بانی السماء (اسم الله): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف قرآن کریم}} {{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} '''با...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
  
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
+
'''بانى السماء: سازنده و برپادارنده آسمانها، از اسما و صفات الهى'''
  
'''بانى السماء: سازنده و برپا دارنده آسمانها، از اسما و صفات الهى'''
+
بانى اسم فاعل از ريشه (ب ـ ن ـ ى) به معناى ساختن و برآوردنِ خانه و مانند آن و ضدّ ويران كردن آن است.<ref>منتهى الارب، ج‌1، ص‌108؛ المنجد، ص‌50‌، «بنى».</ref>
  
بانى اسم فاعل از ريشه (ب ـ ن ـ ى) به معناى ساختن و برآوردنِ خانه و مانند آن و ضدّ ويران كردن آن است. <ref> منتهى الارب، ج‌1، ص‌108؛ المنجد، ص‌50‌، «بنى». </ref>
+
برخى در بيان معناى بناء و فرق آن با واژه‌هاى مشابهى مانند خلق و تكوين گفته‌اند: خلق و تكوين عبارت از ايجاد چيزى است كه هيچ سابقه‌اى نداشته است، در حالى كه بناء عبارت از تركيب مواد و اجزاء و ايجاد شكل و هيئتى خاصّ است.<ref>التحقيق، ج‌1، ص‌345، «بنى». </ref> بنابراين بانى كسى است كه مواد اوّليه و خام را كه هيچ صورت تركيبى ندارد و بدون استفاده كنارى افتاده است با نظم و انضباط خاصى به هم پيوند مى‌دهد و آنها را به صورت خانه و مانند آن برافراشته و برپا مى‌دارد.
 
برخى در بيان معناى بناء و فرق آن با واژه‌هاى مشابهى مانند خلق و تكوين گفته‌اند: خلق و تكوين عبارت از ايجاد چيزى است كه هيچ سابقه‌اى نداشته است، در حالى كه بناء عبارت از تركيب موادّ و اجزاء و ايجاد شكل و هيئتى خاصّ است <ref> التحقيق، ج‌1، ص‌345، «بنى». </ref>، بنابراين، بانى كسى است كه موادّ اوّليه و خام را كه هيچ صورت تركيبى ندارد و بدون استفاده كنارى افتاده است با نظم و انضباط خاصّى به هم پيوند مى‌دهد و آنها را به صورت خانه و مانند آن برافراشته و برپا مى‌دارد.
 
  
سماء نيز به معناى آسمان <ref> لغت نامه، ج‌8‌، ص‌12120. </ref> است. البته لغويان براى اين واژه معانى ديگرى مانند: سقف خانه، پشت اسب <ref> مقاييس اللغه، ج‌3، ص‌98، «سمو». </ref> و... را ذكر كرده‌اند. (‌=>آسمان)
+
سماء نيز به معناى آسمان<ref>لغت نامه، ج‌8‌، ص‌12120.</ref> است. البته لغويان براى اين واژه معانى ديگرى مانند: سقف خانه، پشت اسب<ref>مقاييس اللغه، ج‌3، ص‌98، «سمو».</ref> و... را ذكر كرده‌اند. (‌=>آسمان)
  
