محکم و متشابه: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: قرآن، محکم، متشابه، راسخون در علم، ' /> '''...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۶۴: | سطر ۶۴: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
+ | [[Category:علوم قرآنی]] |
نسخهٔ ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۸
منبع: قرآن در اسلام
نویسنده: علامه طباطبائی رحمهالله
خداي متعال در كلام خود ميفرمايد: «كتاب احكمت آياته؛ قرآن كتابي است كه آياتش محكم قرار داده شدهاند» (سوره هود/ آيه 1) و باز مىفرمايد: «الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها مثانى تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم؛ خدا بهترين سخن را نازل كرده، كتابى كه آياتش شبيه و مانند هم و دوتا دوتا است. به سبب آن كتاب پوستهاى كسانى كه از خداى خود ميترسند، كشيده ميشود - با شنيدن قرآن بدنشان به لرزه درميآيد - ». (سوره زمر/ آيه 23)
و باز ميفرمايد: «هو الذى انزل عليك الكتاب منه آيات محكمات هن ام الكتاب و آخر متشابهات فاما الذين فى قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغآء الفتنة و ابتغاء تاويله و مايعلم تاويله الا الله والراسخون فى العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا؛ خدا كسى است كه بر تو كتاب را نازل كرد در حالي كه برخى از آن آيات محكم ميباشند كه آنها مادر - مرجع و اساس مسلم - كتاباند و برخى آيات متشابه هستند اما كساني كه در دلهايشان ميل به كجروى و انحراف از استقامت است. از متشابه كتاب پيروى مىكنند براى فتنه و فريب دادن مردم و براى اين كه تاويلش را ميخواهند و حال آن كه تأويل آن را جز خداى نميداند و آنان كه در علم خود ثابت قدماند. در مورد آيات متشابه ميگويند به آن ايمان داريم همه آيات از پيش خداى ماست». (سوره آل عمران/ آيه 7)
چنانكه روشن است آيه اولى همه قرآن را محكم معرفى مىكند و البته مراد از آن استوار و غيرقابل خلل و بطلان بودن كتاب است و آيه دوم همه قرآن را متشابه ميشمارد و البته مراد از آن يكنواخت بودن آيات قرآنى است در زيبائى اسلوب و شيرينى لهجه و قدرت خارقالعاده بيان و همه قرآن همين وضع را دارد و آيه سوم كه در اين فصل مورد نظر ما است قرآن را بدو قسم محكم و متشابه قسمت مىكند و روي هم رفته از اطراف كلام برميآيد كه: اولاً محكم آيه ايست كه در مدلول خود محكم و استوار باشد و معنى مراد آن به غير مراد اشتباه نيفتد و متشابه برخلاف آنست.
و ثانيا وظيفه ايمانى هر مؤمنى كه در ايمان خود رسوخ دارد اينست كه به آيات محكمه ايمان بياورد و عمل كند و به آيات متشابهه ايمان آورد ولى از عمل به آنها توقف و خوددارى نمايد. تنها اشخاص منحرف القلب و كج فكر هستند كه به آيات متشابهه به منظور فريب دادن مردم و دستاندازى به تاويل عمل نموده از آنها پيروى ميكنند.
معنى محكم و متشابه پيش مفسرين و علما
در ميان علماء اسلام در معنى محكم و متشابه اختلاف عجيبى است و با تتبع اقوال ميتوان نزديك به بيست قول در اين مسئله پيدا كرد.
آنچه عملا پيش مفسرين از صدر اول تاكنون دائر و مورد اعتماد است اينست كه محكمات آياتى هستند كه معنى مراد آنها روشن است و به معنى غير مراد اشتباه نمىافتد به اين گونه آيات بايد ايمان آورد و هم عمل كرد و آيات متشابهه آياتى هستند كه ظاهرشان مراد نيست و مراد واقعى آنها را كه تاويل آنها است جز خداى نداند و بشر را راهى به آن نيست، به اين گونه آيات بايد ايمان آورد ولى از پيروى و عمل به آنها توقف و خوددارى نمود.
اين قولى است كه در ميان علماء اهل سنت و جماعت مشهور است و مشهور در ميان شيعه نيز همين قول است جز اين كه معتقدند كه تأويل آيات متشابهه را پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل بيت عليهمالسلام نيز ميداند ولى عامه مؤمنين كه به تاويل متشابهات راه ندارند علم به آن را بايد به خدا و پيغمبر و ائمه هدى ارجاع نمايند.
