محصن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(احصان در کلام فقهاء)
سطر ۲: سطر ۲:
  
 
احصان: فراهم بودن زمينۀ زناشويى با همسر يا كنيز/ پاكدامنى.
 
احصان: فراهم بودن زمينۀ زناشويى با همسر يا كنيز/ پاكدامنى.
واژۀ احصان ريشۀ قرآنى 1 و روايى 2 دارد و دربارۀ هر يك از زن و مرد به كار رفته است. به مرد داراى احصان «محصن» و به زن، «محصنه» گفته مى‌شود.<ref> جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد،ج1، ص281، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق </ref>
 
  
 
+
واژۀ احصان ريشۀ قرآنى و روايى دارد و دربارۀ هر يك از زن و مرد به كار رفته است. به مرد داراى احصان «محصن» و به زن، «محصنه» گفته مى‌شود.<ref> جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد،ج1، ص281، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق </ref>
==حصن در قرآن==
 
  
 
در قرآن آمده است: «و ظنوا أنهم مانعتهم حصونهم من الله»<ref> سوره حشر/آیه2 </ref> پنداشتند که قلعه های آن ها باز میدارد ایشان را و حفظ می کند از تقدیر الهی. این آیه مربوط به جنگ بنی نضیر است و در مورد قبیله یهودی بنی نظیر است که در قلعه زندگی میکردند.
 
در قرآن آمده است: «و ظنوا أنهم مانعتهم حصونهم من الله»<ref> سوره حشر/آیه2 </ref> پنداشتند که قلعه های آن ها باز میدارد ایشان را و حفظ می کند از تقدیر الهی. این آیه مربوط به جنگ بنی نضیر است و در مورد قبیله یهودی بنی نظیر است که در قلعه زندگی میکردند.
سطر ۲۰: سطر ۱۸:
  
 
«والتی احصنت فرجها»
 
«والتی احصنت فرجها»
 
==کاربرد دیگر محصن==
 
  
 
و گاهی به معنای شوهر داشتن زن و زن داشتن مرد استعمال شده است چون هر یک جفت خود را از ناشایسته حفظ می‌کند.
 
و گاهی به معنای شوهر داشتن زن و زن داشتن مرد استعمال شده است چون هر یک جفت خود را از ناشایسته حفظ می‌کند.
سطر ۳۱: سطر ۲۷:
 
چنانچه از [[امام صادق]] توسط [[محمد بن مسلم]] نقل شده است که :
 
چنانچه از [[امام صادق]] توسط [[محمد بن مسلم]] نقل شده است که :
 
شنيدم كه مى‌فرمود: مردى كه از همسرش دور شده است و زنى كه از شوهرش دور شده است، سنگسار شدن بر آنان ثابت نمى‌شود مگر اين كه مرد همراه با زن و زن همراه با مرد باشد».<ref> بروجرى، آقا حسين طباطبايى - مترجمان: حسينيان قمى، مهدى - صبورى، م، منابع فقه شيعه، 31 جلد،ج30، ص 627، انتشارات فرهنگ سبز، تهران - ايران، اول، 1429 ه‍ ق </ref>
 
شنيدم كه مى‌فرمود: مردى كه از همسرش دور شده است و زنى كه از شوهرش دور شده است، سنگسار شدن بر آنان ثابت نمى‌شود مگر اين كه مرد همراه با زن و زن همراه با مرد باشد».<ref> بروجرى، آقا حسين طباطبايى - مترجمان: حسينيان قمى، مهدى - صبورى، م، منابع فقه شيعه، 31 جلد،ج30، ص 627، انتشارات فرهنگ سبز، تهران - ايران، اول، 1429 ه‍ ق </ref>
 
==احصان در کلام فقهاء==
 
  
 
اما در اصطلاح فقها گاه به معنی زن شوهردار است چنانکه گویند زن محصنه اگر زنا کند حد او رجم است یعنی زن شوهردار.
 
اما در اصطلاح فقها گاه به معنی زن شوهردار است چنانکه گویند زن محصنه اگر زنا کند حد او رجم است یعنی زن شوهردار.
سطر ۴۸: سطر ۴۲:
  
 
==منبع==
 
==منبع==
- نثر طوبی، [[علامه شعرانی،]] ج1، ص 178 ، با تلخیص و تصرف
+
- نثر طوبی، [[علامه شعرانی]]، ج1، ص 178 ، با تلخیص و تصرف
  
 
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى  
 
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى  
  
- منابع فقه شيعه،  آقا [[حسين طباطبايى بروجرى،]] - مترجمان: حسينيان قمى، مهدى - صبورى  
+
- منابع فقه شيعه،  آقا [[حسين طباطبايى بروجرى]]، مترجمان: حسينيان قمى، مهدى - صبورى
 +
 
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 +
[[رده:احکام خانواده]]
 +
[[رده:اصطلاحات فقهی]]

نسخهٔ ‏۱ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۲

محصن به کسر صاد اسم فاعل و به فتح آن اسم مفعول از باب احصان است. (حصن) دژ و قلعه و حصون جمع آن است.