بانى‌السماء از اسمهاى افعال خداست كه از مرتبه فعل او انتزاع مى‌شود و گرچه در قرآن به كار نرفته است؛ ولى در 5 آيه بناى آسمان در قالب فعلهاى «بَنَيْنـها» (ق/50‌، 6‌؛ ذاريات/ 51‌، 47)، «بَنينا» (نبأ/‌78، 12) و «بنيـها» (نازعات/ 79، 27؛ شمس/91، 5) به خداوند نسبت داده شده است. افزون بر اين از آياتى كه از بى‌ستون بر افراشتن آسمانها (رعد/13،2)، تسويه آسمانها يا استوار ساختن آنها به صورت آسمانهاى هفت‌گانه (بقره/2،29؛فصلت/41،12)، آفريدن يا استوار كردن آسمانها به صورت سقفى محفوظ (انبياء/21، 32؛ نازعات/79، 28) و رتق و فتق آسمانها (انبياء/ 21، 30) سخن به ميان آورده مى‌توان اسم بانى‌السماء را استفاده كرد.
+
بانى‌السماء از اسمهاى افعال خداست كه از مرتبه فعل او انتزاع مى‌شود و گرچه در [[قرآن]] بكار نرفته است؛ ولى در 5 آيه بناى آسمان در قالب فعلهاى «بَنَيْنـها» ([[سوره ق]]/50‌، 6‌؛ [[سوره ذاريات]]/ 51‌، 47)، «بَنينا» ([[سوره نبأ]]/‌78، 12) و «بنيـها» ([[سوره نازعات]]/ 79، 27؛ [[سوره شمس]]/91، 5) به خداوند نسبت داده شده است. افزون بر اين از آياتى كه از بى‌ستون بر افراشتن آسمانها ([[سوره رعد]]/13، 2)، تسويه آسمانها يا استوار ساختن آنها به صورت آسمانهاى هفت‌گانه ([[سوره بقره]]/2، 29؛ [[سوره فصلت]]/41، 12)، آفريدن يا استواركردن آسمانها به صورت سقفى محفوظ ([[سوره انبياء]]/21، 32؛ [[سوره نازعات]]/79، 28) و رتق و فتق آسمانها ([[سوره انبياء]]/ 21، 30) سخن به ميان آورده مى‌توان اسم بانى‌السماء را استفاده كرد.
گفتنى است كه در برخى از دعاها دو اسم «بانى‌المبنيات» <ref> المصنف، ج‌7، ص‌83‌. </ref> و «بانى المسموكات» <ref> بحارالانوار، ج‌86‌، ص‌335. </ref> بر خداوند اطلاق شده است كه اگر مراد از مبنيات (بناها) و مسموكات (سقفها) همان آسمانهاى معهود باشد معناى دو اسم مزبور را نمى‌توان با معناى «بانى‌السماء» بى‌ارتباط دانست.
 
  
== تبيين اسم بانى‌السماء: ==
+
گفتنى است كه در برخى از دعاها دو اسم «بانى‌المبنيات» <ref>المصنف، ج‌7، ص‌83‌.</ref> و «بانى المسموكات» <ref>بحارالانوار، ج‌86‌، ص‌335. </ref> بر خداوند اطلاق شده است كه اگر مراد از مبنيات (بناها) و مسموكات (سقفها) همان آسمانهاى معهود باشد معناى دو اسم مزبور را نمى‌توان با معناى «بانى‌السماء» بى‌ارتباط دانست.
  
