ثمود: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی '{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} {{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} == مفهومش...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
− | + | ==مفهومشناسی== | |
− | + | برخی از لغتشناسان "ثمود" را واژهای عربی برگرفته از «ثمد» دانستهاند.<ref>قرشی، علیاکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371، چاپ هفتم، ج اول، ص315.</ref>به معنی آبی که ماده نداشته باشد و در زمستان جمع گردد و در تابستان خشک شود.<ref>ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق.</ref> برخی دیگر آن را غیرعربی میدانند و برخی نیز گفتهاند ثمود نام پدر قبیله بوده که قبیله به نام او نامیده شده است.<ref>شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات بر اساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1372، چاپ اول، ج اول، ص322.</ref> | |
− | + | قوم ثمود در سرزمین «'''الحجر'''» در نزدیکی وادی القری که میان حجاز و شام است زندگی میکردند.<ref>خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان و ناهید 1377، چاپ اول، ج اول، ص827.</ref> | |
− | + | ==موقعیت مکانی الحجر== | |
− | + | سرزمین «الحجر»، اقامتگاه ثمودیان در شمال غربی [[حجاز]] و در میان راه قدیمی که [[مدینه]] منوره را به سرزمین تبوک ارتباط میدهد، قرار دارد. | |
− | + | [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله هنگامی که از [[مدینه]] به سوی سرزمین تبوک راه افتاد، در میانه راه به منطقه «الحجر» رسید. بخاری و مسلم به نقل از عبدالله بن عمر روایت کردهاند که او گفت: آنگاه که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گروهی از مسلمانان را در سرزمین تبوک فرود آورد، آنان را به منطقه «الحجر» برد تا خانههای (سنگی) ثمودیان را نشانشان دهد. همراهان پیامبر صلی الله علیه و آله از چاههای آبی که قوم ثمود در گذشتههای دور از آنها مینوشیدند، خود را سیراب کردند و از همان آب (برای پختن نان) خمیر فراهم ساختند و دیگ و پایه برپا کردند. | |
− | رسول خدا | ||
− | |||
− | |||
− | + | رسول خدا صلی الله علیه و آله تا متوجه شد که چنین کردند، فرمان داد که آب درون دیگها را به روی زمین بریزند و خمیر را نیز خوراک شتران کنند. سپس به راه خود ادامه میدادند تا این که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله آنان را به نزدیک همان چشمه یا چاپ آبی رساند که ناقه صالح از آب آن مینوشید. در این هنگام پیامبر، همراهانش را از وارد شدن به اقامتگاه قومی که به عذاب و قهر الهی گرفتار آمدند، بازداشت و فرمود: بیم آن دارم که شما نیز مانند آنان گرفتار (عذاب الهی) شوید؛ پس به اقامتگاه آنان درنیایید». | |
− | + | این گزارش عبدالله بن عمر - که حدیث شناسان آن را از جمله روایات صحیح دانستهاند - دو مشخصه و ویژگی سکونتگاه ثمودیان را روشن میسازد: یکی این که محل اقامت آنان همان سرزمین «الحجر» است و در [[قرآن]] نیز آمده است. دیگر آن که حدود جغرافیایی سرزمین «الحجر» در میانه راه [[مدینه]] و تبوک قرار دارد. همچنین در این گزارش مشخص شده است آبی که ناقه صالح علیه السلام از آن مینوشید، در طول سالیان دراز هرگز خشک نشد و حتی در عصر پیامبر نیز دارای آب بوده که ایشان به همراهانش اجازه داده است تنها از آب آن بنوشند و استفاده دیگری نبرند. | |
− | |||
− | |||
− | == قوم ثمود | + | ==قوم ثمود در قرآن== |