اين قول با اين كه عملا ميان اكثر مفسرين دائر و مورد اعتماد است از چند جهت به متن آيه كريمه «هو الذى انزل عليك الكتاب منه آيات محكمات الخ و باسلوب» دلالت ساير آيات قرآنى انطباق ندارد زيرا:
اولاً در قرآن كريم آياتى به اين وصف كه براى تشيخص مدلولش به هيچ وجه راهى نباشد سراغ نداريم، گذشته از اين كه قرآن مجيد خود را با صفاتى مانند نور و هادى و بيان توصيف مىكند كه هرگز با گنگ بودن آياتش از بيان مراد واقعى خود سازش ندارد.
گذشته از اين كه آيه كريمه: «افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا؛ آيا قرآن را تدبر و پیگيرى نمىكنند و اگر از پيش غيرخدا بود در آن اختلاف بسيار مىيافتند» (سوره نساء/ آيه 82) تدبر در قرآن را رافع هر گونه اختلاف قرار ميدهد. در صورتي كه آيه متشابه چنان كه لازمه قول مشهور است اختلافش را هيچ گونه تدبرى حل نمىشود.
ممكن است گفته شود كه مراد از آيات متشابهه همان حروف مقطعه فواتح سور مانند الم، الر، حم و غير آنها باشد كه راهى براى تشخيص مراد واقعى آنها نيست. ولى بايد توجه داشت كه در آيه كريمه آيات متشابهه را به نام متشابه در مقابل محكم خوانده و لازمه اين تسميه اينست كه آيه نامبرده مدلولى از قبيل مدلولات لفظى داشته باشد نهايت اين كه مدلول واقعى با غيرواقعى مشتبه شود و حروف مقطعه فواتح سور مدلول لفظى اين طورى ندارند.
علاوه بر اين ظاهر آيه اينست كه جمعى از اهل زيغ و انحراف از آيات متشابهه در اضلال و تفتين مردم استفاده ميكنند و در اسلام شنيده نشده است. كسى از حروف مقطعه فواتح سور چنين استفاده تاويلى بنمايد و كساني كه چنين استفاده تاويلى كردهاند. از تاويل همه قرآن اين استفاده را نمودهاند نه تنها از حروف مقطعه فواتح سور.
بعضى گفتهاند تاويل متشابه در آيه اشاره بقصه معروفى است[۱] كه به موجب آن يهود ميخواستند از حروف مقطعه اوايل سور مدت بقاء و دوام اسلام را بدست آورند و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله با خواندن فواتح سور يكى پس از ديگرى حساب ايشان را مختل ساخت.
اين سخن نيز بيوجه مىباشد زيرا در صورت راستى اين قصه و درستى روايت سخنى بوده كه برخى از يهود گفتهاند و در همان مجلس پاسخ خود را گرفتهاند و اين واقعه در خور آن اهميت نيست كه در آيه كريمه به مسئله تأويل متشابه و اتباع آن داده شده.
علاوه بر اين كه سخن يهود فتنهاى در بر نداشته زيرا اگر دينى حق باشد موقت يعنى قابل نسخ بودن آن لطمه به حقانيت آن نميزند. چنانكه اديان آسمانى قبل از اسلام همين حال را داشتهاند و بر حق بودند.
ثانيا لازمه اين قول اينست كه كلمه «تاويل» در آيه كريمه به معنى مدلول و معنى خلاف ظاهر بوده باشد و هم اختصاص به آيات متشابهه داشته باشد و هر دو مطلب درست نيست و ما در بحثى كه در آينده از تاويل و تنزيل خواهيم كرد روشن خواهيم ساخت كه اولا «تأويل» در عرف قرآن از قبيل معنى و مدلول نيست كه لفظى بر آن دلالت لغوى داشته باشد و ثانيا همه آيات قرآنى اعم از محكم و متشابه تاويل دارند نه تنها آيات متشابهه.
و ثالثا در آيه كريمه كلمه «آيات محكمات»، را با جمله «هن ام الكتاب» توصيف نموده و مدلول آن اينست كه آيات محكمه بامهات مطالب كتاب مشتملند و مطالب بقيه آيات بر آنها متفرع و مترتب ميباشند و لازم بين اين مطلب آنست كه آيات متشابهه از جهت مدلول و مراد به آيات محكمه برگردند. يعنى براى استيضاح معنى آيات متشابهه آنها را به سوى محكمات رد كنند و به معونه محكمات مراد واقعى آنها را بيابند.