 +
==تبيين اسم بانى‌السماء==
  
به نظر مى‌رسد معناى «بانى‌السماء» به عنوان يكى از اسماى خداوند تفاوت چندانى با مجموع معناى لغوى بانى و سماء ندارد، بنابراين مى‌توان گفت در اطلاق اسم بانى‌السماء بر خداوند فقط برافراشتن و انسجام بخشيدن آسمانها به صورت كنونى مورد نظر است؛ نه اصل آفرينش آنها، زيرا در اين صورت فرقى بين اطلاق اسم «بانى‌السماء» و تعبيراتى چون فاطرالسماوات: «فاطِرِ السَّمـوتِ والاَرضِ» (ابراهيم/14، 10)،  
+
به نظر مى‌رسد معناى «بانى‌السماء» به عنوان يكى از اسماى خداوند تفاوت چندانى با مجموع معناى لغوى بانى و سماء ندارد، بنابراين مى‌توان گفت در اطلاق اسم بانى‌السماء بر خداوند فقط برافراشتن و انسجام بخشيدن آسمانها به صورت كنونى مورد نظر است؛ نه اصل آفرينش آنها، زيرا در اين صورت فرقى بين اطلاق اسم «بانى‌السماء» و تعبيراتى چون فاطرالسماوات: {{متن قرآن|«فاطِرِ السَّمـوتِ والاَرضِ»}} ([[سوره ابراهيم]]/14، 10)، بديع السماوات: {{متن قرآن|«بَديعُ السَّموتِ والاَرضِ»}} ([[سوره بقره]]/2، 117) و خالق السماوات: {{متن قرآن|«خَلَقَ اللّهُ السَّمـوتِ والاَرض»}} ([[سوره جاثيه]]/45، 22) كه هر كدام معناى ويژه خود را دارد نخواهد بود، از اين‌ رو آياتى كه بناى آسمانها را به خدا نسبت مى‌دهد گويا بدين معناست كه خداوند مواد اوليه آسمانها و كرات آسمانى را كه پيش از اين مواد خامى بيش نبود و خود خدا نيز آنها را آفريده بود با تدبير و‌ [[حكمت]] و قدرت خود برافراشت و به صورتى كه اكنون مشاهده مى‌كنيد، منظّم و مرتّب ساخت.
بديع السماوات: «بَديعُ السَّمـوتِ والاَرضِ» (بقره/2،117) و خالق السماوات: «خَلَقَ اللّهُ السَّمـوتِ والاَرض» (جاثيه/45، 22) كه هر كدام معناى ويژه خود را دارد نخواهد بود، ازاين‌رو آياتى كه بناى آسمانها را به خدا نسبت مى‌دهد گويا بدين معناست كه خداوند موادّ اوّليه آسمانها و كرات آسمانى را كه پيش از اين موادّ خامى بيش نبود و خود خدا نيز آنها را آفريده بود با تدبير و‌حكمت و قدرت خود برافراشت و به صورتى كه اكنون مشاهده مى‌كنيد منظّم و مرتّب ساخت.
 
  