− | ثمود در | + | نام ثمود 26 بار در [[قرآن]] آمده است. این قوم مردمی بتپرست و جانشیان [[قوم عاد]] بودهاند. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | {{متن قرآن|«وَاذْکُرُواْ إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَکُمْ فِی الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُیُوتًا»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/ 74 (ترجمه آیات از آیه الله مکارم شیرازی میباشد).</ref> و به خاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم عاد قرار داد و در زمین مستقر ساخت که در دشتهایش مقرها برای خود بنا کنید و در کوهها برای خود خانهها میتراشید. | |
− | + | ==قوم ثمود و رسالت حضرت صالح علیه السلام== | |
− | صالح | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ثمود در ناز و نعمت غوطهور شده و پروردگار خویش را فراموش کرده بودند، خداوند [[حضرت صالح]] علیه السلام را برای هدایت ایشان مبعوث کرد تا قوم خویش را به دین [[توحید]] و ترک بتپرستی دعوت کند،<ref>[[سوره نمل]]/45.</ref> وی از آنان خواست | |
− | + | تا در زمین فساد نکنند،<ref>[[سوره اعراف]]/74.</ref> اما قوم سرکش ثمود به صالح علیه السلام گفتند: {{متن قرآن|«أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ»}}؛<ref>[[سوره هود]]/62.</ref> آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان میپرستیدند، نهی میکنی؟ در حالی که ما در مورد آنچه به سوی آن دعوتمان میکنی در شک و تردید هستیم. | |
− | |||
− | + | ==دعوت حضرت صالح علیه السلام== | |
− | صالح | + | صالح علیه السلام دعوت خود را با فراخواندن قوم ثمود به توحید و یکتاپرستی و شریک قرادادن برای وی آغاز کرد. او خطاب به قوم خود فرمود: {{متن قرآن|«یا قوم اعبدوا الله مالکم من اله غیره»}}؛<ref>[[سوره هود]]/61.</ref> ای قوم من! الله را بپرستید. برای شما معبودی جز او نیست. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | قوم | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | او به آنان یادآور شد که فرستادهای در خور اعتماد است و آنان را به پیروی از دستورات الهی و پرهیزکاری فرمان داد.<ref>[[سوره شعراء]]/142-141.</ref> او همچنین فهماند که چشم داشت هیچ پاداشی از آنان ندارد، چرا که تنها تکلیفش را در راه دعوت آنان به یکتاپرستی انجام داده و مزد او را تنها خداوند میدهد.<ref>[[سوره شعراء]]/145.</ref> | |
− | + | صالح علیه السلام از ثمودیان خواست که به ناقه خداوند به عنوان یک پدیه شگرف و معجزه الهی، با بصیرت بنگرند و از آزار رساندن به آن بپرهیزند.<ref>[[سوره اعراف]]/73.</ref> او یادآور شد که خداوند آنان را جانشینان [[قوم عاد]] قرار داده و با مسخر ساختن زمین برای آنان، نعمتهای بیشماری را در اختیارشان نهاده است و در برابر، از آنان خواست که نعمتهای الهی را سپاس گویند و از کفران نعمت و فسادانگیزی دوری جویند.<ref>[[سوره اعراف]]/74.</ref> | |
− | |||
− | + | پیامبر قوم ثمود همچنان که آنان را به پیروی خداوند و پرهیزکاری و گردن نهادن در برابر دستورات او به عنوان فرستاده خداوند فرمان میداد، در برابر آنان را از سرسپردگی در برابر دستورات اسرافکاران، فسادانگیزان و ستمکاران بازداشت.<ref>[[سوره شعراء]]/152-150.</ref> | |
− | + | ثمودیان، پیامبرشان صالح را به سحر و افسونزدگی<ref>سوره شعراء/153.</ref> و کذب و دروغگویی<ref>[[سوره قمر]]/25.</ref> متهم کردند و به او گفتند که پیش از این ما به تو امیدها داشتیم<ref>[[سوره هود]]/62.</ref> ولی صالح علیه السلام خطاب کرد اگر او بر روش و منش آنان رفتار کند و خدای را نافرمانی کند، هیچ یک از آنان نمیتوانند در برابر خدا او را یاری رساند و تنها بر زیان او میافزایند.<ref>سوره هود/63.</ref> | |
