عامر بن شراحیل: تفاوت بین نسخهها
(←منابع) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | عامر بن شراحيل، معروف به شعبي کوفي از اهالي «حِمْير» است؛ ولي از هَمْدان به شمار ميآيد.<ref>الطبقات الکبري، ج۶، ص۲۴۶.</ref> وي علامه عصر خويش بوده و او را اعلم فقها دانستهاند. ابن عُيينه گفته است که: «علما سه نفرند: ابن عباس در زمان خود، شعبي در زمان خود و ثوري در زمان خود».<ref>سير أعلام النبلاء، ج۴، ص۲۹۵و ۲۹۸ـ۳۰۰.</ref> | |
− | عامر بن شراحيل، معروف به شعبي | ||
− | == حافظه ابن شراحیل == | + | ==حافظه ابن شراحیل== |
− | وي حافظهاي چنان قوي داشت که ميگفت هيچ سياهي بر سفيدي ننوشتم و هيچ کس براي من حديثي نقل نکرد، مگر آن که آن را حفظ کردم، و هيچ کس برايم حديثي نگفت که از او بخواهم دوباره تکرار کند.<ref>کتاب العلم، ص۱۲؛ تذکرة الحفّاظ، ج۱، ص۸۴. </ref> | + | وي حافظهاي چنان قوي داشت که ميگفت هيچ سياهي بر سفيدي ننوشتم و هيچ کس براي من حديثي نقل نکرد، مگر آن که آن را حفظ کردم، و هيچ کس برايم حديثي نگفت که از او بخواهم دوباره تکرار کند.<ref>کتاب العلم، ص۱۲؛ تذکرة الحفّاظ، ج۱، ص۸۴.</ref> |
− | == مذهب شراحیل == | + | ==مذهب شراحیل== |
− | با اين که عدّهاي شَعْبي را از دشمنان علي عليه السلام خواندهاند،<ref> معجم رجال الحديث، ج۱۰، ص۲۱۰؛ البيان في تفسير القرآن، | + | با اين که عدّهاي شَعْبي را از دشمنان علي عليه السلام خواندهاند،<ref>معجم رجال الحديث، ج۱۰، ص۲۱۰؛ البيان في تفسير القرآن، ص۵۰۱ـ۵۰۳.</ref> جالب آن است که شهرستاني، وي را در زمره شيعيان ذکر ميکند.<ref>منع تدوين الحديث، ج۱، ص۱۹۰.</ref> |
− | == عقاید شراحیل == | + | ==عقاید شراحیل== |
− | عامر بن شراحيل شعبي، معاصر ابراهيم نَخَعي بود؛ | + | عامر بن شراحيل شعبي، معاصر ابراهيم نَخَعي بود؛ اما برخلاف ابراهيم، شَعْبي با بکارگيري رأي در استنباط احکام، مخالف بود و به حديث بيشتر تمايل داشت به طوري که او را در برابر نخعي، محدث کوفه خواندهاند. شَعْبي، بيشتر به نقل اسرائيليات از نومسلمانان ـ که پيش از آن، از اهل کتاب بودند ـ، مشهور است و قصص و اخبار يمن و مغازي را نيز روايت کرده است.<ref>سير أعلام النبلاء، ج۴، ص۲۹۵و ۲۹۸ـ۲۹۹.</ref> |
− | |||
− | + | از آثار تاريخي او اين عناوين است: المغازي، کتاب الفتوح، کتاب المبتدأ، کتاب الشوري، مقتل عثمان و مقتل الحسين عليه السلام. قطعهاي از المغازي او را خطيب بغدادي در دست داشته است.<ref>تاريخ نگاري در اسلام، ص۵۸.</ref> بخشي از کتاب الشوري و مقتل الحسين او هم در شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد آمده است.<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد، ج۹، ص۴۹ـ۵۸.</ref> | |
− | + | ==شراحیل و مختار== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | از او، داستان منزلگاه «قصر بني مقاتل» را به نقل از «مجالد بن سعيد» روايت ميکند. | |
− | |||
+ | او و پدرش نخستين کساني بودند که به دعوت «مختار» پاسخ مثبت داده و حقانيت موضع او را گواهي کردند و در سال 67 هـ.ق همراه او به ساباط مدائن رفتند. | ||
− | + | او پس از شکست «مختار» به «حجاج» دژخيم اموي پيوست آنگاه در سال 82 به «عبدالرحمن بن اشعث» روي آورد و بر ضد «حجاج» کارزار کرد و هنگامي که «عبدالرحمن» با شکست روبرو شد، از «قتيبة بن مسلم» فرماندار «حجاج» در «ري» تقاضا کرد که برايش امان بخواهد و او نيز برايش امان نامه گرفت و سرانجام رياست دستگاه قضايي کوفه را در زمان «عمر بن عبدالعزيز» به عهده گرفت. | |
− | *[http://www.hadith.net/n363-e6820-p64.html پایگاه حدیث نت، پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه] | + | او از چهره هايي است که دست از ياري «مسلم» و سالارش حسين عليهالسلام کشيد و به همراه کاروان نور نرفت. «ابومخنف» از او به طور ارسال روايت ميکند و او در سال 104 هـ.ق در [[کوفه]] به مرگ ناگهاني از دنيا رفت. «طبري» از او يکصد و چهارده خبر آورده است. |