اين معنا با آياتى كه به سابقه آسمانها اشاره‌كرده و آن را به صورت گازهاى فشرده‌اى دانسته كه شكل مذاب داشته و از آن آب تعبير‌شده <ref> الفرقان، ج16‌ـ‌17، ص285؛ نمونه، ج‌9، ص‌26. </ref>: «و هُوَ الَّذى خَلَقَ السَّمـوتِ والاَرضَ فى سِتَّةِ اَيّام وكانَ عَرشُهُ عَلَى الماءِ» (هود/11، 7) يا آن را دخان تعبير كرده: «ثُمَّ‌استَوى اِلَى السَّماءِ وهِىَ دُخانٌ» (فصلت/41،11) يا از به هم پيوسته بودن آسمانها و زمين سخن گفته: «اَوَ لَم يَرَ الَّذينَ كَفَروا اَنَّ السَّمـوتِ والاَرضَ كانَتا رَتقـًا فَفَتَقنـهُما» (انبياء/21،30) و نيز با آياتى كه از مراحل آفرينش آسمانها سخن مى‌گويد: «ولَقَد خَلَقنَا السَّمـوتِ والاَرضَ وما بَينَهُما فى سِتَّةِ اَيّام» (ق/50‌،38)، «فَقَضـهُنَّ سَبعَ سَمـوات فى يَومَينِ» (فصّلت/41،12) سازگارى دارد و بر نظريه‌هاى پذيرفته شده از ناحيه كيهان شناسان كه معتقدند نظام كنونى جهان و كهكشانها و كرات آسمانى پس از گذراندن مراحلى بدين صورت درآمده <ref> من علم الفلك القرآنى، ص‌30؛ پيدايش و مرگ خورشيد، ص‌203؛ تورات، انجيل، قرآن و علم، ص‌196. </ref> نيز قابل تطبيق است.  
+
اين معنا با آياتى كه به سابقه آسمانها اشاره‌ كرده و آن را به صورت گازهاى فشرده‌اى دانسته كه شكل مذاب داشته و از آن آب تعبير‌ شده:<ref>الفرقان، ج16‌ـ‌17، ص285؛ نمونه، ج‌9، ص‌26.</ref> {{متن قرآن|«و هُوَ الَّذى خَلَقَ السَّموتِ والاَرضَ فى سِتَّةِ اَيّام وكانَ عَرشُهُ عَلَى الماءِ»}}. ([[سوره هود]]/11، 7) يا آن را [[سوره دخان]] تعبير كرده: {{متن قرآن|«ثُمَّ‌استَوى اِلَى السَّماءِ وهِىَ دُخانٌ»}} ([[سوره فصلت]]/41، 11) يا از به هم پيوسته بودن آسمانها و زمين سخن گفته: {{متن قرآن|«اَوَ لَم يَرَ الَّذينَ كَفَروا اَنَّ السَّموتِ والاَرضَ كانَتا رَتقـًا فَفَتَقنـهُما»}} ([[سوره انبياء]]/21، 30) و نيز با آياتى كه از مراحل آفرينش آسمانها سخن مى‌گويد: {{متن قرآن|«ولَقَد خَلَقنَا السَّموتِ والاَرضَ وما بَينَهُما فى سِتَّةِ اَيّام»}} ([[سوره ق]]/50‌، 38{{متن قرآن|«فَقَضـهُنَّ سَبعَ سَموات فى يَومَينِ»}} ([[سوره فصلت]]/41، 12) سازگارى دارد و بر نظريه‌هاى پذيرفته شده از ناحيه كيهان شناسان كه معتقدند نظام كنونى جهان و كهكشانها و كرات آسمانى پس از گذراندن مراحلى بدين صورت درآمده <ref>من علم الفلك القرآنى، ص‌30؛ پيدايش و مرگ خورشيد، ص‌203؛ تورات، انجيل، قرآن و علم، ص‌196.</ref> نيز قابل تطبيق است.  
 