+ | |||
+ | ثمودیان کافر به این هم بسنده نکردند و سران مستکبر قوم به تشکیک در اعتقادات مستضعفانی که به صالح ایمان آورده بودند، پرداختند ولی نمیدانستند که ایمان و یقین در دل و جان آنان نفوذ کرده است.<ref>[[سوره اعراف]]/76-75.</ref> | ||
+ | |||
+ | رویارویی اصحاب حق و پیروان باطل در طول تاریخ و در همه زمانها و مکانها بوده است. اصحاب حق از یقین و [[ایمان]] و استواری و پیکار در راه عقیده برخوردار بودهاند و پیروان باطل به سبب عنادورزی و غرور و با بهرهگیری از وسایل و شیوههای گوناگون، حقیقت مداران را به سرپیچی از حق و حقیقت وامیداشتند و نتیجه آن پیدایش دو طریق حق و باطل در طول تاریخ است. | ||
+ | |||
+ | ==معجزه حضرت صالح علیه السلام== | ||
+ | |||
+ | قوم ثمود برای اثبات حقانیت [[رسالت]] صالح علیه السلام از او خواستند تا شتر مادهای را با ویژگیهای خاصی از دل کوه بیرون آورد، در مقابل چشمان حیرت زده مردم، ماده شتر با همان ویژگیها از صخره بیرون آمد، عدهای ایمان میآوردند اما گروهی دیگر همچنان بر کفر خود باقی ماندند.<ref>خرمشاهی، بهاءالدین و احمد صدر و...؛ دایرهالمعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، 1375؛ چاپ اول، ج5؛ ص235.</ref> | ||
+ | |||
+ | صالح علیه السلام از ایشان خواست آب چشمه را یک روز در میان در اختیار ماده شتر قرار دهند؛ {{متن قرآن|«وَیَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ قَرِیبٌ»}}؛<ref>[[سوره هود]]/64.</ref> وای قوم من این ناقه خداوند است که برای شما نشانهای است، بگذارید در زمین خدا به چرا مشغول شود، هیچ گونه آزاری به آن نرسانید که عذاب خدا شما را خواهد گرفت. | ||
+ | |||
+ | با تمام تاکیدهایی که صالح علیه السلام درباره ناقه کرده بود، شقیترین افراد بنام «قدار بن سالف» مامور کشتن ناقه میشود.<ref>داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، پیشین، ص288.</ref> و او را از پای درمیآورد: {{متن قرآن|«فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/77.</ref> سپس ناقه را پی کردند. | ||
+ | |||
+ | قوم لجوج ثمود از صالح علیه السلام میخواهند تا اگر راست میگوید عذابی را که وعده داده بود، بیاورد: {{متن قرآن|«یَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ»}}؛<ref>سوره اعراف/77.</ref> و گفتند: ای صالح اگر تو از فرستادگان (خدا) هستی، آنچه ما را با آن تهدید میکنی، بیاور. | ||
+ | |||
+ | صالح به آنها اخطار کرد که بعد از سه روز عذاب الهی آنها را فراخواهد گرفت.<ref>[[سوره هود]]/65.</ref> نقل شده در روز اول صورت ایشان زرد شد و در روز دوم سرخ و روز سوم روی ایشان سیاه گردید.<ref>فعال عراقی نژاد؛ حسین؛ داستانهای [[قرآن]] و تاریخ انبیاء در المیزان، تهران، نشر سبحان، 1378، چاپ اول، ج اول، ص287.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==کیفیت نزول عذاب قوم ثمود== | ||
+ | |||
+ | مجازات قوم ثمود به طرق مختلف در قرآن بازگو شده است که به خاطر اختصار فقط به آنها اشاره میکنیم: | ||
+ | |||
+ | # رعد و برق: (الصاعقة)<ref>[[سوره ذاریات]]/44.</ref> | ||
+ | # زمین لرزه: (الرجفة)<ref>[[سوره اعراف]]/78.</ref> | ||
+ | # صدای عظیم و وحشتناک: (الصیحة)<ref>[[سوره هود]]/67.</ref> | ||