و بنابراين در قرآن مجيد آيهاى كه هيچ گونه دسترسى به مراد واقعيش نباشد، نداريم و آيات قرآنى يا بلاواسطه محكمند. مانند خود محكمات و يا باواسطه محكمند مانند متشابهات و اما حروف مقطعه فواتح سور اصلا مدلول لفظى لغوى ندارند و بدين سبب از مقسم محكم و متشابه بيرونند.
اين مطلب را از عموم آيه: «افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اققالها» و همچنين آيه: «افلا يتدبرون القرآن و لوكان من عند غيرالله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا»[۲] ميتوان استفاده كرد.
روش ائمه اهل بيت عليهمالسلام در محكم و متشابه قرآن
آنچه از بيانات مختلف ائمه اهل بيت عليهمالسلام بدست ميآيد، اينست كه در قرآن مجيد متشابه به معنى آيهاى كه مدلول حقيقى خود را به هيچ وسيلهاى بدست ندهد، وجود ندارد. بلكه هر آيهاى اگر در افاده مدلول حقيقى خود مستقل نباشد به واسطه آيات ديگرى ميتوان به مدلول حقيقى آن پى برد و اين همان ارجاع متشابه است به محكم چنان كه آيه: «الرحمن على العرش استوى؛ خدا بر تخت خود قرار گرفت» (سوره طه/ آيه 5) و آيه: «وجاء ربك؛ و خداى تو آمد» (سوره فجر/ آيه 22) ظاهرند در جسميت و ماديت ولى با ارجاع اين دو آيه به آیه كريمه: «ليس كمثله شىء» (سوره شورى/ آيه 11) معلوم ميشود. مراد از قرار گرفتن و آمدن كه به خداى متعال نسبت داده شده معنائى است غير از استقرار در مكان و انتقال از مكان به مكان.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در وصف قرآن مجيد ميفرمايد:[۳] «و ان القرآن لم ينزل ليكذب بعضه بعضا و لكن نزل يصدق بعضه بعضا فما عرفتم فاعلموا به و ما تشابه عليكم فآمنوا به؛ به درستى قرآن نازل نشده براى اين كه برخى از آن برخى ديگر را تكذيب كند ولى نازل شده كه برخى از آن برخى ديگر را تصديق نمايد پس آنچه را كه فهميديد به آن عمل كنيد و آنچه به شما متشابه شد به آن تنها ايمان بياوريد».
و در كلمات امیرالمومنین[۴] عليهالسلام است: «يشهد بعضه على بعض و ينطق بعضه ببعض؛ شهادت ميدهد برخى از قرآن بر برخى ديگر و منطبق ميآيد برخى از آن به سبب برخى ديگر».
و امام ششم[۵] عليهالسلام ميفرمايد: «المحكم ما يعمل به والمتشابه ما اشتبه على جاهله؛ محكم قرآن آنست كه به آن بتوان عمل كرد و متشابه آنست كه به کسی که نداند مشتبه شود» و از روايت استفاده ميشود كه محكم و متشابه نسبى ميباشند و ممكن است آيه نسبت به کسی محكم و نسبت به كس ديگر متشابه باشد.
و امام هشتم[۶] منقول است كه فرمود: «من رد متشابه القرآن الى محكمه هدى الى صراط مستقيم - ثم قال - ان فى اخبارنا متشابها كمتشابه القرآن فردوا مشابهها الى محكمها و لاتتبعوا متشابهها فتضلوا؛ كسي كه متشابه قرآن را به محكم آن رد كرد به راه راست هدايت يافت. پس از آن فرمود: به درستى در اخبار ما متشابه هست مانند متشابه قرآن پس متشابه آنها را به سوى محكم آنها برگردانيد و از خود متشابه پيروى مكنيد كه گمراه ميشويد».
چنان كه مشاهده ميشود روايات و خاصه خبر اخير صريح است در اين كه متشابه آيهايست كه استقلال در افاده مدلول خود نداشته باشد و به واسطه رد به سوى محكمات روشن خواهد شد، نه اين كه هيچ گونه راهى براى فهم مدلول آن در دسترس نباشد.