برخى از مفسران در پاسخ به اين سؤال كه حكمت به كار رفتن واژه بناء، آن‌هم به طور مكرّر، درباره آسمان «والسَّماءِ و ما بَنـها» (شمس/91،5)، «اَمِ‌السَّماءُ بَنـها» (نازعات/79،27)، «جَعَلَ لَكُمُ الاَرضَ فِرشـًا والسَّماءَ بِنَـاءً» (بقره/2،22) چيست وجوهى را بيان كرده‌اند؛ از جمله آنكه: آسمان تا روز قيامت باقى است و چيزى از آن از بين نمى‌رود، برخلاف زمين كه در معرض تغيير و تبدل است، بنابراين زمين مانند‌فرشى است كه گاهى پهن و گاهى جمع مى‌شود، و آسمان نيز به منزله بنايى است كه آن را‌برافراشته‌اند‌و ثابت و برقرار است. <ref> التفسير الكبير، ج‌28، ص‌225. </ref>
 
  
برخى ديگر از مفسران در رابطه با به كارگيرى لفظ بناء درباره آسمان گفته‌اند: قرآن در پاسخ به مشركانى كه قيامت را باور نداشته و مى‌گويند: آيا ما (پس از مرگ) آنگاه كه استخوانهاى پوسيده گشتيم به حال نخست بازگردانيده مى‌شويم: «يَقولونَ اَءِنّا لَمَردودونَ فِى‌الحافِرَه * اَءِذا كُنّا عِظـمـًا نَخِرَه» (نازعات/‌79،10‌ـ‌11) براى تبيين سخت‌تر بودن خلقت آسمان، به تفصيل آفرينش آسمان با لفظ بناء اشاره كرده و فرموده است: آيا شما در آفرينش سخت‌تريد يا آسمان كه آن را برافراشت <ref> الميزان، ج‌20، ص‌189‌ـ‌190. </ref>: «ءَاَنتُم اَشَدُّ خَلقـًا اَمِ السَّماءُ بَنـها» . (نازعات/‌79،‌27) در آيه 6 ق/50 نيز قدرت خداوند را به منكران معاد گوشزد كرده است كه همان خدايى كه اين آسمان با عظمت را بدون هر گونه خلل و سستى بنا كرد و همچون سقفى بدون ستون برافراشت قادر است بنيه متلاشى شده انسان را دوباره در قيامت بنا كند: «اَفَلَم يَنظُروا اِلَى السَّماءِ فَوقَهُم كَيفَ بَنَينـها...» .
+
برخى از مفسران در پاسخ به اين سؤال كه حكمت به كار رفتن واژه بناء، آن‌ هم به طور مكرر درباره آسمان {{متن قرآن|«والسَّماءِ و ما بَنها»}} ([[سوره شمس]]/91، 5)، {{متن قرآن|«اَمِ‌السَّماءُ بَنـها»}} ([[سوره نازعات]]/79، 27)، {{متن قرآن|«جَعَلَ لَكُمُ الاَرضَ فِرشـًا والسَّماءَ بِنَـاءً»}} ([[سوره بقره]]/2، 22) چيست. وجوهى را بيان كرده‌اند؛ از جمله آن كه: آسمان تا روز قيامت باقى است و چيزى از آن از بين نمى‌رود، برخلاف زمين كه در معرض تغيير و تبدل است، بنابراين زمين مانند‌ فرشى است كه گاهى پهن و گاهى جمع مى‌شود و آسمان نيز به منزله بنايى است كه آن را‌ برافراشته‌اند‌ و ثابت و برقرار است.<ref>التفسير الكبير، ج‌28، ص‌225.</ref>  
  
شايان توجّه آنكه در آيات مربوط به بحث كه بناى آسمانها را به خداوند نسبت داده گاهى بناى ياد شده به صورت مفرد فقط به خدا نسبت داده شده است؛ مانند: «بَنـها» (نازعات/ 79، 27؛ شمس/91، 5) و گاهى به صورت متكلّم مع الغير كه نقش ديگر موجودات نيز مورد نظر است؛ مانند: «بنينـها» (ق/50‌، 6‌؛ ذاريات / 51‌، 47) و «بنينا» . (نبأ/ 78، 12) شايد سرّ اين نكته آن باشد كه در آيات دسته نخست همه وسايط دخيل در بناى آسمانها در مسبّب الاسباب فانى دانسته شده است، بر خلاف آيات دسته دوم كه وسايط ياد شده نيز لحاظ گشته است.
+
برخى ديگر از مفسران در رابطه با بكارگيرى لفظ بناء درباره آسمان گفته‌اند: [[قرآن]] در پاسخ به مشركانى كه قيامت را باور نداشته و مى‌گويند: آيا ما (پس از [[مرگ]]) آنگاه كه استخوان هاى پوسيده گشتيم به حال نخست بازگردانيده مى‌شويم: {{متن قرآن|«يَقولونَ اَءِنّا لَمَردودونَ فِى‌الحافِرَه × اَءِذا كُنّا عِظـمـًا نَخِرَه»}} ([[سوره نازعات]]/‌79، 10‌ـ‌11) براى تبيين سخت‌تر بودن خلقت آسمان به تفصيل آفرينش آسمان با لفظ بناء اشاره كرده و فرموده است: آيا شما در آفرينش سخت‌تريد يا آسمان كه آن را برافراشت:<ref> الميزان، ج‌20، ص‌189‌ـ‌190.</ref> {{متن قرآن|«ءَاَنتُم اَشَدُّ خَلقـًا اَمِ السَّماءُ بَنـها»}}. ([[سوره نازعات]]/‌79،‌ 27) در آيه 6 [[سوره ق]]/50 نيز قدرت خداوند را به منكران [[معاد]] گوشزد كرده است كه همان خدايى كه اين آسمان با عظمت را بدون هر گونه خلل و سستى بنا كرد و همچون سقفى بدون ستون برافراشت قادر است بنيه متلاشى شده انسان را دوباره در قيامت بنا كند: {{متن قرآن|«اَفَلَم يَنظُروا اِلَى السَّماءِ فَوقَهُم كَيفَ بَنَينها...»}}.
  