میان این تعبیرهای گوناگون هیچ گونه تضادی وجود ندارد؛ چرا که ممکن است به مراحل و درجات مختلف این عذاب مرگبار اشاره داشته باشد. | میان این تعبیرهای گوناگون هیچ گونه تضادی وجود ندارد؛ چرا که ممکن است به مراحل و درجات مختلف این عذاب مرگبار اشاره داشته باشد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=30424 قوم ثمود، علی محمودی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 5 شهریور 1392. | * [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=30424 قوم ثمود، علی محمودی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 5 شهریور 1392. | ||
− | * داستان قوم ثمود، علیرضا بهاردوست، مجله گلستان قرآن، دی 1382، شماره 166، صص 37-32 . | + | * داستان قوم ثمود، علیرضا بهاردوست، مجله گلستان قرآن، دی 1382، شماره 166، صص 37-32. |
+ | |||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده:قصههای قرآنی]] | [[رده:قصههای قرآنی]] |
نسخهٔ ۲۸ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۳۷
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
محتویات
مفهومشناسی
برخی از لغتشناسان "ثمود" را واژهای عربی برگرفته از «ثمد» دانستهاند.[۱]به معنی آبی که ماده نداشته باشد و در زمستان جمع گردد و در تابستان خشک شود.[۲] برخی دیگر آن را غیرعربی میدانند و برخی نیز گفتهاند ثمود نام پدر قبیله بوده که قبیله به نام او نامیده شده است.[۳]
قوم ثمود در سرزمین «الحجر» در نزدیکی وادی القری که میان حجاز و شام است زندگی میکردند.[۴]
موقعیت مکانی الحجر
سرزمین «الحجر»، اقامتگاه ثمودیان در شمال غربی حجاز و در میان راه قدیمی که مدینه منوره را به سرزمین تبوک ارتباط میدهد، قرار دارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که از مدینه به سوی سرزمین تبوک راه افتاد، در میانه راه به منطقه «الحجر» رسید. بخاری و مسلم به نقل از عبدالله بن عمر روایت کردهاند که او گفت: آنگاه که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گروهی از مسلمانان را در سرزمین تبوک فرود آورد، آنان را به منطقه «الحجر» برد تا خانههای (سنگی) ثمودیان را نشانشان دهد. همراهان پیامبر صلی الله علیه و آله از چاههای آبی که قوم ثمود در گذشتههای دور از آنها مینوشیدند، خود را سیراب کردند و از همان آب (برای پختن نان) خمیر فراهم ساختند و دیگ و پایه برپا کردند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله تا متوجه شد که چنین کردند، فرمان داد که آب درون دیگها را به روی زمین بریزند و خمیر را نیز خوراک شتران کنند. سپس به راه خود ادامه میدادند تا این که رسول خدا صلی الله علیه و آله آنان را به نزدیک همان چشمه یا چاپ آبی رساند که ناقه صالح از آب آن مینوشید. در این هنگام پیامبر، همراهانش را از وارد شدن به اقامتگاه قومی که به عذاب و قهر الهی گرفتار آمدند، بازداشت و فرمود: بیم آن دارم که شما نیز مانند آنان گرفتار (عذاب الهی) شوید؛ پس به اقامتگاه آنان درنیایید».
این گزارش عبدالله بن عمر - که حدیث شناسان آن را از جمله روایات صحیح دانستهاند - دو مشخصه و ویژگی سکونتگاه ثمودیان را روشن میسازد: یکی این که محل اقامت آنان همان سرزمین «الحجر» است و در قرآن نیز آمده است. دیگر آن که حدود جغرافیایی سرزمین «الحجر» در میانه راه مدینه و تبوک قرار دارد. همچنین در این گزارش مشخص شده است آبی که ناقه صالح علیه السلام از آن مینوشید، در طول سالیان دراز هرگز خشک نشد و حتی در عصر پیامبر نیز دارای آب بوده که ایشان به همراهانش اجازه داده است تنها از آب آن بنوشند و استفاده دیگری نبرند.
قوم ثمود در قرآن
نام ثمود 26 بار در قرآن آمده است. این قوم مردمی بتپرست و جانشیان قوم عاد بودهاند.