− | [[رده: راویان واقعه کربلا]] | + | در «تهذيب التهذيب» به نقل از «عجلي» آمده است که «عامر شعبي» از 84 تن از صحابه روايت شنيده و خود، اميرمؤمنان را درک کرده و در سال 110 هـ.ق از دنيا رفته است.<ref>الطبقات الکبري، ج۶، ص۲۵۵.</ref> |
− | [[رده: | + | |
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references/> | ||
+ | |||
+ | ==منابع== | ||
+ | * [http://www.hadith.net/n363-e6820-p64.html پایگاه حدیث نت، پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه]. | ||
+ | |||
+ | [[رده:راویان واقعه کربلا]] | ||
+ | [[رده:زیانکاران در حماسه کربلا ]] |
نسخهٔ ۱۵ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۵۹
عامر بن شراحيل، معروف به شعبي کوفي از اهالي «حِمْير» است؛ ولي از هَمْدان به شمار ميآيد.[۱] وي علامه عصر خويش بوده و او را اعلم فقها دانستهاند. ابن عُيينه گفته است که: «علما سه نفرند: ابن عباس در زمان خود، شعبي در زمان خود و ثوري در زمان خود».[۲]
حافظه ابن شراحیل
وي حافظهاي چنان قوي داشت که ميگفت هيچ سياهي بر سفيدي ننوشتم و هيچ کس براي من حديثي نقل نکرد، مگر آن که آن را حفظ کردم، و هيچ کس برايم حديثي نگفت که از او بخواهم دوباره تکرار کند.[۳]
مذهب شراحیل
با اين که عدّهاي شَعْبي را از دشمنان علي عليه السلام خواندهاند،[۴] جالب آن است که شهرستاني، وي را در زمره شيعيان ذکر ميکند.[۵]
عقاید شراحیل
عامر بن شراحيل شعبي، معاصر ابراهيم نَخَعي بود؛ اما برخلاف ابراهيم، شَعْبي با بکارگيري رأي در استنباط احکام، مخالف بود و به حديث بيشتر تمايل داشت به طوري که او را در برابر نخعي، محدث کوفه خواندهاند. شَعْبي، بيشتر به نقل اسرائيليات از نومسلمانان ـ که پيش از آن، از اهل کتاب بودند ـ، مشهور است و قصص و اخبار يمن و مغازي را نيز روايت کرده است.[۶]
از آثار تاريخي او اين عناوين است: المغازي، کتاب الفتوح، کتاب المبتدأ، کتاب الشوري، مقتل عثمان و مقتل الحسين عليه السلام. قطعهاي از المغازي او را خطيب بغدادي در دست داشته است.[۷] بخشي از کتاب الشوري و مقتل الحسين او هم در شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد آمده است.[۸]
شراحیل و مختار
از او، داستان منزلگاه «قصر بني مقاتل» را به نقل از «مجالد بن سعيد» روايت ميکند.
او و پدرش نخستين کساني بودند که به دعوت «مختار» پاسخ مثبت داده و حقانيت موضع او را گواهي کردند و در سال 67 هـ.ق همراه او به ساباط مدائن رفتند.
او پس از شکست «مختار» به «حجاج» دژخيم اموي پيوست آنگاه در سال 82 به «عبدالرحمن بن اشعث» روي آورد و بر ضد «حجاج» کارزار کرد و هنگامي که «عبدالرحمن» با شکست روبرو شد، از «قتيبة بن مسلم» فرماندار «حجاج» در «ري» تقاضا کرد که برايش امان بخواهد و او نيز برايش امان نامه گرفت و سرانجام رياست دستگاه قضايي کوفه را در زمان «عمر بن عبدالعزيز» به عهده گرفت.
او از چهره هايي است که دست از ياري «مسلم» و سالارش حسين عليهالسلام کشيد و به همراه کاروان نور نرفت. «ابومخنف» از او به طور ارسال روايت ميکند و او در سال 104 هـ.ق در کوفه به مرگ ناگهاني از دنيا رفت. «طبري» از او يکصد و چهارده خبر آورده است. در «تهذيب التهذيب» به نقل از «عجلي» آمده است که «عامر شعبي» از 84 تن از صحابه روايت شنيده و خود، اميرمؤمنان را درک کرده و در سال 110 هـ.ق از دنيا رفته است.[۹]
پانویس
- ↑ الطبقات الکبري، ج۶، ص۲۴۶.
- ↑ سير أعلام النبلاء، ج۴، ص۲۹۵و ۲۹۸ـ۳۰۰.
- ↑ کتاب العلم، ص۱۲؛ تذکرة الحفّاظ، ج۱، ص۸۴.
- ↑ معجم رجال الحديث، ج۱۰، ص۲۱۰؛ البيان في تفسير القرآن، ص۵۰۱ـ۵۰۳.
- ↑ منع تدوين الحديث، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ سير أعلام النبلاء، ج۴، ص۲۹۵و ۲۹۸ـ۲۹۹.
- ↑ تاريخ نگاري در اسلام، ص۵۸.
- ↑ شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد، ج۹، ص۴۹ـ۵۸.
- ↑ الطبقات الکبري، ج۶، ص۲۵۵.