== پانویس ==
+
شايان توجه آن كه در آيات مربوط به بحث كه بناى آسمانها را به خداوند نسبت داده گاهى بناى ياد شده به صورت مفرد فقط به خدا نسبت داده شده است؛ مانند: «بَنـها» ([[سوره نازعات]]/ 79، 27؛ [[سوره شمس]]/91، 5) و گاهى به صورت متكلم مع الغير كه نقش ديگر موجودات نيز مورد نظر است؛ مانند: «بنينـها» ([[سوره ق]]/50‌، 6‌؛ [[سوره ذاريات]]/51‌، 47) و «بنينا». ([[سوره نبأ]]/78، 12) شايد سرّ اين نكته آن باشد كه در آيات دسته نخست همه وسايط دخيل در بناى آسمانها در مسبّب الاسباب فانى دانسته شده است برخلاف آيات دسته دوم كه وسايط ياد شده نيز لحاظ گشته است.
  
 +
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
  
== منابع ==
+
==منابع==
 +
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد پنجم، ذیل مدخل ''بانی السماء'' از حسن رمضانی.
  
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد پنجم، ذیل مدخل ''بانی السماء'' از حسن رمضانی .
 
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ ‏۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۶

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


بانى السماء: سازنده و برپادارنده آسمانها، از اسما و صفات الهى

بانى اسم فاعل از ريشه (ب ـ ن ـ ى) به معناى ساختن و برآوردنِ خانه و مانند آن و ضدّ ويران كردن آن است.[۱]

برخى در بيان معناى بناء و فرق آن با واژه‌هاى مشابهى مانند خلق و تكوين گفته‌اند: خلق و تكوين عبارت از ايجاد چيزى است كه هيچ سابقه‌اى نداشته است، در حالى كه بناء عبارت از تركيب مواد و اجزاء و ايجاد شكل و هيئتى خاصّ است.[۲] بنابراين بانى كسى است كه مواد اوّليه و خام را كه هيچ صورت تركيبى ندارد و بدون استفاده كنارى افتاده است با نظم و انضباط خاصى به هم پيوند مى‌دهد و آنها را به صورت خانه و مانند آن برافراشته و برپا مى‌دارد.

سماء نيز به معناى آسمان[۳] است. البته لغويان براى اين واژه معانى ديگرى مانند: سقف خانه، پشت اسب[۴] و... را ذكر كرده‌اند. (‌=>آسمان)

بانى‌السماء از اسمهاى افعال خداست كه از مرتبه فعل او انتزاع مى‌شود و گرچه در قرآن بكار نرفته است؛ ولى در 5 آيه بناى آسمان در قالب فعلهاى «بَنَيْنـها» (سوره ق/50‌، 6‌؛ سوره ذاريات/ 51‌، 47)، «بَنينا» (سوره نبأ/‌78، 12) و «بنيـها» (سوره نازعات/ 79، 27؛ سوره شمس/91، 5) به خداوند نسبت داده شده است. افزون بر اين از آياتى كه از بى‌ستون بر افراشتن آسمانها (سوره رعد/13، 2)، تسويه آسمانها يا استوار ساختن آنها به صورت آسمانهاى هفت‌گانه (سوره بقره/2، 29؛ سوره فصلت/41، 12)، آفريدن يا استواركردن آسمانها به صورت سقفى محفوظ (سوره انبياء/21، 32؛ سوره نازعات/79، 28) و رتق و فتق آسمانها (سوره انبياء/ 21، 30) سخن به ميان آورده مى‌توان اسم بانى‌السماء را استفاده كرد.

