آیه ماعون: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://wiki.islamicdoc.org/wiki/index.php/%D8%A2%DB%8C%D9%87_%D9%85%D8%A7%D8%B9%D9%88%D9%86 ویکی علوم اسلامی، آیه ماعون]، بازیابی: 14 بهمن 1392.
+
* [http://wiki.islamicdoc.org/wiki/index.php/%D8%A2%DB%8C%D9%87_%D9%85%D8%A7%D8%B9%D9%88%D9%86 آیه ماعون، ویکی علوم اسلامی] بازیابی: 14 بهمن 1392.
  
 
[[رده:آیات سوره ماعون]]
 
[[رده:آیات سوره ماعون]]
 
[[رده:آیه‌های با عناوین خاص]]
 
[[رده:آیه‌های با عناوین خاص]]

نسخهٔ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۱۴

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


در مذمت خودداری از قرض و یا بذل امور جزئی به دیگران

به آیه 7 سوره ماعون «آیه ماعون» می‌گویند: «وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ»؛ و (آنها که) دیگران را از ضروریات زندگی منع می‌نمایند.

انکار روز جزا و دادگاه بزرگ آن، بازتاب وسیعی در اعمال انسان دارد که در این سوره به پنج امر اشاره شده است از جمله: راندن یتیمان با خشونت و عدم تشویق دیگران به اطعام افراد مسکین، یعنی نه خود انفاق می‌کند و نه دیگران را دعوت به این کار می‌نماید.

«ماعون» از ماده «معن» به معنای چیز کم است و بسیاری از مفسران معتقدند که منظور از آن در اینجا اشیاء جزئی است که مردم، مخصوصا همسایه‌ها، از یکدیگر به عنوان عاریه یا تملک می‌گیرند. مانند مقداری نمک، آب، آتش (کبریت) ظروف و مانند اینها.

بدیهی است کسی که از دادن چنین اشیایی به دیگری خودداری می‌کند آدم بسیار پست و بی ایمانی است، یعنی آنها به قدری بخیل‌اند که حتی از دادن این اشیاء کوچک مضایقه دارند، در حالی که همین اشیاء کوچک گاه نیازهای بزرگی را برطرف می‌کند و منع آن، مشکلات بزرگی در زندگی مردم ایجاد می‌نماید. جمعی نیز گفته‌اند منظور از ماعون زکات است، چرا که زکات نسبت به اصل مال غالباً بسیار کم است، گاه ده درصد و گاه پنج درصد و گاه دو و نیم درصد است.

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که در تفسیر ماعون فرمود: ماعون وامی است که انسان به دیگری می‌دهد و وسائل زندگی است که به عنوان عاریه در اختیار دیگران می‌گذارد و کمکها و کارهای خیری است که انجام می‌دهد.

در معنای ماعون احتمالات دیگری نیز گفته‌اند، تا آنجا که در تفسیر قرطبی بالغ بر دوازده قول در این زمینه نقل شده که بسیاری از آنها را می‌توان در هم ادغام کرد.

منابع