‌ 423.
  7. مفردات، ص‌ 256.
  8. كشف الغمه، ج‌ 1، ص‌ 7.
  9. الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 79.
  10. الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 120.
  11. الكافى، ج‌ 6، ص‌ 34.
  12. تفسیر قمى، ج‌ 2، ص‌ 378.
  13. تاریخ دمشق، ج‌ 3، ص‌ 415‌ـ‌457؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 18، ص‌ 55؛ السیره‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 204‌ـ‌214.
  14. الشفاء، ج‌ 1، ص‌ 229؛ الموسوعة الذهبیه، ج‌ 2، ص‌ 633‌.
  15. تفسیر قرطبى، ج‌ 18، ص‌ 55؛ الخصائص الكبرى، ج‌ 1، ص ‌133؛ معانى الاخبار، ج‌ 1، ص‌ 116.
  16. الخصائص الكبرى، ج‌ 1، ص‌ 133.
  17. عیون اخبارالرضا علیه‌السلام، ج 1، ص‌ 318 ـ 320.
  18. الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 83‌.
  19. كتاب مقدس، پیدایش، 17: 20.
  20. كتاب مقدس، یوحنا، 14: 16.
  21. كتاب مقدس، یوحنا، 16: 7.
  22. التحقیق، ج‌ 2، ص‌ 282.

(8)‌. عمدة الحفاظ، ج‌ 1، ص‌ 452.


(14)‌. الروض الانف، ج‌ 2، ص‌ 152‌ـ‌153.


(17)‌. جمهرة انساب العرب، ص‌ 400؛ الاشتقاق، ج‌ 1، ص‌ 9.


(23)‌. جلاء الافهام، ص‌ 86‌ـ‌89.


(25)‌. همان، 15: 26.


منابع

ابوالفضل روحى، احمدحسین شریفی؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 325-328.