گفتنى است كه در برخى از دعاها دو اسم «بانى‌المبنيات» [۵] و «بانى المسموكات» [۶] بر خداوند اطلاق شده است كه اگر مراد از مبنيات (بناها) و مسموكات (سقفها) همان آسمانهاى معهود باشد معناى دو اسم مزبور را نمى‌توان با معناى «بانى‌السماء» بى‌ارتباط دانست.

تبيين اسم بانى‌السماء

به نظر مى‌رسد معناى «بانى‌السماء» به عنوان يكى از اسماى خداوند تفاوت چندانى با مجموع معناى لغوى بانى و سماء ندارد، بنابراين مى‌توان گفت در اطلاق اسم بانى‌السماء بر خداوند فقط برافراشتن و انسجام بخشيدن آسمانها به صورت كنونى مورد نظر است؛ نه اصل آفرينش آنها، زيرا در اين صورت فرقى بين اطلاق اسم «بانى‌السماء» و تعبيراتى چون فاطرالسماوات: «فاطِرِ السَّمـوتِ والاَرضِ» (سوره ابراهيم/14، 10)، بديع السماوات: «بَديعُ السَّموتِ والاَرضِ» (سوره بقره/2، 117) و خالق السماوات: «خَلَقَ اللّهُ السَّمـوتِ والاَرض» (سوره جاثيه/45، 22) كه هر كدام معناى ويژه خود را دارد نخواهد بود، از اين‌ رو آياتى كه بناى آسمانها را به خدا نسبت مى‌دهد گويا بدين معناست كه خداوند مواد اوليه آسمانها و كرات آسمانى را كه پيش از اين مواد خامى بيش نبود و خود خدا نيز آنها را آفريده بود با تدبير و‌ حكمت و قدرت خود برافراشت و به صورتى كه اكنون مشاهده مى‌كنيد، منظّم و مرتّب ساخت.

اين معنا با آياتى كه به سابقه آسمانها اشاره‌ كرده و آن را به صورت گازهاى فشرده‌اى دانسته كه شكل مذاب داشته و از آن آب تعبير‌ شده:[۷] «و هُوَ الَّذى خَلَقَ السَّموتِ والاَرضَ فى سِتَّةِ اَيّام وكانَ عَرشُهُ عَلَى الماءِ». (سوره هود/11، 7) يا آن را سوره دخان تعبير كرده: «ثُمَّ‌استَوى اِلَى السَّماءِ وهِىَ دُخانٌ» (سوره فصلت/41، 11) يا از به هم پيوسته بودن آسمانها و زمين سخن گفته: «اَوَ لَم يَرَ الَّذينَ كَفَروا اَنَّ السَّموتِ والاَرضَ كانَتا رَتقـًا فَفَتَقنـهُما» (سوره انبياء/21، 30) و نيز با آياتى كه از مراحل آفرينش آسمانها سخن مى‌گويد: «ولَقَد خَلَقنَا السَّموتِ والاَرضَ وما بَينَهُما فى سِتَّةِ اَيّام» (سوره ق/50‌، 38)، «فَقَضـهُنَّ سَبعَ سَموات فى يَومَينِ» (سوره فصلت/41، 12) سازگارى دارد و بر نظريه‌هاى پذيرفته شده از ناحيه كيهان شناسان كه معتقدند نظام كنونى جهان و كهكشانها و كرات آسمانى پس از گذراندن مراحلى بدين صورت درآمده [۸] نيز قابل تطبيق است.