«وَاذْکُرُواْ إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَکُمْ فِی الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُیُوتًا»؛[۵] و به خاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم عاد قرار داد و در زمین مستقر ساخت که در دشتهایش مقرها برای خود بنا کنید و در کوهها برای خود خانهها میتراشید.
قوم ثمود و رسالت حضرت صالح علیه السلام
ثمود در ناز و نعمت غوطهور شده و پروردگار خویش را فراموش کرده بودند، خداوند حضرت صالح علیه السلام را برای هدایت ایشان مبعوث کرد تا قوم خویش را به دین توحید و ترک بتپرستی دعوت کند،[۶] وی از آنان خواست تا در زمین فساد نکنند،[۷] اما قوم سرکش ثمود به صالح علیه السلام گفتند: «أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ»؛[۸] آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان میپرستیدند، نهی میکنی؟ در حالی که ما در مورد آنچه به سوی آن دعوتمان میکنی در شک و تردید هستیم.
دعوت حضرت صالح علیه السلام
صالح علیه السلام دعوت خود را با فراخواندن قوم ثمود به توحید و یکتاپرستی و شریک قرادادن برای وی آغاز کرد. او خطاب به قوم خود فرمود: «یا قوم اعبدوا الله مالکم من اله غیره»؛[۹] ای قوم من! الله را بپرستید. برای شما معبودی جز او نیست.
او به آنان یادآور شد که فرستادهای در خور اعتماد است و آنان را به پیروی از دستورات الهی و پرهیزکاری فرمان داد.[۱۰] او همچنین فهماند که چشم داشت هیچ پاداشی از آنان ندارد، چرا که تنها تکلیفش را در راه دعوت آنان به یکتاپرستی انجام داده و مزد او را تنها خداوند میدهد.[۱۱]
صالح علیه السلام از ثمودیان خواست که به ناقه خداوند به عنوان یک پدیه شگرف و معجزه الهی، با بصیرت بنگرند و از آزار رساندن به آن بپرهیزند.[۱۲] او یادآور شد که خداوند آنان را جانشینان قوم عاد قرار داده و با مسخر ساختن زمین برای آنان، نعمتهای بیشماری را در اختیارشان نهاده است و در برابر، از آنان خواست که نعمتهای الهی را سپاس گویند و از کفران نعمت و فسادانگیزی دوری جویند.[۱۳]
پیامبر قوم ثمود همچنان که آنان را به پیروی خداوند و پرهیزکاری و گردن نهادن در برابر دستورات او به عنوان فرستاده خداوند فرمان میداد، در برابر آنان را از سرسپردگی در برابر دستورات اسرافکاران، فسادانگیزان و ستمکاران بازداشت.[۱۴]
ثمودیان، پیامبرشان صالح را به سحر و افسونزدگی[۱۵] و کذب و دروغگویی[۱۶] متهم کردند و به او گفتند که پیش از این ما به تو امیدها داشتیم[۱۷] ولی صالح علیه السلام خطاب کرد اگر او بر روش و منش آنان رفتار کند و خدای را نافرمانی کند، هیچ یک از آنان نمیتوانند در برابر خدا او را یاری رساند و تنها بر زیان او میافزایند.[۱۸]
ثمودیان کافر به این هم بسنده نکردند و سران مستکبر قوم به تشکیک در اعتقادات مستضعفانی که به صالح ایمان آورده بودند، پرداختند ولی نمیدانستند که ایمان و یقین در دل و جان آنان نفوذ کرده است.[۱۹]
رویارویی اصحاب حق و پیروان باطل در طول تاریخ و در همه زمانها و مکانها بوده است. اصحاب حق از یقین و ایمان و استواری و پیکار در راه عقیده برخوردار بودهاند و پیروان باطل به سبب عنادورزی و غرور و با بهرهگیری از وسایل و شیوههای گوناگون، حقیقت مداران را به سرپیچی از حق و حقیقت وامیداشتند و نتیجه آن پیدایش دو طریق حق و باطل در طول تاریخ است.