احصان: فراهم بودن زمينۀ زناشويى با همسر يا كنيز/ پاكدامنى.

واژۀ احصان ريشۀ قرآنى و روايى دارد و دربارۀ هر يك از زن و مرد به كار رفته است. به مرد داراى احصان «محصن» و به زن، «محصنه» گفته مى‌شود.[۱]

در قرآن آمده است: «و ظنوا أنهم مانعتهم حصونهم من الله»[۲] پنداشتند که قلعه های آن ها باز میدارد ایشان را و حفظ می کند از تقدیر الهی. این آیه مربوط به جنگ بنی نضیر است و در مورد قبیله یهودی بنی نظیر است که در قلعه زندگی میکردند.

و (احصان) حفظ کردن و نگاه داشتن.

در قرآن درباره علت آموختن ساخت زره به حضرت داوود آمده است:

«لتحصنکم من باسکم»

تا شما را حفظ کند و از بلای دشمن نگه دارد.

و در مورد حضرت مریم که خود را از کار زشت نگاهداشت، آمده است :

«والتی احصنت فرجها»

و گاهی به معنای شوهر داشتن زن و زن داشتن مرد استعمال شده است چون هر یک جفت خود را از ناشایسته حفظ می‌کند.

(محصن) به کسر صاد مرد زن دار چون زن خود را باز می دارد از زنا به اینکه او را به سبب عقدی که تحقق یافته در حباله خود آورده است.

(محصنات) به فتح صاد به صیغه اسم مفعول در همه جای قرآن به معنی زن آزاد و عفیف آمده است یعنی آن که از زنا بپرهیزد.

چنانچه از امام صادق توسط محمد بن مسلم نقل شده است که : شنيدم كه مى‌فرمود: مردى كه از همسرش دور شده است و زنى كه از شوهرش دور شده است، سنگسار شدن بر آنان ثابت نمى‌شود مگر اين كه مرد همراه با زن و زن همراه با مرد باشد».[۳]

اما در اصطلاح فقها گاه به معنی زن شوهردار است چنانکه گویند زن محصنه اگر زنا کند حد او رجم است یعنی زن شوهردار.

«والمحصنات من المؤمنات و المحصنات من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم»[۴] زنان پرهیزکار از مسلمانان و زنان پرهیزکار از آن ها که پیش از شما کتاب آسمانی به آنها داده شد.

یعنی یهود و نصاری بر شما حلالند به مقتضای این آیه گرفتن زن از اهل کتاب جائز است البته در مذهب اهل بیت بهمتعه کردن و در مذهب اهل سنت به نکاح دائم چون آنها متعه را مشروع نمی دانند.

البته، معنی آیه آن نیست که به هر کیفیت حلالند. بلکه با شرائطی که در محل خود ثابت است. مانند: با نحقق عقد و تعیین مهر و اینکه در عقد دائم از چهار زن تجاوز نکند و شوهر دار نباشند و محرم نباشند به رضاع و مصاهرت و سایر قیود از جمله آن که در اهل کتاب به صیغه متعه باشد چنانچه در روایتی ضعیف از حضرت باقر علیه السلام نقل کردند که این آیهمنسوخ است به قوله تعالی «و لا تمسکوا بعصم الکوافر»

اما سوره مائده آخرین سوره ایست که مشتمل بر احکام بوده و احتمال نسخ در آن نمی رود و البته آنچه قابل بیان است اینکه احتیاج به آن نیست چون زنان اهل کتاب بر ما حلالند بی شبهه به اتفاق مسلمین اگر چه شافعی و محمد بن حریر تخصیص دادند به بعض اهل کتاب.

پانویس

  1. جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد،ج1، ص281، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق
  2. سوره حشر/آیه2
  3. بروجرى، آقا حسين طباطبايى - مترجمان: حسينيان قمى، مهدى - صبورى، م، منابع فقه شيعه، 31 جلد،ج30، ص 627، انتشارات فرهنگ سبز، تهران - ايران، اول، 1429 ه‍ ق
  4. سوره مائده/آیه5


منبع

- نثر طوبی، علامه شعرانی، ج1، ص 178 ، با تلخیص و تصرف

- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى

- منابع فقه شيعه، آقا حسين طباطبايى بروجرى، مترجمان: حسينيان قمى، مهدى - صبورى