برخى از مفسران در پاسخ به اين سؤال كه حكمت به كار رفتن واژه بناء، آن‌ هم به طور مكرر درباره آسمان «والسَّماءِ و ما بَنها» (سوره شمس/91، 5)، «اَمِ‌السَّماءُ بَنـها» (سوره نازعات/79، 27)، «جَعَلَ لَكُمُ الاَرضَ فِرشـًا والسَّماءَ بِنَـاءً» (سوره بقره/2، 22) چيست. وجوهى را بيان كرده‌اند؛ از جمله آن كه: آسمان تا روز قيامت باقى است و چيزى از آن از بين نمى‌رود، برخلاف زمين كه در معرض تغيير و تبدل است، بنابراين زمين مانند‌ فرشى است كه گاهى پهن و گاهى جمع مى‌شود و آسمان نيز به منزله بنايى است كه آن را‌ برافراشته‌اند‌ و ثابت و برقرار است.[۹]

برخى ديگر از مفسران در رابطه با بكارگيرى لفظ بناء درباره آسمان گفته‌اند: قرآن در پاسخ به مشركانى كه قيامت را باور نداشته و مى‌گويند: آيا ما (پس از مرگ) آنگاه كه استخوان هاى پوسيده گشتيم به حال نخست بازگردانيده مى‌شويم: «يَقولونَ اَءِنّا لَمَردودونَ فِى‌الحافِرَه × اَءِذا كُنّا عِظـمـًا نَخِرَه» (سوره نازعات/‌79، 10‌ـ‌11) براى تبيين سخت‌تر بودن خلقت آسمان به تفصيل آفرينش آسمان با لفظ بناء اشاره كرده و فرموده است: آيا شما در آفرينش سخت‌تريد يا آسمان كه آن را برافراشت:[۱۰] «ءَاَنتُم اَشَدُّ خَلقـًا اَمِ السَّماءُ بَنـها». (سوره نازعات/‌79،‌ 27) در آيه 6 سوره ق/50 نيز قدرت خداوند را به منكران معاد گوشزد كرده است كه همان خدايى كه اين آسمان با عظمت را بدون هر گونه خلل و سستى بنا كرد و همچون سقفى بدون ستون برافراشت قادر است بنيه متلاشى شده انسان را دوباره در قيامت بنا كند: «اَفَلَم يَنظُروا اِلَى السَّماءِ فَوقَهُم كَيفَ بَنَينها...».

شايان توجه آن كه در آيات مربوط به بحث كه بناى آسمانها را به خداوند نسبت داده گاهى بناى ياد شده به صورت مفرد فقط به خدا نسبت داده شده است؛ مانند: «بَنـها» (سوره نازعات/ 79، 27؛ سوره شمس/91، 5) و گاهى به صورت متكلم مع الغير كه نقش ديگر موجودات نيز مورد نظر است؛ مانند: «بنينـها» (سوره ق/50‌، 6‌؛ سوره ذاريات/51‌، 47) و «بنينا». (سوره نبأ/78، 12) شايد سرّ اين نكته آن باشد كه در آيات دسته نخست همه وسايط دخيل در بناى آسمانها در مسبّب الاسباب فانى دانسته شده است برخلاف آيات دسته دوم كه وسايط ياد شده نيز لحاظ گشته است.

پانویس

  1. منتهى الارب، ج‌1، ص‌108؛ المنجد، ص‌50‌، «بنى».
  2. التحقيق، ج‌1، ص‌345، «بنى».
  3. لغت نامه، ج‌8‌، ص‌12120.
  4. مقاييس اللغه، ج‌3، ص‌98، «سمو».
  5. المصنف، ج‌7، ص‌83‌.
  6. بحارالانوار، ج‌86‌، ص‌335.
  7. الفرقان، ج16‌ـ‌17، ص285؛ نمونه، ج‌9، ص‌26.
  8. من علم الفلك القرآنى، ص‌30؛ پيدايش و مرگ خورشيد، ص‌203؛ تورات، انجيل، قرآن و علم، ص‌196.
  9. التفسير الكبير، ج‌28، ص‌225.
  10. الميزان، ج‌20، ص‌189‌ـ‌190.


منابع

دائرة المعارف قرآن كريم، جلد پنجم، ذیل مدخل بانی السماء از حسن رمضانی.