معجزه حضرت صالح علیه السلام
قوم ثمود برای اثبات حقانیت رسالت صالح علیه السلام از او خواستند تا شتر مادهای را با ویژگیهای خاصی از دل کوه بیرون آورد، در مقابل چشمان حیرت زده مردم، ماده شتر با همان ویژگیها از صخره بیرون آمد، عدهای ایمان میآوردند اما گروهی دیگر همچنان بر کفر خود باقی ماندند.[۲۰]
صالح علیه السلام از ایشان خواست آب چشمه را یک روز در میان در اختیار ماده شتر قرار دهند؛ «وَیَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ قَرِیبٌ»؛[۲۱] وای قوم من این ناقه خداوند است که برای شما نشانهای است، بگذارید در زمین خدا به چرا مشغول شود، هیچ گونه آزاری به آن نرسانید که عذاب خدا شما را خواهد گرفت.
با تمام تاکیدهایی که صالح علیه السلام درباره ناقه کرده بود، شقیترین افراد بنام «قدار بن سالف» مامور کشتن ناقه میشود.[۲۲] و او را از پای درمیآورد: «فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ»؛[۲۳] سپس ناقه را پی کردند.
قوم لجوج ثمود از صالح علیه السلام میخواهند تا اگر راست میگوید عذابی را که وعده داده بود، بیاورد: «یَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ»؛[۲۴] و گفتند: ای صالح اگر تو از فرستادگان (خدا) هستی، آنچه ما را با آن تهدید میکنی، بیاور.
صالح به آنها اخطار کرد که بعد از سه روز عذاب الهی آنها را فراخواهد گرفت.[۲۵] نقل شده در روز اول صورت ایشان زرد شد و در روز دوم سرخ و روز سوم روی ایشان سیاه گردید.[۲۶]
کیفیت نزول عذاب قوم ثمود
مجازات قوم ثمود به طرق مختلف در قرآن بازگو شده است که به خاطر اختصار فقط به آنها اشاره میکنیم:
میان این تعبیرهای گوناگون هیچ گونه تضادی وجود ندارد؛ چرا که ممکن است به مراحل و درجات مختلف این عذاب مرگبار اشاره داشته باشد.
پانویس
- ↑ قرشی، علیاکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371، چاپ هفتم، ج اول، ص315.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق.
- ↑ شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات بر اساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1372، چاپ اول، ج اول، ص322.
- ↑ خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان و ناهید 1377، چاپ اول، ج اول، ص827.
- ↑ سوره اعراف/ 74 (ترجمه آیات از آیه الله مکارم شیرازی میباشد).
- ↑ سوره نمل/45.
- ↑ سوره اعراف/74.
- ↑ سوره هود/62.
- ↑ سوره هود/61.
- ↑ سوره شعراء/142-141.
- ↑ سوره شعراء/145.
- ↑ سوره اعراف/73.
- ↑ سوره اعراف/74.
- ↑ سوره شعراء/152-150.
- ↑ سوره شعراء/153.
- ↑ سوره قمر/25.
- ↑ سوره هود/62.
- ↑ سوره هود/63.
- ↑ سوره اعراف/76-75.
- ↑ خرمشاهی، بهاءالدین و احمد صدر و...؛ دایرهالمعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، 1375؛ چاپ اول، ج5؛ ص235.
- ↑ سوره هود/64.
- ↑ داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، پیشین، ص288.
- ↑ سوره اعراف/77.
- ↑ سوره اعراف/77.
- ↑ سوره هود/65.
- ↑ فعال عراقی نژاد؛ حسین؛ داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، تهران، نشر سبحان، 1378، چاپ اول، ج اول، ص287.
- ↑ سوره ذاریات/44.
- ↑ سوره اعراف/78.
- ↑ سوره هود/67.
منابع
- قوم ثمود، علی محمودی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ بازیابی: 5 شهریور 1392.
- داستان قوم ثمود، علیرضا بهاردوست، مجله گلستان قرآن، دی 1382، شماره 166، صص 37-32.